خاکی پوش جبهه و سپید پوش امروز
کد خبر: 3633597
تاریخ انتشار : ۰۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۰

خاکی پوش جبهه و سپید پوش امروز

گروه سلامت: با لباس خاکی جبهه‌ها وارد دانشگاه شد و روپوش سپید پزشکان را بر تن دلش طاقت نیاورد و پس از یک‌سال با همان لباس سفید دوباره عزم جبهه کرد، این بار در قامت امدادگری در بیمارستان‌های صحرایی تن مجروحان را مرهم می‌گذاشت، جنگ که تمام شد جبهه محرومیت را برای خدمت برگزید.

محمد نصر اصفهانی 25 دی‌ماه 1341 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در اصفهان متولد شد و تا پایان دوره دبیرستان در این شهر ماند او هنوز دبیرستانی بود که ارتش عراق به ایران حمله کرد و مانند بسیاری از جوانان آن روز پیام امام امت را لبیک گفت و به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت، با لباس خاک جبهه‌ها در کنکور قبول شد تا به دانشگاه شهید بهشتی آمده و لباس سپید طبیبان را بر تن کند. همزمان با تحصیل اینبار نه در مقام رزمنده که در مقام امدادگر به جبهه‌ می‌رود بارها و بارها مجروح می‌شود اما همچنان می‌ماند و تن‌های جراحت خورده همرزمانش را مرهم می‌گذارد، قطعنامه 598 که اجرا می‌شود دو سال بعدش او نیر فارغ التحصیل می‌شود و تا سال 73 او دوره تخصصی جراحی لثه را اخذ می‌کند و پس از آن به زاهدان رفته و در حکم دندانپزشکی جهادگر در مناطق محروم آن خدمت می‌کند. او اینک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شاهد و بنیان‌گذار محافل قرآنی و اردوهای جهادی دانشجویی در این دانشگاه است. ایکنا به مناسبت روز پزشک با او گفت‌وگویی انجام داده است.

محمود نصر اصفهانی تصریح کرد: دبیرستان چند ماهی منطقه بودم، سال 64 دانشگاه که قبول شدم امام فرمودند که جوانان یا باید در خط مقدم باشند یا پشتیبان جبهه‌ها باشند، سال 65 بود که دانشجوی دندانپزشکی بودیم با تمامی پسرهای کلاس که  64 نفری بودیم کلاس را تعطیل کرده و همگی به صورت نیروهای امدادی عازم منطقه جنوب شدیم. ما را در چند بیمارستان صحرایی تقسیم کردند بیمارستان علی ابن ابی‌طالب(ع) در دارخوین اهواز، بیمارستان فاطمه زهرا(س)، در بهمن شیر آبادان از جمله این بیمارستان‌ها بودند چند نفری از بچه‌ها در گلف اهواز و سربندر مستقر بودند.

وی ادامه داد: از آن زمان من در منطقه جنوب بودم تا اینکه قطعنامه شورای امنیت مورد پذیرش واقع شد، نیروهای ارتشی در خطوط مرزی مستقر شدند و نیروهای داوطلب و بسیجی را مرخص کردند، خدا را شکر پس از آن که دوباره من به دانشگاه برگشتم زیاد از همکلاسی‌هایم عقب نمانده بودم تنها 40 واحد که مساعدت کردند من بیشتر از حد معمول واحد بردارم و همین شد که با هم‌ورودی‌های خودم فارغ التحصیل شدم. یعنی آن مدتی که من منطقه جنگی بودم خلائی به درس ما وارد نشد، خداوند عنایت کرد و من با همان ورودی‌ها حتی زودتر از بعضی‌ها که منطقه نبودند پایان نامه‌ام را دفاع کردم و از دانشگاه فارغ‌التحصیل شوم.

این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم‌پزشکی شاهد درباره جبهه اظهار کرد: تمام کسانی که حتی یک هفته جبهه بودند از آنها بپرسید، می‌گویند: در تمام طول عمرم، زندگی‌ام، تمام چیزی‌هایی که خداوند به من عنایت کرده یک طرف بگذارید، قسمت طلایی آن زمانی بود که من منطقه جنگی بودم و آنجا هرگز تکرار نخواهد شد. یادم می‌آید یک بار با دانشجویان که بچه‌های شهدا بودند اردوهای مناطق جنگی رفته بودیم چند تن از آنان می‌گفتند به نظر می‌رسد این خورشیدی که اینجا در منطقه جنگی می‌تابد با خورشیدی که در تهران است، فرق دارد، این خاکی که اینجا می‌بینید با خاک تهران فرق می‌کند هوای اینجا با هوای تهران تفاوت دارد.

وی ادامه داد: در محیط آنجا باید کسی بوده باشد تا حرف من را متوجه شود، از یک خطی که از اهواز به منطقه شلمچه تا خرمشهر پیش می‌رود این تفاوت محسوس است؛ فردی که از تاریکی به روشنی برود دقیقا متوجه می‌شود، فضا عوض می‌شود، آنجا خدا ملموس‌تر بود، روحت آزادتر و  به خدا نزدیکتر بودید.

نصر اصفهانی درباره اینکه چه طور به مناطق محروم آمده است گفت: دوره جراحی لثه که در اصفهان گذراندم باید سه سال را دوره طرح خارج از مرکز می‌گذارندی تا اجازه ورود به دوره تخصص را کسب کنی، که من در شهرستان‌های اطراف استان اصفهان طرح خودم را گذراندم و همین موجب شد تا محرومیت را در اطراف شهرهای محروم ببینم، پس از آن علاقه پیدا کردم که به مناطق محروم بروم یک روستایی بود که ما وسایل دندانپزشکی را استریل می‌کردیم بار قاطر می‌کردیم سه، چهار ساعت پیاده می‌رفتیم، یک جایی به نام وَش بود که الان به نام طاهر آباد مشهور است، اطراف نطنز بود، سه، چهار ساعت در کوه می‌رفتیم تا می‌رسیدیم به روستا، آنجا مردم در مسجد تجمع می‌کردند و ما بساط می‌کردیم، و به ترتیب خانم‌ها و کودکان در صف مسجد می‌نشستند همیشه هم اکیپی می‌رفتیم یعنی داروساز بود، پزشک عمومی بود، ماما بود، می‌رفتیم مردم آن روستا را هر چند وقت یکبار سرکشی می‌کردیم و کارهای درمانی آنها را انجام می‌دادیم 

این جراح لثه بیان کرد: پس از دوران رزیدنتی(تخصص)، دبیرخانه برای طرح جایی را می‌خواست مشخص کند  تا طرح خود را پس از تخصص در آنجا بگذارنیم، من زاهدان را انتخاب کردم چرا که آن موقع زاهدان و سیستان بلوچستان از همه جای ایران محرومتر و نیاز هم در آن زمان بسیار بیشتر بود، سه سال آنجا ماندم.

استادیار دانشگاه علوم پزشکی شاهد بیان کرد: دانشگاه شاهد، از من دعوت کرد تا عضو هیئت علمی شوم، بخاطر اینکه این دانشگاه یک محیط معنوی داشت و بچه‌های رزمنده و فرزندان شهدا دانشجوهای آن بودند و من هم دوست داشتم به آنها خدمت کنم به محض اینکه دعوت کردند قبول کردم.

وی در رابطه با راه‌اندازی اردوهای جهادی در این دانشگاه عنوان کرد: دانشجوهای ما چند اکیپ را تشکیل دادند هم اطراف تهران و هم خارج از این استان تهران خدمات پزشکی و دندان‌پزشکی ارائه می‌دهند.

مشتاق دفاع از حرمم
نصر اصفهانی با بیان اینکه دوست دارم به عنوان بسیجی مدافع حرم حاضر شوم گفت: رئیس دانشگاه باید به من اجازه بدهد، چون هیئت علمی هستیم مسئولیت دارم، اگر موافقت کنند بسیار مشتاق هستم بروم.

این رزمنده دوران دفاع مقدس در رابطه با فعالیت‌های قرآنی که در دانشگاه و کلینیک تخصصی شهید منتظری بیان کرد: ما به صورت مرتب محافل قرآنی را در دانشگاه و کلینیکی که مسئولیت آن بر عهده ما است برگزار می‌کنیم. همه قرآن نور و هدایت است کسی که با آیات قرآن انس داشته باشد این آیات نورانی قرآن را بخواند و معنای آن را بفهمد صد در صد در روح و روان خود و بیمارهایی که به او مراجعه می‌کنند تأثیر می‌گذارد.

پزشکی که با قرآن مأنوس است ...
وی ادامه داد: پزشکی که با قرآن مأنوس است؛ می‌داند بیماران امانات الهی هستند و ما باید به چشم امانت الهی به آنها نگاه کنیم نه نگاه اقتصادی، به هر اندازه انسان با قرآن بیشتر انس داشته باشد، بیشتر نور قرآن را بگیرد انرژی مثبت قرآن را می‌تواند به بیمارش منتقل کند. مطمئنا وقتی آیات قرآن را که در رابطه با زندگی اجتماعی مردم و احترام به بزرگتر‌های، کوچکترها را می‌خواند قطعا در کارش می‌تواند موثر باشد انصاف داشتن برای بیماران، احترام به بیمار، احترام به مردمی که به ما مراجعه می‌کنند همه از قرآن بر می‌آید. 

این جهادگر با بیان اینکه پزشکان کلینیک شهید منتظری به قد و قواره و شکل و قیافه کوچک و بزرگ و زن و مرد کاری ندارند، افزود:  هر کسی مراجعه می‌کند به عنوان یک امانت الهی به آن نگاه می‌‌شود. سعی می‌کنیم در حد توان خودمان و در حد تجربه‌مان هر آنچه کاری که از دست ما برمی‌آید برای مریض انجام بدهیم، بر خلاف جاهای دیگر درصد زیادی از مراجعین ما را اقلیت‌های مذهبی تشکیل می‌دهند چنان برخورد عاطفی و انسانی خوبی با اینها می‌شود، بیشتر آنها برای کارهای دندانپزشکی نزد ما مراجعه می‌کنند. 

وی در پایان با اشاره به روز پزشک عنوان کرد: به نظرم هر حرکتی که انسان می‌کند باید با یک هدف بلندی باشد اگر یک پزشکی می‌خواهد دکتر بشود که پول در بیاورد بهتر است که این کار را انجام ندهد همه چیز بر این باشد که به این مملکت، نظام، به جمهوری اسلامی، به قرآن‌، به خون شهدا خدمت کند و پاسدار حرمت خون شهدا و این نظام باشد، اگر کسی برای درآمد می‌خواهد درس بخواند بهتر است این کار را نکند هر کسی در هر جایی که هست سعی کند تا بالاترین جایی که می‌تواند خودش را ارتقاء بدهد.

نصر اصفهانی یادآور شد: پزشکان در هر مسندی و هر پستی که هستند باید ببیند نظام چه توقعی از آنها دارد، گره کار کجا هست؟ آنها چه کار می‌توانند بکنند باید فعالیت کنند و یک گره‌ای را از گره‌های مملکت باز کنند، همین چند روز پیش من با پرسنلم جلسه‌ای عمومی برگزار کردم، گفتم شماها منتی سر نظام و انقلاب نداشته باشید باید خدا را شکر کنید که یک موقعیتی ایجاد شده و شما می‌توانید در آن موقعیت خدمت کنید، یک زمانی دانشجوی دانشگاه بودیم، جنگ شد رفتیم و تمام شد برگشتیم و سعی کردیم خدمت کنیم، به همه دانشجوها می‌گویم که تا عالی‌ترین سطح، تحصیلات کنید تجربه کسب کنید و در هر پست و مقامی قرار می‌گیرید، به نحو احسن انجام وظیفه کنید، هر کسی در حیطه کاری خودش می‌بایست زود بیاد و دیر برود و بیشتر از تکلیف و توانش برای نظام وقت بگذارد خالصانه هم کار بکند هیچ منتی هم سر کسی نداشته باشد، غیر از آن باشد باید جوابگوی خدا و خون شهدا باشند.


captcha