انوش معظمی، بازیگر تئاتر و تلویزیون در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) گفت: دغدغه اصلی من در انجام کارهای هنری بهویژه در عرصه تئاتر و تلویزیون، آثار تاریخی و دینی است و به همین دلیل در کنار فعالیتهای حرفهای که انجام میدهم اغلب اوقات فراغتم به مطالعه کتابهای تاریخی
بهویژه تاریخ ادیان و دین اسلام صرف میشود.
وی ادامه داد: غور و بررسی و مطالعه کتابهای تاریخی و مذهبی موجب میشود که در جریان بازی در آثار متعددی که تاکنون به انجام رساندهام توفیق بیشتری داشته باشم
چرا که بههرحال یک پیشزمینه ذهنی در من ایجاد میشود و در مواجهه با نقش و یا شخصیتی که بازی آن به محول میشود
بیش از پیش میتوانم موفق باشم.
بازیگر نقش
حرملة بن کاهل اسدی در مجموعه فاخر تلویزیونی «مختارنامه» تصریح کرد: در کنار دغدغه بازیگری، علاقه فراوانی نیز به نگارش نمایشنامه و فیلمنامه دارم که
از جمله نمونههای بارز این میزان علاقهمندی میتوانم به نگارش
دو نمایشنامه «غبار» و فصل
دوم این نمایش تحت
عنوان «مرگ و ابریشم»
اشاره کنم که مورد اخیر در پایان سال گذشته و در جریان ایام فاطمیه در تالار وحدت به روی صحنه رفت.
معظمی در ادامه گفت: باید بگویم در جریان تجاربی که
در زمینه نگارش متون نمایشی مذهبی آن را
به دست آوردم
،
صرفنظر از ضعفی که ما به شکل کلی
در زمینه نگارش متون نمایشی داریم، نوع پرداخت و اینکه از چه
زاویهای به مسئله ورود کرده و به آن بپردازیم نیز حائز اهمیت است؛ گاه مواجه با این مسئله میشویم که در عین
حالی که سوژه مورد پرداخت در
یک اثر نمایشی دینی، بکر و جذاب و دارای قابلیتهای نمایشی است اما به جهت شیوه نادرست پرداخت و روایت نمایشی، در مرحله عمل و اجرا مخاطب آن را
پس زده و چندان با آن ارتباطی برقرار نمیکند تا آنجا که
بهمرور و با تکرار این وضعیت در سایر آثار نمایشی دینی آنها
کمکم تبدیل به
یک کلیشه میشوند، شاهد ریزش چشمگیر میزان مخاطب نمایشهای دینی و ارزشی میشویم.
بازیگر مجموعه نمایشی «دندون طلا» افزود: شخصاً در نگارش آثار نمایشی با موضوع دینی و ارزشی به دنبال تزریق نوعی تفکر در روایت نمایشی هستم و به این شکل نیست که صرفاً یک رویداد نمایشی را به شکل شستهورفته در معرض دید مخاطب قرار داده شود تا به این واسطه نوعی انتقال مفاهیم به شکل یکطرفه در تبادلات میان مخاطب و اثر نمایشی را شاهد نباشیم.
وی تأکید کرد: جذابیت در روابط میان اشخاص نمایش، ایجاد تعلیقهای فراوان در روایت صحنه به شکلی که ذهن مخاطب درگیر حل معما و یا نکات مبهم نمایشی شود و دارا بودن قصه به این معنا که از نقطه آغاز و پس از طی نقاط عطف و رسیدن به نقطه اوج در پایان شاهد نتیجهای برای روایت نمایشی باشیم از جمله نکاتی است که در روایت نمایش دینی منطبق با اصول رایج دراماتیک به آنها توجه کرد.
معظمی در پایان گفت: خوشبختانه دو مورد همکاری من با سازمان فرهنگی و هنری «بشارت» در نگارش نمایش «غبار» در دو قسمت که البته در بخش نخست آن نیز به عنوان بازیگر هم حضور داشتم توانست شرایطی را به وجود آورد که در روایت نمایشی ما به همه این مؤلفههای موردنظر در جذب حداکثری مخاطب حتی مخاطب حرفهای تئاتر نیز توفیق حاصل کنیم به شکلی که هر دو نمایش در زمان به روی صحنه رفتنشان با فوج عظیم از مخاطبان مواجه شدند و تصور میکند طرح نمایشی «غبار» با بستر مساعدی که برای قصهپردازی و روایت نمایشی آن پدید آمده است، آنچنان وسیع است که بتواند در فصلهای دیگری نیز ادامه یابد.
امیر سجاد دبیریان