هوشنگ جاوید استاد نقال در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) درباره ارتباط آیین سیاوشخوانی و تعزیه، چنین اظهار نظر کرد: هنر تعزیه هنری است که ریشههای آن را باید برگرفته از هنر کهن ایرانی دانست، اما اینکه بخواهیم آن را به برخی آیینهای باستانی پیوند دهیم موضوعی است که میبایست پیرامون آن بحث کرد. با این توضیح میخواهم بحث خود را با شبیهخوانی آغاز کنم.
وی افزود: وقتی به ریشههای شبیهخوانی میپردازیم به چند نقطه مبهم میرسیم. ابتدا اینکه وقتی میخواهیم به ریشههای تاریخی شبیهسازی بپردازیم تا حدودی به شکل سیار آن را در دوره صفویه مواجه میشویم، البته در شبیهسازی سیار چیزی به نام متن وجود ندارد و نواهایی که گفته میشود شکل نوحهسرایی دارد، بنابراین میبایست گفت شبیهسازی از دوره صفویه سندیت دارد.
این استاد نقال در پاسخ به این سوال که برخی مورخان معتقدند که ریشههای شبیهخوانی به قبل از صفویه بر میگردد و در زمان آلبویه به ویژه در زمان عضدالدوله میتوان نمونههایی از شبیه خوانی را مشاهده کرد، اینگونه جواب داد: درست است نوعی از شبیهسازی را در زمان آلبویه نیز میتوان مشاهده کرد، اما همانگونه که گفتم نمایشهای به صورت سیار بوده و متنی نداشته است و نوحهسراییها هم تنها با تکیه بر اشعار شاعرانی چون عبدی شیرازی بیان میشده است. در ادامه در دوره افشاریه و زندیه تلاش شد تا شکلی نو از این شبیهخوانی عرضه شود اتفاقی که کاملاً فکر شده رخ میدهد و پایهریزی تعزیه به صورت فعلی شکل میگیرد.
وی ادامه داد: در دوره قاجار شاهد تغییرات دیگری هم در شبیهخوانی که دیگر به تعزیه تغییر نام داده، هستیم از جمله اینکه با توجه به شرایط آن روزها شبیهها جنبههایی دیگر را هم به خود میگیرد. برای مثال شبیهخوانی انتقادی و سیاسی نیز تا حدی به تعزیه راه پیدا میکنند.
جاوید در انتها تاکید کرد: در مجموع تغییرات موردنظر تا زمان حال نیز ادامه پیدا کرد، بهنحوی که در دهه 60 نیز تغییراتی را در هنر تعزیه شاهدیم که به نوعی روایتهای جدیدی را به این هنر اضافه کرد، با این توضیحات میخواهم به این نکته اشاره کنم که شاید ریشه و خمیرمایه هنرهایی چون سیاوشخوانی با تعزیه تا حدی همخوانی داشته باشد، اما به لحاظ ساختار و معنا هیچگونه مشابهتی بین این دو نوع هنر، نمیتوان مشاهده کرد.