حجتالاسلام و المسلمین رسول منتجبنیا، کارشناس و فعال سیاسی، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا در خصوص ریشههای شکاف میان نخبگان با نهادهای حاکمیتی با وجود تأکیدات فراوان آموزههای قرآنی و اسلامی بر مشورت با متخصصان و دینی بودن نظام جمهوری اسلامی ایران گفت: اصل ضرورت مشورت و مشاوره از نظر عقل و منطق یک اصل ضروری و بدیهی است. عقلا هم در عالم آن را به عنوان یک امر روشن و بدیهی قبول دارند و نیاز به استدلال ندارد. همینطور اصل رجوع به کارشناس، خبره و نخبه در زمینههای مختلف از مسائلی است که در درستی و واضح بودن جای شک و تردیدی وجود ندارد. چرا که هیچ فردی نمیتواند در همه زمینهها متخصص و خبره باشد.
مسئولان با وجود دم زدن از عقلانیت و پیروی از قرآن و سنت نسبت به اصل مشورت و رجوع به نخبگان کم توجه هستند
وی ادامه داد: قرآن هم به عنوان یک سند جاودانه الهی بر روی هر دو اصل تأکید کرده است. خداوند به پیامبر اکرم(ص) امر میکند که «و شاورهم فی الامر»؛ پیامبری که بر او وحی الهی نازل میشود و معلم و مربی او خداوند است اما امر به مشورت میشود. یا وقتی قرآن مؤمنان را توصیف میکند میفرماید: «و امرهم شوری بینهم». در رابطه با رجوع به نخبگان حداقل دو جای قرآن این مسئله بیان شده است؛ «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»، به اهل آگاهی (متخصصان) رجوع کنید. گرچه بعضی «ذکر» را در این آیه به قرآن محدود کردهاند و گفتند چون یکی از نامهای قرآن ذکر است لذا مقصود از ذکر، قرآن است. اما بسیاری از محققان و مفسران آن را رد کرده و گفتهاند قرآن در این آیه اصل کلی عقلایی را مطرح کرده و بر روی ان پافشاری میکند که اگر چیزی را نمیدانید و نسبت به آن تخصص ندارید باید به «اهل ذکر»، متخصصان و کارشناسان، مراجعه کنید.
با این مقدمه آنچه که همیشه و به خصوص امروز، برای کشور ضروری است توجه به امر مشورت و نظرخواهی کردن از کارشناسان و مردم و ارجاع هر امری به نخبه و کارشناس هر بخش است.
منتجبنیا عنوان کرد: با این وجود در کشور ما کسانی که در هر یک از سه قوه و سایر نهادها بر روی کار میآیند نسبت به دو اصل مشورت و ارجاع به کارشناس و متخصص کمتوجهی میکنند آن هم در حالی که همه مسئولان دم از عقلانیت، پیروی از قرآن و سنت میزنند. این در شرایطی است که پیامبر اکرم(ص) مأمور است که مشورت کند و به کارشناسی مسائل توجه کند.
غرور مسئولیت، باندبازی و اطرافیان متملق و فرصتطلب؛ عوامل عمده ایجا شکاف میان نخبگان و اصحاب قدرت
وی در تشریح عوامل ایجاد این شکاف و فاصله گفت: اولین عامل، غرور قدرت و مسئولیت است. انسان طبیعتا موجودی است که وقتی احساس کند قدرتی (قدرت مالی، اقتصادی، بدنی، نظامی و ...) به دست آورده دچار خودشیفتگی و خودبزرگبینی میشود و یک نوع غرور، توهم و تخیل بر او غلبه میکند. در واقع انسان تا وقتی که مسئولیتی بر عهده نگرفته خود را یک فرد عادی یا تا حدی بالاتر میداند اما به محض اینکه مسئولیتی به عهده او گذاشته شد تصور میکند تمام عقول، اندیشهها، تخصصها و کارشناسیها همه نزد او جمع شده است. وقتی تعدادی گزارش سری و طبقهبندی یا بولتن محرمانه در اختیار او قرار میگیرد و در این میان افرادی بله قربانگو و چاپلوس کنار او قرار میگیرند، تصور میکند که عقل کل است.
این فعال سیاسی با بیان اینکه این آفت متأسفانه در بسیاری از مسئولان، مگر افراد اندک خودساخته، وجود دارد، گفت: امام خمینی(ره) میفرمودند تا زمانی که خودساخته نشدید مسئولیت برای شما خطرناک است؛ یعنی کسانی که مسلط بر نفس خود نشدند و این توهم و تخیل را کنترل نکردند، وقتی بر اریکه قدرت قرار میگیرند دچار خودشیفتگی و طغیان میشوند و این یک اصل قرآنی است که «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»؛ انسان وقتی احساس بینیازی کند طغیان میکند، حال این طغیان، طغیان تفرعن است یا طغیان زورگویی یا طغیان عقل کل پنداری.
منتجبنیا ادامه داد: عامل دوم، باندبازی و رانت است که متاسفانه در کشور فوقالعاده حاکم است و کمتر مسئولی است که از این آفت برحذر و مستثنی باشد. مسئولان ما تصور میکنند وقتی مسئولیت گرفتند باید دوستان، همجناحیها، همشهریها و همباندیهای خودشان را دور خود جمع کنند. به عبارتی چنین تصور غلط، ظالمانه و بچگانه در ما وجود دارد که منتظر هستیم پست و سمتی به ما بدهند و ما هم خویشاوندان و دوستان خودمان را به کار بگیریم به گونهای که تمام کشور خلاصه در اطرافیان و همفکران میشوند.
وی تصریح کرد: لذا تا زمانی که این باندبازیها و قبیلهگراییها از بین نرود مسئله نخبهگرایی، رجوع به کارشناس و مشورت شکل نمیگیرد. بر همین اساس، با وجود برخی استثنائات، مشاهده میشود هر مسئولی با یک طیف و باندی همراه است که در هر مسئولیتی، اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، قرار بگیرد این طیف را همراه خود میکند.
این کارشناس مسائل سیاسی ابراز کرد: سومین عامل تشدیدکننده شکاف میان نخبگان و مسئولان، اطرافیان متملق و چاپلوس هستند که نان را به نرخ روز میخورند و هر کسی که مسئول شد خود را به هر نحوی به او نزدیک میکنند؛ حال میخواهد علی بن ابیطالب (ع) باشد یا معاویه. این افراد آن چنان تملق آن مسئول را انجام میدهند که زمینه خودشیفتگی و غرور او را فراهم میکنند و از این طریق نمیگذارند نخبگان و کارشناسان صریح، دلسوز و منتقد به او نزدیک شوند. کمتر مسئولی است که انتظار داشته باشد اطرافیانش او را نقد کنند، اشتباهاتش را گوشزد کنند و به او پیشنهاد دهند. از طرفی تحمل ما هم بسیار پایین است. ما مسئولان به نوعی خود را آماده پذیرش چاپلوسی و تملق کردهایم نه اینکه خود را برای پذیرش و تحمل انتقاد آماده کرده باشیم. افراد به محض اینکه قدرتی به دست گرفتند به مجرد یک نقد، ان فرد کارشناس مردود و مطرود میشود و دیگر نمیتواند همکاری کند و لذا میدان برای فعالیت افراد متملق و فرصتطلب فراهم میشود.
وی اضافه کرد: وقتی این عوامل کنار هم قرار میگیرد میبینیم که مسئولان وقتی روی کار میآیند یک طیف و باند خاص را همراه خود دارند. اگر هم مسئولی باند کارشناس و خبرهای همراه خود داشته باشد از روی تصادف است نه تخصصگرایی. اگر هم بنا شود که آن مسئول مشورت کند فقط با همان باند و جریان همراهش مشاوره میکند. در حالی که قرآن به پیامبر(ص) نمیگوید فقط با علی بن ابیطالب(ع)، ابوذر، سلمان و ... مشورت کن، بلکه میفرماید «و شاورهم فیالامر»؛ با مردمی که خطا میکنند و احتمال اشتباه در آنها وجود دارد مشورت کن وآنها را کنار نگذار و نظر آنها را هم بشنو. متأسفانه مسئولان در مشورت، تخصصگرایی و جوانگرایی تنها به اطرافیان خود بسنده میکنند و افق نگاه خود را وسیع نمیکنند.
منتجبنیا تأکید کرد: با این شرایط، بسیاری از نخبگان و متخصصان ارزشمند خانهنشین و منزوی شدهاند و سکوت را بر طرح نقد و پیشنهاد مقدم داشتهاند چون معتقدند بیان انتقاد هزینه دارد و برای زندگی آنها مشکل ایجاد میکند. مسئولان هم بیتوجه به این شکاف بر اریکه قدرت مینشینند و میتازند تا دوره مسئولیت به اتمام برسد.
برچیدن باندبازی و افزایش آستانه تحمل مسئولا؛ راهکار برداشتن فاصله نخبگان با مسئولان
این فعال سیاسی اصلاحطلب به عنوان پیشنهاد گفت: تنها راه نجات کشور در این زمینه، آن است که اولا رانتبازیها و باندبازیها به طور کامل برچیده شود. باید یک سازمان و تشکیلاتی در کشور ایجاد شود که شایستگان را به مسئولان معرفی کند و مسئولان موظف باشند بین افراد شایسته و لایق بهترین را انتخاب کنند نه اینکه صرفا منسوبان و همباندیهای خود را همراه خود کنند. در واقع کلید حل مشکلات، مبارزه با باندبازی و قبیلهگرایی در میان مسئولان است.
وی با اشاره به اینکه راهکار دوم، افزایش آستانه تحمل مسئولان است، گفت: بارها در مصاحبههای مختلف گفتهام که مسئولان اعم از رئیسجمهور، وزرا، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و ... عقل کل نیستند. آنها هم عقل محدودی دارند و باید بپذیرند که نیازمند نظر و مشاوره نخبگان و متخصصان هستند. مسئولان باید این ظرفیت و تحمل را در خود ایجاد کنند و بعد خود را در معرض نظر کارشناسان قرار دهند. در واقع مسئولان باید کارشناسان را فرابخوانند و نظرات آنها را بشنوند نه اینکه تعداد محدودی از دوستان خود را به عنوان مشاور گلچین کنند.
منتجبنیا اظهار کرد: چند هفته پیش پیشنهادی به رئیسجمهور ارائه دادم و گفتم کشور مشکلات اقتصادی دارد اما این مشکلات لاینحل نیست و میتوان راه حلی برای آنها پیدا کرد اما طیف فکری که الان ستاد اقتصادی را در اختیار دارد تاکنون نتوانسته راه حلی ارائه دهد و معلوم هم نیست بتواند اما اینگونه نیست که بنبست رسیده باشیم. راه حل این است که رئیسجمهور اعلام کند که کارشناسان و متخصصان از تمام طیفها و جریانها، حتی آنهایی که نسبت به نظام مسئله دارند بیایند آزادانه نظرات خود را در قالب جلسات و همایشهایی ارائه کنند. البته نه اینکه جلسه نمادین و تشریفاتی تشکیل شود بلکه باید جلسات مکرری برگزار شود و مسئولان وقت بگذارند و سخنان را بشنوند و دستهبندی کنند و از میان مجموع نظرات و پیشنهادات، به بهترین پیشنهاد و راهکار برسند و در همین حین میتوانند نخبگان و کارشناسان دلسوز را بهتر بشناسند و به کار بگیرند. اگر چنین اتفاقی بیفتد به عقیده من مشکلات اقتصادی کشوربه سرعت حل میشود و مردم هم امیدوار میشوند.
ضرورت الزام نهادهای قدرت به سیستماتیک کردن رابطه با نخبگان و متخصصان/ در این خصوص دوبار به رئیسجمهور پیشنهاد دادم
حجتالاسلام منتجبنیا درباره الزام نهادهای حاکمیتی به استفاده از نظرات نخبگان در قالب سیستماتیک و قاعدهمند در قالب اتاق فکر یا اشکال دیگر به عنوان راهکاری برای رفع آفت شکاف نخبگان و نهاد قدرت گفت: در سراسر دنیا و به خصوص کشورهای پیشرفته مسئله وجود اتاق فکر، یک ضرورت و ابزار لازم برای مدیریتها و به ویژه مدیریتهای کلان است. من به آقای خاتمی وقتی رئیسجمهور شد این پیشنهاد را مطرح کردم که شما نیازمند اتاق فکر و کارشناسان عالیرتبه از هر طیف و سلیقه فکری هستید. همچنین به آقای روحانی در سال 92 و 96 که رئیسجمهور شدند پیش از اینکه کابینه را معرفی کنند، کتبا این پیشنهاد را مطرح کردم که آقای رئیسجمهور، شما وقتی که کار را شروع کردید به قدری مشغله دارید که دیگر فرصت فکر کردن را پیدا نمیکنید و لذا باید یک تیم کارشناسی و تخصصی از سلایق فکری متفاوت تشکیل شود که هیچ مسئولیت اجرایی هم نداشته باشند و در یک فضای آزاد بنشینند و تولید طرح، برنامه و راهکار برای دولت کنند. همچنین به دکتر نجفی و مهندس افشانی وقتی شهردار تهران شدند چنین پیشنهادی ارائه دادم. زیرا من این مسئله را از شام شب هم واجبتر میبینم.
وی در پایان یادآور شد: با توجه به تجاربی که دارم میدانم مسئولان چنان غرق در کارهای اجرایی میشوند که اساسا فرصت فکر کردن را پیدا نمیکنند. مسئولان باید شجاعانه این کار را عملیاتی کنند و از هزینههای آن هم نهراسند. آنقدر هزینههای بیخود و اضافی در سیستم اداری و اجرایی کشور وجود دارد که میتوان بخشی از اعتبارات را برای این پیشنهاد اختصاص داد و از تشریفات اداری و نظام بوروکراسی ناکارآمد رها شد تا یک اتاق فکر قوی و تخصصی به معنای واقعی ایجاد شده و این کارشناسان نظرات مختلف را جمع کرده و در اختیار رئیسجمهور، وزرا، استانداران، شهرداران و مسئولان دیگر قرار دهند. این راه حلی است که میتواند شرایط نامطلوب فعلی را به یک شرایط بهسامان سوق دهد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام