به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «آینده وحدت در جهان اسلام» امروز، 14 اسفند با حضور جمعی از صاحبنظران و علاقهمندان در سالن کنفرانس خبرگزاری تقریب برگزار شد.
حجتالاسلام علیاکبر نیکزاد، کارشناس فِرَق سازمان تبلیغات اسلامی در این نشست بیان کرد: به صورت کلی، در اسلام با دو گفتمان روبرو هستیم: یکی تکفیر و دیگری تقریب. در تکفیر تا جایی پیش رفتیم که فقهالتکفیر هم ظهور یافته است و حتی مبانی کلامی تکفیر نیز تبیین شده است و در واقع به یک گفتمان غالبی در جهان اهل سنت تبدیل شده و الآن به عنوان مهمترین رقیب برای تقریب مطرح است.
وی با طرح این سؤال که آیا تکفیر، ریشه در متون دینی و روایات دارد یا ریشه در عوامل تاریخی و اجتماعی مسلمانان داشته است؟ گفت: به نظر بنده، باید به اختلاف میان ارتداد و تکفیر پرداخت و اشاره کرد که اختلافات جدی بین تکفیر و ارتداد وجود دارد. ارتداد به این معنا است که کسی میآید و اعلام میکند که تا امروز مسلمان بودهام و به شهادتین اقرار داشتهام، اما از امروز کافر هستم، لذا مرتد کسی است که خودش اعلام کفر میکند، اما در تکفیر اینگونه است که در آنجا کسی که تکفیر میشود، میگوید من مسلمان هستم، اما تکفیر شونده از طرف تکفیرکننده متهم به کفر میشود، لذا این دو متفاوت هستند.
نیکزاد تصریح کرد: در بحث ارتداد، این سؤال را نداریم که حق داریم کسی را مرتد بدانیم یا خیر. همچنین تکفیر در جایی است که اگر کسی ادعای مسلمانی دارد، اما اسلام او دارای نوعی شبهه است، با این حال آیا حق داریم کسی را که مدعی مسلمانی است، تکفیر کنیم؟ تکفیرگرایی در اسلام، ریشهای در کتاب و سنت ندارد و کسی در آیات و روایات، استنادی را نمییابد که به کسی حق بدهد که کسی را تکفیر کند. حتی پیامبر(ص) و امام نیز نمیتوانند کسی را کافر بدانند. ما در آیات و روایات، تکفیر عمومی داریم و اشاره شده که اگر کسی به این مبانی عمل نکند، کافر است. اما در مورد شخص چنین چیزی را نداریم.
وی بیان کرد: حتی در مورد منافقین نیز شرایط اینطور بود که پیامبر(ص) تلاشی را انجام نداد که منافقین را معرفی کند، هرچند به آنها هشدار میداد. در هر صورت منافق، به ظاهر مسلمان است و لذا به غیر از خداوند، هیچ کسی حق ندارد کسی را تکفیر کند، تکفیر به یک معنا حرام است و مستند قرآنی و روایی زیادی نیز در این زمینه وجود دارد. بنابراین بین تکفیر و ارتداد تفاوت است. یک نفر که مرتد است، خودش به ارتداد اقرار میکند و میگوید به مبانی اسلام اعتقاد ندارم، اما در تکفیر، اقرار طرفی که تکفیر میشود، این است که مسلمان است.
نیکزاد در ادامه تصریح کرد: اما در مجموع، دو گفتمان تکفیری و تقریبی داریم و این دو در تقابل با هم هستند. آنچه ریشه در آیات و روایات دارد، تقریب است که به اخوت و برادری و رعایت اصول و ارزشهای اخلاقی دعوت میکند. امام علی(ع) نیز وقتی به مالک اشتر نامه نوشت و او را مأمور به استانداری کرد، گفت شما در آنجا نمیتوانید منابع زیردستان را تصرف کنید، بلکه باید به زیردستان محبت داشته باشید، برای اینکه اینها از این دو صنف خارج نیستند که یا دیندار هستند و یا مانند تو انسانند. بنابراین، مبانی تقریب در بعد وسیعی که دارد و میتوانیم در این زمینه جهانی فکر کنیم، ریشه در مبانی قرآنی و روایی دارد، اما تکفیر، برخاسته از تاریخ است و اسلام تاریخی است که در آن فقه تکفیر شکل گرفته است.
وی بیان کرد: در مورد تقریب، به نظرم در دو سطح میتوان مسائل را دنبال کرد؛ یکی همین چیزی است که مجمع تقریب عهدهدار آن است و یکی نیز فراتر از این، رسالت مجمع را شامل میشود. یعنی یک تقریب عبارت از تقریب بین مذاهب اسلامی است و مخاطب ما پیروان مذاهب هستند. البته این نیز مهم است که چرا از وحدت استفاده نشده و تقریب را به کار میبرند. دلیل آن نیز این است که چون تفاوتهای جدی بین اینها وجود دارد و وحدت، مؤلفههایی در حوزه اعتقادی و فقهی دارد، اما اصل اول تقریب این است که قبول کنیم که متفاوت فکر میکنیم. یعنی شرط اول تقریب این است که ما مخالف خود را به رسمیت بشناسیم که این مخالف، متفاوت فکر میکند و آرای متفاوت دارد و اینطور نیست که مثل ما فکر کند و از آن طرف نیز باید حقوقی را برای مخالف قبول کنیم و باید در صدد این باشیم که در ضمن تقریب، کرامت انسانی او را نیز حفظ کنیم.
نیکزاد در ادامه تصریح کرد: بنابراین تقریب بین مذاهب است و این نیز مؤلفههای خود را دارد. یکی از چیزهایی که کمتر دیدهام که ارباب تقریب به آن توجه داده باشند و روی آن تمرکز کرده باشند را در اینجا اشاره میکنم. معمولاً در بحث تقریب به اعتقادات مشترک اشاره میشود که میتوان به حوزه فقه مقارن اشاره کرد، اما به نظر بنده، اولین پایهای که گفتمان تقریبی به آن نیاز دارد، اخلاق است. اخلاق در گفتمانهای دینی ما ضعیفترین جایگاه را دارد. گرایشهای دینی اعم از شیعی و ... بیشتر در کلام تبلور پیدا کرده و اسلامِ فقهی و کلامی بیشتر در بحثها مدنظر قرار گرفته است، در حالی که اخلاق اسلامی به این دلیل که در مبانی اختلاف کمتری دارد، میتواند مبانی تقریب را مستحکم کند.
وی بیان کرد: هرچقدر از اعقتادات و مبانی فقهی مشترک صحبت کنیم، اما حقوق یکدیگر را رعایت نکنیم، اتفاقی نمیافتد. اگر میخواهیم مباحث تقریبی را داشته باشیم، باید از برخی تعصبات دوری کنیم و دیگران را بپذیریم که اخلاق عهدهدار تأمین آن است. باید در برخورد دیگران آنچنان باشیم که اگر او نسبت به ما بدی کرد، ما بدی نکنیم. در محاسن اخلاقی مسئله اینطور است که کار خوب در برابر کار خوب است، اما وقتی از مکارم اخلاقی حرف میزنیم، یعنی اگر کسی به ما بدی کرد، ما خوبی کنیم. انسان میتواند به درجهای از تزکیه دست یابد و جانش صفا پیدا کند که در این مرحله، رفتار و گفتارش نیز بسیار اخلاقیتر و با توجه به رعایت حقوق و کرامت طرف مقابل خواهد بود.
این پژوهشگر حوزه ادیان و فرق تصریح کرد: همه پیامبران، شرح صدر داشتند. برای اینکه انسان باید در فضای گفتوگو شرح صدر داشته باشد و اینجا است که یک گفتوگو به خشونت کشیده نمیشود. اخلاق اسلامی ما، به یک معنا انسانی است و پیامبر نیز فرمود که «اکرموا الضیف و لو کان کافرا»، یا جملهای که عارف بزرگ خرقان گفته است و مضمونش این است که کسی که در درگاه ابوالحسن آمد، نانش دهید و از ایمانش نپرسید. یعنی پیامبر(ص) خواست بگوید، وقتی یک نفر را خدا آفرید، هر چند کافر است، اما به هر حال خدا این ارزش را در او دید که روح خود را در او دمیده است. یا در روایات مربوط به حقوق همسایه این را داریم که مثلاً نمیگوید همسایه مسلمان یا شیعه این حقوق را دارد، بلکه این حق همسایگی، حق انسانی است نه بحث مسلمانی. لذا اخلاق اسلامی، ظرفیتهای بسیار بنیادین و اساسی را دارد که میتواند یکی از مقولات اصلی مباحث تقریبی باشد که متأسفانه جایگاه آن در بحثها بسیار کمرنگ است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به چالشها و موانع تقریب اشاره و گفت: ما شکافهای مختلفی داریم که تقریب را به چالش میکشد و یکی از آنها اختلافات مذهبی است. خیلی از این گسلها، در خیلی از مواقع مانند گسلهای زلزله آرام است، اما در برخی مقاطع، به دلایل مختلف این گسل همانند گسل زلزله میتواند فعال شود که در اینصورت آثار مخربی نیز دارد، این گسلهای فرهنگی نیز همینطور هستند. بحث قومیت، شبیه یک بحث گسل طبیعی است و ما نیز قومیت خود را به ارث بردهایم و حق نداشتهایم که از این قوم و قبیله باشیم و اینکه هر کسی از یک قبیله است نیز از سنتهای الهی است. اما قومگرایی و نژادپرستی انتخابی است و خداوند علیرغم اینکه انسان را آفریده، اما به او این حق را نداده که خود را برتر بداند، اما این یک گسل است و در جهان اسلان نژادپرستیهای متفاوتی را شاهد هستیم.
نیکزاد در ادامه تصریح کرد: به نظر بنده ایرانیان نیز این هوشمندی را به خرج دادند که اسلامیت را قبول کردند و از بین قرائتهای مختلف نیز، اهل بیتی شدند. این نکته نیز به نظر بنده به دلیل رشد فرهنگی آنها بوده که موفق شدند بین جریانهای اسلامی، تفکیک قائل شوند و اسلام اهل بیت(ع) را قبول کنند. لذا گسل قومیت و اختلافهای مذهبی که طبیعی هم نیست، اما تاریخی است و آن را به ارث بردهایم، بسیار مهم است.
وی در ادامه افزود: فرقههایی در درون مذاهب به وجود آمده است و این فرقهگرایی نیز از جمله چالشهای جدی تقریب است. حتی فرقههایی که اکنون داریم مانند فرقه یمانی اینطور هستند. سلفیتگرایی نیز یک چالش دیگر است. چنان که بستر عمده تکفیر نیز سلفیتگرایی است، به ویژه بعد از قرن هفتم که ابن تیمه آراء خود را بیان کرد، این جریان ادامه یافت. لذا این بحث به جد در جهان گسترش پیدا کرد و الآن نیز بسیار تاثیرگذار است. همچنین نبود رهبران قدرتمند که تاثیرگذار باشند نیز یکی از چالشها است. برای نمونه میتوان به امام خمینی اشاره کرد و شما میبینید که حضور ایشان چقدر ایران و انقلاب را با سایران مرتبط کرد و در تقریب نقشآفرین بود.
انتهای پیام