کد خبر: 4304160
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۶
مکتب ایرانی صلح

نهمین همایش سالانه انجمن علمی مطالعات صلح ایران برگزار می‌شود

نهمین همایش «انجمن مطالعات علمی صلح ایران» با موضوع «بنیادهای هستی‌شناختی، شناخت‌شناختی و روش‌شناختی مکتب ایرانی صلح»، سال 1404 برگزار می‌شود.

نهمین همایش سالانه انجمن علمی مطالعات صلح ایران برگزار می‌شود
به گزارش ایکنا، نهمین همایش علمی مطالعات صلح ایران با محورهای اصلی و زیرمحورها در چند بخش برگزار می‌شود. عنوان، تعداد محورها و زیرمحورها واجد هیچ حصر منطقی و محدودیتی نیستند، ازاین‌رو علاقه‌مندان به شرکت در همایش می‌توانند محورها و همچنین زیرمحورهای دیگری را، به دلخواه خود در پیوند با مکتب ایرانی صلح، موضوع مقاله‌ خود قرار دهند.
 
الف) محورها در بخش «بنیادهای هستی‌شناختی مکتب ایرانی صلح» 
 
درآمد 
صلح در اندیشه‌ی ایرانی، تنها به معنای فقدان جنگ و نزاع نیست، بلکه بخشی بنیادین از نظم هستی و کیهان تلقی می‌شود. در سنت ایران باستان، مفاهیمی همچون «اشه»، «داد» و «هماهنگی کیهانی» جایگاهی اساسی در پیوند با صلح داشته‌اند و در تقابل با نیروهای شر و آشوب، صورت‌بندی فلسفی و دینی یافته‌اند. اسطوره‌ها، حماسه‌ها، و حکمت‌های ایرانی نیز با تأکید بر عدالت، نور، خیر و همزیستی با طبیعت، صلح را به عنوان حقیقتی هستی‌شناختی تصویر کرده‌اند. این بنیادها در طول تاریخ، از حکمت خسروانی و متون زرتشتی تا عرفان اسلامی و حکمت متعالیه، بازخوانی و بازتفسیر شده و به بخشی از ستون‌های اصلی فرهنگ ایرانی بدل گشته‌اند. بررسی این بنیاد‌ها می‌تواند به فهم عمیق‌تر جایگاه صلح در جهان‌بینی ایرانی و نیز به ارائه‌ی الگوهایی برای صلح پایدار در جهان معاصر یاری رساند.
 
1. تعریف و جایگاه صلح در نظام هستی‌شناختی (نظم کیهانی) ایران باستان
زیرمحورها:
1.1. صلح به‌مثابه‌ی هماهنگی کیهانی (اشه/ارتا): در اندیشه‌ی زرتشتی، صلح بخشی از نظم جهان‌شمول است که هستی را پایدار می‌سازد. بدون صلح، اشه فرو می‌پاشد و هرج‌ومرج جای آن را می‌گیرد.
1.2. صلح به‌مثابه‌ی اصل هستی‌شناختی نه صرفاً اجتماعی: در این دیدگاه، صلح تنها وضعیت انسانی نیست، بلکه حقیقتی است که در خودِ کیهان تعبیه شده است.
1.3. جایگاه صلح در نسبت با آفرینش: جهان به‌مثابه‌ی آفریده‌ی اهورامزدا بر بنیاد هماهنگی و نظم شکل گرفته و صلح رکن اصلی این آفرینش است.
1.4. صلح به‌عنوان پیش‌شرط بقا: بدون صلح میان عناصر متضاد و نیروهای متقابل، هستی دوام نمی‌آورد؛ این اصل، در اندیشه‌ی ایران باستان زیربنایی است.
 
2. رابطه‌ی صلح با دوگانه‌های هستی‌شناختی (اهورامزدا-اهریمن، نور-تاریکی، خیر-شر)
زیرمحورها:
2.1. صلح و تقابل بنیادین خیر و شر: صلح در این چارچوب به معنای چیرگی نیروی خیر بر شر و غلبه‌ی نظم بر آشوب است.
2.2. نور و تاریکی: صلح به‌مثابه‌ی روشنایی و شفافیت در برابر تاریکی قرار می‌گیرد که نماد نزاع و هرج‌ومرج است.
2.3. اهورامزدا و اهریمن: صلح بیانگر همسویی با اهورامزدا، آفریننده‌ی اشه، و مقاومت در برابر اهریمن است.
2.4. صلح به‌مثابه‌ی تعادل دوسویه: هرچند جهان از تضاد نیروها ساخته شده، صلح توازن و همزیستی نسبی را میان این نیروها برقرار می‌سازد.
 
3. هستی‌شناسی صلح در اسطوره‌ها و ادبیات حماسی ایران
زیرمحورها:
3.1. اسطوره‌های آفرینش و نقش صلح در پیوند انسان و کیهان: اسطوره‌ها نشان می‌دهند که صلح همزاد نظم کیهانی است.
3.2. شاهنامه و صلح به‌مثابه‌ی برقراری داد: در حماسه‌ها، صلح زمانی محقق می‌شود که پادشاه دادگر تعادل را میان نیروها برقرار می‌سازد.
3.3. صلح به‌مثابه‌ی قهرمانی اخلاقی: قهرمانان اسطوره‌ای اغلب در پی بازگرداندن صلح و آرامش‌اند، نه صرفاً پیروزی جنگی.
3.4. تضاد جنگ و صلح در متون حماسی: جنگ‌ها به‌منزله‌ی ابزاری برای برقراری صلح پایدار و دفع هرج‌ومرج تصویر می‌شوند.
 
4. هماهنگی اجتماعی و کیهانی به‌عنوان بنیاد صلح پایدار در اندیشه‌ی ایرانی
زیرمحورها:
4.1. اشه (نظم کیهانی) و دروگ (دروغ/بی‌نظمی): صلح زمانی برقرار می‌شود که هماهنگی کیهانی در جامعه بازتاب یابد.
4.2. صلح اجتماعی به‌مثابه‌ی انعکاس نظم کیهانی: هماهنگی میان افراد و طبقات اجتماعی معادل هماهنگی میان نیروهای کیهان است.
4.3. مسئولیت انسان در حفظ هماهنگی: انسان‌ها با انتخاب راستگویی، عدالت و راستی، صلح را در جامعه و کیهان تداوم می‌بخشند.
4.4. پایداری صلح از راه مشارکت جمعی: جامعه تنها با پیوند میان ارزش‌های فردی و کیهانی می‌تواند صلحی پایدار داشته باشد.
 
5. پیوند عدالت و صلح در فلسفه‌های ایرانی (از حکمت خسروانی تا حکمت متعالیه)
زیرمحورها:
5.1. عدالت به‌مثابه‌ی بنیاد صلح در حکمت خسروانی: عدالت شرط اصلی سامان اجتماعی و سیاسی است که صلح را تضمین می‌کند.
5.2. سهروردی و حکمت اشراقی: صلح در پیوند با نور و عدالت تعریف می‌شود، جایی که حقیقت در پرتو عدل آشکار می‌گردد.
5.3. ملاصدرا و حکمت متعالیه: صلح بر بنیاد حرکت جوهری و عدالت وجودی معنا می‌یابد، یعنی هر چیز در جایگاه حقیقی خود قرار گیرد.
5.4. عدالت اجتماعی و صلح پایدار: عدالت به‌منزله‌ی توازن در روابط انسانی، بازتاب صلح کیهانی است.
 
6. بنیاد‌های هستی‌شناختی صلح در فلسفه و عرفان ایران پس از اسلام
زیرمحورها:
6.1. ابن‌سینا و صلح وجودی: وجود به‌مثابه‌ی خیر مطلق تلقی می‌شود و صلح در حرکت به سوی کمال آن است.
6.2. عرفان وحدت وجودی ابن‌عربی (در خوانش ایرانی): صلح بازتاب وحدت هستی است که همه‌ی تعارض‌ها را در خویش حل می‌کند.
6.3. مولانا و صلح به‌مثابه‌ی عشق: صلح در اندیشه مولوی، عشق است که تضادها را رفع می‌کند و وحدت می‌آفریند.
6.4. صلح در حکمت اشراقی و صوفیانه: هماهنگی میان عقل و دل، جسم و جان، انسان و خدا، بنیاد صلح راستین است.
 
7. پیوند صلح با طبیعت در اندیشه‌ی ایرانی (از نقش عناصر چهارگانه تا نگرش‌های زیست‌محیطی)
زیرمحورها:
7.1. نقش عناصر چهارگانه (آب، خاک، باد، آتش): صلح در گرو هماهنگی و پاکیزگی عناصر طبیعت است.
7.2. پرهیز از آلایش و بی‌حرمتی به طبیعت: در سنت ایرانی، بی‌احترامی به طبیعت برابر با برهم‌زدن صلح کیهانی است.
7.3. محیط زیست و صلح پایدار: اندیشه ایرانی می‌تواند مبنای فلسفی برای صلح زیست‌محیطی معاصر باشد.
7.4. طبیعت به‌عنوان آموزگار صلح: همزیستی موجودات در طبیعت، الگویی برای روابط انسانی در صلح ارائه می‌دهد.
 
8. مطالعه‌ی تطبیقی میان هستی‌شناسی صلح در مکتب ایرانی با دیگر مکاتب صلح شرق و غرب
زیرمحورها:
8.1. مقایسه با اندیشه‌ی بودایی: صلح درونی در بودیسم در برابر صلح کیهانی در اندیشه‌ی ایرانی.
8.2. مقایسه با اندیشه‌ی یونانی: صلح به‌مثابه‌ی تعادل قوا در فلسفه‌ی یونانی در مقابل صلح به‌مثابه‌ی نظم قدسی در ایران.
8.3. مقایسه با فلسفه‌ی مسیحی-مدرسی: صلح در پیوند با خدا در سنت مسیحی و نسبت آن با مفهوم اشه.
8.4. گفت‌وگو با فلسفه‌های مدرن غربی: مقایسه با کانت (صلح جاودانه) و هگل (آشتی در تاریخ).
 
9. بنیادهای هستی‌شناختی مکتب ایرانی صلح در رویارویی با چالش‌های معاصر ملی و بین‌المللی
زیرمحورها:
9.1. صلح و بحران‌های زیست‌محیطی: بازخوانی سنت ایرانی برای مواجهه با نابسامانی‌های محیط زیست جهانی.
9.2. صلح و منازعات قومی-ملی: کاربرد اصول هستی‌شناختی صلح ایرانی در مدیریت چندفرهنگی و چندقومیتی.
9.3. صلح و جهانی‌شدن: امکان بازخوانی اشه برای ساخت نظم صلح‌آمیز در عصر جهانی‌شدن.
9.4. صلح و فناوری نوین: پیوند نگاه ایرانی با اخلاق فناوری و تهدیدهای هوش مصنوعی و تسلیحات.
 
ب) محورها در بخش «بنیادهای شناخت‌شناختی مکتب ایرانی صلح» 
درآمد 
شناخت صلح در مکتب ایرانی بر پایه‌ی سه ستون عقل فلسفی، وحی دینی و شهود عرفانی بنا شده است. این سه شیوه‌ی معرفتی در کنار هم، امکان فهم و تبیین چندلایه از صلح را فراهم می‌آورند؛ به گونه‌ای که صلح نه‌تنها حقیقتی اخلاقی و اجتماعی، بلکه حقیقتی مرتبط با شناخت انسان از جهان و حقیقت نهایی تلقی می‌شود. در سنت ایرانی، مفهوم «راستی» و «حقیقت» همواره در پیوند با صلح مطرح بوده و شیوه‌های گوناگون معرفتی - از استدلال فلسفی و استقراء تجربی گرفته تا روایت‌های اسطوره‌ای و شهودی - در خدمت فهم این حقیقت قرار داشته‌اند. از سوی دیگر، ابزارهایی چون گفت‌وگو، تعلیم و تربیت، و اخلاق عملی نقشی مهم در انتقال شناخت صلح داشته‌اند. بازخوانی این میراث، امکان مقایسه با دیگر سنت‌های معرفتی شرق و غرب را فراهم می‌سازد و ظرفیت‌هایی برای پاسخ‌گویی به چالش‌های فکری، فرهنگی و سیاسی معاصر ارائه می‌دهند.
 
1. بنیادهای شناخت‌شناختی صلح در سنت ایرانی (عقل فلسفی، وحی دینی و شهود عرفانی)
زیرمحورها:
1.1. عقل فلسفی: عقل به‌عنوان ابزار شناخت صلح، با استدلال و برهان جایگاه حقیقت صلح را روشن می‌سازد.
1.2. وحی دینی: در متون زرتشتی و اسلامی، صلح امری قدسی و وحیانی معرفی می‌شود که با ارشاد پیامبران شناخته می‌گردد.
1.3. شهود عرفانی: عارفان صلح را نه از راه برهان، بلکه در تجربه‌ی حضوری و عشق به حقیقت دریافت می‌کنند.
1.4. ترکیب سه‌گانه: در سنت ایرانی، عقل، وحی و شهود نه در تقابل، بلکه در تعامل با یکدیگر مبنای شناخت صلح‌اند.
 
2. شناخت‌شناسی صلح در چارچوب خرد در اندیشه‌ی ایرانی
زیرمحورها:
2.1. خرد به‌مثابه‌ی راهنمای صلح: خرد در متون اوستایی و شاهنامه عنصر اصلی در تشخیص راه صلح از نزاع است.
2.2. خرد عملی و خرد نظری: خرد نظری حقیقت صلح را می‌شناسد و خرد عملی آن را در جامعه و سیاست تحقق می‌بخشد.
2.3. خرد در برابر جهل: در اندیشه‌ی ایرانی، جهل ریشه‌ی جنگ و خشونت است و صلح تنها با گسترش خرد پایدار می‌شود.
2.4. خرد و اخلاق: صلح زمانی معنا دارد که خرد با اخلاق در پیوند باشد و رفتار فردی و جمعی را سامان دهد.
 
3. شناخت‌شناسی صلح در چارچوب نظریه‌های شناخت در فلسفه‌های ایرانی پیش و پس از اسلام
زیرمحورها:
3.1. شناخت شهودی در ایران باستان: شناخت صلح در پیوند با نظم کیهانی (اشه) و تجربه‌ی قدسی جهان.
3.2. شناخت فلسفی در سنت اسلامی: فیلسوفانی چون ابن‌سینا و فارابی صلح را در پرتو برهان و عقل نظری تحلیل کرده‌اند.
3.3. شناخت عرفانی پس از اسلام: عارفان صلح را محصول وحدت وجود و رفع دوگانگی‌های ظاهری می‌دانستند.
3.4. پیوند نظریه‌های متنوع شناخت: در مکتب ایرانی، این سه ساحت شناخت (شهودی، فلسفی، عرفانی) در تعامل قرار گرفتند.
 
4. روش‌های شناخت صلح در مکتب ایرانی، از روش‌های عقلی و شهودی و تجربی تا متون مقدس دینی
زیرمحورها:
4.1. روش عقلی-برهانی: بهره‌گیری از استدلال فلسفی برای تحلیل جایگاه صلح در نظم هستی و جامعه.
4.2. روش شهودی-عرفانی: تجربه‌ی درونی و کشف معنوی به‌عنوان راهی برای شناخت صلح اصیل.
4.3. روش تجربی-زیست‌جهانی: مشاهده‌ی زندگی اجتماعی و طبیعی برای دریافت الگوهای صلح.
4.4. روش متنی-وحیانی: تفسیر و تدبر در اوستا، قرآن، و دیگر متون دینی برای شناخت بنیادهای صلح.
 
5. پیوند شناخت صلح با مفهوم حقیقت یا راستی در فلسفه‌های ایرانی باستانی و دوره‌ی اسلامی
زیرمحورها:
5.1. اشه در ایران باستان: راستی همزاد صلح است و بدون راستی، صلح موهوم خواهد بود.
5.2. صدق در سنت اسلامی: حقیقت صلح در گرو صدق گفتار و عمل است؛ دروغ همزاد نزاع است.
5.3. راستی در عرفان ایرانی: صلح راستین زمانی محقق می‌شود که انسان به حقیقت وجودی خود بازگردد.
5.4. پیوند حقیقت و عدالت: شناخت صلح به معنای شناخت جایگاه عدالت در هستی و جامعه است.
 
6. روش‌های شناخت صلح در روایت‌های اسطوره‌ای و متون ادبی ایرانی
زیرمحورها:
6.1. اسطوره‌های آفرینش: شناخت صلح در اسطوره‌ها از رهگذر تقابل نظم و آشوب شکل می‌گیرد.
6.2. شاهنامه فردوسی: خرد و داد ابزار شناخت صلح در حماسه‌های ایرانی‌اند.
6.3. ادبیات غنایی و عرفانی: حافظ، سعدی و مولوی صلح را در پرتو عشق و اخلاق تبیین کردند.
6.4. روایت‌گری به‌مثابه‌ی ابزار شناخت: قصه و حماسه بستری برای انتقال معرفت صلح به نسل‌ها بوده است.
 
7. ابزارهای شناختی و روش‌های انتقال شناخت صلح در سنت ایرانی، از گفت‌وگو تا آموزش و پرورش و اخلاق عملی
زیرمحورها:
7.1. گفت‌وگو و مناظره: در سنت فلسفی و کلامی ایران، گفت‌وگو راه اصلی دستیابی به حقیقت صلح بوده است.
7.2. تعلیم و تربیت: مکتب‌خانه‌ها، حلقه‌های عرفانی و آموزش‌های حکمی بستری برای پرورش شناخت صلح فراهم می‌کردند.
7.3. اخلاق عملی: زندگی روزمره و رعایت آداب اخلاقی ابزار تحقق و انتقال شناخت صلح بوده است.
7.4. هنر و آیین‌ها: موسیقی، معماری و جشن‌ها ابزارهای غیرمستقیم شناخت و بازنمایی صلح بودند.
 
8. مطالعه‌ی تطبیقی شناخت‌شناسی صلح میان مکاتب ایرانی و دیگر مکاتب سنتی و مدرن صلح در شرق و غرب
زیرمحورها:
8.1. مقایسه با بودیسم: صلح درونی بودایی در برابر صلح کیهانی و عقلانی ایرانی.
8.2. مقایسه با فلسفه‌ی یونانی: تمایز میان صلح به‌مثابه‌ی توازن قوا (یونان) و صلح به‌مثابه‌ی حقیقت هستی (ایران).
8.3. مقایسه با سنت مسیحی: صلح به‌مثابه‌ی هدیه‌ی الهی و نسبت آن با مفهوم راستی در ایران.
8.4. گفت‌وگو با فلسفه مدرن: ارتباط با کانت (صلح جاویدان) و نظریه‌های مدرن معرفت‌شناسی در غرب.
 
9. شناخت‌شناسی صلح ایرانی در رویارویی با چالش‌های فکری و فرهنگی و سیاسی معاصر ملی و جهانی
زیرمحورها:
9.1. چالش‌های معرفتی جهان معاصر: نسبی‌گرایی و بحران حقیقت و راه‌حل ایرانی در پیوند صلح و راستی.
9.2. چالش‌های فرهنگی: گفت‌وگوی میان‌فرهنگی و ظرفیت سنت ایرانی برای شناخت مشترک صلح.
9.3. چالش‌های سیاسی: بهره‌گیری از عقلانیت و اخلاق ایرانی در مواجهه با منازعات ملی و منطقه‌ای.
9.4. چالش‌های جهانی: امکان بازتعریف صلح ایرانی در مواجهه با جهانی‌شدن، رسانه و تکنولوژی نوین.
 
پ) محورها در بخش «بنیادهای روش‌شناختی مکتب ایرانی صلح» 
درآمد
صلح‌پژوهی در مکتب ایرانی، افزون بر بنیاد‌های هستی‌شناختی و شناخت‌شناختی، نیازمند روش‌شناسی منسجم و سامان‌یافته است تا بتواند ابعاد متنوع تاریخی، فلسفی، اجتماعی و فرهنگی آن را آشکار سازد. در سنت ایرانی، روش‌های متعددی برای مطالعه و تبیین صلح به‌کار رفته است: از زبان‌شناسی و تفسیر متون مقدس و ادبی تا تحلیل تاریخی و فلسفی، و از سلوک عرفانی و اخلاق عملی تا شیوه‌های عقلی و منطقی. در دوره‌ی معاصر نیز، علوم اجتماعی و انسانی با بهره‌گیری از رویکردهای کمی و کیفی، ابزارهای تازه‌ای برای شناخت و ترویج صلح در جامعه ایرانی عرضه کرده‌اند. در عین حال، بازاندیشی روش‌شناختی ضروری است تا بتوان صلح ایرانی را در برابر چالش‌های جهانی‌شدن، تحولات سیاسی و فرهنگی، و نیازهای بین‌رشته‌ای معاصر بازتعریف کرد. بررسی این بنیاد‌ها می‌تواند چشم‌اندازی نو برای ارتقای صلح‌پژوهی در ایران و تعامل سازنده با جهان فراهم آورد.
1. روش‌های مطالعه، بررسی، توصیف، تحلیل و تبیین صلح در سنت ایرانی (زبان‌شناختی، تفسیری، گفتمانی، تاریخی و فلسفی)
زیرمحورها:
1.1. روش زبان‌شناختی: تحلیل واژگان کلیدی چون «اشه»، «داد»، «آشتی»، و «صلح» در متون باستانی برای فهم لایه‌های معنایی.
1.2. روش تفسیری و هرمنوتیکی: تفسیر اوستا، قرآن، شاهنامه و متون عرفانی برای کشف مبانی صلح.
1.3. روش گفتمانی: بررسی چگونگی شکل‌گیری و بازتولید گفتمان صلح در فرهنگ ایرانی.
1.4. روش تاریخی-فلسفی: بازسازی مسیر تحول اندیشه‌ی صلح از ایران باستان تا دوران معاصر.
 
2. مقایسه‌ی روش‌های کمی و کیفی در پژوهش‌های صلح ایرانی
زیرمحورها:
2.1. روش‌های کمی (داده‌کاوی و پیمایش): بررسی آماری نگرش‌ها و رفتارهای صلح‌جویانه در جامعه.
2.2. روش‌های کیفی (روایت‌پژوهی): تحلیل داستان‌ها، خاطرات و روایت‌های ادبی برای شناخت فرهنگ صلح.
2.3. متن‌کاوی: بهره‌گیری از تحلیل محتوا و نشانه‌شناسی برای مطالعه‌ی متون دینی و ادبی.
2.4. ترکیب روش‌های کمی و کیفی: استفاده از رویکردهای میان‌رشته‌ای برای ارائه‌ی تصویری جامع از صلح ایرانی.
 
3. روش‌شناسی صلح در عرفان، حکمت عملی و اخلاق ایرانی
زیرمحورها:
3.1. سلوک فردی: بررسی روش‌های خودسازی و تهذیب نفس به‌عنوان گام نخست صلح درونی.
3.2. سلوک اجتماعی: پیوند عرفانی با اخلاق جمعی برای تحقق صلح پایدار در جامعه.
3.3. حکمت عملی: تکیه بر خرد عملی برای راهبردهای زیست مسالمت‌آمیز.
3.4. راهکارهای عملی: آموزه‌هایی چون عشق، ایثار و همزیستی به‌مثابه‌ی روش‌های تحقق صلح.
 
4. منابع کلاسیک ایرانی در دریافت و تدوین سامانمند روش‌شناسی صلح ایرانی
زیرمحورها:
4.1. گاهان زرتشت: روش اشه و گفتار نیک به‌عنوان ابزار تحقق صلح.
4.2. شاهنامه فردوسی: استفاده از خرد و داد در سامان صلح اجتماعی و سیاسی.
4.3. آثار عطار و مولانا: روش‌های عشق و عرفان در رفع تضادها و خشونت‌ها.
4.4. سعدی و اخلاق عملی: روش تربیتی و اخلاقی برای تحقق صلح روزمره در جامعه.
نکته. بنا بر یادآوری آقای دکتر محمد منصورنژاد، باید به ادبیات فتیان، فتوت‌نامه‌ها، و آیین‌های جوانمردی در این زمینه توجه بسیار داشت. 
 
5. متون جدید ایرانی در تدوین سامانمند روش‌شناسی صلح ایرانی
زیرمحورها:
5.1. دوران مشروطه: روش‌های حقوقی و سیاسی برای تحقق آزادی و صلح.
5.2. دوران پهلوی: تلاش برای ترکیب مدرنیزاسیون و سنت در خدمت صلح اجتماعی.
5.3. جمهوری اسلامی: رویکردهای دینی-ایدئولوژیک در تبیین صلح ملی و جهانی.
5.4. نقد و بازخوانی متون جدید: ارزیابی انتقادی میراث معاصر در ایجاد صلح پایدار یا ناکامی در آن.
 
6. روش‌های استدلال در استنتاج و تبیین صلح ایرانی (منطقی، شهودی، حکمی)
زیرمحورها:
6.1. روش قیاسی: استنتاج اصول صلح از مبانی کلی فلسفی و دینی.
6.2. روش استقرایی: استخراج مبانی صلح از تجربه‌های تاریخی و اجتماعی.
6.3. روش شهودی: دریافت مستقیم حقیقت صلح از طریق عرفان و سلوک معنوی.
6.4. روش حکمی-ترکیبی: پیوند میان عقل، تجربه و شهود برای رویکردی جامع‌تر.
 
7. صلح در روش‌شناسی علوم اجتماعی و انسانی ایران معاصر
زیرمحورها:
7.1. روش مردم‌شناختی: مطالعه آیین‌ها، جشن‌ها و رسوم ایرانی برای فهم الگوهای صلح.
7.2. روش جامعه‌شناختی: بررسی روابط قدرت، عدالت و همبستگی در جامعه برای شناخت صلح.
7.3. روش روان‌شناختی: تحلیل امید، همدلی و تاب‌آوری به‌عنوان مؤلفه‌های صلح فردی و جمعی.
7.4. روش میان‌رشته‌ای: ترکیب فلسفه، تاریخ، ادبیات و علوم اجتماعی در صلح‌پژوهی ایرانی.
 
8. تحلیل تاریخی-تطبیقی صلح‌خواهی ایرانی در تعاملات فرهنگی و تمدنی و هنگامه‌ی جنگ‌ها
زیرمحورها:
8.1. تاریخ جنگ و صلح در ایران: مطالعه تجربه‌های تاریخی از هخامنشیان تا معاصر.
8.2. دیپلماسی ایرانی: بررسی روش‌های تعامل سیاسی ایرانیان در برابر قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی.
8.3. تبادل فرهنگی: نقش ارتباطات فرهنگی و تمدنی ایران در گسترش صلح.
8.4. ارزیابی تطبیقی: مقایسه رویکردهای صلح ایرانی با دیگر تمدن‌ها در زمان‌های بحران و جنگ.
 
9. چالش‌های روش‌شناختی توضیح مکتب ایرانی صلح و بازتعریف آن در رویارویی با جهان معاصر
زیرمحورها:
9.1. چالش‌های مفهومی: دشواری تعریف دقیق صلح در نسبت با سنت و مدرنیته.
9.2. چالش‌های روشی: ضرورت بازاندیشی در روش‌های کلاسیک برای پاسخ‌گویی به مسائل نو.
9.3. چالش‌های سیاسی و ایدئولوژیک: خطر مصادره‌ی صلح توسط قدرت‌های سیاسی.
9.4. چالش‌های جهانی‌شدن: ضرورت بازتعریف مکتب ایرانی صلح در عصر رسانه و تکنولوژی.
انتهای پیام
captcha