روایت در قرآن؛ از نقل تا تحلیل وقایع
کد خبر: 4183107
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۱
فصل دوم نشست‌های «قرآن به‌مثابه متن ادبی»/ 4

روایت در قرآن؛ از نقل تا تحلیل وقایع

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان با اشاره به شیوه‌های بیان روایت گفت: روایات بیان‌شده در قرآن شامل تمام این شیوه‌هاست؛ اما آنچه در روایات قرآن قابل توجه به نظر می‌رسد، اینکه علاوه بر نقل وقایع درونی و بیرونی انسان‌ها، تحلیلی کلی از وقایع نیز به مخاطب ارائه و از علل وقوع رخدادهای روایت پرده‌برداری می‌شود.

نشست چهارم از فصل دوم نشست‌های «قرآن به‌مثابه متن ادبی»به گزارش ایکنا از اصفهان، چهارمین نشست از فصل دوم سلسله‌نشست‌های «قرآن به‌مثابه متن ادبی»، روز گذشته، ۲۸ آبان‌ماه به همت معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان و به میزبانی خبرگزاری ایکنا برگزار شد.

در این نشست، امیر احمدنژاد، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان ضمن ادامه موضوع «روایت در قرآن» به بررسی آیاتی از سوره غافر پرداخت و اظهار کرد: روایت به چند گونه می‌تواند حکایت شود. نقل روایت گاهی از زبان شخصیت‌های داستان و گاهی از زبان راوی و دانای کل صورت می‌گیرد. علاوه بر این در بیان یک داستان در هر دو حالت یادشده، گاهی از منظر درونی و بروزات باطنی و ضمیر انسان‌ها و گاهی از منظر بیرونی و وقایع ظاهری به روایت نگاه می‌شود؛ یعنی گاهی صرفاً نقل روایاتی قابل دید صورت می‌گیرد و گاهی از احساسات و درونیات انسان‌ها که قابل رؤیت نیست نیز سخن گفته می‌شود. روایات بیان‌شده در قرآن شامل تمام گونه‌های یادشده است؛ اما آنچه در روایات قرآن قابل توجه به نظر می‌رسد، اینکه در این روایات علاوه بر نقل وقایع درونی و بیرونی انسان‌ها، تحلیلی کلی از وقایع نیز به مخاطب ارائه و از علل وقوع رخدادهای روایت پرده‌برداری می‌شود.

وی ادامه داد: بعد از روایت قرآن از داستان حضرت موسی(ع) از زوایای متعدد در سوره‌های گوناگون، در سوره غافر یا مؤمن به بیان این روایت از زاویه‌ای جدید پرداخته شده است‌. روایت موسی(ع) در این سوره از آیه ۲۴ به این صورت شروع می‌شود: «به راستی موسی را با آیات خود و برهانی آشکار فرستادیم، به سوی فرعون، هامان و قارون؛ ولی آنان گفتند: جادوگری بسیار دروغگوست.» این سه نفر که خداوند در این آیه از آنها نام برده است، مثلثی از زر (قارون)، زور (فرعون) و تزویر (هامان) هستند. در ادامه خداوند می‌فرماید: «هنگامی که حق را از سوی ما برای آنان آورد، گفتند: پسران کسانی را که با موسی ایمان آورده‌اند، بکشید و زنانشان را زنده بگذارید؛ ولی نیرنگ و نقشه کافران جز در بیراهه و گمراهی نیست.»

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان افزود: این دومین مرتبه‌ای است که فرعون دستور به قتل فرزندان پسر قوم خود می‌دهد؛ اما چون قبلاً هم از این مجازات حداکثری استفاده کرده بود، این بار، مجازات آنان سبب تقویت بیشتر اتحادشان شد. این اصلی تربیتی است که در صورت استفاده از حد اعلای مجازات، دیگر آن مجازات بازدارنده نیست و بازدهی خود را از دست می‌دهد؛ لذا استفاده از مجازات حداکثری و جنون‌آمیز هیچ‌گاه نتیجه مطلوبی در متربی ایجاد نخواهد کرد و قرآن کریم با بیان عبارت بالا نشان می‌دهد که حاکمان طالح این اصل تربیتی را به کار نمی‌گیرند. وقتی حاکمان جور از مجازاتی که فراتر از آن دیگر مجازاتی متصور نیست، استفاده می‌کنند و هیچ طرح و برنامه‌ای برای وقایع آینده و اعمال مجازات‌های سنگین‌تر ندارند، به عاملی برای ایجاد اتحاد بیشتر میان مردم مقابل خود تبدیل می‌شوند.

فرعون خدای موسی را به هماوردی می‌خواند

وی در ادامه شرح آیات بیان کرد: «و فرعون گفت: مرا بگذارید تا موسی را بکشم و او پروردگارش را به یاری بخواند. من می‌ترسم او آیین شما را تغییر دهد یا در این سرزمین تباهی به بار آورد.» این آیه که واکنش فرعون را به تصویر کشیده، نمایانگر وقایع درونی و باطنی اوست. فرعون با بیان این تعابیر، حالت عجز و ناتوانی خود را به مخاطب القا می‌کند: «مرا رها کنید تا موسی را بکشم.» این در حالی است که قدرتی فراتر از قدرت فرعون در آن دیار وجود نداشت تا در مقابل تصمیم او بایستد. فرعون از آنجا که خود را خدای قوم خویش می‌داند، خدای موسی(ع) را به هماوردی می‌خواند و چنین بیان می‌کند که اگر من موسی را بکشم، پروردگار او به یاریش خواهد آمد و من فرصت مواجهه با او را پیدا خواهم کرد.

احمدنژاد اضافه کرد: در ادامه فرعون ادعا می‌کند که نگران تغییر دین مردم بوده؛ اما درواقع نگران از بین رفتن منافع خود در پرتو دین است؛ سپس ادامه می‌دهد که من نگران ایجاد فساد در این سرزمین از سوی موسی هستم. این جمله نیز همسو با منافع اوست؛ چراکه اعمال موسی فسادی در زندگی مردم ایجاد نمی‌کند، بلکه رسالت او به حکومت و منافع فرعون خدشه وارد خواهد کرد. خداوند روشی را که فرعون برای تأثیر در افکار مردم به کار می‌برد که همان سوءاستفاده از دین و امنیت آنهاست، در این آیات به خوبی بیان می‌کند. فرعون صراحتاً اعلام نمی‌کند که من از نابودی حکومت و قدرت خود به دست موسی می‌ترسم، بلکه ذهن مردم را به سمت مسئله دین و امنیت منحرف می‌کند.

وی گفت: فرعون به‌دلیل برخورداری موسی(ع) از شخصیت برجسته و کاریزماتیک در بین مردم، به هیچ وجه توانایی کشتن او را ندارد؛ چراکه می‌داند با اغتشاش و ناآرامی اجتماعی مواجه خواهد شد. در این آیات به نقل تحولات درونی فرعون پرداخته نشده، بلکه با بیان واکنش‌ها و جملات خاص او از مقاصد درونی‌اش پرده‌برداری شده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: «موسی گفت: از هر متکبری که به روز حساب ایمان نمی‌آورد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم.» مخاطب این جملات قطعاً فرعون نیست و مخاطبان موسی(ع) مردم هستند. گویی فرعون و موسی(ع) با ایراد سخنرانی و خطابه برای همدیگر پیغام می‌فرستند.

امیر احمدنژاد عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان

قرآن عادت به ذکر اسامی افراد ندارد

وی با قرائت آیه بعدی اظهار کرد: «مرد مؤمنی از خاندان فرعون که ایمان خود را کتمان می‌کرد، گفت: آیا مردی را می‌کشید که می‌گوید پروردگار من خداست، در صورتی که برای شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکاری آورده و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان اوست و اگر راستگو باشد، لااقل برخی از آنچه به شما وعده می‌دهد، به شما خواهد رسید. به راستی خدا کسی را که افراط‌کار و دروغگو باشد، هدایت نمی‌کند.» عادت قرآن بر این است که اسامی افراد را ذکر نمی‌کند و به بیان ویژگی‌های آنها می‌پردازد. برای این فرد نیز سه ویژگی ذکر کرده که اولاً مؤمن و ثانیاً از خاندان فرعون است و ثالثاً ایمان خود را کتمان کرده بود. توضیح اینکه همیشه در جوامع استبدادی و بسته، افرادی حضور دارند که مجبورند ظاهر خود را برخلاف درونیات خود حفظ کنند و به این ترتیب، امر بر حاکمان مستبد مشتبه می‌شود که تمام مردم از فرمانبرداران و مطیعان وی هستند؛ اما هرگاه فضا اندکی ملتهب و دریچه‌ای برای آزادی بیان مهیا شود، صداها و اندیشه‌های مخالف بروز می‌کنند.

احمدنژاد افزود: از جمله‌های این مرد مشخص می‌شود که او دارای ایمانی محکم و صادق بوده، چراکه تعابیر و سخنرانی او شبیه جملات موسی(ع) است و خداوند جمله پایانی او را در این آیه چند مرتبه دیگر در قرآن و از سوی خود ذکر کرده است. این فرد در ادامه همانند پیام‌آوری الهی چنین بیان می‌کند: «ای قوم من، امروز حکومت از آن شماست و در زمین غلبه دارید؛ ولی اگر عذاب خدا بر سر ما آید، چه کسی یاریمان خواهد کرد؟» در این لحظه، فرعون که دیگر حتی توان رویارویی منطقی با این شخص را نیز ندارد، گفت: «جز آنچه مصلحت می‌بینم، به شما نمی‌گویم، هیچ چیز مخفی از شما ندارم، آنچه به شما می‌گویم، همان اعتقادات من است و شما را جز به راه صحیح راهنمایی نمی‌کنم.»

وی تصریح کرد: فرعون مجبور است که با این فرد نیز در لاک دفاعی سخن بگوید؛ سپس قرآن در بیان پاسخ این مرد مؤمن که اطلاعات تاریخی خوبی نیز دارد، چنین می‌فرماید: «و کسی که ایمان آورده بود، گفت: ای قوم من همانا من بر شما از روزی مانند روزگار هلاکت گروه‌های مخالف پیامبران بیم دارم؛ نظیر جریان قوم نوح، عاد، ثمود و کسانی که پس از آنها بودند و خدا بر بندگان ستم نمی‌خواهد و ای قوم من، من بر شما از روزی که مردم یکدیگر را به یاری هم بانگ می‌زنند، بیمناکم.»

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان توضیح داد: عبارات پایانی این آیات، شگفت‌انگیز و در حدی متعالی است که مخاطب دچار شک و تردید می‌شود که آیا این جملات بیان خداوند عظیم است یا نقل قولی از زبان فرد مؤمن؟ قرآن در ادامه سخنان مؤمن آل فرعون را چنین بیان می‌کند: «و همانا یوسف پیش از این برای شما دلایل آشکار آورد؛ ولی شما از آنچه برایتان آورد، همواره در شک بودید تا زمانی که از دنیا رفت. گفتید: خدا بعد از او هرگز فرستاده‌ای مبعوث نخواهد کرد. آری این‌گونه خدا هر که را افراطگر شکاک است، بی‌راه می‌گذارد. کسانی که درباره آیات خدا بی‌آنکه حجتی برایشان آمده باشد، مجادله می‌کنند، مایه دشمنی بزرگی در پیشگاه خدا و نزد مؤمنان است. این‌گونه خدا بر دل هر متکبر زورگویی مهر می‌نهد.»

مجادله‌کنندگان مخاطب ندارند

وی افزود: در این آیه بر این نکته اذعان شده که کسانی که بدون منطق و حجت آشکار مجادله می‌کنند، در نزد مؤمنان هلاک می‌شوند؛ یعنی هیچ خردمندی برای صحبت‌های بی‌منطقشان ارزش قائل نیست و دچار ریزش مخاطب می‌شوند. انسانی که خود را بی‌دلیل بزرگ و برتر بداند، بعد از مدتی خود را به هلاکت می‌اندازد، در حالی که خود متوجه نیست. بر محور مفاهیم همین یک آیه، می‌توان آثار متعدد تصویری همچون فیلم و نمایش تولید کرد.

احمدنژاد گفت: نکته قابل تأمل دیگر در بیانات این فرد مؤمن آن است که وی به کرات از لفظ الله استفاده می‌کند. این در حالی است که در آیات قبلی و در مکالمه بین فرعون و موسی(ع) غالباً از کلمه رب استفاده می‌شد. بنا به روایت قرآن، فرعون در مقابل این سخنرانی کوبنده این‌گونه می‌گوید: «ای هامان برای من بنای مرتفعی بساز، شاید من به آن راه‌ها دست یابم؛ راه‌های آسمان‌ها تا از خدای موسی اطلاعی حاصل کنم. همانا من او را سخت دروغ‌پرداز می‌پندارم و این‌گونه برای فرعون زشتی کارش آراسته شد و از راه راست باز ماند و نیرنگ فرعون جز در زیان و تباهی نبود.»

وی تأکید کرد: فرعون که همواره موسی(ع) را ساحر خطاب می‌کرد و برای او ربی قائل نبود، اکنون صحبت از کسب اطلاعات راجع به خدای موسی(ع) می‌کند. این تغییر موضع شاید تأثیر فشار افکار عمومی پس از سخنرانی آتشین مؤمن آل فرعون باشد که فرعون راضی شد هیئت تحقیق و تفحصی برای بررسی خدای موسی(ع) منظور کند. علت اینکه او خواست بنای مرتفعی ساخته شود، آن است که مدیریت هیجانات افکار عمومی را به دست بگیرد و با صرف زمانی چند ماهه برای ساخت بنای مرتفع، التهاب‌های جامعه را آرام کند. همچنین خود را شخص طالب حقیقت به جامعه نشان دهد و از سوی دیگر، تحقیق و تفحص درباره رب موسی(ع) را منحصر در مکانی کند که برای همگان غیر قابل دسترسی بوده، شفاف و شیشه‌ای نیست و پس از بازگشت از آن بنا می‌تواند هر ادعایی بیان کند.

الهه‌سادات بدیع‌زادگان

انتهای پیام
captcha