به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مراسم رونمایی از کتاب «جاودانههای عشق» اثر علی صادقزاده وایقان و تجلیل از خادم قرآن و عترت، زندهیاد عصمت هاشمی با حضور مهدی محقق و حجتالاسلام والمسلمین دعایی برگزار شد. در این مراسم پس از مداحی یوسفزاده به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س)، حسن امینلو، رئیس مجمع خیران سلامت کشور اظهار کرد: چند بیت از یک شاعر شبستری که ۹۰ سال پیش سروده شده است و ترک زبان بود برایتان میخوانم. همه اشعار این شاعر ترکی است و چند بیت به زبان فارسی دارد. این اشعار دیدگاه مردم شبستر را نسبت به زن بیان میکند. شبستر جزء اولین نقاط کشور است که صاحب مدرسه شد. پس از دارالفنون و مدارس رشدیه، شاهد افتتاح مدرسه در شبستر بودیم. وی سپس اشعاری را قرائت کرد.
وی از مهدی محقق که در عصر حاضر از ادبای طراز اول، تاریخدان، فیلسوف و فقیه است و درجه اجتهاد دارد، همچنین حجتالاسلام والمسلمین دعایی به دلیل حضور در این مراسم تقدیر و تشکر کرد و گفت: از کودکی عصمت هاشمی را میشناختم. وی حق مادری بر گردن من داشت. خلوص نیت و اعتقاد به اسلام و عشق به ائمه (ع) از جمله ویژگیهای شاخص این بانو بود. عشق به ائمه باعث شد که وی در 25 سال پیش در شهر وایقان، بانی انجام کار خیر شود و موسسهای قرآنی تاسیس کند تا دختران آنجا نیز مانند آقایان با قرآن و آموزههای قرآنی آشنا شوند.
امینلو اظهار کرد: هاشمی کارش را به تدریج توسعه داد و معلمهای قرآنی را با اخلاق خود جذب کرد تا به تدریس قرآن بپردازند. بیش از 20 حافظ قرآن، بیش از 30، 40 نفر حافظ ده جزء قرآن و تعداد بیشتری حافظ یک جزء قرآن را تربیت کرد.
وی گفت: مادران بیشترین تاثیر را در تربیت فرزندان دارند. عصمت هاشمی نیز چهار پسر دارد که در شبستر هر کار خیری انجام میشود، نام این فرزندان حتماً در میان است. وی از فرزندان این بانو در جمع حضار قدردانی کرد و با اشاره به علی صادقزاده که کتاب جاودانههای عشق را در مورد این بانو نوشته است، گفت: صادقزاده و برادرانش به پدرشان محبت دارند که در این کتاب نیز حقوق فرزندان را نسبت به پدر و مادر نوشته است. وی بانی موسسه قرآنی در وایقان شد و این منطقه تنها روستای کشور است که در منطقه کارگرنشین کتابخانه دارد. وایقان آبادی در چهار کیلومتری شبستر است که اولین بار نام آن طی ۷۰۰ سال پیش در کنار سه شهر دیگر توسط احمدالله مستوفی آمده است. همچنین در جنگ ایران و روسیه و در عهدنامه ترکمنچای و گلستان که منعقد شد، عباس میرزا نیروهایش را از این روستا عبور داد و به مدت سه روز در این مکان ساکن شدند که بعد از ترک وایقان مینویسد نوعی صداقت و دعاگویی از مردم این شهر دیدیم که از هیچ رعیت آذری ندیدم.
انصاری: بانو هاشمی توانسته بود به زندگی دیگران شکل دهد
نوشآفرین انصاری، پژوهشگر و دبیر شورای کودک ایران در این مراسم اظهار کرد: در همایش شیخ محمود شبستری درباره زندگی عصمت هاشمی مطالبی شنیدم که حاکی از این بود که این بانو توانسته بود به زندگی دیگران شکل دهد. این بانو بسیار پویا و نوآور بود و درس قرآن را خواند و دیگران را همراهی کرد تا با قرآن انس بگیرند.
وی با اشاره به اینکه هاشمی توانست بخشی از کتابخانهای که تاسیس کرده بودند را به کودکان اختصاص دهد. اگر کودک از کودکی کتاب نخوانده باشد، در بزرگسالی نمیتواند مفاهیم مکتوب را درک کند. این بانو با حمایت مردان علاقهمند دینباور توانست اهداف خود را عملی کند.
انصاری با بیان اینکه موسسه مورد نظر در سال 1388 تاسیس شده است، گفت: باید در نگاه به موسسات فرهنگی به گونهای دیگر نگریسته شود و استفاده فرهنگی از آنان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. گردهمایی، گفتوگو، کارگاه نویسندگی و برقراری ارتباط با خانوادهها از جمله این بهینهسازیهاست. شورای کتاب کودک ۵۵ ساله شده است و میتواند فهرست کتابهای خوب را ارائه کند و اثر مهم فرهنگنامه کودکان و نوجوانان که ۱۷ جلد از آن چاپ شده را به بازار نشر عرضه کرده است.
دعایی: ادب و تواضع عصمت هاشمی مثال زدنی بود
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات نیز در این مراسم با اشاره به اینکه ویژگیهای بسیاری از مردم وایقان مشاهده کردهام که از آن جمله مهماننوازی و فروتنی آنان است، گفت: در سفر به وایقان در منزل آقای جعفری، همسر خانم هاشمی مستقر بودم. ادب، تواضع و انسانیت این خانواده مثالزدنی بود.
وی گفت: مادرم نوجوان بود که با فوت عمهاش، همسر شوهرعمه خود شد. وی بسیار جوان و شوهرعمهاش پیر بود. مادرم بچهدار نمیشد. این واقعه در دوران رضاشاه اتفاق افتاد. روضهخوانی و تشرف به عتبات عالیات قدغن بود. مادرم و شوهرعمهاش که حال همسرش شده بود، به امام حسین (ع) متوسل شدند. پیرمرد تلگرامی برای رضاشاه فرستاد و گفت من، محمدحسین متقی هستم که میخواهم به همراه همراهانم به کربلا مشرف شوم. اگر چنین اجازهای به من داده شود، اولین سلام را به نیت پدر تو خواهم داد. بر اثر همین موضوع بود که رضاشاه اجازه تشرف به وی و همراهانش را داد. در این راستا ۵۰۰ نفر که خواهان سفر به عتبات عالیات بودند در قالب کاروانی راهی کربلا شدند که مادر من نیز در این زمره بود.
دعایی در ادامه داستان زندگیاش گفت: مادرم از امام حسین(ع) خواست که فرزندی به او عنایت کند که اگر چنین شود، فرزندش را در راه خدمت به آرمانهای آنان تربیت میکند و نامش را حسین میگذارد. پس از روی دادن اتفاقاتی در آن زمان، مادرم از محمدحسین متقی جدا شد.
وی افزود: پدرم روحانی بود و در یزد با برنامه عمامهبرداری رضاشاه مخالفت کرد و در همین اثنا به کرمان تبعید شد و در آنجا فعالیتهای مذهبی خود را ادامه داد. وقتی نیروهای رضاخان از این قضیه مطلع شدند، دوباره وی را به یزد برگرداندند و زندانی کردند. پدرم با کمک برخی از مسئولان شهربانی از زندان نجات پیدا کرد که در همین اثنا همسرش فوت کرد. وی با دخترعموی خود ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. مشکلاتی میان فرزندان همسر اولش و همسر دومش پیش آمد. فرزند همسر دوم پس از چندی در حوزه خانه غرق شد و همسر پدرم از او طلاق گرفت.
دعایی اظهار کرد: پدرم با خود تصور کرد که بهتر است همسری را اختیار کند که نازا باشد و نتواند فرزند بیاورد تا مشکلی برای فرزندان همسر اولش ایجاد نشود. از این رو به دوستان خود در کرمان نامه نوشت تا چنین زنی را به او معرفی کنند. آنان مادرم را معرفی کردند که وی نیز با پدرم ازدواج کرد و به یزد رفت.
وی ادامه داد: پس از مدت زمانی که زندگی آنان شیرین بود، من به دنیا آمدم و مادرم دچار مشکلات بسیاری شد. شرایط سخت شده بود. مادرم در ۲ سالگی از پدرم جدا شد. من در سال 1320 متولد شده بودم و مادر پس از جدایی به شرطی من را پذیرفت که هزینهای از پدرم درخواست نکنم؛ از این رو در 3، 4 سالگی به نزد مادرم در کرمان رفتم و با وی زندگی کردم.
دعایی افزود: مادرم با آموزش قرآن، خیاطی، وصلهکاری و کار در کارخانه ریسندگی مرا بزرگ کرد، به مدرسه فرستاد و اجازه داد طلبه شوم. من در قم مشغول درس طلبگی بودم که پدرم فوت کرد و هنگامی که من از فوت وی مطلع شدم، به کرمان رفتم. مادرم نیز از کرمان به یزد آمد. وی از من درباره تقسیم ارث دو خواسته داشت؛ نخست آنکه از اموال منقول پدرم چیزی نگیرم و دوم آنکه اگر از خانه پدر یک دانگ و نیم به من ارث رسید، تنها یک دانگ آن را بپذیرم.
وی ادامه داد: هنگامی که میخواستم مادرم را به حج ببرم، ایشان مرا نزد امام خمینی(ره) فرستاد تا حساب و کتاب اموالش و خمسش را حساب کند. امام با شنیدن داستان زندگی مادرم متاثر شد و گفت خمسی بر گردن مادرت نیست. مادر را به مکه بردم و به سوریه نیز مشرف شدیم. در نجف ساکن بودیم و مادرم در آنجا از دنیا رفت. امام خمینی(ره) در نجف بر پیکر دو نفر نماز خواند که یکی از آنان مادر من بود. مادرم در صحن حضرت امیرالمومنین(ع)، زیر ناودان طلا دفن شد و این واقعه را نشانه انسانیت و پاکی او میدانم. تربیتیافتگانی این گونه، در دامن افرادی پاک مانند عصمت هاشمی تربیت شدهاند.
مهدی محقق: زنان فاضل خود همواره مشوق دانشمندان بودهاند
مهدی محقق، مصحح و رئیس مرکز مطالعات اسلامی عنوان کرد: در قرآن کریم زن و مرد معادل و مکمل هم هستند. در فرهنگ اسلام، زن همیشه محترم بوده است. برخلاف برخی از کشورهای دیگر که زن در درجه دوم اهمیت قرار دارد، در اسلام زن در درجه نخست جای دارد. بسیاری از زنان فاضل را در تاریخ اسلام میبینیم که خود دانشمند یا مشوق دانشمندان بودند.
وی گفت: ابوریحان کتاب التفهیم را نوشته است که بزرگترین کتاب علمی درباره نجوم در جهان اسلام به شمار میآید. وی در این باره میگوید این کتاب را به خواهش ریحانه دختر خوارزمی نوشتم. یا زرین گیس، دختر قابوس بن وشمگیر از ابوریحان خواست که طول و عرض شهرها را در قالب کتاب بنویسد.
محقق اظهار کرد: باید گفت که بانوانی که دانشمند نبودند، وسایل را برای دانشمندان فراهم کرده یا آنان را تشویق میکردند تا آثار علمی را بنویسند. در بخشی از کتاب الاموال ابوعبید قاسم آمده است «قرائت شد به شیخه صالحه دختر احمد دینوری. خانمها باید خود را مجهز به علم کنند. عصمت هاشمی افرادی را در حوزه قرآن تربیت کرد. باید به خاطر داشته باشیم که بزرگترین الگوی ما حضرت زهرا (س) است و باید از وجود ایشان الگو بگیریم و دختران ما باید متخلق به اخلاق ایشان شوند.
صادق زاده: پرداخت هدیه قرآن به جای حقوق
علی صادقزاده، نویسنده کتاب «جاودانههای عشق» عنوان کرد: قرآن در همه بلادهای اسلامی آموزش داده میشود. افراد بسیاری خادم قرآن بودند. عصمت هاشمی مدت ۲۵ سال فعالیتهای قرآنی خود را ادامه داد و تکلیف کرد که بر اساس نیاز جامعه، موسسهای را تاسیس کنم. من نیز در سال 1386 این کار را کردم. این موسسه تاکنون ۱۵۰ کلاس آموزشی مختلف برگزار کرده است. 2015 قرآنآموز فارغالتحصیل شدند. همچنین افرادی موفق به حفظ قرآن شدند.
وی گفت: موسسه انصار عترت را تاسیس کردم. بانو عصمت هاشمی ویژگیهای بسیاری داشت و در کار خود بسیار منظم بود و اگر قرار بود در مسجد، کلاس قرآن تشکیل شود، چه خود معلم بود یا نبود، در این کلاس حضور پیدا میکرد. وقتشناسی، آیندهنگری و مدیریت مالی از ویژگیهای وی بود.
صادقزاده اظهار کرد: وی به مدرسان قرآن حقوق نمیداد، ولی به آنها هدیه میداد. همچنین با کتابخانه عمومی شهر همکاری بسیاری داشت و امکانات آنجا را برای آموزش قرآن استفاده میکرد. تواضع و اخلاص از دیگر ویژگیهای این بانو بود.
وی گفت: نکته مهم دیگر آن که رمز ماندگاری وی به افرادی که زمین موسسه را اهدا کردند، آنان که کمک کننده مالی بودند، افرادی که در زمینه فکری و مدیریتی یاریرسانی کردند و فرزندان و خانوادههایی که به شرکت در موسسه مبادرت کردند باز میگردد.
صادقزاده افزود: کتاب جاودانه های عشق در همین راستا نوشته شده است. تمام تقدیرنامههای کتابخانه وایقان را یادداشت و تحلیل کردم. همچنین کتابی را در دست انتشار دارم که حدود 3 ـ 4 هزار تقدیرنامه را به صورت کیفی مورد تحقیق قرار دادم و در 1500 صفحه منتشر میشود.
در پایان این مراسم علاوه بر رونمایی از کتاب جاودانههای عشق، از علیاکبر میرزا آقایی، مدیر انتشارات سیب صادق و علیرضا خرسندی، صفحهآرای این کتاب تجلیل شد.
یادآور میشود، این مراسم روز جمعه 18 اسفندماه از ساعت 16 تا 19 در مجمع فرهنگی و اسلامی وایقانیهای مقیم تهران برگزار شد.
انتهای پیام