کتاب «اخلاق و دین» اثر هری جی. گنسلر با ترجمه ایمان عباسنژاد توسط انتشارات کرگدن روانه بازار نشر شد. کتاب اخلاق و دین ترجمهای است از Ethics and Religion نوشته هَری گنسلر که در سال 2016 از سوی انتشارات کمبریج به چاپ رسید.
رابطه دین با علم و دین با اخلاق از موضوعاتی است که در دوران معاصر ذهن انسانها را مشغول خود کرده است. در سالهای گذشته درباره رابطه علم و دین بسیار سخن گفته شده است و نسبتاً کتابهای فراوان و مفیدی در این زمینه ترجمه، و تألیف شده است. با این حال، به ربط و نسبت دین با اخلاق توجه کمتری شده است. البته با مطرح شدن بحثهایی نظیر کارکردهای دین و انتظار بشر از دین، تنور بحث رابطه دین و اخلاق گرمتر شد اما همچنان کتابهایی که بتوانند به علاقهمندان این موضوع کمک کنند و با رویکردی فلسفی و منطقی از این رابطه سخن بگویند در زبان فارسی کمشمارند.
در هفته کتاب و به بهانه انتشار کتاب «اخلاق و دین» با ایمان عباسنژاد؛ مترجم کتاب گفتوگو کردیم که متن آن را در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ مسئله نسبت اخلاق و دین چه زمانی مطرح میشود و چرا باید به این پرسش پرداخت؟
همواره پرسش از نسبت دین با پدیدههای دیگر مثل علم، سیاست، حقوق و اخلاق پرسش جذاب و مهمی برای انسانها بوده است. در متون دینی گزارههایی علمی، حقوقی، سیاسی و اخلاقی یافت میشود که سنجش این گزارهها با آنچه محققان علوم تجربی، علم سیاست، حقوق و اخلاق یافتهاند ممکن است تعارضاتی را نشان دهد که پرسش از نسبت دین با هر کدام از این پدیدهها را حائز اهمیت میکند.
در فلسفه دین به ربط و نسبت دین با هر کدام از این پدیدهها پرداخته میشود. پرسش از نسبت دین با اخلاق امروزه هم در فلسفه دین مطرح میشود و هم در فلسفه اخلاق. مسئله رابطه دین و اخلاق هم برای مؤمنان مهم است هم غیرمؤمنان. کار اخلاقاً خوب کاری است که دین به ما میگوید یا «خوبی اخلاقی» به نوعی از دین مستقل است؟ اگر «خوبی اخلاقی» را دین تعیین میکند آیا خداناباوران و دینناباوران میتوانند اخلاق داشته باشند؟
عدهای در میان مؤمنان هستند که معتقدند اخلاق سراسر دینی و وابسته به دین است و خداناباور اصلاً نمیتواند اخلاقی باشد. عدهای به اخلاق سکولار یعنی غیر دینی و نه ضد دینی باور دارند که میگوید خوبی اخلاقی مستقل از دین است. افزون بر این، در طول تاریخ، فجایع اخلاقیای رخ داده است که عدهای دین را سبب آن میدانند و عدهای بیدینی را. به هر حال مشخص کردن ربط و نسبت دین و اخلاق برای همه این پرسشها ضروری است. اخلاق یکی از منابع هنجارسازی است که در زندگی آدمیان وجود دارد و نزد دینداران دین نیز از منابع تعیینکننده هنجار است. همانطور که ربط و نسبت اخلاق به عنوان یکی از منابع هنجارساز با مثلاً مصلحتاندیشی به عنوان منبع دیگر در تعیین وظیفه نهایی و شیوه زندگی فرد مهم است، ربط و نسبت اخلاق با دین هم از همین اهمیت برخوردار است.
ایکنا ـ تصویری از محتوای کلی کتاب بیان کنید و توضیح دهید این کتاب از چه منظری به این مسئله پرداخته است؟
کتاب «اخلاق و دین» نوشته یک فیلسوف مسیحی است یعنی کسی که هم دلداده دین است و هم دلداده اخلاق و به ویژه به اخلاق جهانی اهتمام دارد. از این رو مسئله اخلاق و دین برای گنسلر، نویسنده کتاب یک مسئله شخصی هم تلقی میشود. در واقع این کتاب از منظر کسی نوشته شده است که هم فیلسوف است و هم دینشناس و متدین. شناخت خوبی که نویسنده از فلسفه، دین و معنویت دارد امتیازی است که میتواند گمان رعایت انصاف در تحقیق درباره ربط و نسبت اخلاق و دین را تقویت کند.
این کتاب پس از تعریف مفاهیم دین و اخلاق که اتفاقا تعریف آنها اهمیت ویژهای دارد چون انسانها از «دین» و «اخلاق» معانی مختلفی را اراده میکنند؛ از نظریهای به نام نظریه امر الهی آغاز میکند که میگوید خدا خاستگاه اخلاق است. پس از تبیین این نظریه و بیان اشکالات وارد به آن سراغ نظریههای اصلاحشده امر الهی میرود که کوشیدهاند نظریه پیشگفته را به گونهای اصلاح و ترمیم کنند تا دچار اشکالات مطرحشده نشوند.
خود نویسنده به دیدگاه وظایف مستقل گرایش دارد، دیدگاهی که میگوید وظایف اخلاقی مستقل از اراده خدا هستند. در واقع این دیدگاه اخلاقی را ارائه میدهد که به پیشفرض وجود خدا یا دین خاصی نیاز ندارد. گنسلر با اینکه به وجود خدا معتقد است و اصرار دارد که تبیین خداباورانه از جهان تبیین بهتری است، خوبی اخلاقی را از این جهت وابسته به وجود خدا نمیداند. البته در نظریه امر الهی اصلاحشده میکوشد صورتبندیای مطرح کند که خداباوران و خداناباوران بتوانند به یک اندازه از آن استفاده کنند. گنسلر در سه فصل میکوشد این دیدگاه وظایف مستقل را تبیین کند. او به دنبال اخلاقی است که هم برای خداباوران معنا داشته باشد هم خداناباوران و امکان گفتوگو میان آنها در باب اخلاقی بودن کارها ممکن باشد
ایکنا ـ مهمترین دیدگاهها درباره نسبت دین و اخلاق چیست؟
عدهای معتقدند اصلاً اخلاق بخشی از دین است. اما اخلاق به صورتهای گوناگون امکان دارد مبتنی بر دین باشد. میتوانیم پنج مرتبه را در نظر بگیریم که اگر کسی در هر یک از این پنج مرحله قائل به ابتنا شود به نوعی به اخلاق دینی قائل است و نه اخلاق سکولار. البته میتواند به ترکیبی از این ابتناءهای پنجگانه هم قائل شد؛
اول؛ در تعریف مفاهیم اخلاقی به آموزههای دینی نیاز داریم. به این قسم ابتنای معناشناسانه میگویند. اگر کسی معتقد باشد مفاهیم اخلاقی جز با توسل به آموزههای دینی تعریف نمیشوند به این نوع ابتنا قائل است.
دوم؛ آموزههای دینی سبب اتصاف افعال آدمی به صفات اخلاقی میشوند. این نوع ابتنا وجودشناسانه است یعنی ممکن است من بگویم تعریف کار خوب اخلاقی، مستقل از هرگونه مفاهیم دینی است و مثلاً کار خوب کاری است که طبق مکتب فایدهگرایی بیشترین فایده جمعی را دارد. تا اینجا به ابتنای معناشناختی قائل نبودم اما ممکن است بگویم عملاً در جهان کاری بیشترین فایده جمعی را به ارمغان خواهد آورد که خدا گفته باشد. این ابتنای وجودشناختی اخلاق بر دین است.
سوم؛ تشخیص اوصاف اخلاقی وابسته به دین است. این ابتنای معرفتشناسانه است یعنی ممکن است من تعریف کار اخلاقی را مستقل از دین بدانم و تحققش را هم مستقل از دین بدانم اما برای تشخیص اینکه کدام کار اخلاقی است بگویم کاری که خدا گفته کار اخلاقی است.
چهارم؛ دین شرط لازم اخلاقی زیستن است. در مباحث فرااخلاق پرسشی داریم با این مضمون که آیا اخلاقی زیستن میارزد؟ ممکن است کسی در پاسخ به این پرسش بگوید اخلاقی زیستن فقط زمانی میارزد که خدا و جهان آخرت و وعد وعیدی وجود داشته باشد. اگر کسی به چنین چیزی معتقد باشد باز هم به نوعی قائل به ابتنای اخلاق بر دین است.
پنجم؛ دین ضمانت اجرایی اخلاقی زیستن است. این ابتناء در مرحله انگیزه است. ممکن است کسی ابتنا در چهار مرحله گذشته را قبول نداشته باشد ولی معتقد باشد دین ضمانت اجرایی خوبی برای اخلاقی زیستن میدهد. اینکه برخی میگوید انسانهای دیندار اخلاقیتر هم هستند به همین مسئله اشاره دارند. ما دو نوع دلیل داریم: دلیل توجیهگر و دلیل انگیزشی. ممکن است کسی معتقد باشد انسانها به خودی خود دلیل توجیهگر و انگیزاننده برای اخلاقی زیستن دارند اما دین میتواند دلیل انگیزاننده مضاعفی برای اخلاقی زیستن به انسان بدهد. در واقع انسان دیندار دلایل انگیزاننده بیشتری برای اخلاقی زیستن دارد و همین میتواند باعث شود عملاً اخلاقیتر شود.
ایکنا ـ آیا میتوان برای این بحث در فرهنگ اسلامی سابقهای یافت؟
پاسخ به این پرسش از تخصص من خارج است. به طور کلی در سنت اسلامی توجه به بحث اخلاق وجود داشته است و کتابهای خوب و مهمی در اخلاق یعنی اخلاق موعظهای داریم. در مباحث مربوط به اشاعره و معتزله هم به این بحثها کشیده میشویم. شاید قدیمیترین نوشتهای که ناظر به پرسش از دین و اخلاق است در محاوره اوثیفرون یافت شود که سقراط میپرسد: آیا فعل خوب خوب است چون خدا آن را خواسته است یا خدا آنچه را خوب است میخواهد؟ این پرسش در بحثهای مسلمانان هم مطرح بوده و اشاعره و معتزله نسبت به آن موضع خود را مشخص کردهاند. با این حال همانطور که گفتم با قوت گرفتن مباحث فلسفه دین و فلسفه اخلاق این بحث شکل دیگری پیدا کرد.
در سالهای گذشته در ایران دکتر ابوالقاسم فنایی دانشآموخته حوزه علمیه و فلسفه اخلاق در دانشگاه شفیلد با انتشار دو کتاب «دین در ترازوی اخلاق» و «اخلاق دینشناسی» گام مهمی در این زمینه برداشت و شاید به بهانه مواجهه به این کتابها بحث از رابطه دین و اخلاق در کشور ما نیز رونق گرفت.
من اطلاعات زیادی از کشورهای عربی و مسلمان ندارم. البته چند سال قبل از انتشار ترجمه فارسی کتاب «اخلاق و دین» این کتاب به عربی ترجمه شده بود که شاید بتواند نشانه مهم بودن این پرسش نزد عربزبانها نیز باشد.
ایکنا ـ در پایان توضیحاتی درباره فصلبندی کتاب و تمایز آن با سایر آثار مشابه مطرح بفرمایید.
این کتاب از سه بخش و هشت فصل به همراه مقدمه مترجم و سخن نویسنده با خوانندگان ترجمه فارسی کتاب در 293 صفحه روانه بازار شده است. نویسنده در بخش آخر یعنی اخلاق و خداناباوری به امکان اخلاقی زیستن خداناباوران، اعتراضات اخلاقی خداناباوران به دین بهویژه اعتراضات راسل میپردازد. در این بخش نویسنده این اعتراضات را وارد نمیداند و معتقد است جهانبینی دینی نهتنها تبیین نادرستی نیست بلکه شاید امتیازاتی نیز نسبت به جهانبینی غیردینی داشته باشد.
در ابتدای بحث گفتم که پرسش از رابطه دین با سایر پدیدهها در فلسفه دین مطرح است. یکی از پرسشهای بسیار مهم رابطه علم با دین است. در این باره به زبان فارسی کتبی موجود است که شاید بهترین آنها کتاب «علم و دین» ایان باربور ترجمه خرمشاهی باشد که سالها در دانشگاهها تدریس میشود و تا حدودی در این بحث نیازهای را برآورده کرده است.
متأسفانه به قدر فحص من چنین منبع مناسبی درباره رابطه دین و اخلاق به زبان فارسی موجود نبود. کتابی با عنوان «دین و اخلاق» به ترجمه خانم واضحی فرد در سال 1400 منتشر شده که مجموعهای از یادداشتهای فیلسوفان معاصر برای نیویورکتایمز است که به تناسب تنوع نویسندگان و قالب یادداشتگونه مطالب احتمالاً نمیتوان منبع درسی مناسبی برای این بحث باشد. افزون بر آن، گنسلر فیلسوف خوشقلمی است که ترجمه آثار او زبانهای گوناگون در کشورهای مختلف منتشر شده است و آثار ترجمهشده پیشین او به فارسی نیز با استقبال نسبتاً خوبی مواجه شد. از این رو امیدوارم ترجمه کتاب «اخلاق و دین» او نیز با استقبال مواجه شود و بتواند کمبود متن علمی و درسی مناسب در این زمینه را تا حدودی جبران کند.
گفتگو از مصطفی شاکری