ضرورت تجهیز قوا و تبعات آرامش دینی؛ پرتکرارترین توصیه‌های قرآنی رهبر انقلاب در سال 95
کد خبر: 3578934
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۱:۳۰

ضرورت تجهیز قوا و تبعات آرامش دینی؛ پرتکرارترین توصیه‌های قرآنی رهبر انقلاب در سال 95

گروه سیاسی: رهبر معظم انقلاب در سالی که گذشت همچون همیشه توصیه‌ها و ارشادات خود را مزین به آیات قرآن و کلام الهی کردند؛ در این بین آیات 60 سوره مبارکه «انفال» و 4 سوره مبارکه «فتح» از پرتکرارترین استنادات قرآنی در بیانات ایشان بوده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رهبر معظم انقلاب در سال 95 همچون سال‌های گذشته بیاناتی در دیدار مسئولان، گروه‌ها و اقشار مختلف داشتند. توصیه‌ها، تأکیدات، ارشادات، رهنمودها و منویات ایشان در هر دیداری چراغ راهی برای پیشبرد نظام است و از نکات قابل تأمل بیانات معظم له استناد همیشگی ایشان به آیات قرآن است که نشان از انس معظم له با قرآن کریم دارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در سالی که گذشت، دیدارهای مختلفی داشتند که اولین آن دیدار با اقشار مختلف مردم در حرم مطهر رضوی و آخرین آن، دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری بود.
در بیانات و رهنمودهای ایشان آیاتی از سوره‌های فاتحه، بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، انفال، توبه، هود، رعد، ابراهیم، نحل، اسراء، مریم، طه، انبیاء، حج، نور، فرقان، شعراء، عنکبوت، روم، احزاب، سبا، زمر، فصلت، زخرف، محمد، فتح، ق، حدید، حشر، ممتحنه، طلاق، تحریم، قلم، مدثر، قیامت و عصر مورد استناد قرار گرفته‌اند و در این میان آیات 60 سوره انفال و 4 سوره فتح با 3 مرتبه پرتکرارترین آیات در بیانات رهبری بوده است.
همچنین آیات 205 سوره بقره، 139، 155، 169 و 170 سوره آل عمران، 76 سوره نسا، 54 سوره مائده، 128 سوره توبه، 128 سوره نحل، 9 سوره اسراء، 52 سوره فرقان، 1 سوره احزاب، 7 سوره محمد، 29 سوره فتح و 3 سوره عصر نیز هرکدام 2 بار در بیانات سال گذشته رهبر معظم انقلاب تکرار شده‌اند.
آیات 5 سوره فاتحه، 62، 124، 200، 205، 206 و 256 سوره بقره، 8، 143، 159، 164، 173 و 187 سوره آل عمران، 79 و 95 سوره نسا، 3 و 67 سوره مائده، 112 سوره انعام، 169 سوره اعراف، 25، 58، 63 و 65 سوره انفال، 33، 36، 61، 73، 77، 111 و 129 سوره توبه، 112 سوره هود، 17 و 40 سوره رعد، 22، 24 و 25 سوره ابراهیم، 36 سوره نحل، 34 و 81 سوره اسراء، 5، 16، 41، 51، 56 و 59 سوره مریم، 46 سوره طه، 105 و 107 سوره انبیاء، 25 سوره حج، 39 سوره نور، 61 و 62 سوره شعراء، 64 و 65 سوره عنکبوت، 10 و 30 سوره روم، 2، 3، 12، 22، 23، 41، 42 و 43 سوره احزاب، 46 سوره سبأ، 54 سوره زمر، 30 سوره فصلت، 43 سوره زخرف، 11 و 35 سوره محمد، 22 و 26 سوره فتح، 37 سوره ق، 10 سوره حدید، 2 سوره حشر، 7 سوره ممتحنه، 2 و 3 سوره طلاق، 6، 11 و 12 سوره تحریم، 4 سوره قلم، 31، 50 و 51 سوره مدثر، 14 سوره قیامت و 2 سوره عصر از دیگر آیاتی است که در بیانات رهبر معظم انقلاب مورد استناد قرار گرفته شد.
در ادامه استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب در سال 1395 منتشر می‌شود:
بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام (۱۳۹۵/۰۱/۱۱)
ما باید راجع به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) از این نگاه دوّم، یعنی اسوه بودن و مثال بودن نگاه [کنیم]. خدای متعال در قرآن راجع به دو زن به‌عنوان اسوه‌ مؤمنین و دو زن [به‌عنوان] نمونه‌ی کافرین - «ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون» (سوره تحریم، بخشی از آیه ۱۱) و بعد از یک آیه: «وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمرٰن» (سوره تحریم، بخشی از آیه ۱۲)- مثال زده است و برای مؤمنین - نه برای زنهای مؤمن؛ مرد و زن- دو نمونه آورده است. با این نگاه می‌شود به این بزرگواران نگاه کرد به‌عنوان نمونه و از آنها درس گرفت.
دشمن امروز نگاه می‌کند و می‌بیند آن نهال باریک و نازکی که اوّل انقلاب به‌وجود آمد، امروز به یک درخت تناور تبدیل شده که «تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» ( سوره‌ ابراهیم، بخشی از آیه ۲۵)؛ این را دارند جلوی چشمشان می‌بینند. خب این [نظامی] که این‌قدر استعداد زنده ماندن، استعداد گسترش یافتن و استعداد قوی شدن در او هست، بعد از این هم همین‌جور قوی‌تر خواهد شد، روزبه‌روز قوی‌تر خواهد شد.
بیانات در دیدار اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان (۱۳۹۵/۰۲/۰۱)
الان انجمن‌ها با هم ارتباطاتی دارند، این ارتباطات نباید گسسته بشود. سعی کنید این ارتباطات را حفظ کنید. این زنجیره‌ مبارک را، این ارتباطات را -هم حالا، هم بعد از عبور از مسیر دانش‌آموزی و ورود به مسیر دانشجویی یا هرجا که خواهید رفت- حفظ کنید؛ مصداق «وَ تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر» (سوره عصر، بخشی از آیه ۳) بشوید؛ همدیگر را حفظ کنید و نگه دارید؛ مثل کوه‌نوردها در جاهای خطرناک که با ریسمان یکدیگر را، کمرها را، به هم وصل می‌کنند؛ یکی اگر پایش بلغزد، پرت نمی‌شود تا آخر کوه؛ وقتی به همدیگر وصل شدند، ریسمان بستند، اگر یکی لغزید، دیگران که هنوز نلغزیده‌اند، او را نگه می‌دارند و بالا می‌کشند؛ ارتباط و اتّصال، این‌جوری است. تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر؛ هم به پیمودن راه حق یکدیگر را توصیه کنید، هم به صبر؛ صبر یعنی استقامت، ایستادگی، ثبات قدم، در مقابل حوادث تلخ نلغزیدن، نلرزیدن، مردّد نشدن؛ این عرض ما با شما است.
به تشکّل‌های امین دانش‌آموزی میدان بدهند؛ مثل همین انجمن‌های اسلامی، مثل همین اتّحادیّه؛ که اینها یک تشکّلند؛ تشکّل امین و متدیّن، یا بسیج، بسیج دانش‌آموزی؛ یک تشکّل است، تشکّل امین و متدیّن؛ به اینها میدان بدهند، میدان بدهند که کار کنند؛ فرصت بدهند، امکانات بدهند -[همان‌طور که‌] اینجا این جوانها گفتند- امکانات مادّی، امکانات معنوی؛ به اینها میدان بدهند، قدر بدانند. ما اگر می‌خواستیم این انگیزه‌هایی را که شما دارید، با پول و با تبلیغ و مانند اینها درست کنیم، هرگز امکان نداشت؛ لَو اَنفَقتَ ما فِی الاَرضِ جَمیعًا مآ اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم (سوره انفال، بخشی از آیه ۶۳).
حقیقت ممکن است دچار سختی‌هایی در راه خود بشود امّا در نهایت پیروز خواهد شد. قرآن فرمود: فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء؛ کف روی آب ظاهرِ چشمگیری دارد؛ در رودخانه روی آب وقتی شما نگاه میکنید، وقتی‌که می‌جوشد این آب و به همدیگر می‌خورد، کف جلوی چشم می‌آید امّا این کف ماندنی نیست. فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء؛ این کف روی آب می‌رود پی کارش نابود می‌شود. وَ اَمّا مایَنفَعُ النّاسَ فَیمکُثُ فِی الاَرض (سوره رعد بخشی از آیه ۱۷)؛ آن چیزی که نافع است، آن چیزی که حیات مردم به آن است، یعنی آن آب روان، آب زلال، آن می‌ماند.
بیانات در دیدار کارگران (۱۳۹۵/۰۲/۰۸)
ماه رجب است؛ میان میلاد پُربرکت امیرالمؤمنین (علیه‌الصّلاةوالسّلام) و مبعث پیامبر اکرم (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) قرار داریم؛ ماه توسّل است، ماه دعا است، ماه ذکر است. این آیات شریفه‌ای که این قاری عزیزمان اینجا تلاوت کردند: یااَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیراً * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلاً * هُوَ الَّذِی یُصَلّی عَلَیکُم وَ مَلٰئِکَتُه ( سوره احزاب، آیات ۴۱ و ۴۲ و بخشی از آیه ۴۳)، [می‌فرماید] شما ذکر خدا بگویید، خدای متعال هم بر شما صلوات می‌فرستد، به شما درود می‌گوید؛ هم خود ذات اقدس الهی، هم ملائکه او به شما مؤمنین درود میگویند.
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان (۱۳۹۵/۰۲/۱۳)
تحمّل مخالف؛ بله، تا یک کسی یک مختصر تنه‌ای زد به ما، ما برگردیم با مشت به سینه‌اش بکوبیم؛ این عدم تحمّل است. اسلام این را از ما نمی‌خواهد؛ اسلام عکس این را از ما می‌خواهد؛ رُحَمآءُ بَینَهُم (سوره فتح، بخشی از آیه ۲۹).
قرآن این را به ما یاد داده: تُرهِبونَ بِه‌ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم (سوره انفال، بخشی از آیه ۶۰)؛ خودتان را آن‌جور آماده کنید که دشمن خدا و دشمن شما، واهمه داشته باشند و هراس داشته باشند از شما. دشمن؛ مراد همسایه نیست، مراد رقیب نیست، مراد آن کشوری که با ما دشمنی نمیکند نیست؛ دشمن، [یعنی‌] آن‌که دشمنی میکند که او را هم همه می‌شناسند.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۱۳۹۵/۰۲/۱۶)
قرآن کریم این آیه‌ی شریفه‌ی «لَقَد جآءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم عِزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم» را خطاب به همه‌ی بشریّت فرموده است که فِقره‌ی آخر [آن] «بِالمُؤمِنینَ رَءوفٌ رَحیم» (سوره توبه، آیه ۱۲۸) است. امّا رنج بشریّت، مشکلات زندگی انسانها و جوامع بشری گران است بر جان مبارک پیغمبر اسلام، حَریصٌ عَلَیکُم؛ مشتاق هدایت آنها و مشتاق سعادت آنها است. بعثت برای همه‌ انسانها است. بعد هم در دنباله‌ی همین آیه دل‌داری قرآن به پیامبر اکرم جالب است: فَاِن تَوَلَّوا فَقُل حَسبِیَ اللهُ لآ اِلهَ اِلّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَ هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیم (سوره توبه، آیه ۱۲۹)؛ خطاب به بشریّت، در راه صلاح و اصلاح بشریّت گام بردار و به خدای واحدِ احد توکّل کن؛ همه‌چیز دست او است و سنّت‌های الهی در خدمت این حرکت است. امروز ما به معنای بعثت احتیاج داریم؛ بشریّت احتیاج دارد، بخصوص امّت اسلامی.
از بعد از جنگهای بین‌الملل اوّل و دوّم، آن‌طوری که گفته می‌شود و نوشته می‌شود، دَه‌ها جنگ محلّی به راه افتاده است؛ همه به دست قدرتمندان. امروز شما نگاه کنید، در همین منطقه‌ غرب آسیا چه خبر است، در شمال آفریقا چه خبر است! چه کسی این جنگ‌ها را به راه انداخت؟ چه کسی به انسان‌های شریر و فاسد سلاح رساند، امکانات داد، آنها را تشویق کرد برای اینکه کشورهایی را دچار فتنه کنند، زیرساخت‌های کشورها را ویران کنند، نابود کنند؟ شیطان یعنی این. وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِ‌ّ نَبِیٍ‌ّ عَدُوًّا شیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِ‌ّ یُوحی بَعضُهُم اِلی‌ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا (سوره انعام، بخشی از آیه ۱۱۲). این‌جوری است؛ شیطانها که دست‌به‌دست هم می دهند، سیستم به وجود می‌آورند؛ بر جریا‌ن‌های حاکم دنیا وقتی‌که غالب می‌شوند، وضع بشریّت می‌شود این وضعی که امروز شما مشاهده می‌کنید.
وقتی‌که جاهلیّت شد، وقتی غلبه‌ قدرت‌های شیطانی شد، آن‌وقت طغیان هست؛ طاغوت یعنی این. اَلَّذینَ ءَامَنُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغُوت (سوره نساء، بخشی از آیه ۷۶). این، معیار است. هر قدمی که کسی برای تقویت طاغوت بردارد، در جبهه‌ طاغوت قرار می‌گیرد. کار طاغوت این است: افساد کردن و فساد کردن. وَ اِذا تَوَلّی‌ٰ سَعی‌ٰ فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَالنَّسلَ وَ اللهُ لا یُحِبُّ الفَسادَ (سوره بقره، آیه ۲۰۵)؛ خداوند صلاح بشر را می‌خواهد، طاغوت فساد بشر را می‌خواهد.
نصرت اسلام و نصرت مسلمین در نهایت قطعی است، منتها ما وظیفه‌ای داریم؛ هم افراد وظیفه دارند، هم جماعات وظیفه دارند، هم نخبگان سیاسی کشورها وظیفه دارند، رؤسای دولت‌های اسلامی وظیفه دارند؛ هرکدام به وظیفه‌ خودشان عمل کردند، پیش خدای متعال مأجورند، عمل هم نکنند «فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَه» (سوره مائده، بخشی از آیه ۵۴)، بار خدا زمین نخواهد ماند، این راه ادامه پیدا خواهد کرد. امیدواریم ان‌شاءالله ما جزو کسانی باشیم که این بار را هرگز بر زمین نگذاریم.
بیانات در دیدار قاریان و حافظان برتر شرکت‌کننده‌ در مسابقات بین‌المللى قرآن کریم (۱۳۹۵/۰۲/۲۹)
ما نباید ضعیف باشیم، ما باید قوی باشیم. قوّت فقط به سلاح نیست، قوّت فقط به پول نیست؛ مبنای اصلی قوّت، ایمان به خدا و پایداری است. خدای متعال [می‌فرماید]: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی‌ لَا انفِصامَ لَها (سوره بقره، بخشی از آیه ۲۵۶)؛ اگر ایمان به خدا بود و اگر کفر به طاغوت بود، این تمسّک به عروه‌ی وثقی‌ است، این مایه‌ قدرت است، مایه‌ اقتدار است.
دشمن از اسلام مقتدر می‌ترسد، دشمن از اسلام شجاع می‌ترسد؛ از جمهوری اسلامی به این جهت می‌ترسند و به این جهت حمله می‌کنند؛ حمله‌ آنها به ما از ترس آنها است، چون می‌ترسند و می‌دانند که مواضع جمهوری اسلامی در دنیا مواضع اثرگذاری است؛ چون ما با ملّت‌های مسلمان صادقانه حرف می‌زنیم، صادقانه عمل می‌کنیم، آنچه می‌گوییم آن را عمل می‌کنیم و دنبالش می‌رویم، وعده‌های طواغیت نتوانسته است جمهوری اسلامی را و ملّت ایران را فریب بدهد نه وعده‌هایشان ما را فریب داد، نه تهدیدهایشان ما را ترساند؛ ما از تهدیدهایشان نمی‌ترسیم، از وعده‌هایشان هم فریب نمی‌خوریم. این لازم است، این را باید دنبال کرد؛ این آن چیزی است که امّت اسلامی به آن احتیاج دارد: کفر به طاغوت و ایمان بِالله؛ اگر این شد، فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی (سوره بقره، بخشی از آیه ۲۵۶).
وقتی مسلمان‌ها با هم سرگرم جنگ شدند قضیّه‌ فلسطین فراموش می‌شود؛ کمااینکه دارند قضیّه‌ فلسطین را به فراموشی می‌سپرند. باید تبیین کرد، باید روشنگری کرد، باید کار کرد؛ از این محافل قرآنی استفاده کنید، از این اجتماعات قرآنی استفاده کنید. شماها که از کشورهای مختلف آمده‌اید، ملّت‌های خودتان را ارشاد کنید، آگاه کنید؛ آنها را به تعلیم قرآن، به جهاد قرآنی، به تبیینی که قرآن خواسته است [هدایت کنید]؛ لَتُبَیِّنُنَّه‌و لِلنّاسِ وَ لا تَکتُمونَه (سوره آل‌عمران، بخشی از آیه ۱۸۷)؛ اینها را برایشان بیان کنید، روشن کنید.
و شکّی نداریم که پیروزی از آنِ اسلام است؛ این جبهه‌ کفر با همه‌ی وسعت، با همه‌ی زرق‌وبرق، با همه‌ی توپ‌وتشری که می‌زنند، بالاخره در مقابل امّت اسلامی و جبهه‌ اسلامیِ مبارز و مجاهد وادار به عقب‌نشینی خواهد شد. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا (سوره فتح، آیه ۲۲)؛ این سنّت الهی است و تردیدی در این وجود ندارد. شرطش فقط این است که ما تلاش کنیم، ما حرکت کنیم، ما راه بیفتیم، ما کار کنیم؛ اگر ما کار کردیم، این سنّت الهی است که دشمن باید عقب‌نشینی کند و عقب‌نشینی هم می‌کند.
بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام (۱۳۹۵/۰۳/۰۳)
قدرت خدا پشت سر آن کسانی می‌آید که وارد میدان می‌شوند، حرکت می‌کنند، تلاش می‌کنند، خودشان را برای همه کار آماده می‌کنند؛ اینها متّکی‌اند به قدرت الهی. ذلِکَ بِاَنَّ اللهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا وَ اَنَّ الکٰفِرینَ لا مَولی‌ لَهُم (سوره محمّد، آیه ۱۱)؛ این آیه‌ی قرآن است؛ خدا، مولای شما است؛ شما مولایی دارید که همه‌ی عالمِ وجود تحت قدرت او است؛ این مولای شما است و کافرین ندارند.
[امروز] جنگ نظامی مطرح نیست؛ امروز برای کشور ما جنگ نظامیِ سنّتی و متعارف احتمال بسیار بسیار ضعیفی است لکن جهاد باقی است؛ جهاد یک چیز دیگر است. جهاد فقط به‌معنای قتال نیست، فقط به‌معنای جنگ نظامی نیست؛ جهاد یک معنای بسیار وسیع‌تری دارد. در بین جهادها جهادی هست که خدای متعال در قرآن آن را «جهاد کبیر» نام نهاده: وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا (سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه ۵۲)؛ در سوره مبارکه فرقان است؛ «بِه» یعنی به قرآن، «جٰهِدهُم بِه» یعنی به‌وسیله‌ی قرآن با آنها جهاد کن؛ جِهاداً کَبیرًا. این آیه در مکّه نازل شده. درست توجّه کنند جوان‌های عزیز! در مکّه جنگ نظامی مطرح نبود؛ پیغمبر و مسلمانها مأمور به جنگ نظامی نبودند، کاری که آنها می‌کردند کار دیگری بود؛ همان کار دیگر است که خدای متعال در این آیه‌ی شریفه میگوید: وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا. آن کارِ دیگر چیست؟ آن کارِ دیگر، ایستادگی و مقاومت و عدم تبعیّت [است.] فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا (سوره فرقان، بخشی از آیه ۵۲) از مشرکین اطاعت نکن. اطاعت نکردن از کفّار همان چیزی است که خدای متعال به آن گفته جهاد کبیر. این تقسیم‌بندی غیر از تقسیم‌بندی جهاد اکبر و جهاد اصغر است: جهاد اکبر که از همه سخت‌تر است، جهاد با نفْس است، همان چیزی است که هویّت ما را، باطن ما را حفظ میکند؛ جهاد اصغر، مجاهدت با دشمن است، منتها در بین جهاد اصغر یک جهاد هست که خدای متعال آن را «جهاد کبیر» نام نهاده که آن همین است.
آیه‌ی تکان‌دهنده‌ی اوّل سوره‌ی مبارکه‌ی احزاب: «بِسمِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیم * یٰاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکٰفِرینَ»؛ [میفرماید] «اِتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرین»! پیغمبر! تقوا داشته باش و از کافران تبعیّت نکن؛ اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا حکیمًا، ما میدانیم مشکلات تو را، ما میدانیم فشارهایی که بر تو وارد میکنند تا تو را وادار به تبعیّت کنند -تهدید میکنند، تطمیع میکنند- امّا شما مراقب امر و نهی الهی باش، اِتَّقِ اللهَ، حواست جمع باشد. وَ لا تُطِعِ الکٰفِرین؛ این اطاعت نکردن از کافرین، آن چیز بزرگ و مهمّی است که خدای متعال با این لحن با پیغمبرش حرف میزند.
خب، اطاعت از کافرین نکن، پس چه‌کار کن؟ وَ اتَّبِع ما یوحی‌ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرًا (سوره احزاب، آیه ۲). [میفرماید:] یٰاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرینَ و المُنفِقینَ اِنَّ اللهَ کانَ عَلیمًا حکیمًا * وَ اتَّبِع ما یوحی‌ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ اِنَّ اللهَ کانَ بِما تَعمَلونَ خَبیرا (سوره احزاب، بخشی از آیه ۲)؛ از آنها تبعیّت نکن؛ تو برنامه داری؛ تو برنامه‌ی کار داری، برنامه‌ی زندگی داری؛ وحی الهی تو را تنها نگذاشته است؛ قرآن در اختیار تو است، اسلام در اختیار تو است، برنامه‌ی اسلام در اختیار تو است؛ این راه را برو. ببینید اینها همه آیات اوّل سوره‌ی احزاب است؛ پشت سر هم؛ اوّل، اِتَّقِ اللهَ وَ لا تُطِعِ الکفِرینَ وَ المُنفِقین (سوره احزاب، بخشی از آیه ۱)؛ بعد، وَ اتَّبِع ما یوحی‌ اِلَیکَ مِن رَبِّک؛(سوره احزاب، بخشی از آیه ۲).
 پشت سر [آن‌]، جواب این سؤال است که خب، خطر وجود دارد، فشار می‌آورند؛ وَ تَوَکَّل عَلَی اللهِ وَ کَفی‌ بِاللهِ وَکیلا (سوره احزاب، آیه ۳)؛ در مقابل همه‌ی این فشارها به خدا تکیه کن؛ به خدا تکیه کن. توکّل معنایش این نیست که کار را رها کنید بنشینید تا خدا بیاید عوض شما کار را انجام بدهد؛ این نیست؛ توکّل این است که شما راه بیفتید، عرق بریزید، تلاش کنید، آن‌وقت یقین داشته باشید که خدای متعال شما را کمک خواهد کرد؛ امروز مسئله‌ی جمهوری اسلامی این است.
اینکه ما گفتیم اقتصاد مقاومتی، یعنی بخش اقتصادیِ این سیاستِ بزرگ و اساسی، مقاومت اقتصادی است. اینکه گفتیم جوانهای مؤمن و حزب‌اللّهی و انقلابی کارهای فرهنگی خودجوش را رها نکنند و دنبال بکنند، و همه‌ی دستگاه‌های فرهنگی کشور را دعوت کردیم و میکنیم که در این جهت حرکت کنند، این، بخش فرهنگیِ این عدم تبعیّت است، این جهاد بزرگ است، جهاد کبیر است. اینکه از همه‌ی استعدادهای موجود کشور دعوت میکنیم که استعدادهای خودشان را در خدمت پیشرفت این کشور به کار بیندازند و به صحنه بیاورند و به میدان بیاورند و از مسئولان دولتی و سایر مسئولان دعوت میکنیم که از این استعدادها استقبال بکنند، این آن بخشِ فعّالِ اجتماعیِ این جهاد کبیر است. این جهاد کبیر ابعادی دارد: جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا ( سوره فرقان، بخشی از آیه ۵۲).
این به‌معنای قطع رابطه‌ با دنیا نیست؛ بعضی‌ها برای اینکه این سیاست الهی را بکوبند، بدروغ می گویند «انقلابیّون می گویند با دنیا قطع رابطه کنید»؛ نه، ما قائل به قطع رابطه‌ با دنیا نیستیم، قائل به حصار کشیدن دُور کشور هم نیستیم؛ رفت‌وآمد بکنند، رابطه داشته باشند، مبادله بکنند، دادوستد بکنند، امّا هویّت و شخصیّت اصلی خودشان را از یاد نبرند؛ این حرف ما است: وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین (سوره آل‌عمران، بخشی از آیه ۱۳۹)؛ مثل نماینده نظام اسلامی حرکت بکنند، مثل نماینده‌ی نظام اسلامی سخن بگویند. با همه، با هرجا که مصلحت کشور اقتضا می کند، قرارداد ببندید، امّا مثل نماینده‌ ایران اسلامی و نماینده‌ی اسلام پشت میز قرارداد بنشینید.
بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۹۵/۰۳/۰۶)
اسلام بلاشک قلع‌وقمع‌کننده‌ی ظلم و استکبار است؛ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه (سوره توبه، بخشی از آیه ۳۳). یقیناً اسلام میتواند کفر را، جبهه‌ی مقابل را شکست بدهد؛ امّا کدام اسلام قادر به این کار است؟ آن اسلامی میتواند کفر را و استکبار را و ظلم را قلع‌وقمع کند یا او را محدود کند یا از تجاوز و تعدّی او جلوگیری کند که دارای نظام باشد، دارای دولت باشد، دارای نیروی نظامی باشد، دارای رسانه باشد، دارای سیاست باشد، دارای اقتصاد باشد، ابزارهای فراوان در اختیار او باشد؛ اسلامی که توانسته نظام‌سازی کند و حکومت‌سازی کند، این اسلام میتواند مقاومت کند.
دشمنان از امام به‌معنای واقعی کلمه مرعوب بودند؛ کَاَنَّهُم حُمُرٌ مُستَنفِرَةٌ * فَرَّت مِن قَسوَرَةٍ (سوره مدّثّر، آیات ۵۰ و ۵۱)؛ مثل فریاد شیری که میترسانَد حیوانها را، فریاد امام و نوای امام اینها را میترساند، مرعوب میشدند. خب، اینها در این مرحله شکست خوردند.
فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرًا (سوره فرقان، آیه ۵۲)؛ در تفاسیر گفته‌اند مراد از این ضمیر «بِه»، قرآن است، با اینکه حالا کلمه‌ی قرآن در عبارت نیامده است که ضمیر به آن برگردد لکن، هم مرحوم طبرسی در «مجمع‌البیان» [گفته است‌]، هم مرحوم علّامه‌ی طباطبائی؛ مرحوم علاّمه‌ی طباطبائی میگویند سیاق کلام نشان میدهد که مراد از «بِه‌« یعنی «بالقرآن»؛ بنده هم آنجا همین را در سخنرانی گفتم؛ بعد که آمدم، به ذهنم رسید که یک وجه اوضحی در اینجا وجود دارد که «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌«، یعنی «بعدم الاطاعة»؛ عدم‌الاطاعة یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛  فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌، یعنی به این عدم‌الاطاعة، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر؛ این معنا اقرب به ذهن است؛ حالا من البتّه فحص نکردم ببینم در بین مفسّرین کسانی این احتمال را داده‌اند یا نه، لکن به‌هرحال این احتمال، احتمال مهمّی است. جهاد کبیر یعنی این؛ جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنباله‌روی از دشمن. پس مسیر و جهت‌گیری این مجلس این است؛ مسیر انقلابی، مسیر انقلابیگری، تعقیب راه انقلاب، تحکیم اسلام، تحکیم دین خدا.
اگرچنانچه بخواهیم جسارت کنیم و عرض بکنیم ملاک انقلابی بودن در این مجموعه‌ها چیست، بنده به نظرم میرسد ملاک انقلابی بودن، تقوا است، شجاعت است، بصیرت است، صراحت است، نترسیدن از «لَومَةَ لآئِم» (سوره مائده، بخشی از آیه ۵۴) است؛ اینها ملاک انقلابی بودن است.
بیانات در مراسم بیست‌ و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) (۱۳۹۵/۰۳/۱۴)
مؤمن: یعنی مؤمن به خدا است، مؤمن به هدف است، مؤمن به راهی است که او را به این هدف میرسانَد، و مؤمن به مردم است. یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنین (سوره توبه، بخشی از آیه ۶۱)؛ درباره‌ی رسول اکرم هم این تعبیر در قرآن آمده است: مؤمن به خدا، و مؤمن به هدف، و مؤمن به راه، و مؤمن به مردم.
عبد است، متعبّد است؛ یعنی خود را عبد میداند در مقابل پروردگار؛ این هم صفت بسیار مهمّی است. شما ملاحظه کنید، خدای متعال در قرآن، پیغمبر اکرم را با صفات متعدّدی ستوده است: وَ اِنَّکَ لَعَلَی‌ٰ خُلُقٍ عَظیم (سوره قلم، آیه ۴)، فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم (سوره آل عمران، بخشی از آیه ۱۵۹)؛ و صفات متعدّد دیگر که هر کدام از اینها یک فصل فراوانی از خصوصیّات پیغمبر را بیان میکند؛ ولی آن صفتی که به ما مسلمانها دستور داده شده است که هر روز درباره‌ی پیغمبر در نمازهایمان تکرار کنیم این است که «اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسولُه»؛ این نشان‌دهنده‌ی اهمّیّت عبودیّت است؛ عبد بودن آن‌چنان برجسته است که خدای متعال این صفت را به مسلمانان تعلیم میدهد که در نماز خود، هر روز چند مرتبه تکرار کنند؛ امام دارای این صفت بود، صفت عبودیّت؛ اهل خشوع بود، اهل تضرّع بود، اهل دعا بود؛ مؤمن متعبّد.
این انقلاب با کودتا به وجود نیامد، با حرکت نظامی به وجود نیامد؛ مثل بعضی از انقلابها که یک عدّه افسر نظامی رفتند یک حکومتی را برداشتند، حکومت دیگری به جایش گذاشتند؛ نه، این انقلاب به‌وسیله‌ مردم به وجود آمد؛ با عزم مردم، با نیروی انقلاب مردم، با ایمان مردم به وجود آمد؛ با همین نیرو از خود دفاع کرد، با همین نیرو هم باقی ماند و ریشه دواند. این مردم بودند که نترسیدند؛ این مردم ایران عزیز بودند که ایستادگی کردند و مصداق این آیه‌ی شریفه شدند: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعُوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالُوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل (سوره آل‌عمران، آیه ۱۷۳). مدام تهدید شدیم، مدام گفتند حمله میکنیم، مدام گفتند تحریم میکنیم، مردم نه از تهدید نظامی ترسیدند، نه از تحریم ترسیدند، نه از تحریم فلج شدند؛ نترس، شجاع، سربلند، حرکت را ادامه دادند؛ از این پس هم باید همین باشد.‌
هر روزی انعطاف به یک جهت و به یک سمت؛ این منافات دارد با آن پایبندی. در تعبیر قرآنی، این پایبندی به ارزشها را «استقامت» نام نهاده‌اند: فَاستَقِم کَمآ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک (سوره‌ی هود، بخشی از آیه ۱۱۲) -آیه‌ی قرآن در سوره‌ی مبارکه‌ی هود- یا اِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلٰئِکَةُ اَلّا تَخافُوا وَ لَا تَحزَنوا وَ اَبشِروا بِالجَنَّة (سوره فصّلت، بخشی از آیه ۳۰)؛ در تعبیر قرآنی، اسم این پایبندی به مبانی و ارزشها استقامت است.
یک تقوای فردی داریم که من و شما خودمان از گناه پرهیز کنیم، خودمان را حفظ کنیم؛ قُوا اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم نارًا وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَة ( سوره تحریم، بخشی از آیه ۶)؛ خودمان را از آتش دوزخ الهی، از آتش غضب الهی دور کنیم؛ این تقوای فردی است. تقوای اجتماعی -تقوای اسلامی مربوط به اجتماع- این است که در راه تحقّق این چیزهایی که اسلام از ما مطالبه کرده است، تلاش کنیم. همه‌ی آن آرمانهایی که عرض کردیم، آرمانهای اسلامی است؛ یعنی مسئله، فقط مسئله‌ی یک محاسبه‌ی عقلائی نیست؛ اینکه ما عرض کردیم باید به آن آرمانها پابند بود، باید دنبال عدالت اجتماعی بود، دنبال حمایت از محرومین بود، دنبال حمایت از مظلوم بود، با ظالم و مستکبر باید مقابله کرد، زیر بار او نرفت، اینها همه مطالبات اسلامی است، اسلام اینها را از ما خواسته است؛ این‌جور نیست که فقط یک محاسبه‌ی عقلائی و انسانی باشد؛ تکلیف دینی است. هرکسی این چیزها را از اسلام جدا کند، اسلام را نشناخته است؛ هرکسی حوزه‌ی معرفتی اسلام را و حوزه‌ی عملی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی مردم و سیاسی مردم دور کند، بلاشک اسلام را نشناخته است. قرآن به ما میگوید: اُعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت (سوره نحل، بخشی از آیه ۳۶)؛ عبودیّت خدا -یعنی تسلیم در مقابل خدا بودن- و اجتناب از طاغوت، و در آیه‌ی دیگر [میگوید]: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلُوا اَولِیآءَ الشََّیطٰنِ اِنَّ کَیدَ الشَّیطٰنِ کانَ ضَعیفًا» (سوره نساء، آیه ۷۶)؛ اینها دستور قرآن است. اینکه ما خودمان را و مردممان را و جوانانمان را و مسئولینمان را به احساس مسئولیّت در مقابل این حرفها فرا میخوانیم، فقط یک توصیه‌ی عقلائی نیست، یک توصیه‌ی سیاسی نیست؛ این یک خواست دینی است؛ رعایت آن، تقوای دینی است. این تقوای دینی است؛ تقوای سیاسی هم در داخل همین مندرج است؛ اگرچنانچه این تقوای دینی تحقّق پیدا کرد، تقوای سیاسی هم همراه همین است. تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاه‌هایی که دشمن میتواند از آن استفاده کند، پرهیز بکند.
به وعده‌ی «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» (سوره محمّد، بخشی از آیه ۷) اعتماد و اطمینان داشته باشید. ملّت عزیز، جوانان عزیز! بدانید: به کوری چشم دشمن شما پیروزید.
بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی (۱۳۹۵/۰۳/۱۶)
اگر در این طومار طولانی -حالا در مورد امثال حقیر هفتاد هشتاد ساله مثلاً فرض کنید- انسان توانسته باشد یک نقطه‌ای گذاشته باشد که بتواند محاسبه کند آن را پیش خدای متعال و امیدی به آن داشته باشد، خب چه بهتر؛ امّا اگر چنانچه در این طومار طولانی، کاری که بتوان از آن در مقابل خدای متعال دفاع کرد -[چون] انسان را محاسبه میکنند دیگر- نداشته باشیم، زندگی خواهد شد خسارت؛ همان «اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ» اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحٰت (سوره عصر، آیه ۲ و بخشی از آیه ۳)؛ ایمان و عمل صالح؛ اگر این عمل صالح و این ایمان در این مجموعه‌ای که از عمر ما گذشته است وجود داشته باشد، خب بله، خسارت نیست؛ به همان اندازه سود هست؛ [امّا] اگر خدای نکرده نباشد یا انسان وقتی محاسبه می‌کند، ببیند می‌توان در آن خدشه کرد و مناقشه کرد، آن‌وقت کار انسان خیلی مشکل است؛ خیلی.
اگر در مجلس تشنّج به وجود بیاید -همچنان‌که در بعضی از دوره‌ها داشتیم که تشنّج در مجلس به وجود می‌آمد- این تشنّج سرریز می‌شود روی ملّت، در داخل مردم تشنّج ایجاد می‌کند؛ ولو از لحاظ روانی. اگر در مجلس آرامش باشد، این آرامش سرریز پیدا می‌کند بر مردم و این آرامش خیلی مهم است؛ هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادُوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم (سوره فتح، بخشی از آیه ۴). خاصیّت سکینه این است؛ سکینه یعنی همان آرامش، آرامش روحی؛ طوفانی نبودن. این موجب می‌شود که «لِیَزدادُوا ایماناً مَعَ ایمانِهِم»، فرصت افزایش ایمان به انسان می‌دهد؛ این خیلی چیز مهم و با اهمّیّتی است.
بیانات در محفل انس با قرآن کریم (۱۳۹۵/۰۳/۱۸)
به نظر من معجزه‌ معارف قرآنی را اگر ما اهل دل باشیم «لِمَن کان لَهُ قَلبٌ اَو اَلقَی السَّمعَ وَ هُوَ شَهید» (سوره ق؛ بخشی از آیه ۳۷)؛ اگر اهل دل باشیم، اگر گوش جان را در اختیار قرآن بگذاریم، ما امروز بیشتر می‌توانیم به معجزیّت قرآن پی‌ببریم از آنهایی که هزار سال قبل بودند. در این دنیای پیچیده، در این دنیای طوفانی، در این دنیای سرشار از معضلات -این قدرتها، این پیشرفت علمی- اینجا است که قرآن وقتی وارد میدان میشود، وقتی حرف میزند «اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ»، آدم این را حس میکند که واقعاً «یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ وَ یُبَشِّرُ المُؤمِنینَ» (سوره اسرا؛ بخشی از آیه ۹).
برکات قرآن برکات بی‌انتهایی است. در قرآن و با قرآن عزّت هست، قدرت هست، پیشرفت هست، رفاه مادّی هست، تعالی معنوی هست، گسترش فکر و عقیده هست، شادی و سکینه‌ روح هست؛ سکینه و آرامش روح؛ فَاَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ وَ عَلَی المُؤمِنینَ وَ اَلزَمَهُم کَلِمَهَ التَّقوَیٰ وَ کانُوا اَحَقَّ بِها وَ اَهلَها (سوره فتح، بخش از آیه ۲۶). وقتی که آن آرامش دینی و آن سکینه‌ دینی آمد، تقوا زیاد می‌شود: هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَةَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادُوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم؛ این سکینه و آرامش موجب می شود ایمان انسان روزبه‌روز افزایش پیدا کند؛ ایمان به چه؟ ایمان به خدا، ایمان به قدرت الهی؛ دنبالش می گوید: وَ لِلّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الأَرض (سوره فتح، بخشی از آیه ۴)؛ همه چیز دست خدا است، همه چیز لشکر خدا است. در یک جای دیگر [می گوید]: وَ ما یَعلَمُ جُنودُ رَبِّکَ اِلّا هُو (سوره مدّثر، بخشی از آیه ۳۱)؛ هیچ‌کس جز خود او، قادر به شمارش جنود الهی نیست. قرآن این است: یک قدرت فوق‌العاده و بی‌انتها که ما به قدر ظرفیّت خودمان باید بتوانیم ان‌شاءالله از آن استفاده کنیم.
بیانات در دیدار مسئولان نظام (۱۳۹۵/۰۳/۲۵)
در فِقرات دعای واردشده‌ برای روزهای ماه رمضان می‌خوانیم: وَ هذا شَهرُ الصّیام، وَ هذا شَهرُ القیام، وَ هذا شَهرُ الاِنابَة -«وَ اَنیبوا اِلی‌ ربِّکُم» (سوره زمر، بخشی از آیه ۵۴)- و هذا شَهرُ التَّوبَة، وَ هذا شَهرُ المَغفِرَةِ وَ الرَّحمَة. این ماه و این فضا، این خصوصیّات را دارد.
ما یک حرکتی را انجام می‌دهیم، یک سخنی را می‌گوییم، یک راهی را می‌رویم، [که] جامعه ضرر می‌کند، کشور ضرر می‌کند؛ این‌جور گناهان، گناهان مهمّی است، گناهان بزرگی است. فرمود: وَ اتَّقوا فِتنَةً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خآصَّة (سوره انفال، بخشی از آیه ۲۵). گاهی کسی ظلمی می‌کند، جزائی که خدای متعال برای آن ظلم قرار می‌دهد فراگیر است و جامعه را فرامی‌گیرد؛ از چنین ظلمی، از چنین فتنه‌ای باید پرهیز کرد. این خطاب به ما مسئولین است، آحاد مردم مخاطب به این خطاب نیستند؛ ما مسئولین هستیم که [هم‌] می‌توانیم کاری بکنیم که زیان آن به جامعه برسد؛ هم می‌توانیم عکسش عمل کنیم، کاری کنیم که نفع آن به جامعه برسد.
مرحوم علّامه‌ طباطبائی (رضوان‌الله‌علیه) در تفسیر این آیه‌ شریفه‌ سوره‌ نساء که «مآ اَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ مآ اَصابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفسِکَ» (سوره نساء، بخشی از آیه ۷۹) یک بیانی دارند؛ می‌فرمایند که جوامع بشری، جامعه‌ کشور، یک جامعه‌ خاصّ یک محدوده، یک هویّت مستقلّی دارد، یک هویّت وحدانی دارد غیر از هویّت افراد؛ یعنی جامعه‌ یک کشور با یک نگاه مثل یک انسان واحد است؛ همچنان‌که در انسان واحد یک عضو ممکن است عملی انجام بدهد که بقیّه‌ی اعضا را درگیر کند، در جامعه هم همین‌جور است، یک عضو ممکن است کاری بکند که همه را درگیر بکند.
خب، تأثیرات این گناهان -حالا این تعدادی از گناهان است، گناهان بزرگ‌تر هم وجود دارد- در انسان چیست؟ یکی از تأثیرات این است که وقتی انسان مبتلا است به گناه، در یک نقطه‌ حسّاس و بزنگاه کم می‌آورد. آیه‌ قرآن می‌فرماید که: اِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا (سوره آل‌عمران، بخشی از آیه ۱۵۵)؛ در جنگ اُحد، آن‌کسانی که نتوانستند طاقت بیاورند و دلشان در هوای غنیمت آن‌چنان تپید که فراموش کردند چه مسئولیّت حسّاسی در اختیار آنها و برعهده‌ آنها است و جنگ پیروز را به جنگ مغلوب تبدیل کردند، اِستَزَلَّهُمُ الشََّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ اینها قبلاً خطاهایی انجام دادند، آن خطاها اینجا خودش را نشان داد.
ما گاهی خطائی می‌کنیم، آن خطا موجب می‌شود که ما دچار نفاق بشویم؛ یعنی دلمان با زبانمان اختلاف پیدا کند. آیه‌ شریفه [میگوید]: فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلی‌ یَومِ یَلقَونَه‌ُ بِمآ اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوه (سوره توبه، آیه ۷۷)؛ [اگر] انسان با عهد خدایی در یک‌جا وفادار نمانَد و تعهّدی را که پیش خدا کرده عمل نکند، این موجب می‌شود که «فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم»؛ البتّه این یک سازوکار کاملاً منطقی هم دارد که حالا وقت نیست من شرح بدهم که چطور می‌شود یک گناه در یک انسان به نفاق منتهی می‌شود.
از این بالاتر، گاهی اوقات گناه ما و خطای ما و کج‌روی ما موجب می‌شود که -پناه بر خدا- به تکذیب ماانزل‌الله مبتلا بشویم؛ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ اَسآءُوا السّوأَی‌ٰ اَن کَذَّبوا بِآیاتِ الله (سوره روم، بخشی از آیه ۱۰). راه علاج هم مراقبت است؛ باید مراقبت کنیم؛ باید نظارت کنیم بر خودمان، بر مجموعه‌مان، انگیزه‌مان را افزایش بدهیم، کارمان را متراکم‌تر کنیم، پُرکاری، پرهیز از لغزشگاه‌ها، خلاصه در یک جمله تقوا؛ تقوا. تقوا -که در ماه رمضان [به‌عنوان‌] فلسفه و غایت روزه شناخته شده- به همین معنا است.
باید این توانمندی‌هایی را که اشاره کردم، افزایش بدهیم؛ این توانمندی‌ها باید روزبه‌روز افزایش پیدا کند. این همانی است که در قرآن کریم [آمده‌]: وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِبَاطِ الخَیل (سوره انفال، بخشی از آیه ۶۰). قوّه، شامل همه‌ اینها است؛ قوّه فقط تفنگ و سلاح و مانند اینها نیست؛ قوّه اعم است از قوّه‌ مادّی و معنوی، از قوّه‌ اقتصادی و نظامی، از قوّه‌ علمی و اخلاقی. اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة؛ هرچه می‌توانید قوّه را زیاد کنید.
امّا در مورد خود برجام؛ خود سند -همان‌طور که عرض کردم- یک خلل‌وفُرَجی دارد، یک زوایای پرابهامی دارد که اینها موجب شده است که دشمن بتواند سوءاستفاده کند، طرف مقابل بتواند از آنها سوءاستفاده کند. ما البتّه برجام را ابتدائاً نقض نخواهیم کرد؛ این را همه بدانند! ما نقض نمی‌کنیم برجام را لکن اگر طرف مقابل نقض کند که حالا همین‌طور این کسانی که نامزد ریاست جمهوری آمریکایند، مدام دارند تهدید می‌کنند که ما می‌آییم پاره می‌کنیم، نقض می‌کنیم، اینها اگر پاره کردند، ما آتش می‌زنیم. اینکه حالا نقض نمی‌کنیم، متّکی است به دستور قرآن: اَوفوا بِالعَهد (سوره اسراء، بخشی از آیه ۳۴)؛ بالاخره یک معاهده‌ای است انجام داده‌ایم، نمیخواهیم معاهده را ما به هم بزنیم؛ و آنکه اگر آنها نقض کردند، ما هم نقض خواهیم کرد، این هم متّکی است به آیه‌ی قرآن: وَ اِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلی‌ سَوآء (سوره انفال، بخشی از آیه ۵۸)؛ اگر آن طرف نقض کرد نقض کن. «فَانبِذ» یعنی پرتاب کن طرف خودش، رد کن. بنابراین ما تابع اصول قرآنی هستیم؛ هم در این طرف قضیّه، هم در آن طرف قضیّه.
بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای هفتم تیر و جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم (۱۳۹۵/۰۴/۰۵)
مجاهدت، میدان‌های فراوانی دارد؛ البتّه همه‌ میدان‌های مجاهدت هم خطر دارد. شهدای هسته‌ای را ببینید! در میدان علم کار کردند امّا مورد تعرّض دشمن قرار گرفتند؛ [این‌] جهاد است. فَضََّلَ اللهُ المُجاهِدینَ عَلَی القاعِدینَ اَجرًا عَظیمًا (سوره نساء، بخشی از آیه ۹۵)؛ خب، [اینکه‌] خدای متعال برای مجاهدین فضیلت قائل شده است، برای مجاهدت رتبه قائل شده است، برای همین است. ما مگر چقدر در این دنیا عمر می‌کنیم؟ میلیاردها سال قبل و بعد ما این دنیا عمر دارد، از این میلیاردها [سال‌]، پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سالش نصیب من و شما است؛ در این مدّت باید از فرصت استفاده کنیم، خودمان را برای زندگی واقعی‌ای که «اِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوان» (سوره عنکبوت، بخشی از آیه ۶۴) است، آماده کنیم. در این فاصله، بعضی‌ها مجاهدت می‌کنند و این مجاهدت، آنها را به مقامات عالی می‌رساند؛ نه‌فقط آخرت خودشان را درست می‌کنند، دنیای دیگران را هم می‌سازند و تقویت می‌کنند و به وجود می‌آورند. آن‌وقت این مالِ مجاهدت است؛ مال شهدا: وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا، اینها مرده نیستند، بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون * فَرِحینَ بِمآ ءاتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِه‌ وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون (سوره آل‌عمران، آیات ۱۶۹ و ۱۷۰). قضیّه این‌جوری است؛ این کلام خدا است، مژده‌ی خدا است که می‌گوید اینها زنده‌اند، پیش خدایند، مورد لطف الهی‌اند، مورد رزق الهی‌اند، خرسندند، خوشحالند؛ به من و شما هم پیغام می‌دهند و می‌گویند که بدانید اگر از این راه بیایید، در این سرمنزل نه غم هست، نه نگرانی؛ نه ترس هست، و نه حزن؛ اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم؛ راه این است. راه را درست رفتند، صحیح رفتند، درست حرکت کردند.
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان (۱۳۹۵/۰۴/۱۲)
وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا (سوره احزاب، آیه ۲۲). قضیّه‌ احزاب قضیّه‌ مهمّی بود. یعنی در مقام مقایسه، اگر بخواهیم جبهه‌ امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی را در صدر اسلام مشابه‌سازی بکنیم، می‌شود جنگ احزاب. امروز خب مشاهده می‌کنید دیگر؛ همه‌ دنیاپرستان و قدرت‌طلبان و جنایت‌کاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم، در رده‌های مختلف اقتدار، در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیده‌اند و حمله هم کرده‌اند و دارند از همه‌ جوانب حمله هم می‌کنند؛ عین همین قضیّه در جنگ احزاب اتّفاق افتاد. خب همه‌ جمعیّت مدینه آن روز شاید به ده هزار نفر نمی‌رسید؛ زن و مرد و کوچک و بزرگ و بچّه و مانند اینها. احزاب -یعنی کفّار و مشرکین مکّه- از تمام اقوام موجود در آن منطقه، مردان زبده‌ جنگی‌شان را انتخاب کردند، ده هزار نفر شدند! حمله کردند به مدینه؛ این قضیّه‌ کوچکی نبود. گفتند می‌رویم مدینه، همه را قتل‌عام می‌کنیم؛ هم خود آن مدّعی نبوّت را -یعنی پیغمبر را- هم اصحابش را؛ قال قضیّه را می‌کَنیم، تمام می‌کنیم قضیّه را. با اینکه دَأب پیغمبر این بود که وقتی جنگ می‌شد، این جنگ را بیاورد بیرون شهر و در شهر نمانَد، امّا این حادثه این‌قدر مُهیب و هولناک و سریع اتّفاق افتاد که پیغمبر مجال نکرد نیروهای خودش را ترتیب بدهد و بیاورد آماده کند برای مثلاً یک بسیجِ بیرون شهر مدینه، مجبور شد [دُور] شهر مدینه را خندق بزند که به جنگ خندق معروف است. حادثه‌ی بسیار مهمّی بود. خب مؤمنین در مقابل این حادثه قرار گرفتند. مردم -همان‌هایی که تحت لواء پیغمبر زندگی می‌کردند- دو دسته شدند: یک دسته آنهایی هستند که در همین سوره‌ احزاب حدود هفت هشت ده آیه قبل از این آیه‌ای که من خواندم، از قول آنها نقل شده: وَ اِذ یَقولُ المُنافِقونَ وَ الَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَض (سوره احزاب، بخشی از آیه ۱۲)، کسانی که دل‌هایشان مریض بود، اینها گفتند که پیغمبر به ما راست نگفت، گفت شما پیروز می‌شوید؛ بفرما! لشکر دشمن آمده و دارد می‌آید، پدر ما را در می‌آورند. یعنی یأس و ناامیدی و خودکم‌بینیِ در مقابل دشمن و یک گرایش قلبی پنهان به دشمن در آنها وجود داشت؛ امّا عدّه‌ دیگر که اکثریّت بودند گفتند نه، قضیّه این‌جوری نیست، هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه؛ این دشمنی را قبلاً خدا و پیغمبر به ما گفته بودند؛ گفته بودند که شما وقتی وارد این میدان شدید، همه‌ عوامل کفر و استکبار با شما دشمنی می‌کنند؛ این قضیّه را قبلاً خدا و پیغمبرش به ما گفته بودند: هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه، درست گفته بودند؛ همانی که پیغمبر به ما گفته بود، همانی که خدا گفته بود، همان اتّفاق افتاده؛ یعنی آمدن دشمن و حمله‌ی دشمن، به جای اینکه روحیّه‌ی اینها را تضعیف کند، ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا،(سوره احزاب، بخشی از آیه ۲۲) ایمانشان را تقویت کرد؛ تسلیمشان در مقابل خدا را تقویت کرد؛ عزم و جزم آنها را نسبت به مواجهه و مقابله تقویت کرد؛ این به‌خاطر ایمان است؛ ایمان این است. وقتی ایمان در دل ریشه‌دار شد، قوی شد، مواجهه‌ با همه‌ این مشکلاتی که شماها گفتید -و بنده هم اینها را، هم می‌دانم، هم بیشترش را می‌دانم، [یعنی] از اینها بیشتر را هم بنده می‌دانم- مشکل نمی‌شود؛ مواجهه آسان می‌شود؛ منتها مواجهه راه دارد.
این نقطه‌ مقابل آن مطلبی است که من در جلسه‌ کارگزاران نظام در اوایل ماه رمضان(۶) گفتم که «اِنَّ الَّذینَ تَوَلَّوا  مِنکُم یَومَ التَقَی الجَمعانِ اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا» (سوره آل‌عمران، بخشی از آیه ۱۵۵) این هم آیه‌ی قرآن [است]. روز جنگ اُحد عدّه‌ای نتوانستند مقاومت کنند، میدان را رها کردند، پیروزی را تبدیل به شکست کردند. در جنگ اُحد مسلمان‌ها پیروز شده بودند منتها غفلت یا خیانت یا دنیاطلبی و کوته‌بینی یک عدّه‌ی معدودی، همان پیروزی را تبدیل کرد به شکست. قرآن می‌گوید آن کسانی که موجب این حادثه شدند، اِنَّمَا استَزَلَّهُمُ الشَّیطانُ بِبَعضِ ما کَسَبوا؛ این کارهایی که قبلاً آنها با خودشان کردند، آنها را در معرض این لغزش قرار داد. عزیزان من! گناهان، بی‌توجّهی به خود، عدم رعایت تقوا این‌جوری است. اگر می‌خواهیم در مقابل جبهه‌ استکبار ایستادگی کنیم، مقاومت کنیم، به آن عزّت، آن شرف، آن اقتداری که جمهوری اسلامی لایق آن است و انقلاب به ما وعده‌ آن را داده برسیم، احتیاج داریم به اینکه در رفتار شخصی خودمان رعایت‌های لازم را بکنیم؛ آن تقوا را حفظ کنیم؛ [این] نیاز ما است.
قرآن در دو جا اشاره می‌کند به انحطاط ملّت‌هایی که اوّل ایمان آوردند، بعد در نسل بعد دچار انحطاط شدند. یک جا در سوره‌ مریم است که می‌فرماید: فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ اَضاعُوا الصَّلوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیًّا (سوره مریم، آیه ۵۹)؛ یعنی اوّلی‌ها مبارزه کردند و ایمان آوردند، منتها بعد -معنای «خَلْف» با سکون لام، با «خَلَف» با فتحه‌ لام، ضدّ هم است؛ «خَلْف» یعنی بازمانده‌ بد، «خَلَف» یعنی بازمانده‌ خوب؛ اینجا می‌گوید: فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ- بازمانده‌های بدی روی کار آمدند که «اَضاعُوا الصَّلوة»؛ اوّلین کارشان این بود که نماز را ضایع کردند؛ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوات؛ دنبال شهوات رفتند، دنبال شهوات شخصی رفتند؛ فَسَوفَ یَلقَونَ غَیًّا؛ این دو عامل -عامل ضایع کردن نماز و دنباله‌روی از شهوات- این نیروهایی را که باید در مقام جهاد و مبارزه ایستادگی کنند و این ایستادگی قطعاً به پیروزی منتهی خواهد شد، اینها را تضعیف می‌کند؛ اینها را پوک می‌کند.
در یک جای دیگر همین موضوع در سوره‌ اعراف [آمده]: فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ وَرِثُوا الکِتابَ یَأخُذونَ عَرَضَ هذَا الاَدنی (سوره اعراف، بخشی از آیه ۱۶۹)؛ [یعنی] یک‌بار دیگر این «فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ» در قرآن تکرار شده و در دو جا آمده، این جای دوّمی است. وَرِثُوا الکِتابَ؛ حقایق را به دست گرفتند منتها جذب دنیاطلبی شدند، یَأخُذونَ عَرَضَ هذَا الاَدنی.
اینکه دیدید امام بزرگوار ما ایستاد؛ خب، امام اوّل کار تنها بود، بعدها مردم آمدند، بعدها خواص آمدند و توده‌ مردم آمدند؛ از همان اوّل که تنها بود محکم ایستاد، تا آخر هم می‌گفت که اگر همه هم پشت به من بکنند من این راه را خواهم رفت، خدا به پیغمبرش هم می‌فرماید که اگر تو تنها هم بودی باید بروی جهاد؛ تک و تنها هم بودی باید بروی جهاد؛ البتّه «حَرِّضِ المُؤمِنینَ  عَلَی القِتالِ»،(سوره انفال، بخشی از آیه ۶۵) به دیگران هم بگو امّا اگر تنها هم ماندی باید بروی؛ این به‌خاطر ایمان است، وقتی ایمان در کسی قوی شد تنها هم بماند می‌رود.
وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن‌وقت «قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ مازادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا» (سوره احزاب، بخشی از آیه ۲۲)؛ در میدان جنگ هم، مثل یک گلوله‌ آتش، در دل هدف می‌نشیند؛ این نتیجه‌ ایمان و ارتباط با خدا است.
تفکّر اسلامی تبیین است. فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ (سوره رعد، بخشی از آیه ۴۰)؛ به پیغمبر خدا می‌گوید وظیفه‌ تو رساندن است، حرف را باید برسانی. باید تبیین کنید؛ حرفهایتان را، نظراتتان را بگویید؛ در مسائل مهمّ کشور؛ در مسئله‌ اقتصاد مقاومتی تبیین کنید، در مسئله‌ پیشرفت علمی -اینها مسائل مهمّ کشور است- در مسئله‌ ارتباط با آمریکا [تبیین کنید]؛ برای خیلی‌ها روشن نیست.
من همین چند شب پیش اتّفاقاً در تلویزیون دیدم یکی از بزرگان و علمای بزرگ حوزه‌ علمیّه‌ قم راجع به پلورالیسم، با یک بیان ساده‌ قرآنی یک بحث بسیار خوب و کوتاهی کرد؛ چون یک عدّه‌ای هستند که می‌خواهند پلورالیسم را به اسلام نسبت بدهند؛ چون اسلام گفته «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا وَ الَّذینَ هادوا وَ النَّصاری وَ الصّابِئینَ مَن ءامَنَ بِاللهِ وَ الیَومِ الأخِر» (سوره بقره، بخشی از آیه ۶۲)، پس اسلام «همه‌دینی» است و به هر دینی که خواستید [عمل کنید]؛ خب این حرف غلطی است امّا خب حرفی است که با تعبیرات و با شدّومَد و با های‌وهوی، مدّعیانی این را چند سال ابراز می‌کنند، یک عدّه‌ای از بیچاره‌ها را هم تحت تأثیر قرار می‌دهند.
خطبه‌های نماز عید فطر (۱۶ /۰۴/۱۳۹۵)
و امروز هم که روز عید فطر است، روزی است که برای تکریم پیغمبر اکرم است؛ جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیدا، وَ لِمُحَمَّدٍ صلّی اللهُ علیهِ وَ آلِه ذُخرًا و شَرَفًا و کرامتًا وَ مَزیدا؛ این احترام به پیغمبر و تکریم آن پیغمبر است از سوی مردم، مردمی که خدای متعال درباره‌ پیغمبر فرمود: عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم (سوره توبه، بخشی از آیه ۱۲۸)؛ سختی‌های مردم بر او دشوار است.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی (۱۳۹۵/۰۴/۱۶)
امروز متأسّفانه دنیاى اسلام از وحدت محروم است، دچار مشکلات و دچار درگیرى است. وقتى آشفتگى به میان آمد، وقتى درگیرى میان مسلمان‌ها به وجود آمد، معنویّت هم کم می‌شود. معنویّت و ایمان، طبق منطق قرآن تا حدود زیادى به آرامش احتیاج دارد؛ هُوَ الَّذى اَنزَلَ السَّکینَةَ فى قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهم (سوره فتح، بخشى از آیه ۴)؛ وقتى سکینه بود، وقتى آرامش بود، وقتى امنیّت بود، نوبت می‌رسد به اینکه انسان‌ها بر ایمان خود بیفزایند؛ با عمل صالح، با توجّه، با ذکر. وقتى در یک کشور اسلامى و در یک مجموعه‌ اسلامى، مردم بر جان خود، بر مال خود، بر امنیّت خود بیم دارند و مأمون نیستند، امنیّت ندارند، آنجا سکینه هم وجود ندارد؛ سکینه که نبود، این ازدیاد ایمان هم وجود ندارد؛ امروز مسلمان‌ها دچار این وضعیّتند.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم (۱۳۹۵/۰۵/۱۱)
آیات کریمه‌ی قرآن و کلمات قرآن، در هر جایی، در هر وقتی که تلاوت بشود و خوانده بشود، مایه‌ روحانیّت و معنویّت و برکت است؛ بخصوص این آیاتی که این برادران عزیز انتخاب کرده بودند که آیات سوره‌ احزاب بود و نشان‌دهنده‌ خطّ روشن و مستقیم امّت اسلامی در هنگامه‌های دشوار، در چنبره‌های سخت زمانه و روشن‌کننده‌ راه امّت است. معلوم می‌کند که اگر امّت اسلامی در هر برهه‌ای، در هر دوره‌ای دچار مشکلاتی شد -از قبیل همان مشکلاتی که در این آیات به آنها اشاره شده است- راه چیست. مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه (سوره احزاب، بخشی از آیه ۲۳)؛ وقتی پیمان با خدا و معاهده‌ای که دلهای مؤمن با خدا بسته‌اند صادقانه باشد، همه‌ کارها پیش خواهد رفت؛ همه‌ مشکلات برطرف خواهد شد.
خب، ماه ذیقعده که در آستانه‌ آن قرار داریم، اوّل ماه‌های حرام است. ماه حرام به معنای [ماه‌] احترام است؛ یعنی ماه‌هایی که از نظر پروردگار عالم «مِنهآ اَربَعَةٌ حُرُم» (سوره توبه، بخشی از آیه ۳۶). چهار ماه را خدای متعال محترم‌تر از ماه‌های دیگر قرار داده است؛ با یک محدوده‌های مشخّصی از احکام که این احترام در چه چیزی و در چه امری است.
امام بزرگوار ما فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ واقعاً این تعبیر، تعبیر فوق‌العاده‌ای است. خدای متعال از قول شیطان نقل می‌کند که شیطان در قیامت به کسانی که از او متابعت کرده‌اند می‌گوید: اِنَّ اللهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَاَخلَفتُکُم (سوره ابراهیم، بخشی از آیه ۲۲)؛ شیطان به پیروان خودش میگوید خدا وعده‌ی روراست درست به شما داده بود، شماها از وعده‌ خدا پیروی نکردید، پابند نماندید؛ من وعده‌ی دروغی به شما دادم، شما دنبال من راه افتادید! من تخلّف وعده کردم، من وعده دادم به شما و تخلّف کردم؛ شیطان پیروان خودش را این‌جور در قیامت ملامت می‌کند. بعد هم خدای متعال می‌فرماید از قول شیطان که به آنها می‌گوید که «فَلا تَلومونی وَلوموا اَنفُسَکُم»، من را ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. این عیناً امروز منطبق است با آمریکا. حالا شیطان در قیامت این حرف را می‌زند، آمریکایی‌ها امروز در دنیا این حرف را می‌زنند؛ وعده می‌دهند، عمل نمی‌کنند، تخلّف می‌کنند. امتیاز نقد را می‌گیرند، امتیاز نسیه را نمی‌دهند؛ وضع آمریکا این است. خب، پس به دیگران نباید اعتماد کرد.
اگر ما ملّت ایران به وعده‌ای که خدای متعال داده است خوش‌بین باشیم و مقدّمات آن وعده را فراهم بکنیم، مشکلات برطرف خواهد شد. خدا فرموده است: اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم (سوره محمّد، بخشی از آیه‌ ۷)؛ اگر شما دین خدا را نصرت کنید و انگیزه‌های الهی را تقویت کنید و نصرت کنید، قطعاً خدای متعال شما را نصرت خواهد کرد؛ کسی را هم که خدای متعال نصرت بکند، هیچ موجودی در عالم نمی‌تواند او را تضعیف بکند؛ روزبه‌روز قوی‌تر خواهد شد و پیروزتر خواهد شد.
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران (۱۳۹۵/۰۵/۳۱)
نماز به معنای واقعی کلمه عمود دین است؛ معنای عمود این است که اگر نبود، سقف فرو می‌ریزد؛ بنا شکل بناییِ خود را از دست می‌دهد؛ نماز این است. بنابراین پیکره‌ عظیم دین متوقّف است به نماز. کدام نماز می‌تواند این پیکره را حفظ کند؟ آن نمازی که دارای خصوصیّات مطلوب خود باشد: قُربانُ کُلِّ تَقیّ، ناهی از فحشا و منکر، نمازی که با ذکر همراه باشد؛ وَ لَذِکرُاللهِ اَکبَر (سوره عنکبوت، بخشی از آیه ۴۵)؛ این ذکری را که در درون نماز است، هم باید عمل کنیم، هم باید ترویج کنیم.
خب، وقتی ما می‌گوییم «سُبحانَ رَبِّیَ العَظیمِ وَ بِحَمدِه»، این عظمت را چه [می‌دانیم‌]؟ چه تصوّری از این عظمت در دل ما است؟ این عظمتی که در مقابل او تعظیم می‌کنیم و او را تسبیح می‌کنیم و تقدیس می‌کنیم، چیست؟ آن معدن عظمتی که در این دعا مورد توجّه قرار می‌گیرد که «هَب لی کَمالَ الاِنقِطاع اِلَیک» تا برسد به «اِلی مَعدِنِ العَظَمَة»، کجا است؟ چیست؟ سُبحانَ رَبِّیَ العَظیم، سُبحانَ رَبِّیَ الاَعلی‌، اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین (سوره حمد، آیه ۵)؛ ما هیچ توجّهی به این معانی و این مفاهیم عمیق، عبودیّت انحصاری خداوند، استعانت انحصاری از خداوند، دل را با این معارف آشنا کردن، نماز را با این کیفیّت به جا آوردن داریم؟ خب ما یک مقداری باید تمرین کنیم تا به این جاها برسیم.
از مسجد حرکت کردن و راه افتادن و رفتن به میدان‌های جنگ و جان خودشان را کف دست گرفتن، به زبان آسان است؛ جان در کف دست گرفتن، جان فدا کردن به زبان [آسان است‌]؛ وَ لَقَد کُنتُم تَمَنَّونَ المَوتَ مِن قَبلِ اَن تَلقَوهُ فَقَد رَاَیتُموهُ وَ اَنتُم تَنظُرون (سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۳)، انسان خب می‌گوید که بله ما جانمان [را می‌دهیم‌]؛ آن‌وقتی که در مقام عمل مواجه می‌شود با مرگ، جور دیگری است، خیلی سخت است. این جوان‌ها از مسجد رفته‌اند و جان خودشان را در راه خدا داده‌اند؛ نقطه‌ عزیمت عبارت است از مسجد؛ خیلی حرف بزرگی است، حرف مهمّی است.
راه جذب جوان‌ها تصرّف دل جوان است. دل جوان یک قیامتی است، اوضاعی است. گرایش جوان به معنویّت یکی از آن رازهای بزرگ الهی است. یک حرف معنوی را برای امثال بنده که بگویند، خب گوش می‌کنم، حدّاکثر اندکی تأثّر پیدا می‌کنم، [امّا] همان حرف را به یک جوان بزنند، منقلب می‌شود، از این رو به آن رو می‌شود. دل جوان حقیقت‌پذیر است، دل جوان به فطرت الهی نزدیک است؛ فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها (سوره روم، بخشی از آیه‌ ۳۰). دل جوان با نصایح و مطالب معنوی و سلوکی و عرفانی اُنس پیدا می‌کند، زود اُنس پیدا می‌کند، زود دلباخته و دلبسته می‌شود؛ جاذبه‌ جوان‌ها اینها است.
علی‌رغم همه‌ دشمنی‌هایی که امروز دارد می‌شود -که ما طبعاً آگاهی‌های خیلی وسیعی داریم نسبت به آنچه امروز دارد انجام می‌گیرد؛ چه در زمینه‌های سخت و چه در زمینه‌های نیمه‌سخت و چه در زمینه‌های نرم؛ چه در زمینه‌های آشکار و چه در زمینه‌های پنهان؛ خیلی کار دارد انجام می‌گیرد علیه نظام جمهوری اسلامی به شکل‌های مختلف- این کلمه‌ طیّبه که واقعاً «کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّمآء» (سوره ابراهیم، بخشی از آیه ۲۴)، [یعنی‌] نظام جمهوری اسلامی روزبه‌روز در حال استحکام بیشتر است.
بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت (۱۳۹۵/۰۶/۰۳)
خود این هفته‌ دولت، فرصت مغتنمی است؛ هم برای نخبگانی که بیرون از دولتند، هم برای اشخاصی که داخل دولتند؛ برای اینکه ارزیابی کنند، یعنی خودآزمایی کردن و ارزیابی کردن کار خود؛ بَلِ الاِنسانُ عَلى نَفسِهِ بَصیرَة (سوره قیامت، آیه ۱۴)؛ همه‌ رؤسای دستگاه‌ها، خودشان بهتر از دیگران می‌توانند کار خودشان را ارزیابی کنند.
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مسلمانان سراسر جهان و حجاج بیت‌الله الحرام (۱۳۹۵/۰۶/۱۵)
موسم حج برای مسلمانان، موسم افتخار و شُکوه در چشم خلایق، و موسم نورانیّت دل و خشوع و ابتهال در برابر خالق است. حج، فریضه‌ای قدسی و دنیوی و خدایی و مردمی است. از سویی فرمان «فَاذکُرُوا اللّهَ کَذِکرِکُم ءابآءَکُم اَو اَشَدَّ ذِکرًا» (سوره بقره، بخشی از آیه ۲۰۰) و «وَ اذکُرُوا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدوداتٍ» (سوره بقره، بخشی از آیه ۲۰۳) و از سویی خطابِ «اَلَّذی جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَوآءَنِ العاکِفُ فیهِ وَالباد» (سوره حج، بخشی از آیه ۲۵) ابعاد بی‌انتها و متفاوت آن را روشن می‌سازد.
حجّ ابراهیمی که اسلام به مسلمانان هدیه کرده است، مظهر عزّت و معنویّت و وحدت و شُکوه است؛ عظمت امّت اسلامی و اتّکاء آنان به قدرت لایزال الهی را به رخ بدخواهان و دشمنان می‌کِشد و فاصله‌ آنان را با منجلاب فساد و حقارت و استضعافی که زورگویان و قلدران بین‌المللی بر جوامع بشری تحمیل می‌کنند، برجسته می‌سازد. حجّ اسلامی و توحیدی، مظهر «اَشِدّآءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» (سوره فتح، بخشی از آیه ۲۹) است؛ جایگاه برائت از مشرکان و الفت و وحدت با مؤمنان است.
حکّام فتنه‌انگیزی که با تشکیل و تجهیز گروه‌های تکفیری و شرور، دنیای اسلام را گرفتار جنگ‌های داخلی و قتل و جرح بی‌گناهان کرده‌اند و یمن و عراق و شام و لیبی و برخی دیگر از کشورها را به خون آغشته‌اند؛ سیاست‌بازانِ از خدا بی‌خبری که دست دوستی به رژیم اشغالگر صهیونیست داده و چشم بر رنج و مصیبت جانکاه فلسطینیان بسته‌اند و دامنه‌ ظلم و خیانت خود را تا شهر و روستای بحرین گسترده‌اند؛ حاکمان بی‌دین و بی‌وجدانی که فاجعه‌ بزرگ منا را پدید آورده و با نام خادمان حرمین، حریم حرم امن الهی را شکسته و میهمانان خدای رحمان را در روز عید در منا و پیش از آن در مسجدالحرام قربانی کرده‌اند، اکنون از سیاسی نشدن حج دَم می‌زنند و دیگران را به گناهان بزرگی که خود مرتکب شده یا تسبیب کرده‌اند، متّهم می‌کنند. آنان مصداق کامل بیان روشنگر قرآن کریمند که فرمود: وَ اِذا تَوَلّیٰ سَعیٰ فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَ النَّسلَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الفَساد * وَ اِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتهُ العِزَّةُ بِالاِثمِ فَحَسبُه‌ جَهَنَّمُ وَ لَبِئسَ المِهاد» (سوره بقره، آیه ۲۰۵ و۲۰۶).
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر (۱۳۹۵/۰۶/۳۰)
اینکه در بعضی از تعبیرات گفته شده است که عید غدیر عیدالله‌الاکبر و از همه‌ اعیاد بالاتر است، علّت این و وجه این چیست؟ خب، در قرآن کریم آیاتی هست که به غیر از مسئله‌ی غدیر به مسئله‌ دیگری قابل تطبیق نیست. همین آیه‌ معروف «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم فَلا تَخشَوهُم وَ اخشَونِ اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ دیناً» ( سوره مائده، بخشی از آیه ۳) که در اوایل سوره‌ مائده است، با غیر مسئله‌ای در وزن و اهمّیّت و اندازه‌ مسئله‌ غدیر، قابل تطبیق نیست؛ فقط یک‌چنین مسئله‌ای است که می‌تواند تعبیر «الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَروا مِن دینِکُم» درباره‌اش بیاید.
وقتی غدیر این‌قدر اهمّیّت دارد، آن‌وقت آن آیه‌ شریفه‌ دیگر که «یاَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ مآ اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه» (سوره مائده، بخشی از آیه ۶۷)، معنایش روشن می‌شود. [می‌فرماید] اگر این حکم را ابلاغ نکنی، اصلاً رسالتت را انجام نداده‌ای. پیغمبر ۲۳ سال است دارد مجاهدت می‌کند -آن مجاهدات مکّه، آن مجاهدات مدینه، آن جنگ‌ها، آن فداکاری‌ها، آن گذشت‌ها، آن سختگیری‌های بر خود، آن هدایت عظیم بشری که آن بزرگوار انجام داده است، اینها همه در این مدّت انجام گرفته- این چه حادثه‌ای و چه عارضه‌ای است که اگر نباشد، همه‌ اینها [گویی‌] نیست «وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»، این نمیتواند چند حکم فرعی باشد؛ این یک چیزی فراتر از اینها است؛ آن چیست؟ امامت است. اوّل‌امام کیست؟ خود پیغمبر. امام صادق (علیه‌السّلام) در منا فرمود: اِنَّ رَسولَ اللهِ کانَ هُوَ الاِمام؛ پیغمبر، امام اوّل است؛ «ثُمَّ مِن بَعدِهِ عَلیِّ‌بنِ‌اَبی‌طالِب» و بعد بقیّه‌ی ائمّه. خدای متعال بعد از آنکه ابراهیم پیغمبر را آن‌همه امتحان کرد، آن‌همه مراحل سخت را ابراهیم گذراند -در نوجوانی در آتش افتاد؛ بعد آمد در بابل و در آن مناطقی که بود این‌همه تلاش کرد و زحمت کشید- به سنّ پیری که رسید، آن‌وقت خدا می‌فرماید: اِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ اِمامًا (سوره بقره، بخشی از آیه ۱۲۴)؛ حالا می‌خواهم تو را امام قرار بدهم. امامت یعنی این. این، اعتقاد است؛ اعتقاد اسلامیِ مبتنی بر مبانی مستحکم و استدلالات غیرقابل خدشه است. ما دعوت می‌کنیم از همه‌ دنیای اسلام و از همه‌ متفکّرین، این وحدتی که امروز دنیای اسلام نیاز دارد، با تدبّر در آیات قرآن و با تأمّل در همین حقایق براحتی به دست می‌آید اگر اهل فکر و اهل مبنا، این مسائل را دنبال کنند.
بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی (۱۳۹۵/۰۷/۰۵)
با اینکه از پایان دفاع مقدّس قریب سی سال - ۲۸ سال - می‌گذرد، در عین حال یاد شهیدان و نام شهیدان کهنه نخواهد شد، گم نخواهد شد. علّت هم این است که خدای متعال فرموده است: اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم (سوره آل‌عمران، بخشی از آیه ۱۶۹)؛ زنده‌اند دیگر. کمااینکه شهدای تاریخ هم این‌جور هستند؛ این‌همه علمای بزرگ، شخصیّت‌های بزرگ، سیاسیّون بزرگ در طول تاریخ وفات یافتند و از دنیا رفتند و کمتر کسی از آنها در یادهای جامعه مانده، امّا شهدایی که شناخته شدند به‌عنوان شهید، یادشان زنده است و زنده خواهد بود. شهدای ما هم همین‌جور هستند. یاد شهدا زنده است و باید هم این بقای نام و یاد شهدا را ما به صورت یک امر مهم دنبال کنیم. چون شهیدان حامل بشارتند: وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون (سوره آل‌عمران، بخشی از آیه ۱۷۰). شهیدان به ما میگویند شما خوف و حزن نداشته باشید. دلسردی و نومیدی نداشته باشید. نعمت الهی را، لطف الهی را، برکات الهی را در مقابل چشم ما نگه میدارند و این آن چیزی است که ما امروز به آن احتیاج داریم.
بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش (۱۳۹۵/۰۷/۰۷)
نیروهای مسلّح سالهای متمادی آرامش و انتظار دارند برای روز مبادا. روز مبادا آن‌روزی است که کشورشان، ملّتشان، مرزهایشان، هویّتشان مورد تهاجم قرار می‌گیرد؛ آنجا است که نیروهای مسلّح در خطّ مقدّم برای دفاع قرار می‌گیرند و امتحان خود را آنجا پس می‌دهند. در دوران دفاع مقدّس همه‌چیزِ کشور مورد تهاجم قرار گرفت؛ نه فقط مرزهای کشور، [ بلکه‌] هویّت ملّی کشور، نظام اسلامی کشور، انقلاب بزرگ ملّت ایران، ارزش‌های فراوانی که این ملّت بزرگ در مقابل چشم خود قرار داده بود، همه مورد تهاجم قرار گرفت. آنجا فقط رژیم بعثی صدّام نبود که در مقابل ما قرار گرفته بود، در حقیقت یک جنگ عمومی بود، یک جنگ بین‌المللی علیه ملّت ایران بود؛ ناتو به عراق کمک می‌کرد؛ آمریکا کمک می‌کرد؛ شورویِ آن‌روز کمک می‌کرد؛ ارتجاع عرب کمک‌های مالی خود و مادّی خود و دلارهای نفتی خود را، مثل سیل، به‌سمت آنها سرازیر می‌کرد؛ تبلیغاتشان -که در اختیار صهیونیست‌ها بود و هست- در همه‌ دنیا، شب و روز به نفع آنها و علیه جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کرد. در این معرکه‌ عظیم، در این قیامت کبرا، نیروی عظیم ملّت ایران، نیروی ایمان، نیروی مقاومت، نیروی اعتماد به خدا، نیروی متّکی به روح‌الله، و در صدر همه‌ آنها نیروهای مسلّح نظام جمهوری اسلامی ایران قیام کردند. قیام لله یعنی این. اَن تَقوموا للهِ‌ِ مَثنی و فُرادی‌ (سوره سبأ، بخشی از آیه ۴۶)؛ قیام لله کردند، وارد میدان شدند، از جان خود، از نیروی خود، از توانایی خود بهره بردند.
بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان (۱۳۹۵/۰۸/۱۲)
امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه میفرماید: فَتَزیغُ قُلوبٌ بَعدَ استِقامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَة؛ بعضی از دلها یک روزی مستقیم بودند، در راه راست قرار داشتند، درست حرکت می‌کردند امّا بعد برگردانده شدند. زیغ، یعنی واژگونه شدن؛ رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا (سوره آل‌عمران، آیه ۸) - که در قرآن هست - یعنی خدایا! دلهای ما را واژگونه نکن؛ [اگر] درست می‌فهمیدیم، ما را دچار بدفهمی و کج‌فهمی نکن. امیرالمؤمنین میگوید: بعضی‌ها یک روزی درست حرکت می‌کردند، امّا دلهایشان واژگونه شد.
بیانات در دیدار بسیجیان (۱۳۹۵/۰۹/۰۳)
قطعاً حرکت بسیجی در کشور ما پیروز است. شرط اصلی‌ای که این پیروزی دارد این است که همه‌ ما -جوان‌ها و غیر جوان‌ها- تقوا را و حُسن عمل را برای خودمان یک وظیفه بدانیم. تقوای شخصی و تقوای اجتماعی و گروهی، هرکدام معنایی دارد؛ حالا من درباره‌ تقوای گروهی هم صحبت کرده‌ام، عرایضی کرده‌ام و دیگر نمی‌خواهم تکرار کنم. تقوا لازم است؛ خودتان را مراقبت کنید؛ هم مراقبت شخصی کنید، هم مراقبت گروهی کنید. اگر این‌[طور] شد، خدا فرمود: اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنُون‌ (سوره نحل، آیه ۱۲۸)؛ کسانی که تقوا پیشه کنند و نیکو عمل بکنند، مَعَ الَّذینَ، خدا با اینها است. اینکه خدا با یک جمعی باشد، خیلی مسئله‌ مهمّی است.
من یک مثال برای شما از قرآن و از تاریخ قرآنی بزنم: خدای متعال موسی و هارون را مأمور کرد که بروند به سراغ فرعون، خب خیلی کار عظیمی بود که دو نفر آدمِ تنها، بروند به مقابله و معارضه‌ با یک قدرت عظیمِ آن روز؛ قدرت فرعونی یک قدرت بسیار عظیمی بود -از لحاظ سیاسی، از لحاظ اجتماعی، حتّی از لحاظ نفوذ در مردم، از لحاظ تأسیسات اداری‌، که تفاصیلی دارد قدرت فرعونی- یک چیز عجیبی بود فرعون؛ یک قدرت مستبدِ فعّال‌مایشاء؛ با آن همه امکانات؛ خدای متعال دو نفر را مأمور می‌کند که بروید شما با این آدم معارضه کنید و مبارزه کنید. حضرت موسی عرض کرد پروردگارا! ممکن است برویم، ما را مثلاً بکشند، به قتل برسانند، کارمان نصفه‌کاره بماند -از کشتن نمی‌ترسیدند، گفتند کار نصفه‌کاره می‌مانَد- قالَ لا تَخافا إِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَ اَرىٰ‌ (سوره طه، آیه ۴۶)، [خدا گفت] من با شما هستم.
وقتی‌که دو گروه یعنی گروه حضرت موسی که جلو میرفتند و گروه فرعون که پشت سر می‌آمدند، همدیگر را از دور دیدند و این‌قدر به هم نزدیک شدند که می‌توانستند یکدیگر را ببینند، قالَ اَصحـٰبُ موسیٰٓ اِنّا لَمُدرَکون (سوره شعرا، آیه ۶۱)؛ بنی‌اسرائیل که با موسی بودند، خوفشان برداشت، گفتند که یا موسی! الان به ما می‌رسند؛ «مُدرَکون» یعنی الان آنها می‌رسند، ما را می‌گیرند و قتل‌عام می‌کنند. موسی چه جواب داد؟ حضرت موسی در جواب گفت: قالَ کَلّآ، هرگز چنین چیزی پیش نخواهد آمد؛ چرا؟ اِنَّ مَعِیَ رَبّی؛ معیّت این است. [گفت] خدا با من است، پروردگار من با من است؛ کَلّآ اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین (سوره شعرا، آیه ۶۲). ببینید! معیّت الهی این‌قدر اهمّیّت دارد. اینکه میگویند: اِنَّ ﷲَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوا وَ الَّذینَ هُم مُحسِنون (سوره نحل، آیه ۱۲۸)، این معیّت را باید قدر دانست. اگر من و شما بتوانیم این معیّت الهی را حفظ کنیم، بدانید آمریکا که هیچ، اگر ده برابر قدرت آمریکا هم کسانی در دنیا نیرو داشته باشند، این نیرویی که خدا با او است، بر آنها غلبه خواهد کرد.
اگر چنانچه ما این هیئت‌های اندیشه‌ورز را داشتیم و فعّال کردیم، در کنار این، هیئت‌های رصدگر لازم است. رصدِ چه؟ چون بسیج یک موجود متحرّک است، یک مجموعه‌ی زنده است، پویا است، مشغول رویش است، مشغول پیش‌روندگی است، باید رصد کرد که متوقّف نشود؛ باید رصد کرد که راه را خطا نرود، اشتباه نرود؛ باید رصد کرد که مورد آسیب قرار نگیرد، مریض نشود، ویروس‌های گوناگون در آن نفوذ نکنند. دستگاه رصدگر غیر از دستگاه اطّلاعات و حفاظت اطّلاعات و مانند اینها است؛ آنها را کار ندارم، آنها به جای خودش هر کدام مسئولیّتی دارند؛ دستگاه رصدگر آن دستگاه خردمند و عاقلی است که مثل صفحه‌ مغناطیسی و برقی که انسان جلویش گذاشته و دارد واقعیّت بیرون را مشاهده می‌کند، می‌بیند که چه اتّفاقی می‌افتد. اینها لازم است؛ اینها چیزهایی است که برای پیشرفت بسیج و برای تکامل و ثمردهی هرچه بیشتر این شجره‌ طیّبه لازم است. چون شجره‌، طیّبه است: اَصلُها ثابِتٌ وَ فرعُها فِی السَّماء * تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها (سوره ابراهیم، بخشی از آیه ۲۴ و ۲۵). اگر بخواهید این «تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» تحقّق پیدا بکند، این چیزهایی که عرض کردیم لازم است.
این توافق هسته‌ای که اسمش را گذاشته‌اند برجام، نباید تبدیل بشود به یک وسیله‌ای برای فشار هرچند وقت یک‌باری از سوی دشمن به ملّت ایران و به کشور ما؛ یعنی نباید اجازه بدهیم که این را وسیله‌ فشار کنند. مسئولین به ما گفتند که ما این کار را انجام می‌دهیم، این اقدام را می‌کنیم برای اینکه فشارهای تحریم برداشته بشود؛ حالا علاوه بر اینکه آن کاری را که آن‌وقت قول دادند بکنند و بنا بود همان روز اوّل انجام بگیرد و تا هشت و نُه ماه هنوز به‌طور کامل انجام نگرفته و ناقص است -که مسئولین ما این را صریحاً بیان می‌کنند؛ آنهایی که خودشان دست‌اندرکار بودند این را صریحاً بیان کردند و بیان می‌کنند- [انجام ندادند]، این را باز وسیله‌ای قرار بدهند برای فشارهای مجدّد به جمهوری اسلامی؛ نه، جمهوری اسلامی با اتّکاء به قدرت الهی و با باور کردن قدرت حضور مردم، از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد. اگر کسی به تقلید از روحیّه‌های ضعیف بنی‌اسرائیل می‌گوید که «اِنّا لَمُدرَکون»(سوره شعرا، بخشی از آیه ۶۱) -حالا به ما می‌رسند و پدر ما را در می‌آورند- ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض می‌کنیم که «کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین» (سوره‌ی شعرا، بخشی از آیه‌ی ۶۲).
بیانات در مراسم جشن تکلیف دانش‌آموزان (۲۳/۰۹/۱۳۹۵)
عزیزان من! با قرآن انس داشته باشید؛ با قرآن انس پیدا کنید. هر روز یک مقداری -ولو چند آیه- قرآن بخوانید و توجّه به معانی قرآن پیدا کنید. قرآن انسان را هدایت میکند: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم (سوره اسرا، بخشی از آیه ۹)؛ انسان را به راه راست هدایت می‌کند.
بیانات در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری اوّلین اجلاسیّه‌ ملّی بزرگداشت چهار هزار شهید استان گلستان (۲۵/۰۹/۱۳۹۵)
همان‌طور که عرض کردیم مسئله‌ شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزش‌هایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است که [فرمود]: یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللّهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلونَ وَعداً عَلَیهِ حَقًّا فِی التّوریٰةِ وَ الاِنجیل وَالقُرآن (سوره توبه، بخشی از آیه ۱۱۱)؛ این کسانی که در راه خدا مجاهدت می‌کنند و جان خودشان را در کف دست می‌گیرند، هم دشمن کشتنشان، هم کشته‌شدنشان ارزش دارد؛ پیش خدای متعال وعده‌ الهی بر رحمت به اینها است.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی در خجسته سالروز میلاد باسعادت پیامبر اکرم و امام جعفر صادق (صلوات‌الله‌علیهما) (۲۷/۰۹/۱۳۹۵)
اهمّیّت وجودیِ وجود مقدّس پیغمبر اعظم ‌بقدری است که خدای متعال به‌خاطر دادن این نعمت به بشر، بر او منّت میگذارد؛ لَقَد مَنَّ اللّهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم.(سوره آل عمران، بخشی از آیه ۱۶۴) امام سجّاد (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در صحیفه‌ سجّادیّه این‌جور عرض می‌کند به خدای متعال: اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی مَنَّ عَلَینا بِمُحَمَّدٍ نَبیِّه دونَ الاُمَمِ الماضیَة وَ القُرونِ السّالِفَة. منّت الهی برای این عطیّه‌ بزرگ به بشریّت، تصریح قرآن و کلام ائمّه‌ معصومین است؛ این خیلی عظمت است. «رَحمَةً لِلعٰلَمین» (سوره انبیاء، بخشی از آیه ۱۰۷) تعبیری است که خدای متعال برای پیغمبر بیان فرموده است، نه «لِفِرقَةٍ مِنَ البَشَر» یا «لِجَمعٍ مِنَ العالَمین»؛ نه، رَحمَةً لِلعٰلَمین؛ برای همه رحمت است.
البتّه هستند کسانی که صاحبان قدرتند، صاحبان زر و زورند، مایل نیستند که این سفره‌ی گسترده‌ رحمت الهی مورد استفاده‌ آحاد مردم قرار بگیرد؛ با قدرت آنها مخالفند؛ لذا در مقابل این حرکت الهی می‌ایستند. آن‌وقت خدای متعال میفرماید: یٰاَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ المُنٰفِقین‌؛(سوره احزاب، بخشی از آیه ۱) دنبال آنها مرو، مراقب باش؛ در جای دیگر می‌فرماید: یٰاَیُّهَا النَّبِیُّ جٰهِدِ الکُفّارَ وَ المُنٰفِقینَ وَ اغلُظ عَلَیْهِم‌؛ (سوره توبه، بخشی از آیه ۷۳) با کفّار و با منافقین مبارزه کن. می‌فرماید «جاهِد»؛ نمیفرماید «قاتِل»؛ «قاتِلِ الکُفّارَ وَ المُنافِقین» [قتال] همیشه لازم نیست، امّا جهاد همیشه لازم است.
آیات کریمه قرآن درباره‌ پیغمبر و درباره‌ تعالیمی که به پیغمبر می‌دهد و بنای جامعه‌ اسلامی نوپا را قدم به قدم و کلمه به کلمه به پیغمبر تعلیم می‌دهد، خیلی زیاد است. توصیه‌ ما به خودمان، به جوان‌هایمان، به مبلّغین امور دینی، به کسانی که سررشته‌های فکر مردم دست اینها است، این است که به همه‌ این آیات مراجعه کنند، همه‌ این مفاهیم را در قرآن ببینند؛ یک مجموعه است، یک مجموعه‌ کامل است. اشکال کار ما این است که ما از مجموعه‌ کامل تعالیم الهی خطاب به پیغمبر و توصیفی که خدا از پیغمبر می‌کند، غفلت می‌کنیم. اگر این مجموعه‌ کامل را مقابل نظر قرار بدهیم، آن‌وقت آن رفتار درست، آن صراط مستقیمی که پیغمبر بر آن قرار داشته، جلوی پای ما ظهور پیدا خواهد کرد. اِنَّکَ عَلیٰ صِراطٍ مُستَقیم؛(سوره زخرف، بخشی از آیه ۴۳) این صراط مستقیم را باید پیدا کرد.
بیانات در دیدار مردم قم (۱۹/۱۰/۱۳۹۵)
درباره‌ نوزدهم دی و مناقب مردم قم زیاد حرف زده‌ایم. هرچه عرض بکنیم تکراری است و بارها گفته شده. خلاصه‌اش همین آیه‌ شریفه‌ای است که این قاری محترم خواندند: لا یَستَوی مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَلَ [اولٰئِکَ اَعظَمُ دَرَجَةً] مِنَ الَّذینَ اَنفَقوا مِن بَعدُ وَ قاتَلوا ( سوره حدید، بخشی از آیه ۱۰). مردم قم قبل از آنکه حرکت بزرگی از ملّت ایران دیده بشود و شروع بشود، قیام کردند.
 ما با کسی دشمنی جدیدی ایجاد نکرده‌ایم؛ اینها دشمنی میکنند. آن کسانی که از وابستگی ایران به خودشان بهره می‌بردند، امروز با ما دشمنند؛ دشمن خونی! آن ‌کسانی که از عقب‌ماندگی ملّت ایران منتفع می‌شدند، امروز با ما دشمنند؛ دشمن خونی، دشمن آشتی‌‌ناپذیر. البتّه این دشمنی ممکن است تا قیامت طول نکشد، عَسَی اللّهُ اَن یَجعَلَ بَینَکُم وَ بَینَ الَّذینَ عادَیتُم مِنهُم مَوَدَّة (سوره ممتحنه، بخشی از آیه ۷)؛ ممکن است یک وقتی اتّفاق بیفتد در آینده -صد سال دیگر، پنجاه‌ سال دیگر، نمیدانیم- که این دشمنی از بین برود؛ امّا شرط از بین رفتن دشمنی چیست؟ این که او ناامید بشود یا اصلاح بشود؛ که حالا این [اصلاح شدن] بعید است، اصلاح شدن ابرقدرت‌ها بعید است.
بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش (۱۹/۱۱/۱۳۹۵)
حادثه‌ی نوزدهم بهمن در سال ۵۷، یک حادثه‌ تعیین‌کننده بود. نیروی هوایی در دوران رژیم طاغوت، درواقع نزدیک‌ترینِ بخش‌های ارتش آن روز به دستگاه طاغوت و به نظام سیاسی وابسته‌ به آمریکا بود. هیچ‌کدام از بخش‌های دیگر ارتش آن روز، به قدر نیروی هوایی مورد اعتماد و اطمینان و امید رژیم طاغوت نبودند. درست از همین بخش، رژیم طاغوت یک ضربه‌ی سهمگین خورد؛ این ضربه‌ سهمگین که عرض می‌کنیم، به معنای واقعی کلمه است؛ یعنی ارتش، با آن نظمی که درست کرده بودند، با آن فضایی که برای ارتش به وجود آورده بودند، ناگهان جمعی از کارکنان همین ارتش -آن هم از آن بخش حسّاس نیروی هوایی که این‌قدر مورد اعتماد آنها بود- بیایند با امام انقلاب، با رهبر انقلاب بیعت کنند؛ نه مخفیانه، [بلکه] روز روشن، آشکارا و با بلند کردن کارتهای شناسایی روی دستشان! بنده آنجا بودم؛ در خیابان ایران که اینها داشتند می‌آمدند به طرف مدرسه‌ محلّ سکونت امام، همین‌طور گروه‌گروه -مثل گروهان‌گروهان- پشت سر هم حرکت می‌کردند و شعار می‌دادند و کارت‌های شناسایی‌شان را بالای دستشان گرفته بودند؛ خیلی حادثه‌ عجیبی بود؛ یعنی درست مصداق این آیه‌ شریفه:  فَأَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا (سوره حشر، بخشی از آیه ۲)؛ از آنجایی که در حساب رژیم طاغوت نمی‌گنجید، ضربه ‌خوردند. در محاسباتشان همه‌چیز را ممکن بود احتمال بدهند، جز این یکی را؛ و درست همین یکی که دورترین احتمال بود، اتّفاق افتاد؛ یعنی نیروی هواییِ ارتش آن روز با آن فرمانده‌ وابسته، با آن وابستگی‌های گوناگون -با آن وابستگی‌های فراوان ابزاری و تجهیزاتی و آموزشی و غیره- ناگهان بیاید و در کنار مردم، با امام و با رهبر انقلاب بیعت بکند؛ این ضربه‌ عجیبی بود؛ هیچ انتظارش را نداشتند. ما هم انتظارش را نداشتیم، یعنی انقلابیّون و مؤمنین هم در این طرف صف، چنین انتظاری نداشتند. این درواقع رزق لایُحتسب بود: وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا ٭ وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب (سوره طلاق، بخشی از آیات ۲ و ۳)؛ گاهی یک کمکی، مددی، نفَسی، خونی به انسان می‌رسد از آنجایی که هیچ خیالش را نمی‌کرد و هیچ در محاسبات او نمی‌گنجید. برای این جبهه هم رزق لایُحتسب بود.
آن‌وقتی که انسان در ذیل توکّل به خدا و امید به خدای متعال، عقلانیّت را به کار ببرد. اگر عکس شد، نه؛ اگر چنانچه ما خواستیم عقلانیّت را در سایه‌ اعتماد به شیطان‌ها به کار بگیریم، آنجا جور دیگری خواهد شد. آیه‌ قرآن در سوره‌ مبارکه‌ نور می‌فرماید که «اَعمالُهُم کَسَرابٍ بِقیعَةٍ یَحسَبُهُ الظَّمئانُ مآءً»؛ مثل سراب، انسان تشنه، زمین خشک را از دور [شبیه] آب می‌بیند؛ بعد که نزدیک می‌شود، می‌بیند «لَم یَجِدهُ شَیئًا وَ وَجَدَ اللهَ عِندَه» (سوره نور، بخشی از آیه ۳۹)، می‌بیند هیچ چیز نیست. امید بستن به شیطانها این است؛ امید بستن به قدرت‌های مادّی و شیطانی این است.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی در آستانه‌ سالروز قیام بیست‌ونهم بهمن ۱۳۵۶؛ در حسینیه‌ امام خمینی (رحمه‌الله) (۲۷/۱۱/۱۳۹۵)
در آیه‌ شریفه‌ «وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» (سوره انفال، بخشی از آیه ۶۰) به احتمال زیاد منظور از «قُوَّة» فقط قوّه‌ نظامی نیست؛ البتّه قوّه‌ نظامی هم هست امّا فقط قوّه‌ نظامی نیست. اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة؛ هرچه می‌توانید، درون خودتان را قوی کنید. معنای این استحکامِ ساختِ داخلیِ کشور که بنده مکرّر می‌گویم، این است. از لحاظ علمی خودتان را قوی کنید، از لحاظ فنّاوری خودتان را قوی کنید، از لحاظ تولید داخلی قوی کنید، ازلحاظ نفوذ در بازارهای خارجی قوی کنید، از لحاظ کشف ظرفیّت‌های فراوانی که در این کشور هست و هنوز استفاده نشده است، قوی کنید و این ظرفیّت‌ها را به کار بگیرید.
بیانات در ششمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین (۳/۱۲/۱۳۹۵)
قال الله الحکیم فی الکتاب المبین: «وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین»( سوره‌ آل‌عمران، آیه‌ ۱۳۹) و قال عزّ مَن قائِل: «فَلا تَهِنوا وَ تَدعوٓا اِلَی السَّلمِ وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ وَ اللَهُ مَعَکُم وَ لَن یَتِرَکم اَعمالَکُم»(سوره محمّد، آیه ۳۵).
قصّه پُرغصّه‌ فلسطین و اندوه جان‌کاه مظلومیّت این ملّت صبور، بردبار و مقاوم، حقیقتاً هر انسان آزادی‌خواه و حق‌طلب و عدالت‌جو را می‌‌آزارد و درد و رنجی انبوه بر دل می‌نشاند. تاریخ فلسطین و اشغال ظالمانه‌‌ی آن و آواره کردن میلیون‌ها انسان و مقاومت دلیرانه‌ این ملّت قهرمان، پُر فرازونشیب است. کاوشی هوشمندانه در تاریخ نشان می‌دهد که در هیچ برهه‌ای از تاریخ، هیچ‌یک از ملّت‌های جهان با چنین رنج و اندوه و اقدامی ظالمانه مواجه نبود‌ه‌اند که در یک توطئه‌ فرامنطقه‌ای، کشوری به طور کامل اشغال شود و ملّتی از خانه و کاشانه‌ خود رانده شوند و به جای آنان، گروهی دیگر از جای جای جهان بدان‌جا گسیل شوند؛ موجودیّتی حقیقی نادیده گرفته شود و موجودیّتی جعلی بر جای آن بنشیند، امّا این نیز یکی از صفحات ناپاک تاریخ است که همچون دیگر صفحات آلوده، با اذن خدای متعال و یاری او بسته خواهد شد؛چه آنکه‌‌: إِنَّ‌ الْبَاطِلَ کانَ‌ زَهُوقًا.(سوره اسراء، بخشی از آیه‌ی ۸۱) وَ قال: اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبَادِیَ الصَّٰلِحُون.(سوره انبیاء، بخشی از آیه ۱۰۵).
بیانات در دیدار دست‌اندرکاران راهیان نور
ما یاد روزهای بزرگ را نباید بگذاریم به دست فراموشی سپرده بشود. روزهای بزرگ هر کشوری و هر ملّتی آن روزهایی است که یک حادثه‌ی الهی به وسیله مردم و با دست مردم در آن انجام گرفته است. ذَکِّرهُم بِاَیّامِ ‌الله (سوره ابراهیم، بخشی از آیه ۵)؛ خداوند متعال در قرآن دستور می‌دهد به پیغمبر که آنها را به یاد ایّام‌الله بینداز. ایّام‌الله همین روزهای بزرگ تاریخ‌ساز است. خب، هشت‌ سال دفاع مقدّس -به یک معنا هر روزش را حساب کنیم- جزو این ایّام‌الله است؛ نباید بگذاریم که این حوادث به دست فراموشی سپرده بشود. قرآن ما را تعلیم می‌دهد؛ این یادهایی که در قرآن شده است: وَ اذکُر فِی‌ الکِتٰبِ ابراهیم (سوره مریم، بخشی از آیه ۴۱)؛ وَ اذکُر فِی ‌الکِتٰبِ موسیٰ (سوره مریم، بخشی از آیه ۵۱)؛ وَ اذکُر فِی ‌الکِتٰبِ اِدریس (سوره مریم، بخشی از آیه ۵۶)؛ وَ اذکُر فِی ‌الکِتٰبِ مَریَم (سوره مریم، بخشی از آیه ۱۶)؛ نباید بگذاریم  فراموش بشود. قرآن به ما یاد میدهد که اینها را به یاد بیاور، اینها را تکرار کن. شما ببینید داستان حضرت موسی و داستان حضرت ابراهیم و دیگر داستانها در قرآن چقدر تکرار شده؛ باید به یاد آورد، باید نگذاشت فراموش بشود. ما البتّه در این زمینه شاهد تلاشهایی هستیم. من به آقای سرلشکر باقری خیلی خوش‌بینم و خیلی اعتماد دارم و گفتند که این کارها را داریم می‌کنیم یا کرده‌ایم.
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Germany
|
۱۳۹۵/۱۲/۲۹ - ۱۱:۰۱
0
0
بسيار عالي و كامل ممنون از تلاش قراني شما
captcha