به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، امروز (سوم مهر ماه) همهپرسی کردستان عراق آغاز خواهد شد و این همهپرسی به یک چالش جدی برای دولتهای اسلامی منطقه مانند ایران و ترکیه تبدیل شده و این موضوع از این حیث دارای اهمیت است که دولت عراق، با توجه به موفقیتهایی که در صحنه نبرد با داعش به دست آورده، میتواند علاوه بر خلق مشکلات جدید برای کشورهای منطقه، ناامنی عراق را وارد مرحله تازهای از تنش کند.
درباره اهداف این همهپرسی و آینده امنیتی منطقه و چالشهایی که ممکن است برای امنیت عراق داشته باشد، با «مهدی مطهرنیا» کارشناس و آینده پژوه مسایل سیاسی و بینالمللی، به گفتوگو پرداختیم.
ایکنا: خاورمیانه با توجه به تجربه تلخی که از فعالیت و قدرتیابی گروههای تروریستی داشته است، باعث شده تا یک ائتلافی در سطوح جهانی و منطقهای میان بازیگران نظام بینالملل با هدف از میان برداشتن داعش شکل گیرد. حالا که داعش در آستانه شکست است و قلمروی جغرافیایی خود را از دست میدهد، آیا همهپرسی کردستان عراق منجر به پیچیدهتر شدن شرایط امنیتی منطقه و القای حس ناامنی به کشورهای همسایه خود نمیشود؟ نگرانیهای موجود در رابطه با استقلال کردستان اگر در سطوح مختلف مورد توجه قرار گیرد، آنچه که در سطح رویین باید به نظر آید و درباره آن صحبت شود، نگرانی از گسترش استقلالطلبی در منطقه، روی گسلهای قومی، نژادی و زبانی است.
به هرحال اگر همهپرسی منجر به استقلال کردستان شود، به غیر از آنکه تأثیر فراوانی بر روی عراق میگذارد و زمینههای گوناگونی را از این جهت بازپرورش مینماید، میتواند تأثیرات جانبی و تسری در حوزههای دیگر از جغرافیای منطقه به جای بگذارد.
ایران و ترکیه، نیز دارای اقوامی هستند که خودشان را وابسته به قوم کُرد میدانند و به طور قاطع، استقلال کردستان عراق، ایجاد و شکلگیری یک کردستان بزرگ را در منطقه به ذهن متبادر میکند. از این جهت برای پایتختهای کشورهای حاشیه کردستان عراق به هر تقدیر دارای استانهای کردنشین هستند، نگرانکننده بوده و این در لایه رویین مطرح میشود.
اما این نگرانیها بیش از آنکه ناشی از عملکرد کردنشینان عراقی باشد، در لایههای ساختاری، استعارهها و اسطورهها به نوع عملکرد تاریخی حکومتگران منطقهای در باب اقوام و حتی شرایع و ادیان گوناگون بازمیگردد. فراموش نکنیم که جهان امروز، جهانی سیال است و در این جهان سیال، ریزهویتها و کلان هویتها، خواهان نوعی بازتعریف از خویشتن خویش در جهان پرتحول کنونی هستند. اگر در یک جامعه تعریف شده با یک حکومت معین، خط مشها و رویههای مشخص و همچنین نقشه مشخصی وجود داشته باشد، در هر صورت ما میتوانیم بگوییم که در پرتوی این نگرشها، اقوام، فرقهها، نژادها و زبانهای گوناگون، حرمت حریم خود را دارا هستند و این حرمت حریم نیز توسط دیگران و هیأت حاکمه، محترم شمرده میشود و در گستره پاسداشت این حرمت حریم در واقع جایگاهی که پیدا میکنند، هویت خود را نه تنها مخدوش شده نمییابند بلکه هویت خود را در درون یک کلان هویت بزرگتر تعریف میکنند.
به طور مثال کُردهای ما خود را اصیلترین وجه ایرانیان میدانند و جداسازی آنها از عظمت ایران و حوزه فرهنگی تمدنی ایران کار سادهای نیست و لذا اگر افکار حکومت مرکزی و دیگر اقوام به گونهای تربیت شوند که در برخورد با اقوام و فرقههای گوناگون، حفظ آزادیهای مشروع آنها را در وجوه نظری، عینی و عملیاتی قبول کنند، بیتردید خرده فرهنگها، خرده هویتها، خرده اقتصادها و دیگر خردههایی که در چارچوب نظام اجتماعی و ملی تعریف میشوند، نه تنها تهدید برای حکومتهای مرکزی نیستند بلکه میتوانند تبدیل به یک قدرت شوند.
از این جهت اگر به طور مثال حکومت مرکزی در ایران بتواند این گذاره منطقی را در ایران ترویج نماید که کردهای ایرانی اگر چه کُرد هستند اما اصیلترین وجه حیات ایرانیان را مانند دیگر اقوام ایرانی به معنای یک نژاد مشترک آریایی حفظ کردهاند، به هر تقدیر تشکیل یک کردستان در شمال عراق نه تنها برای ایران تهدید نخواهد بود بلکه میتواند تبدیل به فرصت شود.
اما آن چه که نگران کننده است آن است که با شکلگیری یک کردستان در شمال عراق و ایجاد یک جامعه نمونه کُردی که مثل حریم و حرمتها موجود است تشکیل شود، به طبع میتواند گرایش شدید بین کُردهای دیگر جهت پیوستن به این مجموعه کردمحور ایجاد کند ولذا از این جهت در لایه رویین میتواند خطرناک باشد.
اما در حالیکه ساختار قدرت در یک کشور و استعارههایی که به کار میرود به معنای اخص کلمه یعنی نوع برخورد رفتاری و کنش جمعی با اقوام و نژادها و همچنین اسطورههایی که دارد یعنی باورهای حیاتی که نسبت به آنها از نظر ذهنی در سطح ملی ایجاد میکند، صحیح باشد، بیتردید این در سطح رویین نمیتواند تهدید چندان مؤثر برای یک جامعه ملی فربه شده به وجود آورد و اقوام و نژادهای خود را در چارچوب آن جامعه ملی فربه شده نگاه میدارد.
لذا اگر ما به کشورهای پیشرفته جهان نگاه کنیم، بسیاری از این کشورها مجموعهای نه تنها از نژادها، مذاهب، زبان و اقوام گوناگون را در خود جای دادهاند، بلکه با وجود دادن استقلال تمام معنا به ایالتهای متفاوت در این کشورها، دارای یک دولت مرکزی فدرال بسیار قدرتمند هستند که تمامی این مجموعهها خود را در زیر پرچم آن دولت مرکزی با افتخار تعریف و به جهان معرفی میکنند.
باید گفت که ما نیاز داریم نوع برخورد با اقوام، نژادها، مذاهب و زبانها، در منطقه یک بازتعریف اساسی شود. حکام میتوانند امروز و فردا، در برابر این امواج، با سرکوب و یا تهدید مقاومت کنند اما فقط میتوانند برای یک مدتی جلوی این امواج را بگیرند. دنیای آینده از منظر آینده قدرت به سمت و سویی میرود که این جهات خود را بر اراده آنها تحمیل خواهد کرد.
ایکنا: با توجه به اینکه استقلال کردستان عراق ممکن است هویت ملی کُردهای ایران و ترکیه را تحریک کند، آیا این همهپرسی برای ایران تهدیدساز و یا فرصت ساز است و جمهوری اسلامی چطور باید در مقابل استقلال احتمالی برخورد کند تا منافع و امنیت کشور آسیب نبیند؟ در ادبیات علوم سیاسی و از نظر اساتید علم سیاست، از منظر وجه امنیتی هیچ تهدیدی برای یک قدرت استحکام یافته وجود ندارد و این امر بدین معنی نیست که تهدید وجود ندارد بلکه بدین معنی است که دولتهای قدرتمند پیشرفته و متخصص در ادبیات سیاسی و عالم به فرمولها علمی علوم سیاسی در جهان، اینگونه آموزش میدهند که شما باید آنقدر قدرتمند باشید که هر تهدیدی را هرچند هم خطرناک، بتوانید به فرصت تبدیل کنید.
این موضوع، اصل اساسی در علوم سیاسی است و باید به جامعه حکومتمردان، حکومتگران و تصمیمسازان ایرانی آموزش داده شود که هیچ تهدیدی وجود ندارد و هرگاه شما آن اندازه قوی، مدبر و آینده اندیش باشید، میتوانید از هر تهدیدی هرچند خطرناک، فرصت بسازید که این یک اصل پذیرفته شده علمی در حوزه ادبیات سیاسی است.
اما چون در ایران تعداد زیادی از مسئولین ما با این ادبیات آشنا نیستند و تنها در حوزه تجربی و برخی از ویژگیهای ساختار قدرت به مناصب دولتی و تصمیمگیری میرسند، این ادبیات برایشان ناآشنا و تا حدودی غیرقابل قبول مینماید.
هر تهدیدی که ایرانیت و اسلامیت ما را تهدید کند، در پرتو قدرت آینده اندیشی، نگرشهای پیشروانه و برنامههای مؤثر ما میتواند از غافلگیری استراتژیک، جلوگیری و همان تهدید را به فرصت تبدیل کند.
اگر دقت کرده باشید در بازی جودو یک انسان با وزن 30 کیلویی یک انسان با وزن 170 کیلویی را به راحتی پرتاب میکند. آیا 30 کیلو در برابر 170 کیلو میتواند جایگاه برابری داشته باشد؟ بلکه تنها شگرد، آن است که انسان 30 کیلیویی از تمام قدرت و انرژی تهدید کننده طرف مقابلش استفاده میکند و او را با انرژی تمام به خود او پرتاب مینماید.
در عالم سیاست، برنامهریزان و یا استراتژیستهای بزرگ سیاسی از همین شگردها استفاده میکنند اما متأسفانه ما سیاست را در چارچوبهای غیرتخصصی و به دست تئوریسینهای ایدئولوژیکمحور سپردهایم و بدون توجه به ادبیات سیاسی، تصمیمگیریهای حکومتی خود را بیپروا اعلام میکنیم.
ایکنا: آمریکا به طور اعلامی بر خلاف رژیم صهیونیستی، دیدگاه مثبتی نسبت به این همهپرسی ندارد، چه دلیلی باعث شده تا آمریکا هرچند به ظاهر، مخالف این همهپرسی باشد؟ آمریکا وقت تجزیه عراق را مناسب نمیداند. ایالات متحده با استقلال کردستان در زمانی که هنوز نتوانسته بعضی از بحرانهای منطقهای را حل کند، خواه یا ناخواه با ایجاد یک وضعیت شبیه به این در کردستان و احتمالاً استفاده ابزاری آن توسط متحد منطقهای آن یعنی رژیم صهیونیستی، نگران از دست دادن کنترل خود بر اوضاع بوده است.
در واقع آمریکا تا در ارتباط با «نوهارتلند» و یا همان فلات ایران از حد فاصل خلیج فارس و دریای عمان به اطمینان خاطر نرسد، نمیتواند در این منطقه شاهد ایجاد یک وضعیت جدید بحرانزا باشد و لذا با این معنا پیش میرود و تا حدودی تلاش میکند که با مخالفت، هم افکار عمومی جهان را آماده کند و هم روند کار را تاحدودی آرام و در یک وضعیت کنترل شده، پیش ببرد.