به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) شعبه قم، پاياننامه «بررسی تطبيقی مسئله بداء در مدرسه كوفه و بغداد» نوشته يوسف مكتوبيان است و شامگاه يكشنبه، 9 مهرماه از ساعت 19 و 30 دقیقه الی 21 در دانشكده علوم حديث دفاع میشود.
حجتالاسلام محمدتقی سبحانی بهعنوان استاد راهنما، حجتالاسلام سيدمحمد كاظم طباطبايی بهعنوان مشاور و حجتالاسلام رضا برنجكار بهعنوان داور در جلسه دفاعیه اين پاياننامه كه در كارشناسی ارشد با گرايش كلام و عقايد است حضور دارند.
معنی «بدا» این است كه انسان با اعمال بد خود، سرنوشت نیك خود را عوض میكند، همچنین كه با اعمال نیك خود، سرنوشت بد خویش را دگرگون میسازد و آیه «يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ »، (آیه 39 سوره رعد) ناظر به همین معناست.
جلالالدین سیوطی در كتاب «الدر المنثور» در تفسیر این آیه، روایاتی از رسول خدا(ص) آورده كه انسان با اعمال نیك خود مانند نیكوكاری به پدر و مادر و صدقه قسمتی از تقدیر را عوض میكند و حدیث معروف «الصدقة تدفع البلاء» ناظر به همین است.
«بدا» به این معنی مورد پذیرش همه مسلمانان است، و هرگز مایه نسبت ناآگاهی به خدا نیست. برای نمونه قوم یونس، بر اثر نافرمانی مستحق نزول عذاب شدند، و پیامبر آنان به نام «یونس» از نزول عذاب خبر داد، و خود، منطقه را ترك كرد، ولی آنان به پیروی از قول یك عابد رو به صحرا نهادند و گریه و زاری كردند و خدا توبه آنان را پذیرفت و عذاب برطرف شد؛ لذا قرآن میفرماید: «فَلَوْلاَ كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّآ آمَنُواْ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الخِزْيِ فِي الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ؛ چرا هیچ یك از شهرها ایمان نیاوردند تا ایمانشان برای آنها سودمند باشد؟ جز مردم یونس كه چون ایمان آوردند، عذاب رسوا كننده را از آنان برداشتیم و تا پایان عمرشان آنها را بهرهمند ساختیم»، (آیه 98 سوره یونس).
در این مورد میگویند: قرار بود بر قوم یونس عذاب فرود آید، ولی «بدا» رخ داد، و به تعبیر عربی «بدا الله أن یعذبهم» مسلّماً این تعبیر، مجازی است، یعنی از دیدگاه مردم كه از گذشته و آینده آگاه نیستند، چنین به نظر آمد كه نظر خدا برگشت و در اراده دگرگونی رخ داد، در حالی كه تغییری رخ نداده و به تعبیر علمی «ابداء» بوده یعنی پرده برداشته و حقیقت آشكار شد، در حقیقت «بدا» نیست بلكه «ابدا» و اظهار چیزی است كه بر دیگران پنهان بوده است و از روز نخست برای خداوند روشن بوده كه آنها توبه خواهند كرد و آنان را عذاب نخواهد کرد، حال چرا «بدالله» میگویند این به خاطر پیروی از پیامبر گرامی است كه در چنین موردی كلمه «بدالله» میگویند این به خاطر پیروی از پیامبر گرامی است كه در چنین موردی كلمه «یدالله» به كار برده است. و بخاری آن را در صحیح خود نقل میكند.
عجیب این است كه وهابیان خود در باب توسل به عمل صالح حدیث «بدالله» را نقل كردهاند كه رسول خدا(ص) فرمود: سه نفر از پیشینیان، برای فرار از باران به غار پناه بردند، ناگهان سنگی آمد، و در غار را بست. آنها با یكدیگر گفتند: به خدا سوگند، شما را جز راستگویی نجات نمیدهد. هر كس كار نیكی كرده است از خدا بخواهد كه به خاطر آن كار ما را از مرگ نجات دهد....
تا اینجا روشن شد كه اعتقاد به «بدا» نسبت جهل و ناآگاهی به خدا نیست، زیرا به خدای عالم مطلق، جهل راه ندارد. این مردمند كه پدیدهای را میبینند ولی از پدیدههای دیگر ناآگاهند و در مواردی كه پیشبینی رخ ندهد میگویند: «بدالله» و این یك نوع استعمال مجازی و از دیدگاه خود انسان است وگرنه از جانب خداوند، جریان آگاه ساختن چیزی است كه بر مردم مخفی بوده است بنابراین اعتقاد به بدا، با علم خداوند منافات ندارد.
از اینجا روشن میشود اگر بگوییم امامان غیب میدانند نشانه برتری آنها بر خالق آنها نیست، زیرا اعتقاد به «بدا» مستلزم جهل خدا نیست تا چنین برتری تصور شده، گذشته بر این، علم غیب امام، با علم غیب خدا قابل قیاس نیست، آگاهی خدا از غیب نامحدود و آگاهی امامان محدود است و نیز آگاهی خدا از غیب ذاتی و آگاهی امامان، اكتسابی و از خداست.