ملامحمدکاظم، معروف به آخوند خراسانی، متولد سال ۱۲۵۵ قمری، فقیه، اصولی و مرجع تقلید شیعه و رهبر سیاسی عصر مشروطیت بود. او در مشهد به دنیا آمد و در همان جا علوم مقدماتی را فرا گرفت. سپس در سال ۱۲۷۷ به سبزوار رفت و چند ماهی نزد حاج ملاهادی سبزواری، فلسفه آموخت. در سفر به تهران، نزد ملاحسین خویی و میرزا ابوالحسن جلوه تحصیل فلسفه را ادامه داد، بعد از آن راهی نجف شد و به مدت دو سال از درس فقه و اصول شیخ مرتضی انصاری و میرزا محمدحسن شیرازی بهره برد. میرزای شیرازی، آخوند را به فضل تأیید و طلاب را به استفاده از درس وی تشویق میکرد.
پس از درگذشت میرزای شیرازی، آخوند خراسانی، جانشین وی معرفی شد. شهرت علمی آخوند خراسانی به سبب تبحر و نوآوریهایش در فن اصول بود و مهمترین اثر او، کفایةالاصول، همچنان کتب درسی طلاب در پایان دوره سطح است. لازم به ذکر است که بیش از ۱۰۰ تن از مجتهدان بر این کتاب حاشیه نگاشتهاند.
آخوند خراسانی بر مبنای اندیشههای فقهی خود به مسائل سیاسی بهطور کامل میپرداخت و در حوزه سیاست، صاحب آرای بدیعی شد که با اندیشه فقیهان قبل از خود تفاوت جدی داشت. هرچند وی دارای نوآوریهایی در نظریات و انشای احکام بود، اما جایگاهش در پیشرفت فقه سیاسی بهدلیل تدوین نکردن رسالهای مستقل در حوزه سیاست و پراکندگی آرای وی در میان آثار فقهی اصولی و احکام سیاسی و نیز ناکامی عملی او در نهضت مشروطه، کمتر مورد بررسی قرار گرفت.
از شاگردان مبرز آخوند خراسانی میتوان به میرزا ابوالحسن مشکینی، شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، شیخ محمدجواد بلاغی، آقا ضیاءالدین عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی، محمدعلی شاهآبادی، آقابزرگ طهرانی و... اشاره کرد.
آخوند خراسانی همزمان با اشتغال دائم به امور علمی، تربیت طلاب و اداره حوزه علمیه، از رویدادهای سیاسی ایران نیز غافل نبود و به تصمیمات حکومتی واکنش نشان میداد. ابراز مخالفت وی با اقدام مظفرالدین شاه در اخذ وام از روسیه تزاری و تلاشهایش برای روشن کردن اذهان مردم نسبت به پیامدهای اینگونه اقدامات، نمونهای از نظارتهای سیاسی او محسوب میشد؛ اما اوج شهرت سیاسی آخوند خراسانی به آغاز جنبش مشروطیت برمیگردد که وی همراه دو تن از مجتهدان بزرگ همعصر خویش، یعنی میرزا حسین تهرانی و شیخ عبدالله مازندرانی در صدر رهبران این جنبش قرار گرفت.
آخوند و یارانش شرکت در جنبش مشروطیت را برای همه مسلمانان واجب میشمردند. وقتی محمدعلی شاه به سلطنت رسید، با وجود تظاهر به همراهی با مشروطیت به استبداد خویش ادامه داد و سرانجام مجلس را به توپ بست. در این زمان آخوند به نبرد خود ضد شاه شدت بخشید و حتی ایرانیان ساکن در استانبول را برای تقویت نبرد با شاه فراخواند. او در اقدامی دیگر از مردم ایران درخواست کرد تا از پرداخت مالیات به مأموران محمدعلی شاه خودداری کنند. وی از انقلابیون مسلمان قفقاز، تفلیس و مناطق دیگر درخواست کرد تا به کمک انقلابیون تبریز بشتابند و به استبداد قاجار پایان دهند.
در این زمان دو دولت روس و انگلیس که همه تلاش خود را برای دور کردن علمای دینی از میدان فعالیتهای سیاسی به کار میبردند، طی یادداشتی مشترک از آخوند و سایر رهبران مشروطهخواه درخواست کردند تا فعالیت سیاسی خود را متوقف کنند؛ اما علما به تهدیدات این دو کشور توجهی نکردند و راه خود را ادامه دادند؛ لذا رسانههای انگلستان شروع به انتشار مطالب خصمانه و نادرستی ضد آخوند خراسانی کردند. در همین ایام بود که علمای نجف به رهبری آخوند خراسانی تصمیم به سفر به ایران گرفتند؛ اما وقتی به کربلا رسیدند، مطلع شدند که نیروهای سپهسالار تنکابنی و سردار اسعد بختیاری تهران را اشغال و محمدعلی شاه را از پادشاهی برکنار کردهاند. پس از این واقعه، سران و رهبران سیاسی جنبش مشروطیت بر بیاعتنایی خود به مذهب و روحانیون افزودند و در نتیجه، گروهی از علما از جمله سیدکاظم یزدی شرکت در این جنبش را حرام شمردند و به سرزنش علمای مشروطهخواه پرداختند. آخوند خراسانی از عملکرد سران سیاسی مشروطیت راضی نبود؛ اما اصل مشروطیت را درست میشمرد و از آن دفاع میکرد. به همین منظور، تصمیم به مراجعه به ایران گرفت؛ اما بهصورتی ناگهانی در نجف اشرف درگذشت. مرگ او هیچگاه طبیعی تلقی نشد و احتمال مسموم شدنش به دست عمال انگلستان بر سر زبانها بود.
از آنجا که در زمانه آخوند خراسانی، جریانهای اقتصادی و سیاسی ایران با نام اسلام و حفظ کیان تشیع گره خورده بود، وی وارد جریانهای سیاسی شد تا بتواند ادای وظیفه کند. در ادامه این یادداشت به تعدادی از احکام سیاسی حکومتی صادرشده از سوی آخوند خراسانی به روایت مقاله «بررسی احکام حکومتی آخوند خراسانی» (مجله معرفت، سال سیام، شماره یازدهم، بهمن ۱۴۰۰) اشاره میشود.
یکی از اقدامات مهم آخوند خراسانی، تلاش او در راستای حفظ استقلال کشور بود. مفهوم استقلال در ادبیات سیاسی، برگرفته از مفهوم حفظ کیان اسلام در اندیشه فقهی است. این استدلال در فقه شیعه سابقهدار است و همه فقها از قلمرو جغرافیایی تحت حکومت اسلام یا سرزمینهایی که اکثریت مردم آن مسلمان باشند، به کیان اسلام تعبیر میکنند.
آخوند خراسانی با پیوند اصل حفظ کیان اسلام و حفظ استقلال سیاسی ایران بهمثابه یکی از کشورهای مهم مسلمان، دفاع از تمامیت و استقلال سیاسی ایران را وظیفه خود میدانست، چنانکه در نامه به محمدعلی شاه نیز بارها به این نکته اشاره کرده بود. او معتقد بود که تمام شرف و سعادت شخصیه و نوعیه هر کسی، تماماً بر حفظ استقلال مملکت متوقف است و این معنا جز در سایه مذهب که جامع این ملت، حصن حصین مملکت و یگانه حافظ این آب و خاک است، محال به نظر میرسد.
یکی از اقسام معاملاتی که فقهای شیعه بر حرمت آن اجماع دارند، معاملاتی است که به موجب آن، بنیه اقتصادی کافران تقویت و یا وضعیت اقتصادی مسلمانان تضعیف شود. آخوند خراسانی نیز با صدور فتوایی، بیع و شراء با کفار را که موجب تقویت آنها و سبب ضعف مسلمین شود، جایز نمیدانست؛ برای نمونه در نامهای به مظفرالدین شاه در استفاده از البسه ایرانی نکاتی متذکر شده و از لباسهای خارجی بهمثابه البسه ذلت و از لباسهای ساخت وطن بهمثابه البسه عزت اسلامی یاد کرده بود.
عالمان دینی و فقها همواره برای تعلیم و تربیت و آگاهیبخشی به مسلمانان اهمیت فراوانی قائلند؛ لذا همیشه از آزادی مطبوعات حمایت کرده و بر این باور بودند که نباید از این آزادی سوءاستفاده شود. در جریان نهضت مشروطیت بهمثابه اولین تجربه ملی، تعدادی از مطبوعات با انتشار گفتههای انحرافی متضاد با احکام شریعت اسلامی، موجبات انحطاط فرهنگی و اخلاقی را در جامعه ایجاد و از آزادی مطبوعات سوءاستفاده میکردند؛ لذا عالمان دینی و از جمله آخوند خراسانی به این وضعیت واکنش نشان دادند و در ابتدا به سفارشهای کلی و توصیه به نظارت بر مطبوعات پرداختند؛ اما پس از پافشاری نشریات خاص بر عقاید گمراه خود، مرحوم آخوند خراسانی فریادهایش را رساتر کرد و سخن از اصلاح و تعطیلی مطبوعات به میان آورد و در نهایت این فقیه جامعالشرایط به صدور حکم حکومتی پرداخت و حکم تعطیلی دو نشریه را صادر کرد.
پس از آغاز نهضت مشروطه، آنچه برای آخوند خراسانی و برخی علمای دیگر مهم مینمود، تشکیل قشون ملی بود. آخوند و دیگر علما خطاب به ایلات و عشایر اعلام کردند که بهدلیل ضعف دولتهای اسلامی و فزونی قدرت استعمارگران، به زودی ایران نیز دچار سرنوشتی شبیه آندلس خواهد شد و لذا تشکیل قشون، شرعاً و عقلاً لازم و ضروری است. آخوند خراسانی از عشایر خواست تا به تعلیم قواعد نظامی به شیوههای جدید و مدرن بپردازند و آن را فرضیهای بر ذمه خود بدانند. در حکمی دیگر، سربازی را وظیفه همگانی دانست و حتی در زمان صلح انجام آن را واجب شمرد.
از دیگر اقدامات سیاسی آخوند خراسانی میتوان به احکام متعدد در جریان نهضت مشروطیت اشاره کرد؛ برای مثال بعد از به توپ بستن مجلس از سوی محمدعلی شاه، آخوند خراسانی همراه برخی از بزرگان نجف، اعلامیهای به این مضمون صادر کردند: «بر عموم ملت ایران حکم را اعلام میداریم. الیوم همت در دفع این سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض اموال مسلمین از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او از اعظم محرمات است و بذل و جهد و سعی بر استقرار مشروطیت بهمنزله جهاد در رکاب امام زمان(عج) است و سر مویی مخالفت و مسامحه بهمنزله خذلان و محاربه با آن حضرت است.»
لازم به ذکر است که پس از سقوط و عزل محمدعلی شاه از سلطنت، آخوند و دیگر علمای نجف از مردم ایران خواستند تا با حکومت جدید همکاری کنند، مالیات بپردازند و در حفظ نظم کوشا باشند.
از دیگر اقدامات سیاسی آخوند خراسانی در زمان مشروطیت، صدور حکم جهاد علیه متجاوزان روسی و انگلیسی بود که ۱۲ نفر از علما نیز این حکم را تأیید کردند. آنها اعلامیهای به این مضمون منتشر کردند که ای مسلمانان، شما باید بدانید که جهاد بر تمام مسلمانان واجب و از ضروریات دین شمرده میشود. هنگامی که دشمنان به مرزها و کشورهای اسلامی هجوم آورند، همه مردان، زنان و کودکان را کشتار خواهند کرد. وظیفه جهاد خود را در راه خدا انجام دهید.
آخوند خراسانی به صدور فتوا بهمنظور اجرای حدود نیز میپرداخت که برای نمونه میتوان به حکم تبعید و اخراج تقیزاده اشاره کرد که پرچمدار جریان غربگرا و ضد ارزشی بود.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام