به گزارش ایکنا از یزد، اسلام درباره حقوق خانوادگي زن و مرد فلسفة خاصي دارد كه با آنچه در چهارده قرن پيش ميگذشته است و با آنچه در جهان امروز ميگذرد تفاوت دارد.
اسلام در همه جا براي زن و مرد حقوق مشابهي وضع نكرده است، چنانكه در همه موارد براي آنها تكاليف و مجازات هاي مشابهي نيز تعيين نكرده است، امّا در عين حال، آن دو را از لحاظ حقوق انساني مساوي دانسته است، يعني تساوي حقوقي زن و مرد را پذيرفته، امّا «تشابه» حقوقي آن دو را نفي كرده است.
براي توضيح مطلب بايد توجه داشت كه «تساوي» حقوقي لزوماً به معناي «تشابه» حقوقي نيست و تساوي غير از تشابه است. تساوي برابري است و تشابه همساني، براي مثال، ممكن است پدري ثروت خود را به طور مساوي ميان فرزندان خود تقسيم كند، امّا به طور متشابه تقسيم نكند؛ مثلاً ممكن است او چند نوع دارايي داشته باشد از قبيل ملك مزروعي، تجارتخانه و مستغلاّت اجاري، و چون فرزندان خود را از لحاظ استعداد شناسايي كرده است و در يكي ذوق كشاورزي، در ديگري علاقه به تجارت و در سوّمي توانايي براي ادارة مستغلات يافته است، هنگام تقسيم، سهم هر يك را به نسبت استعدادش درنظر ميگيرد امّا چنان تقسيم ميكند كه سهم همة آنها از لحاظ ارزش مساوي باشد و هيچگونه تبعيض و ترجيحي دركار نباشد. دراين صورت، او دارايي خود را به طور مساوي، امّا غيرمتشابه تقسيم كرده است.
بنابراين، كميّت غير از كيفيّت و برابري غير از همساني است. اسلام اصل مساوات انسانها را دربارة زن و مرد نيز رعايت كرده و هيچگونه امتياز و ترجيح حقوقي براي مردان نسبت به زنان يا برعكس قايل نيست، امّا در عين حال تشابه حقوقي آن دو را نميپذيرد.
حال اين سوال مطرح ميشود كه چرا اسلام حقوق زن و مرد را در همة موارد مشابه قرار نداده است؟ آيا حقوق زن و مرد مساوي و مشابه باشد بهتر است يا اين كه فقط مساوي باشد و مشابه نباشد؟
براي بررسي اين مطلب سه موضوع را بايد به اختصار بررسي كنيم:
1 - نظر اسلام دربارة مقام انساني زن از لحاظ خلقت و آفرينش.
2 - تفاوتهايي كه در خلقت زن و مرد وجود دارد، براي چه هدفهايي است؟ آيا اين تفاوتها سبب ميشود كه زن و مرد از لحاظ حقوق در وضع نامشابهي قرار گيرند؟
3 - تفاوتهايي كه در پارهاي قوانين و مقررات اسلامي ميان زن و مرد وجود دارد براساس چه فلسفهاي است؟ آيا آن فلسفهها هنوز هم به قوّت خود باقي است؟
زن در جهان بيني اسلامي
بطوري كه ميدانيم قرآن كريم با تفسير خلقت، به پيروان خود طرز تفكر و جهانبيني ميدهد و همين جهانبيني را زيربناي كلية مقررات و قوانين خود قرار ميدهد. ازجمله مسائلي كه در قرآن كريم تفسير شده و دربارة آن سكوت نشده است موضوع خلقت زن و مرد است .
الف ـ قرآن كريم برخلاف برخي نظريهها، زن و مرد را داراي يك سرشت ميداند. قرآن با صراحت كامل در آيات متعددي ميفرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتي نظير سرشت مردان آفريديم.
در قرآن از آنچه در بعضي از مذاهب دربارة زن وجود دارد و آفرينش او را از مايهاي پستتر از مرد معرفي ميكند، خبري نيست.
ب ـ بر طبق برخي نظريهها، زن عنصر گناه و سرچشمة شرّ و وسوسه معرّفي شده است. گفتهاند شيطان از طريق زن مرد را ميفريبد، يعني به طور مستقيم در وجود مرد راه پيدا نميكند. شيطان اوّل حوّا را فريفت و حوّا آدم را.
قرآن داستان آدم را مطرح كرده، امّا هرگز نگفته است كه شيطان حوا را فريفت و حوا آدم را، قرآن نه حوا را مسئول اصلي معرفي ميكند و نه او را از حساب خارج ميكند. قرآن آنجا كه پاي وسوسة شيطاني را به ميان ميكشد، ضميرها را به شكل «تثنيه» ميآورد و ميفرمايد: «شيطان آن دو را وسوسه كرد» و «شيطان آن دور را به فريب راهنمايي كرد» و «شيطان دربرابر هر دو سوگند ياد كرد كه جز خير آنها رانميخواهد».
به اين ترتيب، قرآن با يك نظرية رايج آن عصر كه هنوز هم در عصر ما بقايايي دارد،سخت به مبارزه پرداخت و زن را از اين اتّهام كه عامل وسوسه و گناه است، مبرّا ساخت.
ج ـ يكي ديگر از نظريههاي تحقيرآميزي كه نسبت به زن وجود داشته است مربوط به استعدادهاي معنوي زن است. برخي معتقد بودند كه زن نميتواند به مقامهاي معنوي برسد يا نميتواند به مقام قرب الهي، آن طور كه مردان ميرسند، برسد.
قرآن در موارد متعدد تصريح كرده است كه پاداش اخروي و قرب الهي مربوط به جنسیت نيست و به ايمان و عمل مربوط است. قرآن دركنار هر مرد بزرگ و قِديس از يك زن بزرگ و قِديسه ياد ميكند. از همسران آدم و ابراهيم، و از مادران موسي و عيسي(ع) تجليل شاياني كرده است.
اگر همسران نوح و لوط را زناني ناشايسته براي همسرانشان ذكر ميكند، از زن فرعون نيز به عنوان زني بزرگ ياد ميكند. گويي قرآن خواسته است در داستانهاي خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها را به مردان منحصر نكند.
قرآن دربارة مريم ميگويد: او به چنان مرتبهاي رسيده بود كه در محراب عبادت، فرشتگان همواره با او سخن ميگفتند و از غيب براي او روزي ميرسيد. از لحاظ معنوي چنان اوج گرفته بود كه پيغمبر زمانش، زكريّا(ع) را در حيرت فرو برده او را پشت سرگذاشته بود.
در تاريخ اسلام زنان قِدّيسه و عالي مقام فراوانند. كمتر مردي است كه به پاية خديجه برسد و هيچ مردي، جز پيامبر(ص) و علي(ع)، به پاية حضرت زهرا(س) نميرسد. او بر فرزندان خود كه امامند و نيز بر پيامبران، غير از پيامبر اكرم(ص)، برتري دارد.
د ـ يكي ديگر از نظريههاي تحقيرآميز نسبت به زن اين است كه ميگويند زن مقدمة وجود مرد است و براي مرد آفريده شده است و به اصطلاح طفيلي وجود مرد است.
قرآن كريم هرگز نميگويد زن براي مرد آفريده شده است ؛ ميگويد هر يك از زن و مرد براي يكديگر آفريده شدهاند:
هُنَّ لِباسُ لَكُمْ { زنان زينت و پوشش شما هستند. }
وَ اَنْتُمْ لِباسُ لَهُنَّ {و شما زينت و پوشش آنها. }
ه ـ از ديگر نظريههاي تحقيرآميز نسبت به زن اين بوده است كه زن يك شرّ نسبت به مرد است و او را ماية بدبختي و گرفتاري مرد ميدانستهاند. قرآن در بيانات خود، زن را ماية تسكين و آرامش دل مرد معرّفي كرده و تذكر ميدهد كه زن براي مرد خير است.
به اين ترتيب، ديده ميشود كه اسلام با همة نظريههاي تحقيرآميز و خرافههايي كه دربارة زن وجود داشته است، سخت نبرد كرد و مقام انساني زن را از همة اين كوته فكريها و جهالت ها مبرّا ساخت.
منبع: حقوق زن در اسلام نوشته استاد شهيد مرتضي مطهري
تهيه و تدوين: سرهنگ رجبعلي زعيم، جانشين فرماندهي انتظامي شهرستان بهاباد
انتهای پیام