عصمت همتی، استاد حوزه و دانشگاه، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان اظهار کرد: تساهل و تسامح به معنای آسانگیری، سخت نگرفتن و گذشت است. در واقع براساس مضافی که به این موضوع اضافه میکنیم، میتوانیم بگوییم در متون دینی ما تساهل و تسامح وجود دارد یا ندارد. اگر منظور از تساهل و تسامح مروت، گذشت، بردباری و صبوری در رفتار باشد، باید گفت که براساس متون دینی مروت و مدارا با خلق نصف ایمان است و صراحتاً هم توصیه شده اهل حلم، گذشت و عفو باشیم. حلم، بردباری و گذشت از آثار اساسی عقل عملی است.
وی افزود: اگر تساهل و تسامح را در حوزه اخلاق مورد بحث قرار دهیم، هیچ صاحبنظری نمیگوید ما چنین تساهل و تسامحی را در مفاهیم دینی نداریم. اما اگر بخواهیم در حوزه عقاید درباره تساهل و تسامح بحث کنیم و یا بعضیها بگویند که شما در حق و باطل بودن یک دیدگاه و فکر اهل تساهل و تسامح باشید، نمیتوانیم به راحتی درباره آن فتوا و نظر بدهیم، زیرا در تفکر دینی ملاک حقانیت مطابقت با واقع بودن آن است و چون امر واقع یکی بیشتر نیست، بنابراین نمیتوانیم به حقهای متعدد در حوزه عقاید اعتقاد داشته باشیم، یعنی آن چیزی که امروزه به آن پلورالیزم معرفتی یا پلورالیزم دینی میگویند.
تساهل و تسامح در حوزه اعتقادات قابل پذیرش نیست
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: تساهل و تسامح به این معنا که کسی بگوید عقیده من به همان مقدار از حقانیت بهرهمند است که عقیده مقابل یا معارض من از حق برخوردار است قابل پذیرش نیست. آن هم با توجه به اینکه در معارف دینی به تسامح و تساهل رفتاری دعوت شدهایم، زیرا در حوزه عقاید معتقدیم که حق به ذات متکثر نیست و آدمی میتواند به طور اجمالی به دیدگاه حق برسد و معرفت پیدا کند و اگر حق را یافت، مکلف است که از حق تبعیت کند و نمیتواند بگوید هم حق هستم و هم آن کسی که عقاید من را ندارد.
همتی بیان کرد: در واقع در حوزه اعتقادی به این معنا تسامح و تساهل پذیرفته نیست. اگرچه این حرف هم درست است که حق چیز آسانی نیست، یعنی حق به راحتی به دست نمیآید و ممکن است که خودمان را در جایی حق بدانیم، ولی در واقع حق نباشیم. بنابراین توصیه میشود که باب گفتوگو و سخن گفتن در باب حق گشوده باشد، اما درعین حال نمیتوانیم بگوییم که حقهای معارض را میتوانیم در کنار هم بپذیریم و اسمش را بگذاریم تسامح و تساهل.
فضایل اخلاقی به ذات مطلوب هستند
وی افزود: حلم، بردباری و تسامح و تساهل در رفتار ائمه(ع) آن قدر بارز بوده و نمود داشته است که این بزرگواران از این راه دیگران را متحول میکردند، یعنی نگران این نبودند که اگر حلم بورزند، طرف مقابل سوءاستفاده میکند. وقتی در حوزه اخلاق صحبت میکنیم، اینها را جز فضایل اخلاقی میدانیم. بنابراین وقتی اسمش را فضیلت اخلاقی میگذاریم یعنی به ذات مطلوب هستند و وقتی به ذات مطلوب میشوند، دیگر تابع شرایط و قوانین رفتارهای ما نیستند.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در حوزه قانونگذاری قوانین باید منطبق بر عدالت و هدف قانونگذار نیز باید اجرای عدالت باشد. عدالت نیز لوازمی دارد و لازمهاش این است که مظلوم حقش ادا شود و ظالم ظلمش بیپاسخ نماند، زیرا این به مصلحت اجتماع است. اما در حوزه رفتار شخصی نمیتوانیم بگوییم مثلاً حلم اینقدر فایده دارد و از این درجه که بگذرد ضرر دارد، زیرا گفته شده اگر حلیم نیستید، خود را به تحلم بزنید؛ یعنی مثل آدمهای دارای حلم رفتار کنید.
هیجانات منفی با روح ایمان سازگار نیست
همتی گفت: مدارا با مردم نصف ایمان است و این حرف بزرگی است، یعنی شما اگر نتوانید خلق را تحمل کنید، آزارهایشان را نادیده بگیرید و در مقابل آزارهایشان آزار نرسانید. بنابراین این طور نیست بگوییم حلم تا جایی که سوءاستفاده نشود، یا تا جایی که فایده و مصلحت باشد؛ این قیدها قید فضایل نیست، بلکه به صورت مطلق فضیلت هستند. انسان باید بتواند آن قدر بر خودش غلبه روانی داشته باشد که رفتارهای نامطلوب دیگران را تحمل کند و به هیجانات منفی نظیر غضب، انتقام، کینهورزی و کینهجویی کشیده نشود. اگر آدمی در مسند قدرت باشد و به این هیجانات منفی کشیده شود، بسیار خطرناک خواهد بود و آدمی را به ظلم کردن میکشاند. اگر انسان در مسند قدرت هم نباشد، باز هم کینه، کینهجویی و انتقامجویی با ایمان سازگار نیست.
وی ادامه داد: در دیدگاه دینی به ما توصیه شده که خوبی را برای خدا بکنیم. خدا را منبع حیات میدانیم و آن خوبی که اثر ماندگار دارد همین خوبی کردن برای خداست که موجبِ رشد معنوی انسان میشود. بعضی آدمها کارهای خوبی را انجام میدهند، اما نیت معاملهگری دارند؛ یعنی منِ انسان خوبی میکنم و در عمق ضمیرم منتظر هستم که دیگران آن را به عنوان خوبی ببینید و برای من تلافی کنند. اگر این گونه نگاه کنیم، آن خوبی به معنای اخلاقی از دیدگاه دینی صادر نشده است. توصیه شده کارهای خوب را با نیت و انگیزه الهی انجام بدهیم، یعنی وقتی کار خوبی را انجام میدهید، در ذهن شما این گونه تداعی شود که این کار چون امر اوست و او (خدا) را خشنود میکند آن را انجام میدهم.
وی ادامه داد: اینچنین خوبی کردن فضیلت اخلاقی است و رشد معنوی میآورد و براساس دیدگاه جهانبینی اسلامی، خداوند به این خوبی پاسخ میدهد. او فرموده خوبیهای شما را چه در دنیا و چه در آخرت چند برابر به شما برمیگردانم. بنابراین آدم هیچوقت از انجام چنین کار خوبی پشیمان نمیشود، چون اصلاً از اول طرف معامله خداوند است و خداوند هم مشتری خوبی است و برای خوبی کردنهای ما تمام و کمال اجر و پاداش میدهد. مرتبه بالاتر از این نیز وجود دارد و آن هم اینکه برخی از خواص هستند که برای خوبی کردن، دنبال پاداش گرفتن از طرف خدا نیستند. به محض اینکه با خوبی کردن امر خدا را انجام دهند و او را راضی کرده باشند، برایش کفایت میکند.
انتهای پیام