به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، همهپرسی استقلال اقلیم کردستان، سبب به وجود آوردن تنشهای فراوانی میان دولت اربیل با دولت مرکزی شده است و همچنین علاوه بر آن کشورهای منطقه، موضعی سختگیرانهای را نسبت به این همهپرسی اتخاذ کردهاند که هرگونه ادامه خواسته استقلالطلبی از سوی مقامات اقلیم کردستان بهویژه مسعود بارزانی را اشتباه سیاسی میتوان دانست که تمامی این دلایل باعث شده تا مسعود بارزانی پیشنهاد مذاکره با دولت حیدر العبادی را در جهت چگونگی تعلیق این همهپرسی مطرح کند. در اینباره با داریوش قنبری، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه پیام نور به گفتوگو پرداختیم که در ادامه از نظر میگذرد.
ایکنا: با توجه به شکلگیری همهپرسی کردستان عراق و مشکلات به وجود آمده در منطقه و همچنین میان اقلیم و دولت مرکزی، ریشههای شکلگیری این بحران را باید در تاریخ جستوجو کرد لطفاً بیان فرمایید که ریشه تاریخی طرح استقلال کردستان به چه مقاطع زمانی باز میگردد و چه سیر تاریخی را سپری کرده است؟بحث استقلال کردستان بحث دیرینه و تاریخی است که تقریباً حدود یک قرن قدمت دارد و به زمانی باز میگردد که از خرابههای امپراطوری عثمانی کشورهای جدیدی همچون عراق شکل گرفت. به هر حال کردها از همان زمان که امپراطوری عثمانی از هم پاشید در تلاش بودند تا به عنوان یک واحد مستقل سیاسی ابراز وجود کنند اما تا به امروز نتوانستهاند به این امر دست پیدا کنند. البته در مقاطع مختلفی درگیریهای نظامی را با دولت مرکزی عراق هم داشتند.
خاندان بارزانیها و پدر مسعود بارزانی یعنی ملا مصطفی بارزانی در دهه 50 شمسی سابقه مبارزات طولانیای را با رژیم صدام حسین داشتند و تا حدود زیادی هم موفقیتهایی با کمک ایران به دست آورد که نهایتاً با قرارداد الجزایر بین ایران و عراق به نوعی حمایت ایران از ملامصطفی بارزانی فروکش کرد و بدین صورت او نتوانست به هدفی که در سر داشت برسد.
از آن زمان اختلافات تشدید شد و هر زمانی که دولت مرکزی عراق قدرت گرفت، موضوع استقلال کردستان را سرکوب کرد و هر وقت هم کردها احساس کردند که دولت مرکزی تضعیف شده است، تلاش کردهاند به خواستهها و مطالبات خودشان برسند و تلاش خود را برای استقلال و یا در حد پایینتر آن یعنی خودمختاری ادامه دادند.
در دهه 90 میلادی قرن بیستم با توجه به مسائلی که برای عراق به وجود آمد، این کشور کمی تضعیف شد. به دنبال جنگ ایران و عراق تا حدود زیادی توان نظامی عراق تحلیل رفت، بعد از آن حمله عراق به کویت مطرح شد و نهایتاً مسائل 11 سپتامبر و حمله آمریکا به این کشور را در پی داشت.
بعد از مسائل 11 سپتامبر دولت مرکزی عراق فوقالعاده در برابر حمله آمریکاییها تضعیف شد. در نهایت با حمایت ایالات متحده، کردها فرصتی را از قبال حضور نظامی آمریکا در عراق برای خودشان ایجاد کردند و مناطق کردنشین توانستند اقلیم خودمختار کرستان را به وجود آورند، آنها به لحاظ سیاستهای داخلی در مجموع از دولت مرکزی مستقل شدند و قانون جدیدی هم که بعد از صدام حسین نوشته شد بر مینای فدرالی تنظیم گردید که به واسطه آن، اختیارات زیادی را به کردها اعطا کرد تا بتوانند در امورات داخلی با استفاده از میل و خواسته خودشان عمل کنند.
البته کردها به این خودمختاری بسنده نکردند و تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا روابط سیاسی و اقتصادی را با سایر کشورها برقرار کنند اما با به وجود آمدن بحران داعش، کردها دیدند که دولت مرکزی دیگر آن اقتدار لازم را ندارد، خواستند از فرصت استفاده کنند تا خودمختاری را به استقلال کامل تبدیل کنند.
ایکنا: با توجه به موضعگیریهای ماههای گذشته مسعود بارزانی، برداشت میشود وی تقسیمبندیهای جغرافیایی خاورمیانه را بر پایه قرارداد سایکس – پیکو قبول ندارد و به دنبال تغییر ماهیت این قرارداد است اما به خاطر مخالفت دولتهای منطقه و دولت مرکزی عراق، مسعود بارزانی مواضع خودش را تعدیل کرده و سخن از مذاکره را به میان آورده است. آیا این موضع مسعود بارزانی را میتوان از روی ضعف و عدم موفقیت وی در این امر دانست یا اینکه میخواهد قبل از هرگونه درگیری نظامی شانس خود را برای مذاکره در جهت گرفتن امتیاز امتحان کند؟دادن پیشنهاد مذاکره به دولت مرکزی به عوامل مختلفی بازمیگردد که یکی از آنها ضعف مسعود بارزانی در مقابل جبهه مخالفی است که توسط کشورهای منطقه شکل گرفته است. از طرف دیگر قضیه استقلال کشورها بسیار پیچیده است و اینگونه نیست که صرفاً با برگزاری یک رفراندوم محقق شود؛ زیرا مسئله شناسایی بینالمللی در این حوزه مطرح میشود و این رفراندوم نیز در عرصه بینالمللی مورد استقبال و شناسایی قرار نگرفت.
علاوه بر این موارد باید اشاره کنم که اقلیم خودمختار کردستان عراق، منطقه آسیبپذیری است و دسترسی به آبهای آزاد ندارد لذا اگر همسایگان، تحریم جدیدی اعمال کنند، این اقلیم آسیبپذیری فوقالعاده زیادی خواهد داشت. امروز اقلیم بعد از برگزاری رفراندوم در فشارهای زیادی از طرف دولت مرکزی عراق و همسایگان منطقهای قرار گرفته و تحت تأثیر این فشارها، احتیاط را در دستور کار قرار داده است و دیگر موضوع استقلال را آنچنان مطرح نمیکنند و بیشتر تأکیدشان بر مذاکره است.
همچنین آنچه که برای بارزانی در حال حاضر اهمیت دارد این است که مذاکره به جریان بیافتد و با توجه به آرایی که این رفراندوم کسب کرده، چانهزنی با دولت مرکزی بر اساس آن شکل بگیرد. آنچه که بارزانی در این مرحله به دنبال آن بوده، گرفتن اختیارات بیشتر برای اقلیم کردستان است و همچنین کنترل بر مناطق کردنشین که بخش قابل توجهای از مناطق کردنشین خارج از حوزه اقلیم هستند، مانند دیاله و علاوه بر آن اقلیم به دنبال تسلط بر مناطق کرکوک و موصل است که بدون این دو نخواهد توانست به حیات اقتصادی خودش ادامه دهد. بنابراین فکر میکنم با وجود اینکه مسعود بارزانی به این مهم پی برده که در فقدان شناسایی بینالملل نخواهد توانست بر آمال خود جامه عمل بپوشاند، به دنبال مذاکره با دولت مرکزی رفته تا بتواند اختیارات داخلی خود را افزایش دهد.
ایکنا: با استقرار نیروهای نظامی تحت امر دولت مرکزی عراق در مناطق مرزی با اقلیم کردستان، مسعود بارزانی و سایر مقامات اقلیم از آیتالله سیستانی در یک اقدام کمسابقه خواستهاند مستقیماً ورود پیدا کنند و میان اقلیم و دولت مرکزی میانجیگری کنند، چرا مقامات کردی با وجود هشدارهای زیاد آیتالله سیستانی و عدم توجه آنها به این هشدارها در حال حاضر ایشان را به عنوان میانجی انتخاب کردهاند؟به هرحال شیعیان در عراق اکثریت را دارند و از طرف دیگر امروز دولت یک نیروی نظامی قابل توجهای همچون حشدالشعبی را تحت امر خود قرار دادهاند و به وزنه مهمی در صحنه سیاسی عراق تبدیل شدهاند. اینکه مقامات اقلیم کردستان عراق از آیتالله سیستانی خواستهاند میان اقلیم و دولت مرکزی وساطت کند به خاطر نگرانی از ناحیه حشدالشعبی است که میخواهند به مناطق تحت اختیار اقلیم حمله کنند و در این وضعیت تنها کسی که میتواند دولت را راضی به توقف هرگونه تحرکات نظامی کند، آیتالله سیستانی است، چون ما نقش مهم ایشان را در بسیج نیروهای مردمی عراق در مبارزه با داعش بهوضوح دیدهایم.