به گزارش ایکنا؛ یکی از سنتهایی که در اسلام وجود داشته و در حال حاضر، نیز، در برخی از حوزهها هنوز وجود دارد التزام به فرا گرفتن علوم و فنون از محضر استادان فن بوده است. تلمذ مستقیم نزد اساتید ممتاز تا اخذ اجازه از او و رسیدن به مقام استادی، سنتِ معمولِ جهان اسلام در علوم و فنون مختلف ازحدیث تا فقه و از فقه تا طب بوده است. محمد جاودان، محمد جاودان عضو هیئت علمی و عضو کمیته قرآن و معارف دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی به تشریح «سنت تعلیمی قرائت قرآن کریم و بایستگی حفظ آن» میپردازد.
نزد قدما، انتقال علوم، فنون و هنرها با سبکهای مختلف از طریق استاد به شاگرد بوده است. زیرا مبنای آموزشی آنان، آن بوده که تمام آنچه بایستی آموزش داده شود، از طریق متن مکتوب و کتاب درسی میسر نبوده و انتقال برخی از جنبههای علمی- عملی به روش شفاهی، بخش مهمی از تعلیم میراث علمی را تشکیل میداده است. از این رو، آموختن نزد استاد امری الزامی بوده و از همینجا است که سلسلههای متعدد انتقال مواریث علمی، هنری و فرهنگی از نسلهای گذشته به آینده شکل میگرفته است.
این انتقال، اصطلاحا، سینه به سینه بوده است، به نحوی که یک سنت علمی و یا یک سبک هنری و فنی دارای یک سلسله مشخص استاد و شاگرد بوده و از هر نسل در یک سلسله با عنوان «طبقه» یاد میشده و در طول چندین نسل «طبقات» شکل میگرفته است. از این رهگذر، در تاریخ دانش و اندیشه اسلامی، طبقات دانشیِ مختلفی با تاریخ و گذشته معلوم پدید آمده است. مثل: طبقات المتکلمین، طبقات المحدثین، طبقات الاطباء و طبقات القرّاء یا طبقات المقرئین.
همینجا، این توضیح بایسته است که مقرِئ یا قاری در سدههای نخستین اسلامی بر دانشمندانی اطلاق میگردید که در علم قرائات خبره و صاحب نظر بودند و قرائت ویژهای را پیروی و تجویز میکردند. زیرا در صدر اسلام در چگونگی اداء بسیاری از کلمات قرآنی اختلاف نظر میان این دانشمندان پدید آمد و از حدود قرن دوم به بعد قرائات توسط آنان ثبت و ضبط و مکتوب گردید. این دانشمندان، هر کدام راوی قرائت استاد خویش بودند و آن استاد نیز، به نوبه خود، راوی استاد خویش بود و این سلسله به یک صحابی برجسته منتهی میگردید. مفروض آن بود که قرائت صحابی نیز به سبب فراگیری از رسول خداوند دارای مشروعیت و اعتبار لازم است.
برای نمونه، امروزه قرائت قرآن در بخش بزرگی از جهان اسلام، از ایران تا مصر، به روایت حفص بن سلیمان (م. ۱۸۰ ق.) از استادش عاصم ابی النجود کوفی (م. ۱۲۷/ ۱۲۸ ق.) قرائت میشود که او نیز از ابو عبد الرحمن سلمی و ابو عبد الرحمن آن را از امیر المؤمنین امام علی (ع) فراگرفته و روایت کرده است؛ و این یکی از قرائات هفتگانه است که در قرن چهارم به عنوان معتبرترین قرائات معرفی و به رسمیت شناخته شدند.
واژه قاری امروزه در تداول عمومی بر کسی اطلاق میگرد که قرآن کریم را با رعایت تجوید و به سبک و روشی زیبا تلاوت کند که معمولا سبک مصری در جهان اسلام از بیشترین رواج برخوردار است. قراء بزرگ مصری در این زمینه هرکدام دارای سبک، روش و ابداعات خاص خود هستند و قراء دیگر معمولا از روش آنان پیروی میکنند. قرائت به این معنا نیز از زمانهای کهن از طریق سنتِ قرائت و تلاوت به نسلهای کنونی انتقال یافته است و به واقع ریشه در دوران نخست اسلامی دارد.
قرائت افزون بر آنکه دارای آداب لازم است که برگرفته از دستورات خود قرآن و نیز روایات است، لازم است که از جهت دانش و فن تجوید و وقف و ابتداء و هنر تلاوت و تسلط بر نغمات و الحان صحیح و مناسب قرآن نیز توسط فرد از استاد فنّ فرا گرفته شود. در دوران گذشته نه چندان دور قرآن را در مکتبخانه فرامیگرفتند که استاد آن خود از استاد قبلی آن را آموخته بود؛ و این یعنی فراگیری قرائت در یک سلسله بلند از استاد و شاگرد. این سلسلهها یا طبقات تضمین کننده «درستآیینی» و سدّ راه «بدعتگذاری» در یک «سنت اصیل» بوده اند. بنا بر این، حضور در سلسله و طبقه به سان یک حلقه در آنها (به جای مدارک امروزی) مرجع مشروعیت بخش و تضمین کننده صلاحیت یک فرد آموزشدیده در آن رشته بوده است.
در علوم و فنون قرائت قرآن کریم، طبق این «سنت»، یک قاری به عنوان شاگرد میبایست نزد استادی که خود از اساتید پیشین تعلیم دیده است، آموزش ببیند و در نهایت با نشان دادن استادی و مهارت خود به استاد از او «اجازه قرائت» دریافت کند. این سنت تعلیمی، ضمن ایجاد مرجع اعتبار و مشروعیت برای قرائت قرآن، تضمین کننده حفظ سنتهای خاصِ قرائت همراه با آداب لازم آن و عدم خروج از شیوه صحیح قرائت قرآن بوده و مانع بدعتگذاری، هرج و مرج در امر آموزش و قرائت و پدید آمدن سبکهای نامناسب و نا متجانس با قرآن کریم خواهد بود.
افزون بر این، سنت یادشده موجب حفظ و صیانت سنتهای کهن قرائت قرآن از دورههای نخستین که متأثر از عصر بعثت است، میگردد. در این سنت، قاری افزون بر فراگیری دانش و فن تلاوت سنتهای اخلاقی و ادب قرائت و سنن معنوی را نیز از استاد فرا میگیرد. هرچند، امروزه، این سنتها در امر آموزش یا به کلی از میان رفته یا در برخی حوزهها که وجود دارد کم رنگ شده است، در حوزه قرائت قرآن تا حد زیادی این سنت مراعات میگردد. پاسداری از این سنت در عرصه هنر قرائت و دانش و فن تجوید بسیار سودمند و بلکه سخت، ضروری است.
در ایران اسلامی ما که به ویژه پس از انقلاب اسلامی، قرائت قرآن کریم مورد استقبال عموم مردم واقع شده و توجه و اهتمام بسیاری از جوانان خوشصدای میهن را به خود معطوف ساخته است، ضرورت دوچندانی در حفظ سنت تلاوت احساس میگردد. اساتید نسل جوان قراء کنونی عموما در رعایت سنت تلاوت و پرهیز از روشها و سبکهای ابداعی نامناسب الگو و اسوههای مثال زدنی اند. بایسته است که نسل جوان نیز بر این امر اهتمام ورزد. گاهی (هرچند اندک) در برخی از تلاوتها مشاهده میشود که افراد چنان به بعد ظاهری تلاوت محدود شده اند که از فضای متناسب با معنویت قرآن کریم فاصله میگیرند.
زیبا خواندن قرآن اصل است و لازم، اما با حفظ آداب، طمأنینه و معنویت این کتاب آسمانی و نورانی. هر زیبا خواندنی در قرائت قرآن کریم زیبا نیست. این هنر بایستی در چارچوب سنت پیوسته خویش استمرار یابد. سنت با ابداع تضادی ندارد. اما ابداعی که در چارچوب قواعد تلاوت از تجوید و وقف و ابتدا گرفته تا القاء معنا و معنویت قرآن به مستمعان همراه باشد و مستمع با استماع تلاوت هم از نغمات و الحان و اصوات قاری لذت ببرد و هم به سراپرده معنا و معنویت قرآن بار یابد.