فردا روز عید فطر است. عیدی که در پایان فرصت یک ماهه عبودیت در ماه مبارک رمضان قرار دارد. شاید برخی چنین تصور کنند که با رؤیت هلال ماه شوال و فرارسیدن روز عید فطر، تکلیف روزهداری به پایان میرسد. اما هنگامی که به حقیقت صوم و تعریفی که در لسان پیشوایان دین از روزهداری ماه رمضان ارائه شده است بنگریم خواهیم دریافت که عید فطر نه تنها وظیفه روزهداری را از دوش ما بر نمیدارد بلکه پس از ماه رمضان و آغاز ماه شوال وظیفه سنگینتری به دوش ما مینهد. توضیح سخن این که در نظام مدوّن سبک زندگی اسلامی یا همان «تدیّن»، روزه به معنی صِرف دست کشیدن از خوردن و نوشیدن و پرهیز از برخی نعمتهای حلال دیگر نیست. بلکه روزه معنای وسیعتری دارد که در سیطره درک عوامانه و سادهانگارانه از آن پنهان مانده است.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که «إنَّ أيسَرَ مَا افتَرَضَ اللّهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ في صِيامِه، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ» یعنی سادهترین چیزی که خداوند در روزه بر روزهدار واجب فرموده است، پرهیز از خوردن و نوشیدن است. اما در نگاه غالب متدینین، روزهداری عینا همان پرهیز از خوردن و نوشیدن است و اگر کسی بخواهد روزه را تعریف کند، عمدتا به همین خصوصیت اشاره میکند. با نگاه به روایات خواهیم دریافت که روزهداری مراتب مهمترین نیز دارد که چه بسا فلسفه تشریع روزه و اهمیت آن در اسلام همین اموری باشد که ما از آنها غافلیم.
در روایات سخن از روزه چشم و گوش و زبان و قلب گفته شده است. اگرچه با پایان ماه مبارک رمضان، روزهداری به معنای عرفی آن یعنی پرهیز از خوردن و نوشیدن پایان مییابد و دیگر واجب نیست اما مطمئنا سطح فراتر روزهداری یعنی روزه ارکان و جوارح همچنان واجب است. لذا روزهداری به این معنا مختص به ماه رمضان نیست و در تمام ایام سال جریان و استمرار دارد. شاید پرسیده شود مقصود از روزه چشم و قلب و ... چیست؟ برای توضیح این مفهوم به سراغ رسالهالحقوق امام سجاد(ع) میرویم. در این روایت بلند که به نام رسالهالحقوق معروف شده است یک سری حقوق و تکالیف در قبال اعضا و جوارح آدمی ذکر شده است که شاید بتوان ادعا کرد رعایت این تکالیف با صیام چشم و قلب و ... هم راستا باشد. یعنی کسی که مثلا تکالیف خود را در قبال چشم انجام دهد، به مرتبه روزهداری چشم دست پیدا کند. در ادامه برخی فرازهای این حدیث شریف را از نظر میگذرانیم:
حق زبان
اما حق زبانت بر تو آنست که از فحشا و منکرات دورش نگهداری و به گفتن کلمات خوب و نافع عادتش دهی و وادارش کنی که با ادب و خوب سخن گوید و از زیاد گفتن و بیخود چرخیدن در دهان منعش نمایی تا سکوت را رعایت کند مگر در جایی که نیاز به تکلم باشد و نفعی برای دنیا و آخرت داشته باشد و نگذاری سخنی که فایده و نفعی ندارد و جز ضرر و زیان حاصلی در آن متصور نیست از دهان تو خارج شود.
حق گوش
اما حق گوش بر تو آنست که منزه و پاک کنی از این که راهی به سوی قلب تو باشد مگر برای شنیدن مطالب خوب و مفیدی که در قلب تو خیری ایجاد نماید؛ یا آن که سبب کسب خُلق نیکی گردد؛ زیرا گوش دروازه سخن به سوی قلب است و موجــب انتقال انواع و اقسام معانی به قلب میباشد.
حق چشم
اما حق چشمت برتو آنست که برگردانی آن را از چیزی که خداوند تو را از دیدن آن منع نموده است و بیجهت به هر طرف و هر چیز نظر نکنی؛ مگر در جایی که موجب پند و عبرتی باشد یا سبب بصیرت و بیداری گردد و یا علمی از آن استفاده شود زیرا چشم دروازه پند و عبرت گرفتن است.
حق پا
اما حق پاهایت برتو آنست که از آن به عنوان وسیلهای برای رفتن به طرف حرام استفاده نکنی و پا را مَرکب در راهی که سبب استخفاف و زبونی تو میشود قرار ندهی؛ زیرا که این دو پا تو را حمل میکنند و در مسیر دین و سبقت گرفتن در کارهای خوب سیر میدهند.
حق دست
اما حق دست بر تو آنست که به سوی حرام دراز نشود زیرا سبب عقوبـت و و عذاب خداوند در آخرت و ملامت و سرزنش مردم در دنیا خواهد بود؛ و دستهایت را منع نکنی از چیزی که خداوند بر آن واجب نموده است. بلکه با استفاده صحیح و مشروع، دستهایت را موقّر و بزرگنما به این بیان کــه از تمام چیزهایی که حرام است دورش نگهداری و برای به دست آوردن آنچه که مفید اسـت باز و آزادش گذاری. پس در این صورت است که مورد احترام دیگران در دنیا و پـاداش و اجر خداوند در آخرت قرار خواهی گرفت.
حق شکم
اما حقی که شکمت بر تو دارد پس از آن به عنوان ظرفی برای جمع شدن حـرام چه کم باشد یا زیاد استفاده نکن؛ بلکه حتی در خوراکیهای حلال نیز حد اعتدال را کاملا رعایت کن و برای تقویت از خوراک استفاده کن و هیچ وقت به فکر پر کردن شکم خودت تا حلقوم و نادیده گرفتن دیگران نباش و مروت و انصاف را فراموش نکن.
مصطفی شاکری