به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) در ادبیات نمایشی و داستانی ایرانی و خارجی میتوان به نمونههای از مفاهیم ارزشی و انسانی اشاره کرد که به شرط ذوق و قریحه بالای هنری از آنها برای اقتباسهای نمایشی با محور موضوعات دینی و ارزشی استفاده کرد.
حتی اگر این آثار دارای محتوایی در راستای بیان مضامین و مفاهیم دینی و انقلابی نباشند باز به دلیل ساختار ویژه روایی که از آن برخوردار هستند قادر خواهند بود دستمایه نمایشنامهنویسان و فیلمنامهنویسان برای نگارش آثار فاخر نمایشی قرار گیرند؛ امری که تاکنون در عرصه عمل کمتر شاهد تحقق آن بودهایم.
در مورد دلایل چنین اتفاقی و اینکه چرا اساساً اقتباس در عرصه هنرهای نمایشی و سینمایی ما تا این اندازه ناچیز است و در وهله دوم چرا از این قابلیت و ظرفیت موجود در عرصه ادبیات نمایشی و داستانی جهان در اقتباس نمایشهای دینی کمترین بهرهبرداری به عمل میآید با مجید امرایی؛ نویسنده، مدرس و کارشناس تئاتر گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ـ مهمترین ضعف در اقتباسهای نمایشی از آثار مطرح فرهنگی و هنری را در چه میدانید؟
اقتباس یک فرایند علمی است که مستلزم آموزش است و اینگونه نیست که هر فردی صرفاً با این نیت و عزم که میخواهد از منبعی اقتباس کرده و اثر متفاوت و یا مشابهی به نسبت اثر مرجع را به دست آورد بتواند به این کار مبادرت ورزد. متأسفانه نه در آموزشکدههای هنری و در دانشکدههایی که به طور مستقیم به تدریس هنرهای نمایشی میپردازند و هرساله شاهد هستیم که درصد پذیرش دانشجو در این مؤسسات سیری فزاینده پیدا کرده است، شرح درسی برای اقتباسهای ادبی و نمایشی وجود ندارد و تنها در بررسی روند تاریخ ادبیات نمایشی شاید مواردی ذکر شود که به طور مثال فلان نویسنده و کارگردان مشهور جهان با اقتباسهای مکرری که داشته و آن را با چیرهدستی و مهارت فراوان به انجام رسانده است به شهرت رسیده است.
از آنجا که بحث پیرامون تئاتر و اساساً هنرهای نمایشی دینی و ارزشی است باید بگویم که روند اقتباس در مؤسسات فرهنگی و هنری که داعیه پرداختن به هنر دینی و تولیداتی از این دست را دارند نیز با جدیت دنبال نمیشود و هر از گاهی شاهد هستیم که فلان هنرجو و یا هنرمند با استفاده از اطلاعات و دانستههای کلی که در فرایند آموزش به او منتقل میشود تنها با دغدغه و نیت شخصی این مورد را به فرض در روایت نمایشی دینی و قرآنی مورد استفاده قرار میدهد؛ ما از بسیاری از دانشکدههای هنری که دپارتمان و رشتهای را به هنرهای نمایشی و آموزش آن اختصاص میدهند چندان توقعی نداریم که به این مهم توجه نشان داده و رویکرد مطلوبی داشته باشند اما به طور مثال در مورد دانشگاه سوره که زیر نظر حوزه هنری با اندیشه انقلابی و ارزشی در حال تربیت دانشجو در گرایشهای گوناگون در زمینه هنرهای نمایشی هستند این انتظار وجود دارد که در زمینه اقتباسهای نمایشی با تکیه بر آثار مطرح و مورد وثوق داخلی و خارجی به این مهم بیش از پیش اهتمام داشته باشند.
ـ در عرصه حرفهای تئاتر، متولی اصلی این جریان هنری ادارهکل هنرهای نمایشی معاونت هنری ارشاد است، نقش این ادارهکل تا چه حد در این زمینه بسزاست؟
بسیار زیاد، دامنه فعالیت و اختیارات این ادارهکل تا آنجاست که به جرئت میتوان گفت در حد یک معاونت زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حال فعالیت است، اما اینکه چرا از این نقش اثرگذار خود در عرصههای مهم و کلیدی هنرهای نمایشی همچون اقتباسهای نمایشی که به نظر میرسد رمز موفقیت آن است استفاده نمیکند، موضوعی است که باید آن را ریشهیابی کرد؛ عمده بودجه تولید تئاتر در اختیار این اداره کل است اما پرسش که اینجا مطرح اینکه چرا به میزان بودجهای که در این روند در حال هزینه است، شاهد خروجی مطلوبی نمایشی در قالب تولیداتی که بتوان آن را جزئی از آثار فاخر نمایشی به حساب آورد نیستیم.
برخی به برگزاری جشنوارههای متعدد نمایشی که در طول سال این اداره کل متولی برگزاری آن است ایراد و اشکال میگیرند و اینکه به جای این هزینهها که عملاً عوایدی هنری برای نظام تئاتری ما ندارد و آثار تولیدی ما در این زمینه را دچار تحول نمیکند، میتوان آن را به جریان آموزش و تربیت نیروهای خلاق نمایشی در عرصههای گوناگون کرد که یکی از آنها نیز مرتبط به حوزه نگارش متن نمایشی و البته توجه به امر اقتباس است اما به نظر این حقیر میتوان در کنار همه این جریانات و برگزاری رویدادهای متعدد نمایشی که به پویایی و سرزندگی جریان تئاتر کمک میکند، توجهی نیز به آموزش حین خدمت داشت، اتفاقی که متأسفانه نهتنها در میان نسل جوان تئاتر بلکه در میان اهالی باسابقه و پیشکسوت هنرهای نمایشی نیز به چشم میخورد و آنها با وجود قدرت و اعتبار هنری که دارند یا در عرصه اقتباس نمایشی چندان اشرافی ندارند و یا ترجیح میدهند به جای افتادن در یک مسیر پیچیده و خلاقانه به شکل مستقیم به سراغ اصل اثر رفته و متن نمایش را به شکل اوریجینال روی صحنه تئاتر ببرند که در واقع با چنین رویکرد ما مخاطبان آثار نمایشی خود را به درصدی از مخاطبان حرفهای تئاتر که پیشزمینه قبلی نسبت به اصل اثر دارند، کاهش دادهایم.
ـ مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری مدتی در جریان برگزاری جشنواره سراسری تئاتر «سوره ماه» یک کار ابتکارانه به خرج داد و آن اینکه بخش ویژهای را به آثاری نمایشی اختصاص داد که براساس برخی از متون ادبی با محوریت موضوعات انقلابی و ارزشی که توسط انتشارات «سوره مهر» به چاپ رسیده بود، اقتباس شده باشند، این موضوع چقدر در زمینه مورد بحثمان مؤثر است؟
تأثیر دارد اما به شکلی کاملاً مقطعی، آیا چنین مسئلهای به عنوان یک سنت در سایر رویدادهای نمایشی و یا ادوار دیگر جشنواره سراسری تئاتر «سوره ماه» تداوم پیدا کرد؟ تصور نمیکنم چنین بوده باشد چرا که معمولاً برگزاری جشنوارههای نمایشی ما هر دوره و یا به شکل خوشبینانه هر دو سه سال یکبار به جهت تغییر در ساختار مدیریتی دبیرخانه آنها سلیقهای است و یک زمان دبیری این امر را به صلاح میداند و دبیر دور بعد آن را به شکل کلی حتی اگر ظرفیت خوبی نیز ایجاد کرده باشد، لغو میکند.
ضمناً ما برای پرداختن به این موضوع مهم یعنی اقتباس نمایشی بهویژه در عرصه تئاتر دینی و ارزشی نباید به جریان مقطعی یک جشنواره دلخوش کنیم و منتظر باشیم که مقررات و مفاد مندرج در فراخوان جشنوارهای این انگیزه را در ما ایجاد کند که در زمینه اقتباس نمایشی اقدام صورت دهیم؛ اقتباس به عنوان یک جریان فراگیر چه به لحاظ ساختاری و چه محتوایی باید در تمام تولیدات نمایشی حتی آنها که به منظور اجرای عمومی ساخته میشوند مورد توجه قرار گیرد.
ـ صرفنظر از عنصر آموزش که به آن پرداخته شد به نظر میرسد در امر اقتباس نمایشی که میتوان آن را به حوزه نمایشهای دینی و ارزشی نیز تعمیم داد فاقد پشتوانه پژوهشی و تحقیقاتی و برگزاری کرسیهای نظریهپردازی هستیم؛ حتی در همان دانشکدههای هنری که بدان اشاره کردید و به امر آموزش مباحث کلی تئاتر میپردازند، کمتر دیده شده است که به طور مثال این مقوله به عنوان موضوع پایان نامه یکی از دانشجویان قرار گیرد؟
تحقیق و مقوله پژوهش که یکی از ضعفهای اصلی در عرصه علمی و فنی کشور ماست و با وجود جهشهایی که در این زمینه به مدد اهتمام برخی مسئولان صورت گرفته است همچنان با استانداردهای جهانی فاصله زیادی داریم؛ ما کمتر در عرصه جشنوارههای تئاتری برگزاری سمینارهای پژوهشی را شاهد هستیم که اگر معدود برگزار هم شوند تأثیری در بهبود روند این هنر و ارتقای سطحی کمی و کیفی آنها ندارند.
شاهد پذیرش بیرویه هنرجو و دانشجوی تئاتر در دانشکدههای هنری هستیم اما اینکه این افراد قرار است در آینده با توجه به توان تخصصی که به دست میآورند در چه منصب مرتبط با هنرهای نمایشی فعالیت کنند معلوم و مشخص نیست، اساساً هیچ یک از دانشکدههای هنری ما که در زمینه هنرهای نمایشی دانشجو پذیرش میکنند نقشه راهی برای دانشجو ترسیم نمی کنند، علایق او در گرایشات مختلف از همان ابتدای ورود به دانشکده استخراج نمیشود که براساس آن در کنار گذران واحدهای درسی، اشتیاقی در او به منظور تحقیق و پژوهش به وجود آید.
اقتباس هم یکی از این مقولات فراموش شده است که نیاز به کار کارشناسی دارد، نیاز به این دارد که معدود کارهای صورت گرفته در آن احصاء شده و اینکه متوجه بشویم در چه جایگاهی قرار داریم و چه راهی را برای رسیدن به مقصود و هدف نهایی باید پشت سر بگذاریم و براین اساس هم دانشجو و فعال تئاتری را مکلف کنیم که بخشی از این روند را برای رسیدن به هدف به عهده بگیرد و البته بخش دیگری از آن را نیز با توجه به علایق فردی در اختیار آنها قرار دهیم.
در عرصه هنرهای نمایشی دینی به طور حتم به مواردی برخورد کرد که در آن فرد آگاهی نسبتاً قابل قبولی نسبت به وقایع تاریخی اسلام دارد اما به جهت عدم آگاهی از فنون درام قادر به روایت نمایشی آنها نیست و بالعکس چه افراد خوشذوق و دارای خلاقیت بالای هنری را میتوان سراغ گرفت که به دلیل برخوردار نبودن از نتیجه تحقیقات و مطالعات در زمینه وقایع تاریخی اسلام که دارای جنبههای نمایشی هستند، قادر به استفاده از توان فنی خود در این زمینههای مورد نظر نیست.
امیر سجاد دبیریان