به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، «مژگان خانبابا» فعال قرآنی و از داوران مسابقات قرآن یادداشتی را در اختیار ایکنا قرار داده و در آن ضمن تحلیل «پویش تغییر به نفع ترویج» به بیان برخی نظرات و آراء خود پیرامون این پویش، شکلگیری آن، بیانیهای که منتشر شده و ... پرداخته است و در بخشهایی از آن آورده است که بررسی بیانیه ارائه شده حکایت از شتابزدگی و نداشتن مبانی فکری صحیح دارد. مژگان خانبابا در چهلمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم در بخش وقف و ابتداء امر قضاوت مسابقات را برعهده داشت.
مقدمه
چندی است تعدادی از برادران و خواهران قرآنی، فعالیتی را با شعار «تغییر به نفع ترویج» در فضای مجازی به قصد اصلاح شیوه برگزاری «مسابقات سراسری قرآن کریم سازمان محترم اوقاف و امور خیریه» صورت دادهاند. بررسی بیانیه ارائه شده در این پویش هرچند در برخی بخشها حائز نکات قابل تاملی است، اما، غالب موارد مطروحه حکایت از شتابزدگی، عدم همه سونگری، نداشتن پیشینه مطالعاتی قوی و مبانی فکری صحیح دارد.
از آنجا که بیانیه مذکور نیاز به نقد مورد به مورد دارد که در ظرفیت این مقاله نیست؛ لذا در اینجا تنها به نقد رویه و شیوه ارائه مطالبات که نه چندان متناسب با شأن جامعه قرآنی است، پرداخته شده تا منجر به تنویر اذهان و عدم تفرق و چنددستگی در میان قرآنیان که از عواقب احتمالی چنین پویشهایی است، شود.
در ابتدای بیانیه این پویش با استناد به آیه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ ۖ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ» بدون ذکر ادامه آن «ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا ۚ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ ۚ إِنْ...» که پیام اصلی آیه میباشد، درصدد برآمده است تا جامعه قرآنی را تشویق به پیوستن به این حرکت در جهت شیوع و گستردگی آن نماید.
در ذیل این آیه، مرحوم علامه(ره) میفرماید: «تعبیر دو به دو و یکی یکی، کنایه از دوری از اجتماع و برپاکردن غوغاست، به دلیل اینکه غوغا، فکر و شعوری ندارد و وقتی به پا شد، غالباً حق را میراند و باطل را زنده میکند.» و در جایی دیگر میفرماید: «معنای آیه این است که بی سر و صدا و جداً جدا به خاطر خدا قیام کنید و در گوشهای به فکر فرو روید چون در تنهایی فکر بهتر کار میکند.» با این تعبیر از آیه شریفه باید پرسید: «آیا انعکاس این حرکت در جامعه با برپایی چنین هیاهویی حقیقتاً با تفسیر آیه مطابقت دارد؟» قرآن کریم در جایی که صحبت از جامعه مومنان میکند، خطاب «انما المومنون اخوة فاصلحوا بین اخویکمنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ» را به کار میبرد. مرحوم طبرسی در ذیل این آیه میگوید: «حق تنها در پرتو اندیشه درست و مناظره روشنفکرانه و هدفدار و حقجویانه برای انسان حقطلب نمایان میگردد.» با توجه به این تعبیر، انتظار میرود که گام اول، مناظره و طرح مشکل با مسئولین مربوطه باشد و اگر چنین بوده، سیر پیشبرد مطالبات که قطعاً باید با قرائن متقن و دلایل مستدل و راهکارهای علمی و عملی همراه باشد تا منجر به نتیجه مطلوب و برحق و متقاعد نمودن طرف مذاکره شود، مورد بررسی و مداقه مداوم قرار گیرد.
عموماً، سیره معصومین(ع) در جامعه مسلمانان قیام و برپا کردن غوغا نبوده که اگر چنین بود، علی(ع) در مطالبه حق خلافت خود در جهت حفظ آرامش و امنیت جامعه سکوت نمیکرد و سایر ائمه (ع) متوسل به مناظرات نمیشدند. هرچند امامان معصوم(ع) در مناظره با مخالفان زمان خود نیز با اقوالی سدید حق را نمایان و نتیجه مطلوب را عاید میکردند. اگر مدیران این پویش در ارائه مطالبات خود در جلسات نقد و بررسی مسابقات چنین رویهای را در پیش گرفتهاند و دلایلی محکم و مستدل که طرف مذاکره را قطعاً میتوانست قانع کند و منجر به احقاق حق مورد مطالبه شود، پس؛ «فماذا بعد الحق الّا الضلال؟».
برای بنده جای تألم بسیار دارد که چرا قرآنیان عزیز کشورمان که سخن از تغییر به نفع ترویج فرهنگ قرآنی به میان میآورند، تنها برای یکبار هم که شده کمپینی در جهت دفاع از حق شیعیان مظلوم یمن راه نیانداختند؟ چرا در فجایع اسف بار میانمار و در دفاع از برادران و خواهران مسلمان روهینگیا به فکر تشکیل چنین پویشهایی نبودند؟ چرا در حمایت از قشر آسیب دیده کشور عزیز خودمان و هموطنان محروم و ضعیف جامعه هیچ حرکت جمعی انجام ندادهاند؟ چرا در حمایت از کودکان خیابانی چنین تشکلهایی به راه نمیاندازند؟ و امثال این چراها بسیار است ...... اگر صحبت بر سر ترویج فرهنگ قرآنی است آیا انتظار از جامعه قرآنیان، بسیج برای چنین جنبشهایی نیست؟ آیا برای جامعه قرآنیان، زمان آن نرسیده که به مشکلات کلان امت اسلام پرداخته بپردازند و از سر مسائل خرد با تسامح گذر کنند؟ سقوط در پرتگاه اختلاف و خودبخود از هم گسیختن، گاه چیزی جز بیتوجهی به آرمانهای متعالی و مسائل بنیادی اسلام نیست. چون ما خود را از اینگونه مسائل فارغ میبینیم طبیعی است که نزاع بر موضوعات غیر بنیادین و بیارزش آغاز میشود.
اگر این سوال از بنده به عنوان عضو کوچکی از جامعه قرآنی مطرح است پس باید چراهای بسیاری را با شیوع این خبر و پس از اعلام آن در جراید و رسانهها در ذهن مردم جستجو کرد که قطعاً منجر به تنزل شأن و منزلت جامعه قرآنی و در نهایت بیاعتمادی عامه مردم به این قشر میشود.
انواع اختلاف و عوامل پیدایش آن
در اسلام توصیه به برادری و اخوت و پیریزی اتحاد و همبستگی و بالطبع پرهیز از تفرقه بسیار مورد سفارش است. سنت پیامبر(ص) نیز به موازات قرآن به شدت از تفرقه و اختلاف بر حذر داشته است. بر طبق سنت نبوی، همگان باید وحدت و یکپارچگی را سرلوحه عمل خویش قرار داده و از پراکندگی و تفرق بپرهیزند. رسول خدا(ص) حتی از قرائت قرآنی که به اختلاف بیانجامد نیز نهی و میفرمود؛ «قرآن بخوانید مادام که بر آن اتفاق نظر دارید، اما چون در آن به اختلاف افتادید رهایش کنید.» مجموعه چنین احادیثی مسلمانان را به پیروی از جماعت و الفت ترغیب میکند و از ستیزه و مجادله باز میدارد.
حدیث شاخه شاخه شدن امت اسلام به هفتاد و سه فرقه خیلی دور از حرکات و عملکردهای امروزی ما نیست و خطر آن حتی جامعه قرآنی کشور را با راهاندازی چنین پویشهایی هرچند با اهدافی که بنده معتقدم در برخی بندها نیز به حق است، تهدید میکند.
اساساً، اختلافات را با توجه به علل پیدایش میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ «اختلافاتی که انگیزههای اخلاقی دارند و آنها که انگیزههای فکری و اعتقادی» دارند.
اختلافات با انگیزه اخلاقی
در دسته اول چنانچه از ظاهر اختلاف عبور کنیم به انگیزه واقعی آن پی خواهیم برد. نمونههای متعددی از اختلافات با انگیزههای اخلاقی را در مسابقات قرآن میتوان ملاحظه کرد که علت تامه آن در حقیقت ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی خود افراد و نه آییننامه مسابقات و نحوه اجرای آن است. مسائلی همچون؛ گمانهزنیهای نادرست در مورد رقیبان، داوران و عوامل اجرایی مسابقات، پیروی از خواستههای نفسانی که دارای پیامدهایی از قبیل حب جاه و مقام است، تعصبات شدید بر روی تجربیات و آراء شخصی، نپذیرفتن معایب خود و فرافکنی و امثال چنین آسیبهایی که قرآنیان عزیز باید خود را از افتادن در دام آن مصون دارند.
به یقین قرآنیان عزیز از سیره پیامبر(ص) در فرستادن اصحاب خود به عنوان سفیر قرآنی همراه با مصاحف به نقاط دور دست جهت آموزش و جذب و جلب قلوب مردم و پس از وفات آن حضرت، تشکیل حوزههای قرائتی، که قدمت برخی از آنها بالغ بر پنجاه سال بود، مطلع هستند.
«نافع مدنی» در مورد استادش «ابوجعفر مدنی»(130 ق) میگوید؛ «او تا صبح به نماز میایستاد و بعد از ادای فریضه صبح بر مسند اقراء مینشست و از یارانش درخواست میکرد که به هر ترتیب نگذارند خواب چشمانش را فراگیرد و به همین ترتیب روزها و شبهای پیاپی را سپری میکرد.» در مورد همین نافع مدنی نقل است که به شاگردش، «قالون» میگفت؛ «برای خود یک ستون مسجد را برگیر و آنجا بنشین تا مبتدیان و طالبان قرائت را نزدت فرستم.» حوزه درس قالون بدین ترتیب بالغ بر پنجاه سال در مدینه فعال بود.
مقایسه سیره اصحاب و تابعان با جامعه کنونی قرآنیان، پرسشهای زیادی را در ذهن میپروراند؛
آیا به راستی سنت پیامبر(ص) و اصحاب و تابعان با آن همه تلاشِ همراه با خلوص نیت و بیآلایشی و سادگی در آموزش و ترویج قرآن در جامعه کنونی جاری و ساری است؟ آیا زمانی که صحبت از خالی بودن سالن مسابقات از حضار و مستمعین میکنیم یک بار به امثال چنین تلاشهایی برای جاری کردن سنت حسنه پیامبر(ص) اندیشیدهایم؟ آیا هنگامی که صحبت از عدم تاثیرگذاری تلاوتها در مسابقات است و تمام عوامل آن را بیرونی و مربوط به فضای مسابقات، آییننامه دست و پاگیر و عوامل اجرایی میدانیم یک بار از خودمان پرسیدهایم تلاوت خاشعانه که منجر به جلب قلوب مردم و پیش از آن آرامش خود قاری و حافظ میگردد با چه مقدماتی ولو در عرصه مسابقات محقق میشود؟ دریغا که جمع کثیری از ما حتی یک مقاله کوتاه در موضوع خشوع در تلاوت مطالعه نکرده چه رسد به اینکه در پی عملی کردن آن باشیم!
در بیانیه مذکور، آییننامه مسابقات قرآن اوقاف و نحوه اجرای آن، علت تامه تمام کمبودها و نواقص در مقایسه با کشور مصر به عنوان سرلوحه تلاوت قرآن از جهت تنوع و خلاقیت و بروز و ظهور استعدادهای نخبگان قرآنی در نظر گرفته شده است. اما آیا عامل تنوع تلاوتها و خلق آثار بیبدیل از سوی قاریان مصری حقیقتاً حاصل آییننامه مسابقات قرآن مصر (که هم اکنون بیست و چهارمین دوره خود را سپری میکند) و نحوه اجرای آن است؟ نگاهی گذرا به زندگینامه اساتید مصری به روشنی نشان میدهد که همگی آنان بستری آماده از همان سنین کودکی و در خانوادههای خود داشته و همچنان در محیط و در اجتماع درست به مثابه زمان پیامبر(ص) نوای قرآن را مانند یک زمزمه دائمی در اطراف خود میشنیدند و به گوش دیگران میرساندند. آیا در چنین بستری نباید انتظار شکوفایی بیشتر را داشت؟ آیا قاریان و حافظان قرآن ما که هم اکنون منشأ تمام آلام را در مسابقات قرآن میدانند، فارغ از ژستهای متداول و مسائل مادی، کمر همت (در معنای واقعی خود) به آبادانی حداقل مساجد محل خود در امر آموزش و ترویج قرآن نمودهاند و اگر کردهاند شیوع این ترویج و مداومت بر آن تا چه اندازه بوده است؟
اختلافات با انگیزه اعتقادی و فکری
در مورد دسته دوم اختلافات باید گفت که بازگشت همه اختلافاتی که در پیدایش آن انگیزههای فکری و اعتقادی تأثیرگذارند به این است که مثلاً در موضوع واحدی همچون نحوه برگزاری مسابقات قرآن کریم، دیدگاههای مختلفی میتوان یافت. اینگونه اختلافات قطعاً در نتیجه تفاوت زوایای نگرش به آن مسائل یا نتیجهگیری از آن مسائل طبق معلومات و پیش زمینههای خاص و مبانی فکری که هرکس بدان اعتماد کرده بروز میکند. همچنین گرایشهای فردی و گروهی و تاثیرات محیطی و زمانی، بر مثبت و منفی بودن موضع افراد بی تاثیر نیست. اختلافات در زمینه نحوه مدیریت مسابقات و مسائل مربوطه، از این دست است. اینگونه اختلافات حتی با تدوین نص قطعی الصدور و قطعی الدلاله از دیدگاه یک جمع، ممکن است مورد انتقاد جمعی دیگر قرار گیرد و نتیجه آن دور و تسلسلهایی است که هیچگاه نیز پایانی ندارد و تنها با تکیه کردن بر اصول فکری و اخلاقی فرهنگ حل اختلاف قابل حل است که به علت تطویل کلام، در مقالی دیگر به حول و قوه الهی تقدیم حضور می گردد.
مژگان خانبابا
نکاتی در این یادداشت گفته شده که فکر نمی کنم قرآنی ها جوابی واسه اون داشته باشن
صحبت پویش بر سر تغییر در نوع برگزاری مسابقات هست و اینکه بودجه های کلان قرانی بصورت هدفمند در راه ترویج و فرهنگسازی قرانی هزینه شود .
اینگونه بی اخلاقی ها و تهمتهایی که از طرف پویش به دیگران زده شده و کج فهمی هایی که در مورد مقاله شده، به نوبه خود باعث بی اعتمادی به اهالی پویش می شه و دیگه نیازی به هیچ توجیه و توضیح دیگه ای نیست .....
واقعا با این سطح از فرهنگی که اهالی پویش از خودشون چه در این کامنتها و چه در گروه تلگرامیشون نشون دادن درصدد فرهنگسازی قرآنی هستند؟!!! اینا که خودشون پر اشکالن
آیا غیر از این نیست که حالا دنبال یه سفره دیگه برای بهره برداری ان؟؟؟؟؟