به گزارش خبرنگار ایکنا؛ بیست و یکم تیرماه سالروز قیام مردم مشهد علیه کشف حجاب به عنوان روز «عفاف و حجاب» نامگذاری شده است. روزی که مردم معترض به کشف حجاب درمسجد گوهرشاد به خاک و خون کشیده شدند.
شاعران با توجه به این مناسبت و موضوع مهم، اهمیت آن را بیش از پیش یادآور شده و از زبان ادبیات بهره گرفتهاند تا مرهمی برای دردهای بشر باشد. از ویژگیهای ادبیات، میتوان به ارتباط آن با آرمانها و نیات بزرگ بشر اشاره کرد که از گذشته تا کنون بسیاری از شاعران از شعر به عنوان دژی محکم برای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف در سطح جامعه و تقبیح بیعفتی سود جستهاند.
با توجه به گستره شعر آئینی، موضوع حجاب و عفاف را نیز میتوان از زیرمجموعههای این گستره دانست و در دوره معاصر شاعران جوان به این مهم پرداختهاند. در ادامه تعدادی از این شعرها آمده است؛
حسین متقیان، در شعر خود عفاف را نه تنها برای زنان، بلکه برای مردان نیز مهم شمرده است؛
قسم به پاکی آن دختری که مادر شد
بهشت زیر قدمهای زن معطر شد
هم او که با نفسش، با صدای لالایی
برای کودک خود اولین پیمبر شد
هم اوکه چادر عزت کشیده بر سر خود
و در میان صدف ماند تا که گوهر شد
حجاب پرده نوری میان مرد و زن است
که زیر سایه آن عالمی منور شد
برای اینکه زن از عفتاش جدا نشود
هزار غنچه ز باغ عفاف پرپر شد
بگو که چادر زهرا هنوز هم خاکی است
از آن زمان که در شهر ترک معجر شد
از آن زمان که فقط از حجاب زن گفتیم
و مرد تشنه امروز بیحیاتر شد
چرا حجاب نظر را ز چشم خود بردیم؟
که چشمهای امام غریبمان تر شد
سید رضا هاشمی نیز این گونه حجاب را مورد توجه قرار داده است؛
حور وقتی در بهشت از عطر گل تر میشود
بر زمین میآید و اینگونه دختر میشود
رنگ و بو میگیرد از او خانه ما و شما
مثل گلدانی که با گلها معطر میشود
گل شکوفا می شود، قدری تبسم میکند
باغ ما زیباییاش چندین برابر میشود
خب تصور کن گل یاسی که در پاکیزگی
آبنوشش متصل با حوض کوثر میشود
حاصلش ریحانه موسی بن جعفر میشود
عاطفه جوشقانیان، حجاب و عفاف را به طبیعت پیوند زده است؛
باران! ببار و آب بنوشان بهار را
جاری کن از طراوت خود آبشار را
ای رود! در مسیر خودت راهشان بده
این جویهای کوچک دریار تبار را
شیرین زبانی تو و چشمان شور خاک
هرگر جدا مکن گلم از خوبش، خار را
با برگ و بار خویش نصیحت کن ای بهار
پاییز این طبیعت بیبند و بار را
سنگیت بمان درخت گلم، در هجوم باد
سرکن همیشه چارقدی از انار را
قاسم بای نیز عفت و پاکدامنی را در شعر خود مورد توجه قرار داده است؛
چنان دهقان که میپوشد ز باران خرمن خود را
نهان کرده است از چشمان نامحرم تن خود را
حجابش آهنین مرزی است در خاک وجود او
نمیبخشد به نااهلان دشمن میهن خود را
یقین دارد که در پیکار صدها زخم خواهد دید
اگر از تن درآرد پهلوانی جوشن خود را
اگر گل لحظهای زیباییاش را برملا سازد
به دست تیغ ها داده است بیش شک گردن خود را
درخت باغ می داند، شکوهش در بهاران است
بهارانی که میپوشد به تن پیراهن خود را
صدف بر سر کن ای شبنم! که مروارید خواهی شد
عیان کم ماجرای سبز رخ پوشیدن خود را
حجاب از شوکت زن کم نخواهد کرد، آخر ماه
به یمن چادر شب دیده جان روشن خود را
زنی که وارث بیادعای عصمت زهراست
مقدس میشمارد تار و پود دامن خود را
عارفه دهقان، شاعر جوان دیگری است که شعرهای متعددی درباره حجاب و عفاف دارد.
چادرت ای ماه من! آغاز صبحی دیگر است
ابروانت زیر ابر روسری زیباتر است
سخت گیری نیست چادر!…ابتدای راحتی ست
دخترم! این بهترین ارثیه یک مادر است
مادر ما حضرت زهراست! باور کردنی ست
مادری که از همه زنهای این عالم، سَر است
کودکی را زینبی باش…آخرش با فاطمه (س)!
از همین حالا حجاب تو، جهاد اکبر است
چادرت دارد زمین را آب و جارو میکند!
میهمانت آمد از راه… آسمان، پشت در است!
سیدجواد میرصفی در سروده خود، قافیه سلام را برگزیده است؛
به خاک و باد و به باران و آفتاب سلام
به رنگ و بوی گل و سبزه و گلاب سلام
اگر چه سر زدن صبح را نمیبینند
به چشمهای سیه روز مست خواب سلام
اگر چه پرسش ما را جواب روشن نیست
به دختران خیابان انقلاب سلام!!!
مگر زلال تر از نور، جویباری هست؟!!
به آیههای زلالیترین کتاب سلام
هلا! که میشود آخر هلاک تشنگیاس
کسی که داده به تصویری از سراب سلام
سلام ماست حقیقیترین تصور عشق ...
که عاشقان نکنند از پس نقاب سلام
سلام نام خدا و جمال، جلوهی اوست
به این بهانه به زیبایی حجاب سلام
انتهای پیام