این نمایش با تمی مذهبی روایتگر داستان 12 زن زائر بارگاه امام رضا(ع) است که هر کدام با انگیزهای برخلاف آنچه که مخاطب انتظار آن را دارد در یک زائرسرا گردهم آمدهاند؛ برخلاف انتظار یعنی نقطه مقابل همه آنچه تاکنون در مورد فرهنگ و سیره رضوی شاهد اجرای نمایش بودهایم که اغلب انگیزه توسل، التجأ، تضرع و یا خواست مشروع از آن توقع میرود و در این نمایش شاهد آن نیستیم.
هر چند که نمایش «کوکوی کبوتران حرم» در زمره نمایشهای رضوی طبقهبندی شده و در آن بارقههایی هرچند کمرنگ از اعتقاد به توسل به معصوم(ع) به منظور رفع حاجات ولو نامشروع دیده میشود؛ اما باید گفت که این نمایش نگاهی جسورانه به احوال مردم داشته است و به نظر میرسد نمایشنامهنویس از زوایهای مخفی مکنونات قلبی هر یک از 12 زن زائر رضوی را به مثابه نمایندهای از طبقات و اقشار مختلف جامعه به شکلی عریان در مقابل دیدگان تماشاگر قرار داده است.
روایتگری این نمایش به گونهای است که سعی در برملاکردن رازهای فردی را دارد و اینکه اگر خداوند ستارالعیوب نبود ممکن بود بسیاری از معادلات برهم بریزد و تلقی و برداشتی برخلاف آنچه که از ظاهر افراد داشته باشیم به ذهنمان خطور کند.
در میان زنهایی که در این نمایش شاهد حضور آنها در صحنه به عنوان اشخاص نمایش هستیم، هر یک دارای یک فایل شخصیتی است، همه آنها ظاهری موجه دارند به غیر از یکی از آنها به نام هما که بهناز جعفری نقش آن را به خوبی ایفا میکند و ظاهری متفاوت نه در پوشش بلکه در نحوه گریم و حرکات و سکنات خود دارد و او را از بقیه جدا میکند. زنی بزهکار که همه از او گریزانند و یا براساس تبلیغات منفی رئیسه کاروان سعی بر آن دارند که اصطلاحاً خرج خود را از او جدا کنند.
این امر تعلیقی است که در نمایش وجود دارد و قیاس سایر اشخاص نمایش با زنی نسبتاً معلومالحال و بزهکار که تاکنون دست به انواع جرمها زده است و البته تظاهر هر یک از آنها که اغلب نیز با هم نسبت فامیلی دارند و چنین وانمود میکنند که حال و روز هر یک از آنها بهتر از سایرین است و شخصیتی موجهتر نسبت به دیگران دارند.
نمادسازی افسانه ماهیان در شیوه اجرایی این نمایش از جمله ویژگیهایی است که موجب شده در وهله نخست ما هر 12 زن حاضر در این نمایش را در یک هیئت و فرم لباسی ببینیم؛ چادرمشکی، مانتویی خاکستری و کفشهایی سفید و به این واسطه تکلیف مخاطب با اشخاص نمایش مشخص است؛ شخصیتهایی نه سفید و نه سیاه که حداقل با انتخاب کفش سفید خواسته این مفهوم را به مخاطب القاء کند که قرار نیست حتماً بیغل و غش باشی که جواز همجواری با امام معصوم(ع) را پیدا کنی و این خوان کرامت و جود و بخشش گستره وسیعی دارد.
با این وجود به نظر میرسد که بیش از اندازه سمبلیک و نمادین بودن شیوه اجرایی نمایش «کوکوی کبوتران حرم» حداقل در فرم اجرای صحنه، نحوه پوشش و گریم اشخاص نمایش چندان به کار فضای حاکم بر روایت این نمایش نمیآید و یا حداقل به نسبت اجرایی که نگارنده نمایشنامه خود چند سال پیش کارگردانی آن را به عهده داشته است توقعات را در پرداختی متفاوت به این متن نمایشی برآورده نمیکند.
علیرضا نادری چند سال پیش اجرای نمایش «کوکوی کبوتران حرم» را با فرمی که بیشتر منظور و خواست او را از چنین روایتی محقق میکند ارائه کرد؛ روبهرو شدن مخاطب با نمایش از منظری مخفی به درون مناسبات این چند زنی که ظاهراً به قصد زیارت قرار است چند صباحی را در مسافرخانهای همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند و چون این زاویه دید مخفی است تمهید دیگر کارگردان آن بود که برای شنیدن دیالوگ بازیگران از سیستم هدفون برای هر یک از مخاطبان استفاده شد، گویا هم نظر به فضای حاکم بر نمایش مخفی است و هم مخاطب باید برای پی بردن به باطن هر کدام از بازیگران نمایش با استفاده از گوشی، دیالوگها را استراق سمع کند.
به همین دلیل است که به نظر میرسد به غیر از اجرای علیرضا نادری از متن نمایشی که خود آن را نوشته، سایر اجراها به کارگردانی سایر کارگردانان تئاتر نمیتواند آنچنان که باید و شاید قصد و نیت واقعی از خلق چنین درامی را بازگو کند همچنان که در مورد دیگر نمایش نوشته نادری یعنی «پچپچههای پشت خط نبرد» نیز این امر صادق است و تاکنون هیچ اجرایی نتوانسته قصد نگارنده را آن گونه که خود آن را کارگردانی کرده به بیننده منتقل کند و تنها دلیل جذب مخاطب به چنین نمایشهایی، متن قوی و بینقص نمایشی و دیالوگهای بکر و منحصر به فرد آن است.