در سالهای اخیر با اهتمام و توجه برخی از مسئولان مرتبط با مقولات فرهنگی و هنری و بهویژه هنرهای نمایشی و آئینی و از آن جمله بنیاد فردوسی به عنوان یک سازمان مردمنهاد، رویکرد جدیدی در توجه بیش از پیش به این هنر به عنوان نیای هنرهای نمایشی ایرانی به عمل آمده است و در امتداد ثبت جهانی آن در یونسکو شاهد احیای این هنر و پرداختی مناسب به آن بودهایم.
در کنار برگزاری مجالس نقل و پردهخوانی که از گذشته و در طی هجده دوره برگزاری جشنواره نمایشهای آئینی و سنتی شاهد آن هستیم، اخیراً به همت مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری و مجتمع فرهنگی غدیر برگزاری جشنواره نقالان و پردهخوانان «غدیر» را نیز شاهد هستیم و البته در راستای احیای این هنر به همت بنیاد فردوسی شاهد ایجاد نخستین سرای نقالی در کاشان بودیم.
به واسطه تلاشهای صورت گرفته به منظور احیای این هنر ملی نمایشی در ادامه گفتوگویی با وحید موحدفر؛ دبیرکل بنیاد فردوسی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ـ ایجاد سرای نقالی که شاهد برپایی نخستین آن در کاشان بودیم به چه شکلی به انجام رسید و آیا نهاد فرهنگی خاصی بنیاد را در ایجاد آن مساعدت کرد؟
ایجاد سرا و یا سراهای نقالی اساساً جزء تعهداتی است که به واسطه ثبت جهانی یونسکو باید به انجام میرسید. نوامبر سال 2011 مصادف با آبان ماه سال 1390 بنیاد فردوسی با همکاری ادارهکل هنرهای نمایشی ارشاد و سازمان میراث فرهنگی اقدام به ثبت جهانی هنر نقالی به عنوان نیای نمایشی ایران در یونسکو کرد که البته این هنر با برچسب هنری در معرض خطر انقراض به ثبت رسید و تعهدی آن زمان به سازمان یونسکو داده شد که در جهت احیای این هنر 5 سرای نقالی در 5 نقطه ایران به منظور استمرار حیات این هنر به انجام برسد که متأسفانه تاکنون مسئولان و مدیران نهادهای فرهنگی در جامه عمل پوشاندن به این تعهد تلاش و اقدام مؤثری را به انجام نرساندند.
با توجه به اینکه سلسله دورههای آموزشی و کارگاهی هنر نقالی به شکل پراکنده و از سوی برخی هنرمندان دلسوز و دغدغهمند در تاکنون در حال به انجام رسیدن بود لذا بنیاد فردوسی به تکاپو افتاد تا حلقه واصلی میان پیشکسوتان هنر نقالی و پردهخوانی با قشری از جوانان علاقهمند به هنر نقالی باشد تا در قالب گذراندن یک سلسله دورههای کوتاهمدت آموزشی، این هنر و فنون آن به جوانان منتقل شده تا آنها در یک بازه زمانی موسعتری به تربیت نسلی از کودکان و نوجوانان با همراهی خانوادههایشان برای آموزش هدفمند این هنر اقدام نمایند.
البته تلاشهای بنیاد فردوسی به منظور تهییج و ترغیب نهاد و یا سازمانی فرهنگی در جهت مشارکت برای ایجاد یک مرکز جامع نقالی نتیجهبخش نبود و لذا بنیاد در راستای تعهدی که در زمان ثبت نقالی در یونسکو به انجام رسیده بود تصمیم به ایجاد تدریجی سراهای نقالی در 5 نقطه مورد تعهد کرد لذا در نخستین گام پیشنهادی به ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی شهر کاشان در جریان برگزاری جشنواره ضرب و نقل که توسط بنیاد فردوسی برگزار میشود، داده شد و با پیگیریهایی که کانون نقالی بنیاد فردوسی به عمل آورد «غار نیایش» در کاشان به عنوان یکی از بزرگترین مراکز فرهنگی و گردشگری که قابلیت پذیرایی از گردشگران خارجی را نیز دارد و البته داخل آن فضای مناسبی برای آموزش و اجرای مجالس نقالی مشاهده شد، به عنوان نخستین سرای نقالی در نظر گرفته شد تا به این وسیله بخشی از تعهدات در قبال ثبت جهانی نقالی در یونسکو به انجام رسد که امیدواریم در ادامه کلانشهرهایی از جمله تهران نیز به فکر باشند تا به ایجاد سرای نقالی در آنها نیز اقدامات مقتضی به انجام رسد.
ـ اشاره به این مسئله داشتید که اهتمام و توجه مسئولان فرهنگی به احیای برخی از سنتهای آئینی و نمایشی ایرانی همچون نقالی بسیار ضعیف است، دلیل این مسئله را در چه میدانید؟
ما بسیاری از هنرهای آئینی و سنتی خود را متأسفانه به دست فراموشی سپردهایم که دلایل زیادی در طی شدن این روند دخیل هستند؛ در مورد هنر نقالی و پردهخوانی باید به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه متأسفانه این هنر مقدار زیادی از نظر تأمین زیرساختهایی که جزء ضرورتهای اولیه آن محسوب میشود در مضیقه است. عملاً فضای مناسبی همچون قهوهخانهها که سالیان سال به عنوان محلی برای اجرای مجالس نقالی و پردهخوانی محسوب میشدند و حتی در آنها شاهد اجرای بسیاری دیگر از محافل ادبی بودیم وجود ندارد و همچنین زورخانهها که محلی برای اجرای هنر نقالی بودند که معمولاً مرشد زورخانه نیز با ضرب خود اجرای این هنر را توسط هنرمند نقال همراهی میکرد و محفل ضرب و نقلی ترتیب داده میشد که ماهیت اصلی آن اجرای منقبتخوانی اهل بیت(ع) بود.
به این دلیل بسیار مهم و برخی دیگر از دلایل آرام آرام شاهد آن هستیم که هنر نقالی و پردهخوانی به حاشیه رانده شده و اگر در مقطعی خاص به آن توجه و اهتمامی صورت میگرفت ارتباط مستقیم به ذوق و سلیقه مدیران داشت که البته به شکل مناسبتی به آن توجه نشان میدادند.
کارهای علمی و پژوهشی در زمینه این هنر نیز که در حداقل سطح خود در حال انجام است و امروزه دیگر کمتر کسی است که نسبت به دستهبندی این هنر و اینکه در چند ساحت میتواند به انجام برسد آگاهی دارد همچنان که این هنر در ابعاد مختلفی در روزگار گذشته به حیات خود ادامه میداد که بیشتر به نقل داستانهای شاهنامه اختصاص داشت و البته از جمله زیرشاخههای این هنر میتوان به پردهخوانی که بیشتر در روایت حماسههای دینی و پرداختن به مقاطع زندگی اهل بیت(ع) داشت اشاره کرد که البته به دلیل افول این هنر و کمر رنگ شدن برپایی مجالس و محافل نقالی شاهد آن هستیم که یکی از هنرهای مرتبط با این هنر نمایشی یعنی نقاشی قهوهخانه نیز در حال زوال است؛ نقاشی قهوهخانهای به عنوان یکی از مظاهر اصیل هنرهای تجسمی ایرانی که معمولاً در روی یک پرده 40 شرح داستان ترسیم شده و وقتی در مکان مورد نظر نصب میشد تا چهل شب فرد نقال میتوانست هر شب مستمعین را با روایت یک داستان به خود مشغول سازد و البته شکلی دیگر از اجرای نقالی که ویژه نسل کودک و نوجوان بود که در آن تابلوهای نقاشی پشت شیشه ترسیم شده و نقالان و پردهخوانان کودک و نوجوان با گذر از کوی و برزن به اجرای نقالی میپرداختند و امروزه عملاً دیگر اثری از این شکل اجرای نقالی نیست.
ـ با توجه به ثبت جهانی این هنر در پایان این بخش از گفتوگو بفرمایید که چه اقداماتی در معرفی جهانی این هنر به اقوام و مردمان ملل دیگر جهان صورت گرفته است؟
خوشبختانه به دلیل سهلالوصول بودن اجرای این هنر از آنجا که متکی به یک فرد نمایشگر است، اجرای یک اثر نقالی با زحمت و مرارت اجرای یک اثر نمایشی در ابعاد وسیع قابل قیاس نیست و اجرای این گونه نمایشی به ویژه در قالب ضرب و نقل یعنی همراهی یک مرشد زورخانه با نقال جذابیتهای زیادی برای مخاطبان خارج از کشور دارد که همانطور که گفته شد در این قالب بیشتر به منقبتخوانی اهل بیت(ع) پرداخته میشود؛ در حال حاضر با تعامل خوبی که با رایزنهای فرهنگی فعال در 60 کشور جهان داریم به شکل متناوب با اعزام هنرمندان نقال پیشکسوت البته براساس دعوتنامهای که صادر میشود در قالب یک محدوده زمانی یک هفته تا 10 روز شاهد اجرای مؤثر هنر نقالی توسط ایشان با استفاده از روایات متنوع ملی و مذهبی هستیم که معمولاً در مناسبتهای گوناگون رخ میدهد و تاکنون با استقبال کمنظیر مخاطبان مواجه بودهایم.
ادامه دارد....