روایت تاریخی اولویت دارد یا باور کلامی؟
کد خبر: 4198182
تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۱:۰۳
در نشست «مورخان و امر قدسی» بررسی شد؛

روایت تاریخی اولویت دارد یا باور کلامی؟

از نظر حسن حضرتی، نویسنده کتاب «مورخان و امر قدسی»، هنگام تعارض روایت تاریخی با باور کلامی، مبنا تاریخ است ولی از نظر حجت‌الاسلام الویری، مقدم داشتن تاریخ یعنی حکم کردن به باطل بودن گزاره کلامی.

به گزارش ایکنا، نشست نقد و بررسی کتاب «مورخان و امر قدسی» دوشنبه 16 بهمن در مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام برگزار شد.

در ابتدای نشست حسن حضرتی، نویسنده کتاب سخن گفت که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

وقتی از رابطه کلام و تاریخ صحبت می‌کنیم، از رابطه دو علم صحبت می‌کنیم و در گام نخست باید ببینیم تعریف این دو علم چیست. موضوع کلام دفاع از باورهای دینی است و از روش‌های مختلفی استفاده می‌کند اما تاریخ‌شناسی معرفت به رویدادهای مهم گذشته انسانی است. روشی که این علم دنبال می‌کند روش اسنادی است. تمام تلاشش این است شواهد معتبر درباره رویدادهای مهم گذشته انسانی ارائه کند. اگر کلام دانشی معطوف به باور و اعتقاد است، تاریخ دانشی معطوف به حقیقت‌جویی است و می‌خواهد ببینید واقعا چه اتفاقی رخ داده است.

این تاریخ‌شناسی بر اساس روشی که دارد، دانشی است که همه چیز را در مورد رویدادهای انسانی طبیعی و قاعده‌مند می‌بیند و این ویژگی مهمی برای این علم است چون شما غیر از این نمی‌توانید ببینید و اسناد این اجازه را به شما نمی‌دهند چون باید این رویدادها را توصیف و تحلیل کنید. از سویی همانطور که اشاره کردم دانش کلام خودش را در حوزه روش به هیچ چیز مقید نمی‌کند.

بحث این است وقتی مورخان با یک امر قدسی روبرو می‌شوند باید چکار کنند. امر قدسی از امر دینی عام‌تر است یعنی بخشی از امور قدسی امور دینی هستند. ما امور غیر دینی هم داریم که وجه قدسی دارند، مثلاً نگاه به چنگیز برای مغولان نگاه قدسی است. بنابراین امر قدسی امر عام‌تری است و صرفاً محدود به امور دینی نیست. عرض من این است مورخان در اینجا دو جور عمل کردند یک دسته از مورخان امور قدسی را نادیده گرفتند و گفتند این در حوزه دانش ما نیست و دسته‌ای از مورخان هستند که به امور ماورایی و فراتاریخی هم می‌پردازند مثل ابن اسحاق.

زیربنای کلام، دانش تاریخ است

من اعتقادم بر این است مورخان بخش فراطبیعی ماجرا را باید به علوم دیگران واگذار کنند و نمی‌توانند درباره آن صحبت کنند. مهم این است اگر یک تعارضی به وجود بیاید باید چکار کرد. یک زمانی یک روایت تاریخی با یک باور کلامی تعارض پیدا می‌کند، اینجا باید چکار کرد؟ باور من این است که اینجا مبنا تاریخ است، کلام نیست چون زیربنای کلام، دانش تاریخ است و کلام بر داده‌های تاریخی استوار شده است. در این ترجیح نزاع علمی شکل می‌گیرد.

من چند دلیل برای این مطلب دارم یکی اینکه اگر ما درباره هر رویدادی مربوط به انسان در گذشته صحبت کنیم که دلالت بر باوری داشته باشد باید از تاریخ عبور کنیم و اگر از تاریخ عبور نکنیم، اصلاً به آن نمی‌رسیم. نکته دوم اینکه در زندگی شخصیت‌های قدسی اصل بر شأن اثباتی آن‌ها است نه شأن ثبوتی آن‌ها یعنی اصل این است آن‌ها بشری زندگی و قاعده‌مند رفتار کنند. این باعث می‌شود اصل را در شناخت آن‌ها بر رویکرد تاریخی بگذاریم.

نکته بعد این است این رویکرد تاریخی که ما از آن دفاع می‌کنیم، ویژگی الگو گرفتن دارد. در شأن ثبوتی الگوگیری وجود ندارد. آنچه پیامبران از ما می‌خواهند، این است که ویژگی‌های اثباتی آن‌ها را الگو قرار دهیم. علت دیگر جهان‌شمول بودن رویکرد تاریخی است یعنی شما با این رویکرد می‌توانید این شخصیت‌های قدسی را به همه دنیا معرفی کنید و در یک سطح گسترده‌تری می‌توانید این شخصیت‌ها را معرفی کنید. نکته دیگر اینکه رویکرد تاریخ رویکرد منعطفی است و تحلیلی که از شخصیت‌های قدسی ارائه می‌کند متنوع است اما در رویکرد کلامی یک ایستایی وجود دارد که قیام امام حسین(ع) و صلح امام حسین(ع) را اراده و خواست الهی می‌داند و پاسخ‌ها پاسخ‌های تکراری است.

ارسالی///هنگام تعارض روایت تاریخی با باور کلامی، کدام را ترجیح دهیم؟

منحصر کردن روش تاریخ به روش اسنادی صحیح نیست

در ادامه نشست حجت‌الاسلام و المسلمین محسن الویری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

ما امروزه در قم بیش از روزهای دیگر نیازمند این نوع جلسات گفت‌وگو هستیم؛ هم گفت‌وگوی درون حوزه و هم گفت‌وگو میان حوزه و دانشگاه و از این جهت برگزاری این جلسه مغتنم است. من بر پایه بحث زیبایی که آقای دکتر بیان کردند دو تأمل دارم. درباره تعریف تاریخ شاید من دیدگاه دیگری داشته باشم اما اولین تأمل من این است تعریف تاریخ را هرچه بدانیم اینکه روش تاریخ روش اسنادی است یک محل سؤال است.

در هر علمی، روش ارتباط مستقیم، پارادایمی دارد که علم در آن قرار دارد. در مورد اینکه در تاریخ سند بیشترین سهم را دارد بنده تسلیم هستم ولی منحصر کردن روش تاریخ به اسناد مربوط به پارادایم پوزیتیویسم است که دوره آن گذشته است. در بحث‌های تاریخی چه بسا از یک قاعده عقلی استفاده کنیم و یک گزاره تاریخی بنویسیم.

یک مثال عرض کنم. در جریان صلح حدیبیه با پیامبر(ص) شرط شد که وقتی ایشان برای عمره القضا به مکه می‌آیند بدون سلاح یا با سلاح در غلاف عمره بگذارند. خب این کار ریسک بالایی داشت لذا پیامبر(ص) یک گروه مسلح را نزدیک مکه قرار دادند و بعد رفتند طواف را انجام دادند. من وقتی می‌خواهم این عمره القضا را گزارش کنم از خودم می‌نویسم پیامبر(ص) در اینجا یک راه ارتباطی سریع با آن نیرورهای مسلح داشتند چون اگر این راه نبود بود، و نبود آن‌ها بی‌اثر بود. اینجا سند نداریم ولی بر پایه قرائن چنین حکمی صادر می‌کنیم. همچنین ما می‌توانیم از گزاره‌های وحیانی در بحث تاریخی استفاده کنیم. مثلاً اگر اسناد تاریخی حکم می‌کند عیسی مسیح در زمان خودش کشته شد، ما می‌گوییم قرآن تصریح دارد که کشته نشده است و بر این پایه حکم می‌کنیم.

نکته بعد اینکه مورخان وقتی با امر قدسی روبرو می‌شوند باید چه کاری انجام دهند. به نظرم اینجا باید تدبیر دیگری داشته باشیم. اولاً این بحث قبل از تعارض شروع می‌شود و ما در مرحله توصیف هم با باورهای کلامی کار داریم. وقتی از جایز بودن دخالت دادن باورهای کلامی در عمل تاریخی با پایبندی به ضوابط تاریخ‌ورزی دفاع می‌کنم، بحث فقط ناظر به زمانی نیست که در بررسی یک شخصیت قدسی به چالش و تعارض برخورد کردم بلکه حتی در گزارش زندگی روزمره یک شخصیت قدسی هم باورهای من حضور دارند و می‌توانند اثرگذار باشند و باید به آن‌ها اعتنا کنم.

حال اینکه در مقام تعارض بگوییم تاریخ را ترجیح دهیم محل نزاع ما است. اینجا من چند پرسش و تأمل دارم. نکته اول این است مگر نه اینکه شما در مقدمه‌ای که فرمودید بحث ثبوتی را از بحث اثباتی تفکیک کردید و فرمودید تاریخ متولی بحث اثباتی است؟ پس چرا شما در اینجا خلاف مبنای اول از ترجیح تاریخ بر کلام حرف می‌زنید؟ وقتی من تاریخ را مقدم می‌دارم یعنی عملاً بر اعتقادات کلامی مهر باطل بودن می‌زنم در حالی که قبلاً گفتم اینها حیطه کار من نیست. در اینگونه موارد مقدم داشتن تاریخ یعنی حکم کردن به باطل بودن گزاره کلامی. دلایلی که ذکر کردید چرا تاریخ را ترجیح می‌دهید، هر چهار موردش کلامی بودند. الگو بودن شخصیت‌های قدسی یا اینکه آن‌ها را در عرصه جهان‌شمول ارائه کنیم، بحث کلامی هستند و خود شما وقتی می‌خواهید از مرجح بودن تاریخ صحبت کنید، از ادله کلامی استفاده می‌کنید.

انتهای پیام
captcha