نهم ربیع الاول، نخستین روز امامت امام عصر (عج)است و شیعیان این روز را جشن میگیرند. این جشن قرنهاست که ادامه دارد و باز هم ادامه خواهد داشت، اما بحث مهم در این حوزه این است که در یک یا دو دهه اخیر با فراگیر شدن وسایل ارتباط جمعی و گسترش اینترنت و ماهوارهها هجمههای زیادی از سوی شبکههای معاند ماهواره صورت میگیرد تا به نوعی این موضوع زیر سوال رود. این هجمهها به اندازه ای گستاخانه شده که برخی از آنها وجود حضرت مهدی(عج) را هم زیر سوال بردهاند. در این میان برخی فریب خوردگان نیز یاریرسان آنها شدهاند، اما در این زمینه ما چه کردهایم، آیا آمدهایم به این قبیل هجمهها پاسخ دهیم؟
متاسفانه جواب سؤال فوق خیر است و ما کاملا در این عرصه منفعل بودهایم. نکته جالب آنجاست که وقتی درباره چرایی به وجود آمدن کم کاری از عدهای مسئولان سوال میشود پاسخ میدهند که جواب دادن به برخی شبهه ها، اشاعه آنهاست. این توجیه شاید تا دو دهه پیش صحیح بود، اما امروز دیگر نمیتوان با اتکا به آن در مقابل برخی کج اندیشیهای مغرضانه ایستادگی کرد، زیرا فضای مجازی امکانی فراهم آورده تا به نوعی برخی تفکرات الحادی تبلیغ شود.
مطلب دیگری که حتما باید به آن نظر داشت پرکاری غرب در حوزه مباحت منجی و موعود است که با شدت و جدیت پیگیری میشود. برای مثال حداقل سالی دو فیلم ساخته میشود که در آنها به حضرت مسیح(ع) پرداخته میشود اما سینمای ایران در این زمینه به شدت کم کار است و تنها سعی دارد با پرداختن به موضوعاتی که تصویری سیاه از کشورمان نشان میدهد چهرهای مخدوش از جامعه نشان دهند. در کنار این تولیدات آثاری دیگری نیز هستند که به اسم طنز این ژانر سینمایی را زیر سوال بردهاند.
حال بیاید بررسی کنیم در این زمینه ما تا چه اندازه فعال بودهایم، آیا توانستهایم آنچه را که میخواهیم تبلیغ کنیم؟ آیا در فیلمهای ما بحث منجی تا چه حد مد نظر فیلمسازان داخلی قرار گرفته است؟ جواب به این سوال بسیار ناامید کننده است چون جز چند کار که آنهم به صورت غیر مستقیم به حضرت «مهدی (ع)» پرداختهاند فیلمی نبوده که در این زمینه تولید شود. در این راستا بیش از هر بخشی سازمان سینمایی مقصر است که نتوانسته جریانی در سینما به وجود آورد که در آن فیلمسازان انگیزه داشته باشند در این راستا قدم بردارند.
البته توقع کمک از سازمان سینمایی انتظار چندان مقبولی نیز نیست، چون آنها علاوه بر اینکه کمکی در این زمینه نمیکنند، شرایطی به وجود آوردهاند که اگر کسی بخواهد در این زمینه کار کند، دیگر جرئت و اجازه لازم را نداشته باشد. برای درک بهتر موضوع به برخوردی که با فیلم «رستاخیز» شد، اشاره میکنم. این فیلم توانست در جشنواره فجر اکثر سیمرغها را از آن خود کند، اما در اکران عمومی تنها پس از یک روز از نمایش عمومی باز داشته شد، آنهم در شرایطی که فیلم مجوز پخش داشت؟! حال تصور کنید وقتی با فیلمی که محور آن ابا عبدالله (ع) است و فیلمسازش یکی از چهرههای مورد اعتماد نظام است، چنین برخوردی میشود با دیگر کارگردانها چگونه برخورد میشود.
برای رهایی از این وضعیت دولت باید ورود کند یا مجلس شورای اسلامی. در این میان شورای عالی انقلاب فرهنگی و سازمان تبلیغات اسلامی نیز میتوانند تاثیر گذار باشند، اما اگر این اتفاق رخ ندهد دیگر نباید انتظار داشت در سالهای آینده از بازخوردهای هجمهههای مغرضانه شبکههای وهابی در امان مانیم. برای همین بیایم دعا کنیم که شاید خدا خواست و کمی مسئولان فرهنگی اندیشههای خود را فراتر از صندلیهای خود کردند.