به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) اولین نشست از سلسله نشستهای علمی در خصوص معنویتپژوهی عصر امروز 25 دی ماه با حضور حجتالاسلام سیداحمد غفاری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حکمت و فلسفه ایران و بهزاد حمیدیه، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران واقع در پژوهشگاه حکمت و فلسفه برگزار شد که دبیری این نشست نیز بر عهده حجتالاسلام محمدی از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه بود.
در ابتدای این نشست، حجتالاسلام غفاری با اشاره به معناشناسی معنویت بیان کرد: امروزه یکی از دغدغههای پژوهشگران به ویژه در انتخاب موضوع برای کار پژوهشی این است که مطلع باشند در این دوره از زمان کدام موضوعات بیشتر مد نظر است، امروزه مسأله معنویت به عنوان یک مسأله اصلی در مجامع آکادمیک مورد توجه است و همه اندیشمندان در حوزه روانشناسی با این مسأله درگیر هستند.
وی در ادامه افزود: تعاریف فراوانی که از معنویت ارائه شده نیز موید همین قول است، با استقصای نظرات متفکران غربی در این زمینه میبینیم که 700 تعریف برای معنویت وجود دارد، تلقی اولیه ما این است که تعریف معنویت واضح است اما گوناگونی تعاریف به این معنا است که در هویتشناسی معنویت، ابهام وجود دارد.
غفاری بیان کرد: تعاریفی که ارائه شده است نیز نیازمند دستهبندی است که باید در دستههای مانند تعریف معنویت با رویکرد روانشناختی، با رویکرد جامعه شناختی و یا پدیدار شناختی و ... قرار گیرد و این تقسیم بندی کمک میکند که مشخص شود این تعاریف دقیقا در چه راستایی طرح میشوند.
وی تصریح کرد: معنویت با رویکرد روانشناسی که افرادی مانند کاوانگ آن را مطرح میکنند به معنای تمایلات روانشناختی اشخاص مطرح شده است، به گونه قابل انعطاف به گرایشات متنوع، لکن این تمایل روانشاختی باید همراه با جست و جوی مداوم معنایابی و زیست مبتنی بر اعتقاد به وجود عوالم برتر باشد. این تعریف کاوانگ از معنویت است، در این تعریف یک رویکرد فردگرایانه حاکم است و ممکن است شما در اشخاص مختلف گونههای مختلف جست و گری معنا را ببینید و این بستگی دارد به این که شما در چه موقعیتی زندگی میکنید و تا به حال چه مسیری برای شما ایجاد شده باشد، آن وقت جستوجوی مقصدی که یک فرد حادثه دیده انجام میدهد با جستوجوی یک آدم معمولی متفاوت میشود.
غفاری گفت: این فردگرایی باعث میشود که یافتن یک معنای واحد برای معنای مقصد سخت شود، جستوجوی مقصد به کار میرود، اما این مقصد بر حسب تنوعات شخصیتی مختلف است و این تعریف به همین دلیل برخاسته از نهاد فردی شخص است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حکمت و فلسفه بیان کرد: در کلام یکی دیگر از دین پژوهان معنویت به معنای یک روش زندگی مطرح شده است که باید جست و جویی برای افزایش آگاهیها را همراه داشته باشد و انسان معنوی کسی است که آگاهی خود را افزایش دهد و با این کار هویت تاریخی را برای خود فراهم نماید.
وی در ادامه افزود: در این تعریف هم تعین معنایی برای معنویت وجود ندارد، به این معنا که برخی از اشخاص در اطراف ما زندگی میکنند، اما در درون خودشان هستند و هم دیگران برای آنها مهم نیست و هم میگویند که ما معنوی هستیم. در واقع من در درون خودم بر اساس حوادثی که برای من اتفاق میافتد، قالب شخصیتی دارم که اینگونه فکر میکنم و چون اینگونه فکر میکنم، در نتیجه مقصد من هم طبق تاریخ زندگی خودم است. مثلا شخصی در سنت دینی خودمان بر اساس آنچه خودش ترسیم کرده پیش میرود و نماز میخواند اما با جامعه در ارتباط نیست این به دلیل این است که معنویت در ساختار زندگی او مبتنی بر شخصیتی است که او برای خود طراحی کرده، کسی که معنویت را اینگونه تعریف میکند این رویکرد باعث میشود این شخص هم معنوی حساب شود، ولو این که هیچ ارتباطی با جامعه نداشته باشد و دردمندی نداشته باشد که برخاسته از رویکرد فردگرایانه است و تعاریف دیگر غربی هم به گونهای مبتلا به همین آسیب هستند.
در ادامه این نشست حمیدیه، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بیان کرد: باید تمایز جدی میان مفهوم معنویت در دوران پیشا مدرن(سنت) با دوران پست مدرن قائل شویم، چنین به نظر میرسد که تعاریفی که در دوران پست مدرن ارائه میشود محصول تفکر پست مدرن است، اما معنویت در سنت را اینگونه معنا میکنند که واژه معنویت وابستگی شدیدی به دین داشته و خارج از محدوده دین تعریفی برای او نمیشده است.
وی تصریح کرد: معنویت رشد شخصی در آن ایده آلهایی که دین رسمی یا سنتی ترسیم میکرده معنا میشده است، انسان معنوی در سنت ما به معنای کسی است که بسیار دین دارد و به مدارج عالی دین داری رسیده و آن ایده آلها در او کسب شده است و این عمق و فرورفتن در ژرفای دین در عرفان اسلامی، در قالب شریعت، طریقت و حقیقت تبیین میشود و اگر کسی از واجبات دینی تخطی میکرده معنوی نبوده است که در ادیان مختلف نیز مطرح شده است.
حمیدیه بیان کرد: اما در دوران مدرن معنویت با تحول جدی معنایی مواجه شده چون در فضای پست مدرن خودگرایی در انسان و نفی بیرون از خود جدی میشود و این تحولات نیز روی واژه معنویت تأثیر جدی گذاشته است.
وی در ادامه افزود: این مسأله موجب میشود که معنویت ساختارمند نباشد و در ساختار چارچوبهای مشخص مانند دین نمیگنجد، در نتیجه معنویت در این فضا به معنای هر نوع تجربه خاص و عمیق که فقط افراد خالص آن را تجربه میکنند.
در ادامه این نشست غفاری مجدد به ایراد سخن پرداخت و گفت: یکی از متفکران غربی معتقد است کسی که با مواد مخدر به فضای دیگری منتقل میشود و به خلسه میرود حالت معنوی پیدا کرده است، این نظر نیز به این دلیل است که ساختار اندیشه غربی از دوران عصر جدید به این سمت بر پایه سه بنیاد اساسی سوبجکتیویسم، ایندیویدوالیته و رشنالیته از سمت دیگر بنا شده است.
غفاری گفت: رشنالیزم یا عقل گرایی مدرن با آن واژه عقل در حکمت اسلامی متفاوت است، عقل در آنجا یعنی ادراکاتی که به درد محاسبات ریاضی میخورد، فردگرایی یا ایندیویدوالیته اصرارش بر این است که از هر گونه پذیرش الگو فارغ شویم، در واقع من دستور میدهم که من چگونه زندگی کنم و سوبجکتیویسم نیز این دوگانهها را پشتیبانی میکند، به جای این که واقعیت عینی خارجی تعیین کننده زندگی من باشد من سوبجکتیو هستم و من تعیین میکنم که جهانم چگونه باشد.
وی در ادامه به ادبیات روشنفکران داخلی نیز اشاره کرد و با تأکید بر نظر مصطفی ملکیان بیان کرد: ایشان دو دهه است که در حوزه معنویت پژوهش میکنند، اما نگاه ایشان نسبت به تعریف معنویت این گونه است که معتقد هستند اگر بخواهیم مؤلفههای یک زندگی معنوی را شناسایی کنیم، کانونیترین نقطه این است که انسان معنوی کسی است که فارغ از نگاه دیگران آنگونه زندگی کند که خودش دوست دارد و خودش را راضی کند.
غفاری تصریح کرد: ایشان در تعبیر دیگری میگویند زندگی معنوی یعنی زندگی فارغ از دلهره و در نگاه ایشان معنویت با آرامش ارتباط قوی دارد، اما این نگاه را به یک رویداد مقایسه میکنیم، مثلا دو ماه قبل در کرماشناه زلزله آمده است، برای یک انسان بنا بر انسانیت و اقتضای انسانیتش وقتی این خبر را میشنود چه برخوردی باید داشته باشد؟ مثلا اگر برای او فضایی فراهم شود که میتواند کمک مهمی کند و کمک نکند این فرد طبق معیار آقای ملکیان خودش را از دلهرهها دور نگه داشته است.
وی در ادامه افزود: طبیعی است که وقتی کسی بخواهد کمک کند دلهره پیدا میکند، اما انسان معنوی در این صحنهها باید خودش را در میدان وارد کند یا اینکه از ورود پرهیز کند، در نگاه ایشان برای یک انسان معنوی سطح پایینی از دلهره وجود دارد، علت این دیدگاه نیز این است که افقی که ایشان در آن تفکر میکنند برخاسته از رویکرد فردگرایانه است که خاصیت آن این است که انسانها بر اساس شاکلهای که خودشان ترسیم میکنند حرکت کنند.
غفاری بیان کرد: انسان میتوانست کمک کند اما کمک نکرد و مهم هم نیست چراکه مهم این است که در درون خودش راضی باشد، این نمونهای از تفکر روشنفکران داخلی است که تفاوت چندانی هم با تفکرات غربی ندارد.
در ادامه نشست نوبت به حمیدیه رسید، وی با اشاره به آسیبهای معنویت ساختارگریز گفت: وقتی معنویت در دوران پست مدرن ساختار گریز میشود ممکن است تبدیل به دستاویزی برای هر فعالیت بزهکارانه شود، مانند برخی از شرکتهایی که اصطلاحا به صورت هرمی کار میکنند که اینها در فازهای متأخر سراغ معنویت رفتند و از حرفهای معنوی استفاده کردند تا افراد را جذب کنند. لذا از معنویت برای کار مبتذل استفاده میشود.
وی در ادامه به دو اصطلاح ما تقدم و ما تأخر در این حوزه اشاره و در این مورد بیان کرد: بنده این دو اصطلاح را در این فضا به کار بردم و مقصود این است که معنویت به معنای سنتی یا پست مدرن آیا مفهومی است که در تعریف آن از دین هم استفاده میشود یا خیر، مفاهیم حوزه دینی و معنویت وابسته به دین هستند و در تعریف آنها دین به کار میرود.
حمیدیه گفت: برای نمونه در تعریف واژه تقوا میگوییم تقوا یعنی پاسداشت اوامر و نواهی شارع که در اینجا پای دین به میان آمد و اول ما دین را تعریف کردیم پس تقوا یک واژه ما تأخر است، اما وقتی بخواهیم اخلاق را تعریف کنیم باید بگوییم که نسبت به دین ما تقدم است چراکه در ذات آن دین گنجانده نشده است که اول دین تعریف شود و سپس اخلاق را تعریف کنیم.
وی بیان کرد: آیا باید در تعریف معنویت واژه دین را به کار برد یا خیر؟ واژه معنویت یک واژه ماتقدم است که با دین ارتباط ذاتی ندارد و معنویت نوعی ارتباط و فرا رفتن از عالم مادی است، حالا اگر این معنویت در ظرف دین باشد دینی است و اگر نباشد فاقد دین است.
در ادامه این نشست غفاری به ایراد سخن پرداخت و گفت: معنویت هر چیزی است که در سه لایه نیت و تصمیم، گرایش و اقدام است، در هر رفتاری از این سه لایه عبور میکنیم، معنویت فقط مربوط به رفتار نیست و فقط مربوط به آنچه که در خارج اتفاق میافتد نیست، انسان معنوی قبل از هر چیزی گرایش و تصمیمش معنوی است و تصمیم معنوی هم موجب گرایش معنی و گرایش معنوی هم موجب رفتار و اقدام معنوی میشود.
وی تصریح کرد: اما چطور میشود که رفتار، گرایش و تصمیم معنوی شود؟ به نظر بنده باید در سمت و سو دادن به رفتارهای خودمان ارزشهای اخلاقی را داخل کنیم، این دقیقا نقطه فارغ این ادبیات با ادبیات کسی مثل استاد ملکیان است، به نظرم کلمه کمال انسانی که آقای ملکیان در تعابیر خود به کار میبرند خلط شده با کمالهای هستی شناسی فارغ از اخلاق، ببینید نشاط یک کمال است، آدمی که آرامش دارد چیزی دارد که انسان نا آرام ندارد، اما کمال کلمه لغزندهای است که وقتی در واژهای مانند نشاط آن را به کار میبریم، معنای اخلاقی ندارد و نشاط بار اخلاقی ندارد، کلمه آرامش بار اخلاقی ندارد یا کلمه فراغت از دلهره و اضطراب هم بار اخلاقی ندارند.
غفاری در ادامه بیان کرد: توجه مهم این است که ارزشها و کمالات باید اخلاقی باشد اما همچنان که در این روند دین اخذ نشده اما در روح ماجرا حضور دارد چون در تشخیص این که کدام رفتار دارای بار اخلاقی است کمک زیادی میکند.
وی در انتهای سخنان خود تصریح کرد: نکته آخر این که به نظر بنده مؤلفه ابتهاج در معنویت از اهمیت بالایی برخوردار است و انسان معنوی فقط رفتارهای دینی را به صورت خشک را انجام نمیدهد و در واقع نماز میخواند اما شورمندی و ابتهاج هم دارد، در نتیجه توجه به ارزشهای اخلاقی و ابتهاج در عمل مؤلفههای کلیدی شکلگیری معنویت است.
در ادامه نشست نوبت به حمیدیه رسید تا به ارائه سخنان پایانی خود بیان کرد: معنویت به عنوان یک مفهوم در واقع ما تقدم است و در تعریف خودش وابستگی به دین ندارد اما در تحقق خارجی ما معنویت دینی و غیر دینی داریم، معنویت دینی با سعادت غایی گره میخورد، معنویت غیر دینی مسلما موجب سهادت غایی نمیشود، حتی موجب سعادت دنیوی هم نمیشود، البته موثر است و به انسان نشاط جسمی و ... میدهد اما به دلیل آسیبهایی که در معنویت غیر دینی وجود دارد، باید بگوییم که موجب سعادت نمیشود.
حمیدیه گفت: به اعتقاد بنده یک نوع جهت گیری در وجود انسان است که گاهی به صورت دفعی و گاهی به صورت تدریجی ایجاد میشود، اما یک جهتگیری وجودی است که به سمت فرا رفتن از زندگی حیوانی و صرفا دنیوی است و آثار خودش را در سطوح و لایههای مختلف انسان آشکار میکند و آثار خودش را در سطح بدن، بینش، شناخت و رفتار که شامل رفتار انسان با خود، جامعه، طبیعت و ما بعدالطبیعه است، میگذارد.