دیدگاه موافقان و مخالفان اختیار خدا در خلقت آفرینش
کد خبر: 4136773
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۱
لگنهاوزن تشریح کرد:

دیدگاه موافقان و مخالفان اختیار خدا در خلقت آفرینش

پرفسور لگنهاوزن گفت: فلاسفه اسلامی عمدتاً افاضه را منشأ پیدایش عالم می‌دانند ولی برخی فلاسفه غربی مانند دیوید برا معتقد است که اگر خداوند افاضه کرده باشد در این صورت مجبور به خلقت بوده است و اختیار او زیر سؤال می‌رود.

ارسال//به گزارش ایکنا، پروفسور لگنهاوزن، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 6 اردیبهشت در نشست علمی «دین و آزادی» سخنرانی کرد.

متن سخنان وی به شرح زیر است:

خیلی از جوانان مسلمان امروزی را می‌بینیم که علاقه به فلسفه به صورت کلی و فلسفه ملاصدرا و ابن سینا و ... نشان نمی‌دهند و حتی برخی از دانشجویان خودم اینطور هستند و می‌گویند تاریخ مصرف فلسفه اسلامی تمام شده است و دنبال پست مدرنیسم و ... می‌روند ولی بنده هر قدر فلسفه اسلامی را می‌خوانم، بیشتر علاقه‌مند شده و معتقدم نکات جالبی دارد.

یکی از مباحثی که در سنت الهیات شیعه می‌تواند به ما کمک زیادی کند، مفهوم فاعل است یعنی کسی که با اختیار کاری را انجام می‌دهد. در طول سیر تاریخ الهیات شیعه، مباحث زیادی درباره فاعل‌بودن وجود دارد به خصوص در مورد فاعل‌بودن خداوند و کلید مسئله اختیار الهی هم در اینجا پیدا می‌شود،؛ خداوند هیچ میل و خواسته و ذهن ندارد و مثل ما نیست که بدن و ذهن و هدف داشته باشد ولی خدا برای ما با فرستادن پیامبران، هدف داشته است و ما با هدایت الهی هدف پیدا می‌کنیم. خداوند کامل است و نمی‌خواهد به چیزی برسد، فعل خدا نشان‌دادن رحمت و مهربانی و فیض او است.

حتی گفته شده است خداوند فاعل بالعنایت است نه بالقصد. خداوند وجود مطلق است. ما دست به دعا به محضر خدا برمی‌داریم و فکر می‌کنیم خدا در جایی که عرش نام دارد، قرار دارد و وقتی ما دعا کردیم او می‌بیند و می‌شنود و تصمیم می‌گیرد جواب بدهد یا ندهد.

بسیاری گفته‌اند خداوند اختیار دارد زیرا علم و قدرت دارد. ما وقتی اختیار داریم مثلاً می‌توانیم چیزی را بخوریم و یا نخوریم ولی مسئله این است که آیا خدا می‌توانست کار دیگری بکند ولی نکرده است؟ این پرسش بسیار سختی است و اینجا فقط بحث قدرت و علم کفایت نمی‌کند.

امکان خلقتی دیگر از سوی خدا

فرض کنید خداوند جهانی خلق می‌کرد که زمین نداشت و آسمان و ستارگان را هم نداشت؛ علامه طباطبایی گفته است اینکه ما می‌توانیم چنین چیزی را تصور کنیم، پس نشان می‌دهد ممکن است که خدا چیز متفاوتی را خلق کند. بحث جبر و اختیار هم از مشکل‌ترین مباحث فلسفی است و در مورد ذات خداوند هم آنقدر مشکل است که گفته‌اند انسان توان فهم و درک آن را ندارد، پس تلاش نکنید.

خداوند احساسات و شعور و انگیزه ندارد چون شعور خیلی درجه پایین از معرفت است و معرفت خدا خیلی بالاتر از هر چیزی است که تصور کنیم.

البته ما می‌توانیم بگوییم غایت فرستادن پیامبران برای انسان‌ها هدایت آنان بوده است، درباره خلقت جهانی می‌توان گفت خلقت جهان تجلی حکمت الهی و قدرت و فیاضیت او است.

برخی اندیشمندان معتقدند ادیان ابراهیمی پیشنهاد کرده‌اند که خدا جهان را خلق کرد و این خلاف دیدگاه فلاسفه نوافلاطونی‌ها مانند افلوطین است. نوافلاطونی‌ها گفته‌اند خدا افاضه می‌کند ولی در دین خلقت خدا هدیه خدا به بشر است و از این رو کسانی مانند دیوید برا می‌گویند فلاسفه اسلامی به دیدگاه نوافلاطونی برگشتند. برخی علمای قم هم که فلسفه را دوست ندارند همین سخن را می‌گویند. 

دیوید برا کاتولیک است و فلسفه رسمی کاتولیک هم مؤید افاضه است ولی باز او منتقد فلسفه اسلامی است. او می‌گوید وقتی فارابی می‌خواهد افاضه را تبیین کند، آن را تمثیل می‌کند که نوعی قیاس است. برا می‌گوید این قیاس اشتباه است و در این صورت افاضه خداوند جبری خواهد شد ولی برخی کاتولیک‌ها افاضه را قبول دارند ولی جایی برای اختیار خدا هم قائل هستند و آن را واجب نمی‌دانند و ما هم متأسفانه در دام نوافلاطونی‌ها افتاده‌ایم که خلقت را ضروری می‌دانند. 

دیوید برا می‌گوید اینکه جهان زمان شروعی دارد یا ازلی است، اهمیت ندارد بلکه مهم این است که همه چیزها وابسته به خداوند هستند و منشأ اصلی همه آفرینش در خداوند است. مسئله این است که آیا این فاعل الهی، در زمان است ولی هیچ تغییری در او پیدا نمی‌شود و دائما اراده می‌کند که افاضه و خلقت کند و عالم وجود را حفظ می‌کند یا این است که خدا اصلاً در زمان نیست و اثر خدا دائماً در زمان‌ها تجدید می‌شود؟

نکته بنده این است که ما تا چه حد می‌توانیم بگوییم خدا اختیار دارد؛ دیوید برا تعریفی از اختیار الهی نمی‌دهد ولی چند مؤلفه را بیان می‌کند که با توجه به آن‌ها نظریه افاضه وجود با اختیار خدا سازگار نیست. اولین مسئله آن است که چیزی می‌تواند اختیار داشته باشد در حالی که در زمان نیست ولی چیزی که لازم است تا بگوییم چیزی اختیار دارد مشمول زمانی‌بودن نیست، پس خدا می‌تواند زمانی نباشد ولی فقط آثار او زمانی باشد و خودش اختیار داشته باشد. 

اگر افاضه خدا مثل استنتاج منطقی باشد به نظر برا، فعل خدا اختیاری نخواهد بود. برا سخن از خودجوشی دارد یعنی وقتی من اختیار دارم از بیرون ضرورتی برای افعال من نیست و من از درون خودم تصمیم به کاری می‌گیرم ولی او خودجوشی را که فلسفه اسلامی از آن به عنوان افاضه یاد می‌کند، درست نمی‌داند و آن را مخالف اختیار خدا می‌داند.  

انتهای پیام
captcha