شکل‌گیری سینمای معناگرا نیاز فرهنگی پس از انقلاب/ معناگرایی یک رویکرد محتوایی است نه یک ژانر سینمایی
کد خبر: 3723044
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۴
ریشه‌یابی سینمای معناگرا در میزگرد ایکنا؛

شکل‌گیری سینمای معناگرا نیاز فرهنگی پس از انقلاب/ معناگرایی یک رویکرد محتوایی است نه یک ژانر سینمایی

گروه هنر ــ عبدالله اسفندیاری، مدیر اسبق سینما و تلویزیون گفت: ریشه‌های سینمای معناگرا را باید در تقابل میان فیلم‌های فارسی و سینمای روشنفکری جستجو کرد، سینمایی که نمی‌خواست همچون فیلم‌های فارسی بی‌‌هویت و مانند سینمای روشنفکری عاری از تماشاگر باشد.

یکشنبه/////سینمای معناگرا ریشه‌یابی شد/ تقابل سینمای روشنفکری در مقابل فیلم‌فارسی

سینمای معناگرا، دینی، ارزشی، انقلابی و... عنوان‌هایی است که در 4 دهه گذشته در سینمای ما بارها نامشان مطرح شده است، اما این‌که این‌ قبیل نام‌گذاری‌ها چگونه صورت می‌گیرد تاکنون به خوبی تبیین نشده است. میزگرد زیر گفت‌‌و‌گو‌‌یی است که خبرنگار ایکنا با عبدالله اسفندیاری مسئول سابق بخش معناگرای فارابی و هادی نائیجی مسئول فعلی این بخش داشته و پیرامون چرایی و چگونگی این موضوع بحث شده است.

شما به عنوان کسی که عنوان سینمای معناگرا را مطرح کرده تا به صورت یک رویکرد محتوایی در سینمای ایران اشاعه شود درباره الزمات این گونه سینمایی برای ما شرح دهید.

اسفندیاری: تاکنون در مقالات و نشست‌های گوناگون تعاریف بسیاری از سینمای معناگرا ارائه کردم اما واقعیت این است انتخاب عنوان سینمای معناگرا برگفته از اصطلاح سینمای روحانی بود. این مفهوم از نظر ما بسیار مناسب‌تر بود برای این‌که خود آن سینمای روحانی هم در تفکر مسیحی یا تفکر دیگرانی که این اصطلاح را وضع کردند ممکن است یک معانی مشخصی داشته باشد ولی در تفکر دینی ما که صورت و معنا را از هم جدا نمی‌دانیم. عوالمی وجود دارند که از آنها به عنوان عالم ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت نام می‌بریم، این مباحث در فلسفه، عرفان و معارف ما مطرح بوده است که مراتبی را برای عالم قائل بودند که از هم جدا نیستند، بلکه در ادامه هم هستند و در حقیقت حرکت ما از این عالم به سوی آن عالم است.

از منظر ما معنا و مفهوم در راستای یکدیگر هستند به همین دلیل به جای کلمه سینمای روحانی ما سینمای معناگرا را وضع کردیم، البته محمد مهدی حیدریان؛ معاونت سینمای وقت و احمد مسجد جامعی وزیر وقت ارشاد و همچنین رضا داد، مدیرعامل وقت فارابی در این نام‌گذاری سهیم بودند. در ضمن طی هفت سال که حدود پنج سال آن فقط کانون فیلم معنا‌گرا را داشتیم، فیلم‌های ایرانی و خارجی گوناگونی را در این بخش نمایش دادیم و با صاحب‌نظران مختلف این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار دادیم که نتیجه آن گنجینه‌ای است که برای این رویکرد سینمایی بسیار مفید است.

شکل‌گیری سینمای معناگرا نیاز فرهنگی پس از انقلاب/ معناگرایی یک رویکرد محتوایی است نه یک ژانر سینمایی

نائیجی: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به این‌که حکومت جمهوری اسلامی ایران با یک رویکرد کاملاً جدید پا به عرصه وجود نهاد از همان ابتدا نیروهای انقلابی در همه بخش‌ها به دنبال تغییر ماهوی بودند. شاید هم خیلی جدی منتظر بودند که ببینند رهبر انقلاب چه تصمیمی را در حوزه فرهنگ نسبت به سینما می‌گیرد. من از بسیاری همسالان عبدالله اسفندیاری که آن زمان در سینما و تلویزیون کار می‌کردند شنیدم که در آن دوران تصور می‌کردند که پس از انقلاب اسلامی ایران دیگر پدیده‌ای به اسم سینما وجود نخواهد داشت زیرا سینما در آن دوران برای ما یک تعریفی داشت که می‌دانستیم اصلاً هیچ نسبتی با جامعه ایرانی که جامعه مسلمان و شیعه است ندارد. اولین امیدواری سینماگران پس از وقوع انقلاب در نخستین سخنرانی امام (ره) پس از 15 سال تبعید به وجود آمد؛ ایشان جمله معروفی که من با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفم را مطرح کردند. این موضوع بسیار مهم است چون این مسئله می‌توانست یکسال بعد از این که حکومت تاسیس شد مطرح شود.

اولین اتفاقی که بعد از انقلاب در سینما رخ داد مقابله با جریان سینمای روشنفکری بود که مخاطب چندانی نداشت. در سینما نسلی بودند که در کنار جریان فیلم فارسی کار می‌کردند، این افراد وارد جریان سینمای انقلاب شدند. با این توضیح در حوزه سینما باید اتفاقی رخ می‌داد. در آن زمان همه یک تصمیم گرفتند و آن تصمیمی بود که ما نمی‌توانیم دنباله‌روی  فیلم‌ فارسی باشیم، چون این سبک سینما برای خودش اقتضائاتی دارد که با جامعه ما تناسبی ندارد. در چنین شرایطی هنر هفتم به سمتی رفت که سینمای روشنفکری را تقویت کند.

در کنار این سینمای نوظهور، جنگ تحمیلی به وقوع پیوست و ما به دلیل اقتضائات روز یک تغییر جدی نسبت به تعریف سینما از نظر ژانر پیدا کردیم یعنی بلافاصله همه سبد مخاطبان پر از محصولات ژانر دفاع مقدس شد، حتی در این حوزه موضوعات را در نظر بگیرید ما نمی‌گوییم ژانر جنگی بلکه آن را سینمای دفاع مقدس می‌نامیم. در این ژانر سعی شده بود حوزه فرهنگ باتوجه به سیاست‌های کلان تعریف شود زیرا جنگ ما یک جنگ تحمیلی بود و ما از مقابله با دشمن به عنوان دفاع مقدس یاد کردیم.

در کلامی دیگر، ما سینمای معناگرا را برای مواجهه با فیلم فارسی آغاز کردیم و در ادامه با پدیده جدید فیلم‌های دفاع مقدسی که بازسازی وقایع و حقایق جنگ تحمیلی بود سینمای جمهوری اسلامی را گسترش دادیم اما این دوران هم گذشت و بحث‌های معنایی در مطبوعات گسترش پیدا کرد. در همین زمان شهید آوینی سعی می‌کرد در مورد این محتوا ورود جدی داشته باشد. این برخوردها همچنان برخورد شخصی بود تا این‌که یک اتفاق ساختاری رخ داد. این اتفاق همین نکته‌ای بود که عبدالله اسفندیاری به آن اشاره کرد یعنی باید وضعیت حوزه فرهنگ و سینما از نظر حاکمیتی روشن می‌شد.

بحث مهم دیگری که در این زمینه مطرح بود این بود که  ذات و همنشینی سینما با دین چه ثمری خواهد داشت، البته نه صرف این‌که یک سری مناسک دینی را در فیلم نمایش دهیم، بلکه ماهیت سینمایی که مدیریت آن بر مبنای دین است چگونه خواهد بود؟ نحوه نظارت و تعیین خطوط قرمز چگونه باید باشد. اولین برخورد ساختاری که با سینما صورت گرفت یک دهه بعد از انقلاب اسلامی بود. در این سینما مفاهیم عالی جای داشتند و به موضوعات اجتماعی و فرهنگی از بعد دینی توجه می‌شد و توجه به این موضوعات سبب شد تا ساختار سینما وارد سینمای معناگرا شود.

مباحثی که بیشتر در آن دوره مطرح می‌شد بیشتر حول چه محوری بود؟

اسفندیاری: شاید به یاد بیاورید که اولین اقدام ما در تلویزیون برای ساخت یک سریال، سریالی به نام «سربداران» بود. سربداران یک انقلاب شیعی بود و اتفاقاً علاوه بر تفکرات شیعی در مسائل اجتماعی، سیاسی و یک تفکر معنوی شبه عرفانی یا عرفانی هم در آن مطرح بود؛ شیخ حسن جوری و شیخ مازندرانی از مشایخ اهل معنا بودند نه به معنی درویش یا صوفی، البته نمی‌خواهم قالب‌های شناخت شده هر تفکری را متهم یا محدود کنم بلکه منظورم شناخت نسبت به این مسئله است. از آن به بعد تا زمانی که اصطلاح سینمای معناگرا رایج شد همیشه بحث سینمای دینی، مذهبی، معنوی، اخلاقی تحت عناوین مختلف وجود داشت و حتی آثاری هم ساخته می‌شد. در ادامه نکته‌ای را باید متذکر شوم. در حقیقت به دلیل وجود فیلم فارسی که سینمای مطرح آن زمان بوده از سال 62 به بعد سیاست‌های جدیدی ایجاد شد، هرچند قصد ما و مدیران این نبود که سینمای نامرئی(آناليتيك) حاکم شود، بلکه قصد این بود که سینمایی غیر فیلم فارسی حاکم شود.

شکل‌گیری سینمای معناگرا نیاز فرهنگی پس از انقلاب/ معناگرایی یک رویکرد محتوایی است نه یک ژانر سینمایی
  درباره شاخصه‌های فیلم‌فارسی باید بگویم در این شکل از سینما همیشه قصه براساس تصادف پیش می‌رفت. قهرمان‌ها تحولات ناگهانی داشتند. یک نوع تقدیرگرایی منفی، همیشه حاکم بود و از همه مهمتر قهرمانان، قهرمان واقعی نبود بلکه پهلوان پنبه بودند! که حتی تماشاگران به آنها می‌خندیدند. در ادامه از میان سینمای به اصطلاح روشنفکری سینماگرانی، مثل مسعود کیمیایی حضور داشتند که در آثار آنها قهرمان‌ها واقعی می‌شدند و از آن حالت پهلوان پنبه‌ خارج می‌شدند.

به سینمای دینی، معنوی، اخلاقی یا نهایتاً سینمای معناگرا برگردیم. در این سینما ما سعی کردیم سینما را به جایی هدایت کنیم که براساس اصول فیلمنامه شخصیت‌پردازی و کارگردانی منطقی و اخلاقی شکل گیرد.

 آیا عنوانی چون سینمای دینی، قرآنی یا معناگرا، محدود کردن مفاهیم والای اخلاقی و دینی در یک شکل خاص سینمای نیست؟

این موضوع را بارها گفتیم که سینمای معناگرا، یک ژانر نیست. معنا‌گرایی یک رویکرد محتوایی است نه یک ژانر سینمایی. در هر ژانر حتی در سینمای کمدی شما می‌توانید معناگرا هم باشید. سینمای معنا‌گرا علاوه بر اینکه محدود به یک ژانر نیست بیشتر یک رویکرد محتوای و معنایی است، البته ما اعتقاد نداریم صد در صد سینما باید معنا‌گرا باشد. من معتقدم 5 درصد تولیدات سالانه، اگر معنا گرا باشد کفایت می‌کند، چراکه بیش از این به اصل موضوع لطمه می‌زند. برای مثال فیلم «از کرخه تا راین» حاتمی‌کیا فیلمی پر‌مخاطب بود در کنار مخاطبان فراوان این فیلم معناگرا هم بود بالاخره آن اتفاقی که برای قهرمان در فیلم رخ داد بیانگر مفاهیم الهی بود پرداختن به این گونه مباحث اشاعه‌گر مفاهیم و تعابیر اسلامی و شیعی است.

علت اصلی موفقیت فارابی نسبت به ارگان‌های دیگری مثل حوزه‌های هنری و امثال آن این بود که، فارابی معتقد بود به هر سینماگر با هر سلیقه‌ای که فیلم می‌سازد باید کمک کرد تا فیلمی بهتر بسازد نه اینکه سلیقه ما را بسازد. در حقیقت فارابی دستور ایدئولوژیک کردن سینما را نداشت، بلکه دستور بهبود تولیدات سینمایی، اخلاقی‌تر کردن و باورپذیری آنها را برعهده داشت. بنابراین این تنوع در همه حمایت‌های فارابی دیده شده و می‌شود. با این توضیح اگر سازمانی با این روش پیش رود موفق خواهد شد؛ والا اگر با روش ایدئولوژیک پیش رود به هیچ جا نخواهد رسید درست مثل فیلم‌های ساخته شده در شوروی سابق که با هزینه‌های فراوانی  در ژانر ایدئولوژیک ساخته می‌شدند و اثری که باید را بر روی مخاطب نمی‌گذاشتند.

این روزها در غرب و به طور خاص در هالیوود، آثاری که بازتاب دهنده ایدئولوژی‌ها هستند در اوج قرار دارند  فقط کافی است به فیلم‌های برگزیده جشنواره‌های رسمی غرب نظیر «اسکار» و «کن» و «برلین» توجه کنیم تا ایدئولوژیک و سیاسی شدن سینمای امروز جهان را بیش از پیش درک کنیم اما در کنار این موضوع باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از این فیلم‌ها با توجه به هزینه‌های فراوانی که برای آن می‌شود اثرگذاری چندانی ندارند.

گزارش از داود کنشلو

انتهای پیام

captcha