به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) آیتالله محمد امامی کاشانی در خطبه دوم نماز جمعه این هفته تهران، در ابتدا حادثه سنگین و غمبار رحلت رکن انقلاب اسلامی؛ آیتالله هاشمی رفسنجانی را به محضر مقدس امام زمان(عج)، رهبر عزیز انقلاب، مراجع معظم، حوزههای علمیه، ملت قدرشناس و وقتشناس ایران و بیت ایشان، همسر مکرمه، فرزندان، برادران و بازماندگان تعزیت و تسلیت گفت.
وی با اشاره به صحبتها و پیامهای صادرشده درباره شخصیت آیتالله هاشمی رفسنجانی از ملت و پیامهای مراجع مخصوصا پیام پرمحتوا، پرمهر و سراسر عاطفه و علاقه رهبر معظم انقلاب تشکر کرد.
آیتالله امامی کاشانی با بیان اینکه درباره ابعاد شخصیت انقلابی و سیاسی ایشان بسیار صحبت شده است، گفت: من میخواهم درباره تفکر فرهنگی ایشان صحبت کنم. در سال 36 یا 37 با ایشان در مدرسه مرحوم آیتالله حجت بودیم و یک روز در حیاط قدم میزدیم که به من گفت باید فکر نسل جوان را روشن کرد و لازم است یک حرکت علمی و فرهنگی را شروع کرد و از شهید باهنر برای انجام این کار نام بردند و قرار شد یک حرکت فرهنگی را شروع کنیم و در این راستا مجله مکتب تشیع را منتشر کردیم.
وی ادامه داد: ایشان از همان سالها که 23 و 24 سال سن داشتند به فکر این بودند که جوانان را به اسلام واقعی و مخصوصا قرآن و محتوای آن توجه دهند، لذا زمانی که به زندان افتادند میگوید وقتی به زندان رفتم اوضاع محاکمه من به گونهای بود که زمان طولانی باید در زندان میماندم و به همین دلیل به فکر تفسیر قرآن افتادم و دلخوشی من در زیر شکنجهها و اذیتها به همین مسئله بود. از انها درخواست قرآن کردم ندادند و حتی کاغذ و قلم نیز به من ندادند. من در همان ذهنم آیات و عناوین آنها را منظم میکردم تا اینکه دوران محاکمه و شکنجهها تمام شد و مرا به زندان اوین بردند.
خطیب جمعه تهران افزود: در آنجا دوستانم مرحوم آیتالله طالقانی، مهدوی کنی، انواری و ... حضور داشتند و آنجا قرآن گرفتم و شروع به نوشتن کردم و برای اینکه نوشتههایم را نگیرند هر وقت همسرم به اوین میآمد نوشتهها را مخفیانه به او میدادم و او نیز زیر چادرش میگذاشت و میرفت. پس از انقلاب هم ایشان این عناوین و نوشتهها را به عدهای از طلاب دادند که به عنوان تفسیر راهنما منتشر شده است.
امامی کاشانی سپس به نامه 31 امام علی(ع) خطاب به امام حسن مجتبی(ع) اشاره کرد و گفت: این نامه در حقیقت خطاب به امت اسلام است. ایشان در این نامه میفرمایند: فرزندم غمها و غصهها را با دو اصل از خودت دور کن؛ «عزائم الصبر و حسن الیقین»، صبری محکم و بیخلل و حسن یقین و باور به خدا و اسلام.
وی تأکید کرد: این دو اصل ریشهای است و آن چیزی که باعث شد آیتالله هاشمی رفسنجانی بتواند آن حرکتها را بکند، انقلاب را یاری نماید، شکنجهها را تحمل کند، همین صبر قوی و باور محکم بود. این دو اصل شکنجهها را بر ایشان آسان ساخت و آن را تبدیل به نوشتن تفسیر قرآن کرد و در سیاست نیز مشکلات را برایش تسهیل کرد.
خطیب جمعه تهران عنوان کرد: مرحوم آیتالله هاشمی اسلام، انقلاب و کشور را باور داشت. استکبار و استعمار را میشناخت و میدانست عزت در سایه اسلام و کمک کردن به امام حاصل میشود.
وی با اشاره به مراسم تشییع باعظمت ایشان ابراز کرد: این حضور نشاندهنده وحدت ملی بود. قابل تردید نیست که آحاد افرادی که برای تشییع پیکر ایشان آمده بودند برای آقای هاشمی 83 ساله با این پیکر و قیافه نیامده بودند بلکه در پشت پرده مطلب دیگری بود. بحث اصلی این بود که حامی و رکن انقلاب اسلامی را تشییع کنند و با این کار احترام انقلاب را انجام دادند.
امامی کاشانی اظهار کرد: حقیقت این است که این مراسم، تشییع علم، اسلام و بنیانگذار انقلاب و احترام به انبیاء و اهل بیت پیغمبر(ص) و شهدا بود. این حقیقت است ولو کسی به آن توجه نکند. حال که واقعیت این است پس بیاییم این وحدت را حفظ کنیم و به آن توجه نماییم و به خناسان نگاه نکنیم.
وی یادآور شد: بیشک در داخل کشور کسانی هستند که دشمن انقلابند و در بیرون نیز دورتادور ما دشمنان حضور دارند. استکباری که به دنبال خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و سوریه بود اما تمام این رؤیاها را خدا بر هم زد و ارتش و مردم عراق داعش را از بین بردند و به زودی هم موصل آزاد خواهد شد.
امامی کاشانی اظهار کرد: بعضی از طرفداران داعش، حاکمان کشورهای اسلامی هستند که امیدواریم خدا ذلیلشان کند و امیدواریم همین داعش به اسلحهای علیه خود آنها تبدیل شود. لذا در این شرایط توجه به وحدت ضروری است.
وی با اشاره به کار بردن تعبیر هوش وافر برای آیتالله هاشمی رفسنجانی از سوی مقام معظم رهبری گفت: همین هوش وافر بود که در تمام این دوران هاشمی را از رهبری معظم جدا نکرد و ایشان همواره میگفت عشق من رهبری است و تا اخر هم رهبری ایشان را به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند. آن موقع هم که ایشان از سوی امام خمینی(ره) فرمانده کل قوا شدند به پیشنهاد آیتالله خامنهای بود.
خطیب جمعه تهران عنوان کرد: ایشان از همان اول و تا آخر با امام و رهبری بودند و در این میان خناسانی هستند که میخواهند کشور را قطعه قطعه کند لذا ما به همان وحدت روز تشییع نیاز داریم و و دشمن وقتی میبیند در کشور ایران محور ولی فقیه است این عامل یأس و ناامیدیش خواهد شد.
امامی کاشانی با بیان اینکه نظام محور لازم دارد، گفت: این محور را امام زمان(عج) تعیین کرده است و فرمودند کسی است که فقیه مجتهد، عادل، پارسا، جهانبین و جهانشناس و دشمنشناس است و مصالح را میداند و خود را فدای مصالح میکند. چنین فردی باید محور باشد تا عزت کشور حفظ شده و ارتقا پیدا کند.
بنابراین گزارش، خطیب جمعه تهان در ادامه مباحث قبلی در خطبه اول درباره خلق و سیره پیامبر اکرم(ص) و تمدن اسلامی به مسئله توکل و جایگاه آن در زندگی پیامبر اکرم(ص) پرداخت و گفت: توکل یعنی اینکه اصل را خدا بدانیم هر چند در این جهان علل و اسبابی برای کارها وجود دارد. یعنی انسان وقتی بیمار میشود به پزشک میرود و دارو میخورد اما شفا دست خداست.
وی سپس به داستان غزوه «ذات الرقاع» اشاره کرد و گفت: در آن نبرد براثر سیلی میان پیامبر(ص) و یارانش فاصله میافتد و فردی از مشرکین با دیدن این صحنه تصمیم به قتل پیامبر(ص) میگیرد و در حالی که پیامبر(ص) خسته شده و نشسته بودند به بالای سر ایشان میرسد و شمشیر پیامبر(ص) را میربایند و خطاب به ایشان میگویند محمد چه کسی تو را نجات خواهد داد. پیامبر(ص) نیز میفرمایند خدای من و خدا تو.
امامی کاشانی ادامه داد: در همان لحظه جبرئیل نزد پیامبر حاضر میشوند و لرزهای بر بدن آن مشرک میافتد و شمشیر از دستش رها میشود. پیامبر(ص) نیز شمشیر را برمیدارند و روی سینه آن مشرک مینشینند و میگویند چه کسی تو را از دست من نجات میدهد. فرد مشرک میگوید لطف و کرم تو. پیامبر(ص) از آن فرد میخواهد با گفتن شهادتین اسلام بیاورد که آن فرد میگوید اسلام نمیآورم اما دیگر با تو هم نمیجنگم. پس از این سخن پیامبر(ص) برمیخیزند و به فرد مشرک میگویند که برود.
خطیب جمعه تهران اظهار کرد: فرد مشرک از این رفتار تعجب میکند و وقتی به نزد سایر مشرکان میرود قضیه را تعریف میکند و میگوید از نزد بهترین انسانها، محمد، آمدم. او اکرم خلق خداست و من هم مسلمان خواهم شد. پس از این اتفاق عده زیادی از مشرکین نیز مسلمان میشوند و این مصداق توکل پیامبر(ص) به خداست.
وی با بیان اینکه اسلام سراسر محبت، کرم و لطف است، گفت: متاسفانه کسانی در دنیای استکبار هستند که نسبت خشونت را به اسلام میدهند تا دنیا را به اسلام بدبین کنند. اما تمدن اسلام تمدن بزرگی است و خشونتها، کشتارها و خونریزیها از دشمنان اسلام است. ما هم در کارها باید به خدا توکل کنیم و عزت و آبرو را از خدا بخواهیم و با هم باصفا و باوفا باشم که صفا، وفا و محبت پیام اسلام است.