موضوع اقتصاد و معیشت مردم و آثار اجتماعی و سیاسی و توجه یا بیتوجهی به آن از سوی حکومتها و سبک زندگی اقتصادی مسئولان و همچنین رعایت نکات شرعی معاملات و مواردی از این قبیل از مسائل مهمی است که مورد تأکید قرآن کریم قرار گرفته است. به همین دلیل بخشی از آیات قرآن به موضوعات اقتصادی به شکل گوناگون آن اعم از خمس، زکات، ربا، رزق حلال، اهمیت کار و تلاش و سایر موضوعات اقتصادی اختصاص دارد و این نشاندهنده اهمیت مقوله اقتصاد نزد خداوند متعال است.
در این راستا بنا داریم در قالب سلسله یادداشتها و گزارشهایی به بررسی آیات اقتصادی قرآن و تفاسیر مربوط به آنها بپردازیم.
یکی از آیات قرآن کریم که با موضوعات اقتصادی مرتبط است، آیه 2 سوره مبارکه «البقره» است که خداوند متعال در این آیه فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از چيزهاى پاكيزهاى كه به دست آوردهايد و از آنچه براى شما از زمين برآوردهايم، انفاق كنيد و در پى ناپاك آن نرويد كه از آن انفاق نماييد، در حالى كه آن را اگر به خودتان مىدادند جز با چشمپوشى و بى ميلى نسبت به آن، نمىگرفتيد و بدانيد كه خداوند، بىنيازِ ستوده صفات است».
انفاق از روی اجبار منجر به کمال انسان نمیشود
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل این آیه آورده است: «طیبات» جمع طیب به معنای پاک است و خداوند در این آیه امر میکند که از آنچه دوست دارید انفاق کنید، نه آنچه خودتان به آن رغبت ندارید. «تیمم» به معنای قصد است، یعنی از روی قصد و عمد از اموال پستتان انفاق نکنید، چون بخشیدن چیزی که برای انسان بیاهمیت و پست است، در واقع خلاص شدن از شرّ آن است نه آنکه کمالی برای نفس باشد. چنین انفاقی هیچ اثری در کمال انسان ندارد و بدانید که خداوند بینیاز است و در عین بینیازی انفاق طیب را میستاید و میپذیرد و چون او بینیاز و ستوده است، نباید با چنین خدایی طوری مواجهه کرد که سزاوار و درخور جلالت او نباشد.
کلمه «تیمم» هم به معناى قصد است و هم معناى اقدام عمدى و کلمه «خبیث» ضد کلمه «طیب» را معنا مىدهد، آن به معناى ناپاک و این به معناى پاک است و کلمه «منه» متعلق به کلمه خبیث است و جمله «تنفقون»، حالى است از فاعل «تیمموا» و جمله «لستم باخذیه» حالى است از فاعل «تنفقون» و عاملش همان فعل است. جمله «ان تغمضوا فیه» به خاطر کلمه «ان» مبدل به مصدر مىشود و «لام» به طوری که گفته شده در تقدیر است و تقدیر کلام «الا لاغماضکم فیه» است، ممکن هم هست حرف «باء» را در تقدیر گرفت و گفت: تقدیر کلام «الا بمصاحبه الاغماض» است.
توجه قرآن کریم به کیفیت مالی که انسان به دیگران میبخشد
کیفیت مالى که باید انفاق شود و معناى آیه روشن است، نکتهاى که باید به آن توجه کرد این است که خداى متعال در این آیه کیفیت مالى را که انفاق مىشود بیان نموده و مىفرماید: باید از اموال طیب باشد، نه خبیث، یعنى مالى باشد که فقیر به رغبت آن را بگیرد نه به کراهت و اغماض، براى اینکه کسى که نخواهد با بذل مال طیب، خویشتن را به صفت بخشنده متصف سازد و بخواهد مال خبیث خود را از سر باز کند و زندگى خود را از چنین آلودگیها رها سازد، چنین کسى دوستدار کار نیک نمىشود و چنین انفاقى نفس او را به کمال نمىرساند.
به همین جهت است که مىبینیم آیه شریفه با جمله «و اعلموا ان الله غنى حمید» آغاز شده است زیرا این جمله به ما مىفهماند که باید در انفاق خود بىنیازى و حمد خداى را در نظر بگیریم، که خدا در عین اینکه احتیاجى به انفاق ما ندارد، مع ذلک انفاق طیب ما را مىستاید، پس از مال طیب خود انفاق کنید و نیز ممکن است جمله را چنین معنا کنیم: چون خدا غنى و محمود است نباید با او طورى سودا کرد که لایق به جلال او «جل جلاله» نبوده باشد.
نهی مردم از بخشش اموال بیارزش
آیتالله العظمی مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه در مورد این آیه اشاره کرده است: در این آیه که ششمین آیه از سلسله آیات درباره انفاق است، سخن از چگونگى اموالى است که باید انفاق شود. نخست مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید از اموال پاکیزهاى که از طریق تجارت به دست آوردهاید و از آنچه از زمین براى شما خارج کردهایم از منابع و معادن زیر زمینى و از کشاورزى و زراعت و باغ انفاق کنید» در واقع قرآن مىگوید، ما منابع اینها را در اختیار شما گذاشتیم بنابراین نباید از انفاق کردن بخشى از طیّبات و پاکیزهها و «سر گل» آن در راه خدا دریغ کنید.
سپس براى تأکید هر چه بیشتر مىافزاید: «به سراغ قسمتهاى ناپاک نروید تا از آن انفاق کنید در حالى که خود شما حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روى اغماض و کراهت». از آنجا که بعضى از مردم عادت دارند همیشه از اموال ىی ارزش و آنچه تقریباً از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست انفاق کنند این جمله صریحا مردم را از این کار نهى مىکند.
انفاق اموال پست، بیادبی به مقام شامخ پروردگار است
در حقیقت، آیه به نکته لطیفى اشاره مىکند که انفاق در راه خدا، یک طرفش مؤمنان نیازمند هستند، و طرف دیگر خدا و با این حال اگر عمداً اموال پست و بىارزش انتخاب شود، از یک سو تحقیرى است نسبت به نیازمندان که ممکن است علىرغم تهیدستى مقام بلندى از نظر ایمان و انسانیت داشته باشند و روحشان آزرده شود و از سوى دیگر سوء ادبى است نسبت به مقام شامخ پروردگار.
و در پایان آیه مىفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ؛ بدانید خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است». یعنى نه تنها نیازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است، بلکه تمام نعمتها را او در اختیار شما گذارده و لذا حمید و شایسته ستایش است.
نهی مسلمانان از بخشش درآمدهای حاصل از ربا
همچنین در تفسیر «نور» درباره این آیه به نکات زیر اشاره شده است:
آيات قبل، شرايط انفاق كننده را مطرح كرد و اين آيه شرايط چيزهايى را بيان مىكند كه به محرومان انفاق مىشود.
امام باقر(ع) ذيل اين آيه فرمودند: بعضى از مسلمانان درآمدهاى حرامى مانند ربا داشتند كه صرف فقرا مىكردند، اين آيه آنان را نهى نمود.
درباره پیامهای این آیه از قرآن نیز در تفسیر نور به پیامهای زیر اشاره شده است:
1- «أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ» هدف از انفاق، رهايى از بخل است، نه رهايى از اشياى بىارزش و نامطلوب.
2- «ما كَسَبْتُمْ ... مِمَّا أَخْرَجْنا» در انفاق، تفاوتى ميان پول نقد يا كالا نيست.
3- «ما كَسَبْتُمْ» بخششِ بادآوردهها مهم نيست، بلكه بخشش از دسترنج، داراى ارزش است.
4- «وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ» در انفاق بايد كرامت محرومان محفوظ بماند.
5- «وَ لا تَيَمَّمُوا» نه تنها از چيزهاى ناپاك و پست انفاق نكنيد، بلكه به فكر آن نيز نيفتيد.
6- «لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا» وجدان انسان، بهترين معيار براى شناخت پسنديده و ناپسند است. هر آنچه را مىپسندى كه به تو انفاق كنند، شايسته است كه انفاق كنى و اگر آن را دوست نمىدارى، شايستهى انفاق نيست.
7- «آخذيه» هر فرد ثروتمندى احتمال فقير شدن خود را بدهد، شايد روزى دستِ دهنده شما، دستِ گيرنده شد
8- گرفتن مال نامرغوب، نشانه رضايت فقرا نيست، بلكه نشانهى استيصال آنان است. «تغمضوا» يعنى شما هم با اغماض وسختى ممكن است چيزى را بگيريد، ولى اين نشانه رضايت شما نيست.
9- «أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ اثر انفاق به خود شما بر مىگردد، وگرنه خداوند غنى و بىنياز است.
10- «غَنِيٌّ حَمِيدٌ» غناى الهى همراه با كمالات و محبوبيّت است.
نتیجه گیری
باید توجه داشت که یکی از مسائل مورد توجه دین مبین اسلام و قرآن کریم، عدم تمركز ثروت و کاهش فاصله طبقاتی در جامعه است. در این راستا اسلام تأکید بسیاری بر توزيع ثروتهاى عمومى با هدف ایجاد توازن اقتصادی و رفع فقر در جامعه دارد. از سوی دیگر، عمل پسنیده «انفاق» میتواند منجر به حرکت بخشی از سرمایه طبقات بالای جامعه به سمت نیازمندان شود و نقش مؤثری در رفع فقر داشته باشد. با توجه به اینکه وجود فقر، یکی از دلایل انحراف جامعه و سقوط اخلاقی آن است و بسیاری از جرایم و فسادها ریشه در وجود فقر و نیاز مالی در جامعه دارند بنابراین دین مبین اسلام بر پیشگیری قبل از درمان تأکید دارد و در این زمینه، انفاق یکی از بهترین روشها برای مبارزه با فقر و بیعدالتی است.
همچنین دین مبین اسلام قصد ساختن جامعهای دارد که در آن انسانها نسبت به برادران دینی خود احساس وظیفه کرده و برای رفع نیازهای آنان تلاش کنند تا ریشه فسادهای اخلاقی نیز خشکانده شود و جامعه از هلاکت و نابودی مصون بماند و در این راستا انفاق یکی از بهترین روشها است که آثار اقتصادی آن تمام جامعه را در بر میگیرد و منجر به تحقق عدالت اقتصادی میشود و آثار آن به خود شخص انفاق کننده هم بازخواهد گشت. بنابراین باید توجه داشت همانگونه که خداوند متعال نیز اشاره کرده است، آثار این انفاق برای خود انسانها و بهبود وضعیت اقتصادی آنهاست چراکه خداوند نیازی به چنین انفاقی ندارد.
انتهای پیام