افخم صباغ، مدیرعامل مؤسسه مهر و ماه (مؤسسه توانمندسازی کودکان کار و خیابانی) در گفتوگو با ایکنا؛ در پاسخ به این سؤال که بچههای کار که اکنون با این همه ناملایمات، محرومیتها، آزارها و سختیها بزرگ میشوند در بزرگسالی چه آیندهای برای آنها متصور است؟ گفت: این مسئله نگرانی سمنهایی مثل ما است.
وی ادامه داد: صدها برابر آسیبی که اکنون در این شکل به بچهها وارد میشود در بزرگسالی آنها به جامعه بازگردانده میشود. هرگز نباید نادیده بگیریم که حقارتها، فشارهای روحی و روانی که به بچهها وارد میشود تأثیر عمیقی در آینده آنها خواهد داشت.
صباغ با اشاره به اینکه تعداد کمی از افراد هستند که با مهربانی یا بدون تحقیر و توهین با این بچهها رفتار میکنند، گفت: اینکه میبینیم این بچهها در قبال مهربانی عدهای باز هم بیاحترامی کرده یا رفتار و حرف زشتی از خودشان نشان میدهند، بازخورد فشارهای روانی و روحی است که مدتهاست با آن دست به گریبان هستند؛ مردم به راستی از این بچهها که تا این حد در فشار روحی و جسمی هستند چه توقعی دارند؟!
کودکانی که کودکی نمیکنند
وی به تشریح وضعیت زندگی بچههای کار پرداخت و گفت: این بچهها کودکی نمیکنند؛ آنها انواع و اقسام آسیبها را در کوچه و خیابان تجربه میکنند و آنوقت مردم توقع دارند که با یک مهربانی این بچهها خیلی مؤدب با آنها برخورد کنند. این بچهها محیط پرورشی سالمی نداشتند که مؤدب بودن را یاد بگیرند. آنچه این بچهها را به خیابان میکشاند و روز به روز نیز تعداد این بچهها را بیشتر میکند را باید یافت و از بین برد که اولین عامل این مسئله فقر است.
این فعال اجتماعی تبعیضهایی که در جامعه وجود دارد و بچهها به عینه آن را دیده و فشار روانی آن را تجربه میکنند را نیز متذکر شد و با اشاره به گفتوگویی که اخیراً از وزیر آموزش و پرورش منتشر شده و حرفی که یک کودک به وزیر زده مبنی بر اینکه «ما که همه چیز را باختیم اینم روش» گفت: وقتی یک بچه این حرف را میزند خیلی معنا دارد آن هم بچهای که در یک خانواده معمولی بزرگ شده و در مدرسه است نه بچهای که در خیابان است. حال تصور کنید بچه کاری که از خانواده پر آسیب آمده چه وضع روحی دارد.
وی هشدار داد که بچههای کار فقط بچههای سرچهارراهها و خیابانها نیستند و گفت: تعداد زیادی بچه کار داریم که در رستورانها، باغها، کارگاههای زیرزمینی و کورههای آجرپزی کار میکنند، آنها هم بچههای کار هستند ولی ما به فکر این بچهها نیستیم و فقط بچههای سرچهارراهها را میبینیم و از آنجایی که دوست داریم چهره شهر را زیبا ببینیم تصمیم به جمعآوری این کودکان میگیرند. موضوع فقط دستفروشی کودکان کار در خیابان نیست واقعیت موضوع بسیار عمیقتر از این مسئله است و عموم مردم فقط ظاهر این مشکل را میبینند.
سقوط خانوادهها به دهکهای پایین اقتصادی
صباخ به چرخه معیوب جمعآوری کودکان کار و عدم رفع دلایل حضور این کودکان در خیابانها و کارگاهها و افزایش این قسم کودکان اشاره و خاطرنشان کرد: فشارهای اقتصادی به حدی افزایش یافته که مدام خانوادهها از دهکهای بالا به دهکهای پایینتر اقتصادی سقوط میکنند و این پروسه معیوب ادامه دارد.
وی با ابراز تأسف از موازیکاری نهادهای دولتی مسئول در خصوص کودکان کار و خیابانی، گفت: آخرین اقدام تدوین آئین نامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی در سال 84 بود که در وزارت کار و امور اجتماعی مطرح و هیئت وزیران آن را مصوب کرد. در این آیین نامه بهزیستی متولی اصلی بود و 11 نهاد دیگر باید با بهزیستی همکاری میکردند اما پاییز 96 تغییرات و اصلاحیههایی به این آئین نامه وارد شد که هنوز مصوب نشده است.
سیستم ترحمی یا حمایتی؟
صباغ با انتقاد شدید از اینکه حتی آمار دقیقی از تعداد کودکان کار و خیابانی نداریم، گفت: آمارهای مطرح از 700 هزار تا سه میلیون کودک کار است و همین نبود آمار درست، برنامهریزی را دچار اشکال میکند. ما نیاز به یک برنامه منسجم و کشوری و توجه ویژه حکومتی نسبت به این جریان داریم. مگر سمنها به چند کودک میتوانند کمک کنند. سیستم ترحمی در این مسئله را باید با سیستمهای پوششی و حمایتی گسترده که کل خانواده را در بر میگیرد عوض کرد.
وی تأکید کرد: با خیریه دادن این بچهها خوب نمیشوند.
مدیرعامل مؤسسه مهر و ماه با اشاره به اینکه وضعیت کودکان خیابانی خیلی بهتر از کودکانی است که در کارگاههای زیرزمینی، کورهپزخانهها، رستورانها و ... کار میکنند، گفت: کودکان خیابانی حداقل جلوی چشم مردم هستند اما بچههایی که در کارگاهها هستند آزارهای جسمی، روانی و جنسی شدیدی را متحمل میشوند. آزارهای جنسی و جسمی که این بچهها میبینند اثرات دراز مدتی بر آنها دارد.
وی اضافه کرد: این بچهها کار میکنند اما به دلیل قوانین موجود از هیچ حمایت قانونی و بیمهای برخوردار نیستند و همین زمینههای سوء استفادههای بیشتر از آنها را فراهم میکند. از نظر قانونی افراد زیر 15 سال را نمیتوان به عنوان کارگر استخدام کرد این بچهها در قانون کار مشمول بیمه هم نمیشوند و چون این کارگاهها زیرزمینی هستند هیچ قانون حمایتی کار هم شامل آنها نمیشود.
صباغ به حضور تعداد زیادی از بچههای مهاجران نیز اشاره کرد و گفت: ایران پیماننامه بینالمللی برای حمایت از این کودکان را امضاء کرده است که بر اساس آن متعهد هستیم حقوق اولیه شامل آموزش، بهداشت، مسکن و حمایتهای روحی و روانی هر کودکی که زیر پرچم ایران زندگی میکند را تأمین کنیم. ولی این امر را محقق نکردهایم و همین اکنون هم بر سر ثبتنام این کودکان در مدارس مشکل داریم. چرا که اداره کفالت که باید کارت حمایت تحصیلی این بچهها را صادر کند، کارنامه سمنها که این کودکان در صورت عدم پذیرش در مدارس در آنجا درس خواندهاند را نمیپذیرد.
وی خواستار تسهیل مباحث قانونی و حقوقی مرتبط با بچههای خیابانی و کار اتباع شد و گفت: آموزش بسیار مهم است.این بچهها چند نسل در ایران میمانند و حتی از نظر فرهنگی و علایقشان با فرهنگ ایرانی عجین شدهاند؛ چطور میشود به این بچهها گفت شما غریبه هستید و نمیتوانید درس بخوانید؟ هر آسیبی که به دلیل درس نخواندن این بچهها ایجاد شود دودش به چشم همه ما میرود.
بچههای سالم در محیط ناسالم آیا خوشبخت خواهندشد؟
مدیرعامل مؤسسه مهر و ماه تصریح کرد: این جزو حقوق اولیه یک انسان است که آموزش ببیند، کودکانی که اکنون اینگونه هستند آینده فردا را چگونه خواهند ساخت؟ آیا میتوانیم برای فرزندان خودمان بهترین امکانات را فراهم کنیم و مطمئن باشیم در محیط ناسالم و ناعادل جامعه هیچ آسیبی نبیند؟ افراد یک جامعه حلقههای زنجیری هستند که همه به هم وابسته هستند و نمیتوان گفت که من کاری به بقیه ندارم و فقط کودک خودم را بزرگ میکنم.
فقط 12 هزار کودک حمایت میشود
وی افزود: مسئله کودکان موردی است که مسئولیت دولتی و مشارکت اجتماعی و مردمی نیاز دارد، ولی اگر مسئولیت دولتی انجام نشود آن هم زمانی که همه ابزارها و قدرتها در دست دولت است تلاشهای مردمی نمیتواند تمام مشکل را رفع کند. NGO ها مگر چه تعداد کودک را میتوانند پوشش دهند؟ بر اساس اطلاعاتی که من دارم حداکثر 12 هزار کودک در تهران تحت حمایت سمنها هستند در حالی که آمار بچههای کار میلیونی است. به همین دلیل سمنها باید خواستههای ملی را مطرح کنند تا در سیاستگذاری برای بچهها دخالت داده شود.
انتهای پیام