تفکیک فقه از اخلاق با عقل و نقل ناسازگار است
کد خبر: 3934707
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۱
استاد و پژوهشگر حوزه علمیه:

تفکیک فقه از اخلاق با عقل و نقل ناسازگار است

حجت‌الاسلام رحیمی با بیان اینکه عبادت هم به رفتارهای ظاهری و هم باطنی اطلاق می‌شود، اظهار کرد: از طرفی میان رفتارهای باطنی و ظاهری عقلاً و نقلاً وحدت رویه وجود دارد؛ در قرآن به همان نحو که به رفتارهای ظاهری، انذار، بشارت و امر شده به همان شکل به اعمال قلبی هم اطلاق شده است؛ یعنی هیچ تفکیکی میان اعمال ظاهری مانند نماز با ایمان به غیب، قیامت و خدا قائل نشده است.

تکمیلبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی رحیمی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه، امروز، 21 آبان‌ماه، در نشست «تأملاتی بنیادین بر تفکیک فقه از اخلاق» در مؤسسه فقاهت، گفت: برخی معاصرین فکر می‌کنند علم اخلاق یک علم کاملا متمایز و با هویتی کاملا متفاوت از فقه در غایت و مبانی است، در موضوعات و محمولات تفاوت دارد و در مجموع تمایز همه جانبه در کار است؛ یعنی غایت فقه رسیدن به سعادت یعنی دوری از عقوبت است ولی اخلاق قصد دارد انسان را به بالاترین مراتب کمال انسانی برساند لذا موضوع علم اخلاق، کسب ملکات و فضائل است.

رحیمی اظهار کرد: برخی تصریح می‌کنند گزاره‌های اخلاقی حکم فقهی ندارد؛ البته برخی می‌گویند مستحب است یعنی باز در دایره فقه قرار می گیرد ولی گروه نخست اساسا آن را بیرون از فقه می‌دانند؛ در حالی که این موضوع یعنی تفکیک اخلاق از فقه با وجود شهرتی که در دوره ما دارد هیچ شاهدی در متون اصلی دینی ندارد؛ اگر به عقل و کتاب و سنت مراجعه شود می‌بینیم هیچ شاهدی نمی‌توان برای آن آورد و آیه و روایتی نمی‌یابیم که این دو را متمایز بداند.

تفکیک فقه از اخلاق با قرآن و روایات ناسازگار است

وی اضافه کرد: در تاریخ هزار ساله فقه شیعه هم، یک شاهد معتنابه از فقها در تفکیک فقه از اخلاق نمی‌یابیم؛ بسیاری از فقها مثلاً فتوا داده‌اند که حسد حرام است ولو اینکه ظاهر بشود یا نشود، حتی برخی فقها تصریح بر این دارند که تمایزی میان این دو نیست. بنابراین معتقدیم با مراجعه به منابع دین، وحدت رویه در بحث احکام عملی و اخلاقی وجود دارد و دریافت‌های عقلانی و کتاب و سنت برخلاف تقسیم مشهور کنونی است و یکی از مهمترین دلایل آن هم، توجه به لوازم عبودیت است.

رحیمی با بیان اینکه یکی از اصول مسلم شریعت اسلام و همه شرایع آن است که خواسته‌اند انسان را به مقام عبودیت و توحید بکشانند، اضافه کرد: راه رسیدن به کمال، عبودیت است؛ این شعار همه انبیاء الهی است. اولین رکن عبودیت هم شناخت و معرفت معبود است و تا معرفت نباشد انسان مانند اسبی است که گرد آسیاب می‌گردد و درکی ندارد. عبودیت به این معناست که همه ساحات وجودی انسان که تحت اختیار او هست رنگ الهی داشته باشد یعنی روح و جسم را طوری تربیت کنیم که هوای انسان مطابق هوای معبود باشد.

وی ادامه داد: در عبودیت تفاوتی میان ظاهر و باطن نیست بلکه فقط تحت اختیار بودن انسان ملاک است. در همه این موارد انسان باید رنگ خدا بگیرد. اساسا باطن و ظاهر انسان آنقدر به هم مرتبط هستند که تفکیک آن دشوار است لذا تفکیک امور باطنی و ظاهری انسان از هم امکان‌ناپذیر است.

انفکاک ظاهر و باطن ممکن نیست

وی افزود: انسانی که در درون خود مملو از رذایلی مانند کبر و غرور و ... است ممکن نیست رفتار متواضعانه و فضیلت مدارانه از خود بروز دهد مگر از روی ریا؛ ابوذر خدمت پیامبر(ص) رسید که من چگونه می‌توانم متواضع باشم؛ ایشان فرمود کسی که به جای سوارشدن بر اسب، الاغ سوار شود گوسفند را خودش بدوشد و خودش برای منزل خرید کند متواضع می‌شود. ممکن است کسی به زور حکومت، معاصی اجتماعی انجام ندهد ولی قلبش پر از تمایل به معاصی باشد؛ این فرد به سعادت نمی‌رسد.

رحیمی با بیان اینکه آیا اگر کسی زنا کند مبغوض است ولی اگر کسی حسد و بغض نسبت به اولیاء الهی داشته باشد مبغوض نیست؟ تصریح کرد: اکراه و مقبولیت این دو(ظاهر و باطن) هماهنگ است و عقل و سنت هم این همراهی را تأیید می‌کنند؛ عبودیت منوط به درستی ظاهر و باطن است و این مهم در آیات و روایات زیادی وجود دارد؛ مثلاً روایت شده انّ الدعا عبادة یا نظر به قرآن، کعبه و پدر و مادر و عالم و امام عبادت است؛ یا فرموده‌اند که بالاترین عبادت تفکر و کثرت تفکر در قدرت خداست؛ آیا تفکر امری درونی است یا بیرونی؟ مسلما درونی ولی همه با هم عبادت خوانده شده است. یا در تعابیری دیگر فرموده است: افضل العبادة، الصمت و الانتظار الفرج. یا فرموده افضل العباده الاخلاص؛ حبنا اهل البیت افضل العباده.

وی با بیان اینکه عبادت هم به رفتارهای ظاهری و هم باطنی اطلاق می‌شود، افزود: از طرفی میان رفتارهای باطنی و ظاهری عقلا و نقلا وحدت رویه وجود دارد؛ در قرآن به همان نحو که به رفتارهای ظاهری، انذار، بشارت و امر شده به همان شکل به اعمال قلبی هم اطلاق شده است. مثلاً فرموده «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»؛ نیکی ایمان به خدا و روز قیامت، ملائکه، انبیاء و صدقه دادن و برپایی نماز و ... است؛ یعنی هیچ تفکیکی میان اعمال ظاهری مانند نماز با ایمان به غیب و قیامت و خدا قائل نشده است.  

رحیمی تصریح کرد: یا همه فقهای شیعه حضور قلب در نماز را لااقل در تکبیرة الاحرام واجب می‌دانند؛ یا صبر و شکر فریضه دانسته شده است. در مورد کبر بیان شده کسی که ذره ای کبر در وجودش باشد وارد بهشت نمی‌شود؛ سخن‌چین و شارب خمر هم وارد بهشت نمی‌شود همان طور که فرد ناباور و بی ایمان به خدا هم وارد بهشت نمی‌شود.

انتهای پیام
captcha