عالم خلقت با معنویت تسخیر می‌شود
کد خبر: 4183487
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۲
درس اخلاق آیت‌الله مظاهری/ 8

عالم خلقت با معنویت تسخیر می‌شود

ای انسان، عالم خلقت برای تو خلق شده و تو باید عالم خلقت را مسخر كنی. چگونه؟ عالم خلقت با معنویت تسخیر می‌شود؛ یعنی در دل شب در اتاق، با یک چشم بر هم زدن، از عالم ماده بیرون شو، از عالم ملكوت و جبروت بیرون شو، آن‌گاه به محضر خداوند می‌رسی.

آیت‌الله‌العظمی مظاهریبه گزارش ایکنا از اصفهان، آیت‌الله‌العظمی مظاهری در جلسه درس اخلاق خود با محوریت «انسان در قرآن»، با تأکید بر اینکه هدف از خلقت جهان هستی، انسان است، بر این نکته تأکید می‌کند که برای صعود به سمت ملکوت باید بندهای نفسانیت را پاره کرد و در دل شب به راز و نیاز و مناجات با خداوند پرداخت و خوشا به حال کسی که با پشت پا زدن به دنیا بتواند به محضر خداوند برسد.

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ

«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یفْقَهُوا قَوْلِی‏»

در جلسات قبلی درس اخلاق با موضوع «انسان در قرآن»، مباحثی راجع به «هدف از خلقت انسان» بیان شد. در جلسه قبل فهمیدیم که اساساً عالم وجود برای انسان خلق شده است؛ یعنی پیش از آنکه بدانیم هدف از خلقت انسان چیست؟ به این نکته اساسی پی بردیم که هدف از خلقت جهان هستی، انسان است.

قرآن کریم می‌فرماید: «أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة؛ آيا ندانسته‌‏ايد كه خدا آنچه را در آسمان‌ها و آنچه را در زمين است، مسخر شما ساخته و نعمت‌هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟» (لقمان، 20) ای انسان، آیا نمی‌بینی؟ آیا كوردل هستی؟ توجه نداری که خداوند متعال لیاقت و استعداد تسلط بر عالم وجود را به تو داده است؟


بیشتر بخوانید:


خداوند عالم را برای انسان خلق كرده و به او قدرت تسلط بر جهان را عطا فرموده؛ ولی متأسفانه بعضی از آدمیان در این دنیا مثل كرم ابریشم در خود می‌تنند تا خفه شوند. در روایتی از امام باقر(ع)، حكايت شخص حريص به‌ دنيا، حكايت كرم ابريشم قلمداد شده است كه هر چه بيشتر به دور خود می‌تند، راه رهایی خود را تنگ‌تر و سخت‌تر می‌کند تا آنكه از غم و غصه بميرد. (الكافی، ج‏ 2، ص 134)

خداوند سبحان به بندگان می‌فرماید: من شما را برای تنیدن و پیچیدن به دور خودتان خلق نکردم، من شما را خلق نكردم تا در شهوت غوطه‌ور شوید، خلق نکردم که مثل پشه در این دنیا سرگردان باشید. بندگان من، شما برتر از آن هستید که به این مراتب پست سقوط کنید؛ عالم وجود مال شماست، بیدار شوید تا ببینید چه خبر است؟ از این دام بیرون بیایید تا راه را بیابید و بفهمید به كجا باید رفت؟ «تو را ز كنگره عرش می‌زنند صفیر/ ندانمت كه در این دامگه چه افتادست».

صعود به سمت ملکوت

بنده من، چرا در این دام افتاده‌ای؟ این دام را پاره كن، این بندها را باز کن، بند انسانیت را برای خود تهیه و حركت را آغاز كن. انسان باید حرکت را آغاز کند و مسیر را ادامه دهد تا در صعود به‌ سمت ملکوت، به آسمان اول، آسمان دوم تا آسمان هفتم و بعد به جایگاهی نائل شود كه به جز خدا را نبیند. اعمال آدمی نیز در این حرکت همراه اوست؛ وقتی در محضر خداوند شرفیاب می‌شود، اعمالش را می‌آورند و در محضر خدا قرار می‌دهند؛ مثلاً نماز و روزه او را می‌آورند، خدمتی که به خلق خدا داشته، حاضر می‌کنند، اعمال بد او را نیز همراهش می‌برند.  

افراد صالح در عالم ملکوت و در مسیر حرکت به‌ سوی خدا، نزد ملائکه احترام ویژه‌ای دارند و با سلام و درود از آنها استقبال می‌کنند. با این احترام و خوشامدگویی خاص، از آسمان اول، دوم و سوم رد می‌شوند و به آسمان هفتم و بعد به محضر خدا می‌رسند.

قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدينَ؛ و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‌‏اند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند تا چون به آن رسند و درهاى آن به رويشان‏ گشوده گردد و نگهبانان آن به ايشان گويند: سلام بر شما، خوش آمديد، در آن درآييد و جاودانه بمانيد.» (زمر، 73) متقین گروه گروه به‌ سوى بهشت حرکت می‌کنند، وقتی می‌رسند، درهاى بهشت به‌ روی آنها باز می‌شود و نگهبانان بهشت به ایشان سلام می‌کنند و خوشامد می‌گویند.  

وقتی این قبیل بندگان به محضر خدا رسیدند، پروردگار عالم رحمت، تلطف و صمیمت خود را شامل حال آنها می‌كند و می‌گوید: بنده‌ام را برگردانید به آنجا كه خود تهیه كرده است؛ یعنی بهشت برزخی. آن‌گاه او را برمی‌گردانند به بهشتی كه خود در این دنیا تهیه كرده است و در آنجا با اولیای خدا محشور خواهد شد؛ با پیغمبر اكرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) محشور است تا قیامت به پا شود. حتی اگر چند میلیون سال هم طول بكشد تا قیامت شود، برای او نمود چندانی ندارد و یک لحظه است، چون غرق خوشی و شادمانی است.

افراد وارسته‌ای در این دنیا هستند که بند‌ها را پاره کرده، بر عالم وجود مسلط شده‌اند. این افراد در دل شب در محضر خداوند با او نجوا دارند و درد و دل می‌کنند. قرآن کریم می‌فرماید: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ، فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ پهلوهايشان از خوابگاه‌ها جدا مى‏‌گردد و پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى‏‌خوانند و از آنچه روزی‌شان داده‏‌ايم، انفاق مى‌‏كنند؛ هيچ‌كس نمى‏‌داند چه چيز از آنچه روشنى‏‌بخش ديدگان است، به پاداش‏ آنچه انجام مى‏‌دادند، براى آنان پنهان شده است.» (سجده، 16 و 17) افرادی هستند در دل شب پشت پا به رختخواب می‌زنند و بیدار می‌شوند، آن وقتی كه می‌گویند: «سُبّوحٌ  قُدّوسٌ رَبُنا و ربُ المَلائكةِ والروح» ارزش گفتن این اذکار نزد آنها از دنیا و آنچه در دنیاست، بیشتر خواهد بود، بلکه بیشتر از عالم وجود برای آنها ارزش دارد. پيامبر اكرم(ص) فرمود: «لَرَكْعَتَانِ‌ فِي جَوْفِ‌ اللَّيْلِ‌ أَحَبُّ‌ إِلَيَّ‌ مِنَ‌ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا؛ دو ركعت نماز در دل شب نزد من از دنيا و آنچه در دنياست، محبوب‌تر است.» (علل‌الشرایع، ج ۲، ص ۳۶۳)

خدا را در دل شب بیابید

وقتی نمازگزار چنین نماز لذت‌بخشی می‌خواند، با گفتن «الله اكبر»، خدا را می‌یابد، نظیر آدم تشنه‌ای كه تشنگی و بعد سیراب شدن را می‌یابد. در خانه و تنها در اطاق نماز شب می‌خواند؛ اما مسلط بر عالم وجود است؛ یعنی معشوقش را یافته، گمشده‌اش را پیدا کرده و به محبوبش رسیده است.  

در دل شب خدا را می‌یابد، نه اینکه می‌داند خدا هست، بلکه او را می‌یابد. بی‌كس است، اما همه كس او خداست؛ بی‌پناه است، ‌اما پناه او خداست؛ هیچ ندارد، اما همه چیز دارد و او خداست. آن‌گاه معلوم است که چه لذتی می‌برد. به قول قرآن کریم، دیگر هیچ‌كس نمی‌تواند این لذت را درک كند، مگر اینكه به این مقام برسد: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ.»

آن وقت که حمد می‌خواند، در حالی که می‌گوید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ»، یک گوش دیگر دارد، چه گوشی؟ گوش خلیفة‌اللهی؛ یعنی صدای خدا را می‌شنود، مثل حضرت موسی(ع) که در كوه طور صدای خدا را شنید. حمد تمام می‌شود؛ ‌اما دلش نمی‌خواهد سخن گفتن خدا با او تمام شود و دوست دارد این مکالمه و معاشقه ادامه یابد، مثل ‌امام صادق(ع) که گاهی در نماز، آن‌قدر آیات سوره حمد را تکرار می‌کرد که از حال می‌رفت و مدهوش می‌شد. مدهوشی یعنی چه؟ یعنی غرق در كلام خدا می‌شدند. این حالت با بیهوشی تفاوت دارد و اهل‌بیت(ع) هیچ‌گاه بیهوش نشده و نباید بشوند. ایشان مدهوش می‌شوند؛ یعنی مستغرق در ذات خدا؛ یعنی به آنجا رسیده‌اند که هیچ توجهی به هیچ چیز و هیچ کس ندارند، به‌ جز توجه به خداوند سبحان.

امام صادق(ع) در بیان علت مدهوشی در نماز می‌فرماید: «مَا زِلْتُ أُكَرِّرُ آيَاتِ الْقُرْآنِ حَتَّى بَلَغْتُ إِلَى حَالٍ كَأَنَّنِي سَمِعْتُهَا مُشَافَهَةً مِمَّنْ أَنْزَلَهَا؛ من در نماز، آیات قرآن را تکرار می‌کردم تا اینکه به حالتی رسیدم که گویا آن آیات را از کسی که قرآن را نازل فرموده، به‌طور مستقیم شنيدم.» (بحارالأنوار، ج‏ 47، ص 58)

آیا وقتی معشوق در حال سخن گفتن با عاشق است، عاشق می‌خواهد كلامش تمام شود؟ معلوم است که نمی‌خواهد. اميرالمؤمنين(ع) نیز هنگام مناجات با خداوند تعالی چنین حالاتی داشت. راوی می‌گوید: «غَارَتْ نُجُومُهُ مُمَاثِلًا فِي مِحْرَابِهِ قَابِضاً عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ؛ در محراب عبادت مانند كسی كه مار زهرآلودی او را گزيده، محاسن خویش را به‌ دست گرفته، به خود می‌پيچيد و زمزمه می‌كرد و مناجات می‌خواند. (بحارالأنوار، ج 33، ص 274) اميرالمؤمنين(ع) در نماز به‌ اندازه‌ای با‌ پروردگار خويش مناجات و راز و نياز می‌کرد که از خود بی‌خود می‌شد و در آن لحظات، توجه ایشان فقط به‌ خداوند سبحان بود و غیر او به کسی یا چیزی نظر نداشت، حتی اگر تیر هم از پای ايشان درمی‌آوردند، متوجه نمی‌شد. آنچه اهل‌ بیت(ع) می‌فهمیدند، آنچه می‌دیدند و آنچه درک می‌كردند، فقط خدا بود. 

در حالات امام کاظم(ع) می‌خوانیم که در زندان بسيار نماز مى‌خواند و مرتب در حال سجده بود. (بحارالأنوار، ج 48، ص 221 ـ 213؛ عيون أخبارالرضا، ج 1، ص 95؛ من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 332) در بعضی زیارات، شخصیت ایشان از نظر عبادت و ارتباط با خداوند سبحان چنین توصیف شده است: «الَّذي كانِ‌ يُحييِ‌اللَّيْلَ‌ بِالسَّهَرِ الَي السَّهَرِ بِمُوَاصَلَةِ‌ الْأِسْتِغْفَارِ حَليفِ‌ السَّجْدَةِ‌ الطَّويلَهِ‌ وَالدُّمُوعِ‌ الْغَريزَةِ‌ وَالمُنَاجَاتِ‌ الْكَثيِرَةِ‌ وَالضَّرَاعَاتِ‌ الْمُتِّصِلَةِ‌؛ ایشان کسی است که شب زنده‌دار بود و هميشه تا سحر به استغفار و سجده‌هاى طولانى و گريه‌هاى فراوان و مناجات بسيار و ناله‌هاى پى‌درپى، مداومت داشت. (مفاتيح‌الجنان، نقل از سيد بن طاووس)

آیا عاشق از تواضع در پیشگاه معشوق خسته می‌شود؟ حتی اگر یک شبانه‌روز، دو شبانه‌روز در حال سجده باشد، خستگی معنا ندارد؛ برای اینكه می‌بیند با خدا حرف می‌زند و توجه حق را نسبت به خودش می‌یابد. این بنده، با این نماز و با این ارتباط عاطفی که با خدا دارد، بر عالم وجود تسلط یافته است. راستی عالم وجود را می‌یابد. قطره‌ای از دریای ذات خداوند سبحان، قطره‌ای از دریای ربوبیت پروردگار عالم را درک کرده است. می‌یابد که خودش و همه عالم وجود، ذره‌ای از ربوبیت خداوند است.

لذتی که هیچ‌کس شیرینی آن را درک نمی‌کند

آن لذتی که از نظر قرآن کریم مزه دارد، لذت همین نماز و ارتباط با پروردگار است؛ لذتی که هیچ‌كس نمی‌تواند شیرینی آن را درک كند، مگر آنكه خودش هم آن را چشیده باشد، مگر آنکه خودش هم این‌كاره باشد، آن‌گاه درک می‌كند كه معنای نماز و معاشقه در نماز یعنی چه؟ شیرینی و حلاوت مكالمه در نماز یعنی چه؟

می‌فرماید: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ، فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ پهلوهايشان از خوابگاه‌ها جدا مى‏‌گردد و پروردگارشان را از روى بيم و طمع مى‌خوانند و از آنچه روزی‌شان داده‌‏ايم، انفاق مى‌‏كنند؛ هيچ‌كس نمى‏‌داند چه چيز از آنچه روشنى‏‌بخش ديدگان است، به پاداش‏ آنچه انجام مى‏‌دادند، براى آنان پنهان شده است.» (سجده، 16 و 17)

ای انسان، عالم خلقت برای تو خلق شده و تو باید عالم خلقت را مسخر كنی. چگونه؟ عالم خلقت با معنویت تسخیر می‌شود؛ یعنی در دل شب در اتاق، با یک چشم بر هم زدن، از عالم ماده بیرون شو، از عالم ملكوت و جبروت بیرون شو، آن‌گاه به محضر خداوند می‌رسی.

هر بنده‌ای با پشت پا زدن به دنیا و آنچه در دنیاست، حتی با پشت پا زدن به عالم ملكوت و آنچه در عالم ملكوت است، با پشت پا زدن به عالم جبروت و آنچه در عالم جبروت است، به خدا می‌رسد، به همان مبدأ كه این عوالم را خلق كرده، خواهد رسید. به قول قرآن: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ‏ راجِعُونَ‏؛ ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‌‏گرديم.» (بقره، 156)

خوشا به حال كسانی كه حسن خدا را، جمال خدا را می‌یابند و به دنبال آن حرکت می‌کنند. نقل می‌کنند شاعری در یک مصرع چنین سرود: «در جهان چون حسن یوسف کس ندید»، بعد هرچه تلاش کرد، نتوانست مصرع بعدی آن را بسراید. شاعر دیگری به استمداد او آمد و شعر را تکمیل کرد و گفت: «حسن آن دارد كه یوسف آفرید.»

خوشا به حال آنان که حسن و جمال خدا را دیده‌اند. كدام حسن و جمال؟ آن حسن و جمالی كه یوسف آفرید. كدام جاذبه؟ آن جاذبه‌ای كه همه جاذبه‌ها را آفرید، آن جاذبه‌ای که اهل‌ بیت(ع) را آفرید.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله‌العظمی مظاهری

انتهای پیام
captcha