هر بُعد آیت‌الله هاشمی یک امیرکبیر بود/ فرصت‌هایی که سوخت
کد خبر: 3571551
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۸
حجت‌الاسلام حشمتی:

هر بُعد آیت‌الله هاشمی یک امیرکبیر بود/ فرصت‌هایی که سوخت

گروه فعالیت‌های قرآنی: معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به ابعاد مختلف شخصیتی آیت الله هاشمی بیان کرد: اغلب فکر می‌کردند آیت الله هاشمی، تنها مرد سیاست و سازندگی است و کمتر اطلاع داشتند که ایشان در زمینه تفسیر قرآن، بسیار متبحر هستند، به اعتقاد من و بسیاری، مهم‌ترین وجه مغفول مانده آیت‌الله هاشمی چهره قرآنی ایشان بود.

آیت الله هاشمی
به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، چهل روز از درگذشت آیت‌الله هاشمی، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام و یار امام راحل و رهبری گذشته است، گفت‌وگویی با معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد شخصیت آیت‌الله هاشمی، ابعاد فکری ایشان در زمینه های قرآنی و خاطراتی که طی سال‌های هم‌نشینی با آیت‌الله داشته‌اند، صورت گرفته است که در ادامه می‌خوانید؛
شما از چه زمانی ایشان را شناختید؟
با شخص ایشان با کتاب «امیرکبیر» آشنا شدم، قبل از انقلاب، کتاب‌های این مدلی بسیار کم بود و به ندرت چاپ می‌شد، این کتاب در آن زمان، انقلابی به نظر می‌آمد و به صورت نسخه‌ای وجود داشت؛ چرا که چاپ آن ممنوع بود و به صورت پنهانی آن را نگهداری می‌کردیم. نام نویسنده کتاب هم علی یا اکبر بهرمانی درج شده بود. بعد از آن هم من به خاطر ادامه تحصیل به شیراز رفتم و آنجا نیز در محافل دانشجویی نام آیت‌الله هاشمی بیشتر برده می‌شد و به عنوان یک چهره انقلابی و یار امام(ره) شناخته می‌شد.
تا زمانی که انقلاب نشده بود، خصوصاً تا وقتی که امام خمینی(ره) وارد ایران شدند، شخصاً خدمت ایشان نرسیده بودم، اولین ملاقات‌ من با ایشان در روزهایی بود که دیگر امام(ره) وارد ایران شده بودند، در آن ایام به تهران آمده بودم که در همانجا اولین دیدار و مواجهه من و آیت‌الله هاشمی صورت گرفت. همانطور که گفتم در آن ایام، دنبال انقلابی‌های شناخته شده بودیم تا در اوایل بهمن 57 آیت الله هاشمی را از نزدیک دیدم، شخصیتی که بسیار جوان به نظر می‌آمدند و باور نمی‌کردیم چنین چهره جوانی کتابی همچون امیرکبیر را نوشته باشد.
این شناخت چه زمانی به اوج رسید و چه زمانی محضر ایشان را درک کردید؟
در سال‌های 62 و 63 در قم طلبه بودم و به دفتر تبلیغات اسلامی رفت و آمد داشتم، در آنجا گروهی بر روی  یادداشت‌ها و فیش‌برداری‌های آیت‌الله هاشمی که در زندان در مورد تفسیر قرآن نوشته بودند، کار می‌کردند تا منتشر شود، در آنجا بود که با دیدگاه قرآنی ایشان آشنا شدم. از آنجا فهمیدم آیت‌الله هاشمی فعالیت قرآنی بسیار وسیعی انجام داده است. بعد که ایشان به تهران آمدند و در جماران مستقر شدند، ایشان را بسیار می دیدم. آیت‌الله هاشمی بعد از تروری که صورت گرفت و در ادامه بعد از هفتم تیرماه بسیار شناخته‌شده‌تر شدند.
به نظر شما مهمترین وجه مغفول‌مانده شخصیت ایشان که کمتر برای مردم شناخته شده باشد کدام وجه است؟
همه مردم فکر می‌کردند آیت الله هاشمی، تنها مرد سیاست و سازندگی و ... است و کمتر اطلاع داشتند که ایشان در زمینه تفسیر قرآن کریم، بسیار متبحر هستند به اعتقاد من و بسیاری، مهم‌ترین وجه مغفول مانده آیت‌الله هاشمی چهره قرآنی ایشان بود.
تا قبل از انقلاب همه آیت‌الله را به عنوان یک چهره انقلابی، شخصی که حامی خانواده‌های زندانیان است و فعالیت‌هایی از این دست می‌شناختند. بعد از انقلاب نیز با توجه به حجم بالای مسئولیت‌ها و فعالیت‌هایی که به ایشان محول شده بود، فرصت چندانی برای بروز و ظهور چهره قرآنی ایشان فراهم نشد.
یعنی فعالیت ایشان در شورای انقلاب، مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی و بعد هم ریاست جمهوری و نیز پرداختن به جنگ و ... همه و همه باعث شده بود تا عملاً زمانی برای اینکه چهره قرآنی ایشان به مردم نشان داده شود، وجود نداشت.
این را نیز باید مد نظر داشت که ایشان یک از حواریون بسیار نزدیک امام(ره) بودند و حتی اگر بگوئیم از سیداحمد فرزند امام هم به امام نزدیک‌تر بودند، گزافه نگفته‌ایم. بنابر این فعالیت‌هایی از این دست به حدی زیاد است که شخصیت قرآنی ایشان محو شده بود و هیچکس نمی‌دانست که تفسیر راهنما که تفسیر بسیار تخصصی و سنگینی است، توسط آیت‌الله هاشمی نوشته شده است.
برداشت‌های خود را از تفسیر راهنما بفرمایید.
من از همان اول که در دفتر تبلیغات اسلامی، فیش‌ها و یادداشت‌ها را دیدم، با این تفسیر آشنا شدم. البته اصل فیش‌ها نزد آیت‌الله بود و کپی آنها در اختیار دفتر تبلیغات قرار گرفته بود. تفاسیر، معمولاً ترتیبی هستند، یعنی از اول تا آخر قرآن به ترتیب تفسیر شده است. مجمع‌البیان از جمله این تفاسیر است، برخی دیگر از تفاسیر هم موضوعی نوشته شده‌اند، یعنی یک موضوع را گرفته‌اند در همه قالب‌ها موضوع را بررسی کرده‌اند، مثل تفسیر آیات‌ عظام سبحانی و جوادی آملی.
بنابراین جای خالی تفسیری که آیات مرتبط با آن را استخراج کنند، احساس می شد، مداخلی که آیت‌الله هاشمی برای این تفسیر راهنما استخراج کردند که بعد تکمیل شد دو ویژگی دارد یکی  تعداد مداخل و دیگری هم مفهومی بودن آن است. من اعتقاد دارم آن پنج‌سالی که آیت‌الله در زندان بود و این تفسیر را نوشتند، حال و هوای بسیار خوبی داشته، لذا خیلی عمیق مداخل در قرآن تحقیق شده است. اینها دو ویژگی خیلی خاصی است که در هیچ تفسیر دیگری در کشور نداریم، حتی در اهل سنت هم نداریم. یعنی اینقدر جامع و خوب است که شما به هر عنوانی که می‌خواهید، می‌توانید از فهرست بردارید و آیات آن را ذیل آن بیاورید.
با توجه به شناختی که از آیت‌الله هاشمی داشتید و غیر از تفسیر راهنما که نگارش یافت، کدام فعالیت خاص ایشان باعث شد تا شما ایشان را یک چهره قرآنی معرفی کنید؟
نوع کلمات، ادبیات و گاهی اوقات، فشاری که در سخن گفتن داشتند همه آنها برگرفته از قرآن بود. آیت الله هاشمی بسیار تحت تاثیر قرآن بود، خود امام(ره) هم همین طور بودند. برخی گمان می‌کنند که امام، ساده صحبت می‌کردند، این سادگی یک چیز است، ولی مضامینی که صحبت می‌کردند 80 درصد شامل آیات قرآن بود.
هر بُعد آیت‌الله هاشمی یک امیرکبیر بود/ فرصت‌هایی که سوخت
مهمترین پیامی که آیت‌الله هاشمی از قرآن سعی می کردند در رفتار خود نشان دهند، کدام پیام و توصیه قرآن بود؟
شاید اگر بگویم، مهم‌ترین وجه شخصیتی ایشان که برگرفته از قرآن باشد، چیزی به غیر از صبر نبوده است، واژه صبر در قرآن، بسیار تبلور دارد و آیات متعددی در زمینه صبر داریم به طوری که در جایی مستقیم گفته می‌شود که اجر صابرین غیر حساب است. من احساس می‌کنم آیت‌الله هاشمی، تمام آیاتی که در قرآن در مورد صبر بوده است، کامل برای خود حلاجی کرده بودند که به این حد از صبوری دست‌یافته بودند. من در اوج بعضی از گرفتاری‌ها و نامهربانی‌ها، ایشان را به صورت خصوصی یا جمعی ملاقات می‌کردم، اثری از ناراحتی در چهره ایشان دیده نمی‌شد، در تمام گرفتاری‌ها نه تنها خود صبر می‌کرد، بلکه دیگران را نیز بسیار توصیه به صبر می‌کردند، مطمئناً کسی که توصیه به صبر می‌کند، خودش هم صبور است.
با توجه به دیدارهایی که با ایشان داشتید متوجه دغدغه خاص قرآنی در ایشان شدید، اینکه بخواهند و یا پیگیر یک فعالیت قرآنی خاص شوند؟
ایشان همیشه محافل قرآنی خودشان را در ماه مبارک رمضان داشتند، ضمن اینکه مرتب مباحث قرآنی را پیگیری می‌کردند. از زمانی که وارد حوزه قرآنی در کانون مساجد شدم، به طور مرتب فعالیت‌های صورت گرفته را در مناسبت‌های متعدد گزارش می‌کردم، در مقطعی طرح «تلاوت نور» را برای ایشان تشریح کردم و جزئیان آن را گفتم، ایشان استقبال کردند و گفتند که حرکت خیلی خوبی است، اما اگر بشود مردم را نیز با مفهوم آیات آشنا کرد، خیلی خوب است.
ایشان یک دوره به عنوان خادم قرآن معرفی شده و علاوه بر آن برای انتخاب خادمان قرآن برخی مواقع با ایشان نیز مشورت می‌شد و حتی خودشان افرادی را معرفی می‌کردند. بنابراین می‌توان گفت که دغدغه خیلی زیادی در یادگیری مفاهیم قرآن توسط عموم مردم را داشتند.
آخرین دیداری که با ایشان داشتید در چه تاریخی و برای چه موضوعی بود؟
آخرین دیدار 10 روز قبل از فوت ایشان بود و قبل از آن هم حدود یک ماه قبل در مراسمی که در دانشگاه آزاد اسلامی و به منظور تجلیل از برگزیدگان قرآنی این دانشگاه صورت گرفت، حضور داشتم که آیت‌الله نیز میهمان ویژه بودند و در آنجا از تفسیر راهنما نیز تقدیر شد. در آن جلسه در مورد تفسیر راهنما و تاریخچه‌ای که این تفسیر داشته است، توضیحاتی دادند و تمام اتفاقاتی که در زندان برای نگارش این تفسیر در زندان برایشان اتفاق افتاده بود، صحبت کردند.
خاطره خاصی از ایشان دارید؟
بله؛ زمانی در مسجد حضرت ابوالفضل(ع) امام جماعت بودم، محافظان آیت‌الله به آن مسجد رفت و آمد داشتند که پیشنهاد حضور آیت‌الله در مسجد برای سخنرانی را دادند، آن زمان یعنی در سال 77 مسجد هنوز نیمه‌ساز بود و ما فرصت را برای اینکه کمی از وقت ایشان را بگیریم، مناسب دیدیم، ائمه جماعات برخی از مساجد را هم دعوت کردیم تا آیت‌الله هاشمی سخنانی نیز داشته باشند. با ورود به مسجد از حضور اقشار مختلف مردم که در آنجا حضور داشتند بسیار خوشحال شدند و از اینکه مسجد، نمازگزاران زیادی دارند، خوشحال بودند.
بعد از مراسم درخواست کمک کردیم که گفت بودجه دولتی در اختیار ندارد و در نهایت از خودشان مبلغ پنج میلیون ریال کمک کردند.
یکی دیگر از خاطراتم مربوط به زمین‌هایی بود که ایشان در قم خریداری کرده بود و در اختیار طلاب حوزه علمیه قرار داد. من از اوایل طلبگی در قم ساکن بودم، آیت الله هاشمی با توجه به تمکن مالی که داشتند، زمین بسیار بزرگی در یکی از بهترین مناطق قم خریداری کرده و آن را به 200 قطعه 200 متری تقسیم کرده و در اختیار طلاب حوزه علمیه قرار داده بودند که در آن زمان بسیاری از طلاب از همین طریق صاحب مسکن شدند.
در پایان اگر صحبت خاصی باقی‌مانده است بفرمائید.
شخصیت‌هایی مثل آیت‌الله هاشمی طراز آنها برای جهانیان بیشتر شناخته می‌شود تا برای ما، ما خودمان همچون ماهیان داخل آب هستیم و قدر آب را نمی دانیم، ولی جهانیان شخصیت ایشان را شناخته بودند و نشانه آن نیز همین پیام‌هایی بود که بعد از رحلت ایشان توسط سران کشورهای دیگر صادر شد.
ما باید به جوانان خودمان این نکته را بگوییم که داشته‌های خودمان را دست کم نگیریم، داشته‌های ما خیلی ارزشمند هستند و باید به این داشته‌ها افتخار کنیم، چطور خود آیت‌الله هاشمی می‌آید به امیرکبیر افتخار می‌کند ما اگر بخواهیم بگویم امیرکبیر و آقای هاشمی رفسنجانی اصلا ایشان قابل قیاس با امیرکبیر نیست، یک بعد از ایشان یک امیرکبیر است، ایشان ابعاد مختلفی دارد.
ما در بین خودمان افرادی را داریم که تمام عمرشان را مبارزه کردند، مبارزه برای اعتلای اخلاق جامعه، مبارزه برای دفع ظلم، مبارزه برای اینکه کشور توسعه پیدا کند و البته مردم در تشییع پیکر ایشان قدرشنایی کردند، اما فقط باید مولفان بنویسند، گوینده‌ها بگویند، محققان تحقیق کنند که شخصیت‌های بزرگی همانند ایشان فراموش نشوند و گرنه، یادبودها تمام می‌شود، بنابر این در یک کلمه باید گفت که مردم قدرشناسی کنند، قدرشناسی از بزرگان این‌گونه نیست که ما یک مجلس برای آن بگیریم و تمام شود.
تیمور کاکایی
captcha