«ماموستا»؛ حاصل 200 ساعت مصاحبه و 1900 کاست سخنرانی/ اهدای کتاب به رهبری
کد خبر: 3669492
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۰

«ماموستا»؛ حاصل 200 ساعت مصاحبه و 1900 کاست سخنرانی/ اهدای کتاب به رهبری

گروه ادب: کتاب «ماموستا» عنوان اثر جدید انتشارات سوره مهر است که اخیراً روانه بازار نشر شده است. این کتاب حاصل 200 ساعت مصاحبه نویسنده با ملاقادر قادری است که 1900 کاست سخنرانی وی نیز به عنوان سند در این راستا مورد بهره‌برداری قرار گرفته است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، کتاب «ماموستا» حاصل 200 ساعت مصاحبه با ملاقادر قادری، امام جمعه پاوه است که به قلم علی رستمی نگارش و توسط انتشارات سوره مهر به بازار عرضه شده است. ماموستا ملاقادر قادری از جمله کسانی است که در دوران شکستن حصر پاوه، مجاهدت‌های فراوانی را انجام داد و کتاب خود را، تاریخ مردم پاوه می‌داند که رشادت، فداکاری، مقاومت و ایستادگی مردم این دیار را نشان می‌دهد. چندی پیش ماموستا این کتاب را به رهبر معظم انقلاب اهدا کرد.

ماموستا درباره وقایع این کتاب چنین گفته است: «در دفاع مقدس نیروهای بومی کردستان خالق صحنه‌های متفاوت با رشادتی غیر قابل وصف در خطوط نبرد بودند و صادقانه کنار دیگر رزمندگان می‌جنگیدند؛ رزمندگانی که از گوشه‌ گوشه کشور برای مقابله با دشمن متجاوز بعثی خود را به مرز مریوان رسانده بودند. شرح زندگی پیش‌مرگان قانع و فارغ‌البال، که از دنیای ما به جز لباس محلی و برنویی که گاه از پدران به آنان رسیده بود، نه به فیلم می‌آید و نه قلمی توان ترسیمش را دارد، ولی نگاه کنجکاوانه من همه آن‌ها را رصد می‌کرد.»

علی رستمی، نویسنده کتاب «ماموستا» در مورد نحوه ورودش به عرصه ادبیات دفاع مقدس می‌گوید: «در اولین حضورم در صحنه نبرد، دانش‌آموزی هفده‌ ساله بودم که همپای مردانی بزرگ، همچون احمد متوسلیان و حسین قُجه‌ای و رضا چراغی، در کوه‌های سر به‌ فلک ‌کشیده اورامانات‌ مترصد نگاه حرامیان بودم. در این حضور، البته، علاوه بر دوستان مهاجر و مجاهدم، صاحب گنجینه‌ای از حماسه‌ها و رشادت‌ها و مجاهدت‌هایی شدم که خلق آن با چریک‌های بومی و پیش‌مرگان مسلمان کُرد میسر شد؛ پیش‌مرگانی از جنس انصار که با همه وجود دست از زندگی شسته و در کنار ما به کمین دشمن نشسته بودند، پیش‌مرگانی همچون جلال بارنامه و عثمان فرشته، که همه عشق و عقل‌شان دفاع از انقلاب و وطن بود و من همه آن‌ها را به ذهن خود سپرده بودم و دغدغه‌ای مهم برای من شده بود و به این دغدغه‌ها روز به روز و سال به سال حساس‌تر می‌شدم.

با پایان جنگ، قلم به دست گرفتم و شروع به نگارش و ثبت دغدغه‌هایم در قالب‌هایی چون مجموعۀ شعر، تاریخ شفاهی، زندگی‌نامه، و داستان کردم، اما دغدغه‌ای قدیم همیشه با من بود که نزدیک شدن به آن با موانعی از جمله دوری با سوژه‌هایم همراه بود. کثرت سوژه‌های مورد نظر هم یکی دیگر از موانع و سختی‌های کارم بود. همه آنها موانعی بودند که قدرت قلم‌فرسایی‌ام را دوچندان می‌کرد.»

این نویسنده در مورد نحوه آشنایی با ماموستا ملاقادر و آغاز نگارش خاطرات وی چنین می‌گوید: «دغدغه قدیم من کتابی برای کردستان بود؛ کتابی که بتوانم با آن فرهنگ و جغرافیا و تاریخ این قوم غریب را به تصویر بکشم، قوم و خویشان مسلمانی که در همسایگی ما شریک شادی‌های و غم‌های ما هستند و از فرط نزدیکی کمتر آنان را می‌بینیم. آنان دغدغه اخیر من بودند و من برای بیان این دغدغه به دنبال راوی صادقی بودم که بتواند راه‌گشای من و نویسندگان بعد از من برای روایت این قوم کهن باشد.

در طول زندگی‌ام و در مسیر نوشتن‌هایم با بسیاری از هم‌وطنان کُرد آشنا شدم که می‌توانستم ضمن مصاحبت با ایشان گوشه‌ای از آنچه را می‌خواستم به قلم تحریر درآورم، ولی شخصیت جامع و کامل کودکی از اهالی اورامانات، ماموستایی مدیر و مجاهدی شجاع، به نام ملاقادر، مرا به سمت پاوه کشاند و بدون آنکه با کسی یا سازمانی طرح کتابم را در میان بگذارم به ملاقاتش شتافتم.

هدفم را از نگارش کتاب با او در میان گذاشتم. پذیرایی مفصل با رویی گشاده، من را به این باور رساند که او موافق گفت‌وگو با من است، ولی حقیقت این نبود. در سفر دوم که سماجتم مؤثر واقع شد، او را با نمونه‌هایی از کتب تاریخ شفاهی و زندگی‌نامه روحانیون و علمای شیعه مواجه کردم.

رستمی درباره آغاز و نحوه ساخته و پرداخته شدن ماموستا می‌گوید: اولین مصاحبه ما در تاریخ 12 شهریورماه 1392 شکل گرفت و تا مردادماه 1393 ادامه یافت. لیکن این پایان آن نبود. در مراحل تدوین با نکات مبهم و گره‌های کوری روبه‌رو می‌شدم که رفع آن جز با تحمل مشقت سفرهای مجدد میسر نبود.

این کتاب ره‌آورد چهارده سفر من به پاوه است. سفرهایی چهار و پنج و شش روزه و سفری به ‌یاد‌ ماندنی در ماه مبارک رمضان (تابستان 1394) که یازده روز به طول انجامید. در آن سفر بود که کتاب زندگی‌نامه و خاطرات ماموستا حاج ملا قادر قادری شکلی واقعی به خود گرفت. در تکمیل بعضی از وقایع و خاطرات در این کتاب نگارنده گاه با مراجعه به اسناد و آرشیو مطبوعات و بعضی از کتاب‌های مرجع ماموستا را یاری داده‌ و گاه این یادآوری‌ها موجب زایش مطالب مفید و خاطرات فراموش‌ شده و قابل تأمل شده است.

این کتاب حاصل بیش از دویست ساعت مصاحبت و گفت‌وگوی حضوری و تلفنی است که از راوی به امانت گرفتم؛ امانتی که حرمت قلم را نگه دارم و آنچه را او می‌گوید پرورش دهم و با ملاحظات او بر کاغذ جاری کنم و هدف کتاب را روشنگری و رفع ابهام بدانم. در تدوین این کتاب، گاه بسیاری از متون با بازنگری و نگاه دقیق راوی چندین بار دچار تغییر شده است و این تغییر نه حذف بوده و نه اضافه؛ بلکه با حفظ اصل واقعه حیثیّت و آبروی مؤمنی خدشه‌دار نشده است.»

وی درباره راوی کتاب و اهمیت اسناد وی از دوران حساس دفاع مقدس در این منطقه می‌گوید: «با کَندوکاو در اسناد ماموستا، ایشان را فردی آینده‌نگر و دوراندیش دیدم که از اوان طلبگی به نگهداری کتب و دست‌نوشته‌ها و فایل‌های صوتی و تصویری و عکس‌های خود حساس بوده و مطالعه انبوه این اسناد دامن من را پر از سؤالاتی کرد که جواب آن خاطرات و وقایع ناب کتاب شد و به همت فرزندان تلاشگرش این اسناد در مجلداتی مکتوب و به تاریخ ارائه شود. بین این اسناد وجود حدود هزار و نهصد نوار کاست از خطبه‌های او بیش از همه خودنمایی می‌کند.»

captcha