به گزارش ایکنا؛ قرآن کلام خداوند سبحان و «تِبْيَاناً لِّكُلِّ شَیءٍ» است. خداوند این کتاب نورانی را به عنوان رحمت و برای هدایت بندگان بر رسول خویش حضرت خاتم الانبیاء(ص) فرو فرستاده است. سؤال این است که آیا برای بهرهگیری از علوم بیپایان قرآن و بهرهگیری از نور آن صِرف مراجعه به قرآن کریم کافی است یا اینکه برای کشف مرادات خداوند از کلامش، به بیان منفصلی هم نیاز است؟
با سیری کلی در آیات قرآن روشن میشود که این آیات، همه از نظر مضمون و محتوا در یک سطح نیستند، محتوا و دلالت برخی آیات روشن است و برخی دیگر خیر. حتی ظاهر برخی آیات در نگاه نخست با ظاهر آیاتی دیگر متعارض مینماید و برخی آیات نیز در نظر اوّل، اعتقادات باطلی همچون تناسخ، تجسیم، معصوم نبودن انبیاء، بر حق بودن هر کس که قدرت را به دست می-گیرد، اعتقاد به جبر و ... را تداعی میکند.
اصغر غلامی در مقاله «حکم عقل به ضرورت تعویل کلام خدا بر بیان حجتهای خدا» که در فصلنامه تخصّصی مطالعات قرآن و حديث سفينه، سال پانزدهم، شماره 57 منتشر شده است به بررسی این مسئله پرداخته است.
نگارنده در این مقاله دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی در مورد رابطه قرآن با مبیّن را بر پایه تعویل قرآن بر منفصل توضیح داده است؛ یعنی اینکه خداوند فهم مرادات کلام خود را به بیان حجتهایش وابسته کرده است؛ لذا هر کس فهم مراد خداوند را بخواهد، باید به حاملان علوم قرآن یعنی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) رجوع کند.
میرزای اصفهانی ادلّه خود را در کتاب مصباح الهدی چنین بیان میکند: یک؛ قرآن به لسان الوهیت است. لذا از یک سو شبیه کلام بشر نیست و از سوی دیگر منبع هر علمی است و پیوسته جریان دارد و پایان نمیپذیرد. لذا اصل هر امری در قرآن است. دو؛ قرآن خطاب به پیامبر نازل شده است. سه؛ قرآن برای تربیت همگان در همه زمانها نازل شده است. لذا باید بطون متعدد داشته باشد تا پاسخگوی نیاز همگان باشد.
مولف در توضیح کلام میرزا مهدی اصفهانی مینویسد: تأویل بر بیان منفصل یعنی این که کسی فهم مراد کلام خود را در غیر مقام افتاء به بیانی خارج از خود آن کلام وابسته و محتاج کند و مراد از تأویل در اینجا آن است که خداوند فهم مرادات کلام خویش را به بیانات حجتهای خود وابسته کرده است و هر کس بخواهد به مراد خداوند از کلامش دست پیدا کند، ناگزیر باید به حاملان علوم قرآن یعنی پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت ایشان مراجعه کند.
از نظر میرزا هیچ انسان عاقلی در کشف علوم و مرادات و تأویل و تفسیر قرآن، خود را از بیان کسی که قرینه منفصلهای برای آیات قرآن دارد، بینیاز نمیبیند. این قرائن منفصل، تنها نزد کسانی یافت میشود که علوم قرآن از سوی خداوند به آنان رسیده و ایشان به داشتن این علوم، تحدّی میکنند. در نتیجه، انسان عاقل که به حکم عقل گردن نهد، هرگز بدون مراجعه به عالمان علوم قرآن و صرفاً با استناد به عمومات و مطلقات کتاب خدا، هیچ حکمی را ثابت نمیداند.
میرزای اصفهانی معتقد است که هر عاقلی با مراجعه به قرآن و شناخت خصوصیات کلام الاهی به روشنی ضرورت مراجعه به عالمان علوم قرآن را برای کشف مرادات کلام الاهی درمییابد.
نگارنده مقاله در توضیح ادله مرحوم میرزای اصفهانی مینویسد: میرزا در بیان ادلّه ضرورت تأویل، به چند نکته کلیدی و مهم اشاره میکند از جمله اینکه قرآن کلام خداوند و به لسان الوهیت است و هم سنخ با کلام بشر نیست.اینکه گفته میشود «قرآن به لسان الوهیت است» بدین معناست که سنخ آن با کلام بشر تفاوت دارد؛ یعنی هیچ مشابهت و سنخیتی میان کلام خدا و کلام بشر وجود ندارد، چنان که افعال خدا نیز شبیه افعال بشر نیست.
مولف در ادامه مقاله عنوان میکند: بر اساس معارف اعتقادی ما، شکی نیست که مخاطب کلام الاهی، اولاً و بالذّات، شخص خاتم الانبیاء(ص) است. خداوند تمام علم را از طریق کلام خویش به آن حضرت افاضه فرموده است و علم از طریق ایشان به دیگران میرسد. بر همین اساس در روایات تصریح شده است که: «إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِه؛ کسی قرآن را میشناسد که مخاطب آن باشد».
مرحوم میرزا با توجه به این حقیقت میگوید: ضروت تأویل، به خاطر آن است که هر کس در قرآن مجید حسب ترتیب نزولش تدبر کند، میبیند که قرآن اولاً و بالذّات، خطاب به کسی است که به آن فرستاده شده است، و او به قرائت قرآن و دعوت و انذار و بشارت خصوصی و عمومی امر شده است و حاصل آن که قرآن خطاب به پیامبر اکرم(ص) نازل شده و علوم آن تنها به حضرتش افاضه گشته است. بر اساس آموزههای معتبر دینی، رسول خدا(ص) نیز علوم قرآن را به امیرالمؤمنین و سایر اهل بیت تعلیم فرموده است. پس تنها ایشان حاملان علوم قرآن هستند.
یکی دیگر از دلایلی که مرحوم میرزا برای ضرورت تأویل به قرینه منفصله ارائه کرده، این است که قرآن برای تربیت همه مردم عالَم نازل شده است. از نظر ایشان، انسانها از نظر ایمانی مراتب بسیار مختلفی دارند و از نظر فهم و درک نیز هرگز در یک مرتبه نیستند، به علاوه تربیت افراد مختلف در زمانهای گوناگون اقتضائات متفاوتی دارد. لذا نزول قرآن به گونهای که فهم تمام مرادات آن برای همگان در تمام اعصار ممکن باشد، محال است.
پس علوم قرآن باید به کسی عطا شود که متصدی تربیت بشر است و او با بهرهگیری از علوم بیپایان قرآن، تربیت بندگان را که امری تدریجی است بر عهده گیرد. در نتیجه تأویل به بیان چنین کسی برای دستیابی به مرادات و معارف قرآن، ضروری و اجتناب ناپذیر است.
از نظر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی مهمترین حکمت تأویل، این است که خلافت خلفای الهی را تثبیت میکند و باطل بودن غاصبان خلافت را آشکار میسازد، و این بزرگترین احسان به اهل عالم است. در روایتی آمده است که کلام خدا سه قسم است: 1 ـ قسمی که همه (عالم و جاهل) آن را میفهمند. 2 ـ قسمی که فقط افراد مؤمن که ذهن خود را صاف کردهاند و خداوند سینه آنان را برای اسلام گسترانده، آن را میفهمند. 3 ـ قسمی که غیر از خدا و ملائکه و راسخان در علم، آن را درک نمیکنند؛ بر اساس این روایت خداوند کلامش را بر این سه قسم قرار داده است تا اهل باطلی که بعد از رسول خدا(ص) حکومت را غصب کردند، مدعی علم الکتاب نشوند. زیرا خداوند این علم را برای آنان قرار نداده است تا آنها در برابر کسانی که بر آنان ولایت دارند، تسلیم گردند و از اطاعت ایشان استکبار نورزند.
در قسمت نتیجهگیری مقاله میخوانیم: در این مقاله مختصر روشن شد که از نظر مرحوم میرزا مهدی اصفهانی تأویل بر بیان منفصل در تمام آیات کلام الله، حتی در آیات محکمات و نصوص قرآن نیز ضروری است؛ و ظهور بدون مراجعه به بیان منفصل منعقد نمیشود تا درباره حجیت آن سخن گفته شود، زیرا اولاً محکم و متشابه بودن با توجه به اختلاف سطح معرفتی افراد مختلف، امری نسبی است. ثانیاً برای کشف مرادات کلام، باید احراز شود که کلام تمام است و به بیان منفصل نیاز ندارد. و از آنجا که قرآن به لسان الوهی است و هم سنخ کلام بشر نیست، هرگز نمیتوان چنین امری را احراز کرد.
وی یادآور میشود که قرآن شامل هدایت عامّه برای اهل عالم در همه زمانها است و وضع احکام و شرایع برای مردم تدریجی است، زیرا این احکام برای همه مردم تا آخر دنیا وضع شده است. پس ناگزیر آیات قرآن مشتمل بر ناسخ و منسوخ است و باید در آن، عمومات و مطلقات و مخصّصات و مقیّدات و ... باشد. لذا استیفای معارف و احکام قرآن برای همگان، به گونهای که از بیان عالِم به قرآن بینیاز باشند، امکان ندارد.
در نتیجه بندگان در هر زمانی به کسی احتیاج دارند که به خصوصیات احکام عالِم است حتی چنانچه استیفای احکام و معارف برای همه ممکن باشد، خداوند این کار را نکرده است تا مردم را به سوی حجتهای خود سوق دهد و به همه نشان دهد که غاصبان خلافت الهی غاصب و جاهلاند. پس همگان ناگزیر از مراجعه به عالِمی هستند که خداوند، او را حامل علوم قرآن قرار داده است.
انتهای پیام