محمد رضوی راد، مدير انستيتو علوم اسلامی هامبورگ، صاحب امتياز و سردبير مجله آلمانیزبان «ديالوگ» در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) با بيان اين مطلب گفت: با اينكه اين بانوی اسلامپژوه با زبان و فرهنگ ما بيگانه بود، زبانهای فارسی و اردو را فراگرفت و از طريق منابعی كه در اختيار داشت، سعی كرد تا تصوير درستی از اسلام را به جامعه غربی ارائه كند.
وی افزود: با وجود اينكه بعيد میدانم بخشهای شرقشناسی و يا اسلامشناسی و اصولاً سرمايهگذاریهايی كه در پژوهشگاهها و دانشگاههای متعدد غربی شده، صرفاً برای شناخت دقيق و ترويج و تبليغ انديشه شرقی و اسلامی نبوده، اما طبيعی است كه نبايد يكسويه قضاوت كرد و در ميان اين گروه اسلامپژوهان، افراد زيادی هم هستند كه با انگيزه شناخت و دريافت درست آموزههای دينی سراغ آموزههای دينی و شرقی رفتند.
مدير انستيتو علوم اسلامی هامبورگ گفت: اين افراد در همين گرايش و پرداخت، سعی كردند با بومیسازی اين معارف و يا با شبيهسازی بتوانند گامهای مثبتی را در جامعه خود بردارند، اما به هر حال بعيد میدانم كه قضاوت يكجانبه درباره مستشرقان كه رايج است، درست باشد و آنها همه، مغرض بوده و با پيشزمينههای ذهنی منفی و سلبی سراغ مطالعات فكری و فرهنگی شرق آمده باشند، حداقل من اينگونه قضاوت نمیكنم.
رضوی راد تأكيد كرد: بسياری از اين افراد با انگيزههای خيلی خوب سراغ آشنايی با توليدات فكری و فرهنگی شرق رفتند؛ در آلمان شخصيتی با نام فردريش روكرت؛ شاعر و مترجم مشهور آلمان و اتفاقاً از بنيانگذاران شرقشناسی در آلمان هم هست كه در فاصله سالهای 1788 تا 1866 زندگی میكرده، آدمی است كه در مسير مطالعات و بررسیهای خود و به ويژه بعد از سفری كه به وين داشته با شخصيتی آشنا میشود كه او از رايحه خوش انديشههای ادبا و عرفای جامعه ما بهره برده؛ با فردی به نام «ژوزف فون هامر پروگشتال» كه شرقشناس اتريشی و مترجم غزليات حافظ در وين بوده، ديدار میكند و به قدری شيفته انديشههای شرقی میشود كه لزوماً برای آشنايی بيشتر لازم میبيند كه زبان فارسی را هم بياموزد؛ زبان فارسی را هم ياد میگيرد، گرچه زبان عربی و زبانهای ديگری را هم در ايام حيات خود فرا گرفته است.
وی ادامه داد: شخصی كه زبان آلمانی او از حلاوت و جاذبه فوقالعادهای برخوردار است، قرآن، بوستان و گلستان را در دستور ترجمه قرار داده و اين انديشهها را به جامعه خود انتقال میدهد؛ اين كار به صورت طبيعی ممكن است يكسری نواقصی هم داشته باشد، ولی شما يقين داشته باشيد كه افرادی در اين لايهها با انتقال انديشههای ناب خود به اروپا توانستهاند خدمات زيادی به جوامع اسلامی كنند.
مدير انستيتو علوم اسلامی هامبورگ در تكميل سخنان خود گفت: اگر بخواهيم فرهنگ و انديشه خود را به ديگران انتقال دهيم؛ مگر دست روی همين شاهكارهای دينی و ادبی نمیگذاريم؟ آيا حافظ و سعدی و مولانا و ... را ترجمه نمیكنيم؟ مگر در حوزههای دينی، قرآن را به عنوان قطعیترين سند تفكر اسلامی در دستور كار خود قرار نمیدهيم؟ مگر احاديث اهل بيت(عليهمالسلام) را در دستور كار خود قرار نمیدهيم كه ترجمه كنيم و يا به شكلی به ديگران هم بتوانيم برسانيم؟ اين كار از سوی برخی مستشرقان انجام شده كه اتفاقاً راز و فلسفه اينكه بخشی از عمرشان را هم در اين وادی هزينه كردند در اين بوده كه شيفته اين انديشهها شدند و پس از آشنايی با جوانبی از اين انديشههای ناب ادبی عرفانی و دينی ما بخش قابل ملاحظهای از عمرشان را هزينه كردند تا اين انديشهها را هم غربیها و هم غيرمسلمانان با آن آشنا شوند؛ انديشههای خوبی كه جزء توليدات فكری و فرهنگی جامعه ما بوده است.
رضوی راد گفت: در كنار نواقصی كه بعضاً در كار مطالعاتی مستشرقان مشاهده شده و وجود دارد و جای ترديدی هم نيست، طبيعی است كه اين خدمات بزرگ و شگرف را هم نبايد ناديده گرفت كه محصول تلاش مخلصانه برخی مستشرقان در كشورهای غربی بوده؛ من بر خلاف كسانی كه به جامعه شرقشناسان و به كليت آنها به ديده ترديد و بدبينانه نگاه میكنند، از بخش قابل ملاحظهای از آنان به نيكی ياد میكنم، زيرا میدانم محذورات، بضاعت و مشكلات و موانعشان چقدر بوده و همين مقدار خدماتی كه انجام دادهاند با توجه به همين امكانات اندكی كه در اختيارشان بوده، قابل ستايش است و گامهای برداشته شده، گامهای مثبتی بوده است.
وی همچنين درباره پژوهشهای قرآنشناسی خاورشناسان گفت: در چند صد سال گذشته گرايشهای مثبتی وجود داشته و افرادی در اين راستا تلاش كردند تا گامهای مثبتی بردارند؛ يكی از اين محذورات همين قطعیترين و مهمترين سند انديشه اسلامی يعنی قرآن كريم است؛ میتوانم بگويم كه تا همين امروز يك ترجمه گويا به زبانهای انگليسی، فرانسه، آلمانی، اسپانيولی و غيره كه ترجمهای قابل اعتماد باشد و ما بتوانيم عرضه كرده و بگوئيم از همه جوانب مورد تأئيد و قابل استفاده است، وجود ندارد.
مدير انستيتو علوم اسلامی هامبورگ توضيح داد: تجربه دو دهه فعاليتهای فكری و فرهنگی بنده در اروپا نشان میدهد كه اصولاً انديشه ترجمه، انديشه درستی نيست من يك مثال ساده میآورم: حتی اگر پيامبر(ص) در نقش يك مترجم میخواست ايفای نقش كند، معلوم نبود كه كلام وحی صد در صد به مخاطبان انتقال پيدا كند و به همين دليل هم قرآن او را مأمور به «ابلاغ» میكند؛ ابلاغ انديشه الهی، نه ترجمه.
ادامه دارد...