امام علی(ع) شخصیتی فراتاریخی است/ لزوم شناخت جامع ابعاد وجودی امیرالمؤمنین(ع)
کد خبر: 3326412
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۶
خطیب جمعه هامبورگ:

امام علی(ع) شخصیتی فراتاریخی است/ لزوم شناخت جامع ابعاد وجودی امیرالمؤمنین(ع)

شعب خارجی: آیت‌الله رمضانی دیروز، ۱۹ خرداد، در خطبه‌های نماز جمعه هامبورگ تأکید کرد: امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) شخصیتی فراعصری و فراتاریخی است و در هر زمانی و در هر بعدی از زندگی می‌توان درس پاک‌زیستن و خوب زندگی‌کردن را از سیره آن حضرت آموخت.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) شعبه اروپا، آیت‌الله رمضانی، امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ تأکید کرد: باید از علی(ع) آموخت؛ شخصیتی که هر کسی درباره او سخن می‌گوید و یا می‌نویسد دو اعتراف دارد یکی اعتراف به غفلت وجودی‌اش و دیگر اعتراف به عجز از شناختش. 
وی افزود: هر کسی هم که از سیره آن حضرت گفت و نوشت افتخار می‌کند که درباره آن حضرت می‌نویسد و آن را جزء عمر پرافتخار خود می‌شمارد. ولی باید همواره حیات آن معجزه تربیتی پیامبر اکرم(ص) را مرور کرد و آموخت و برای خود الگو قرار داد.
آیت‌الله رمضانی تصریح کرد: امیرالمؤمنین(ع) که این ایام متعلق به آن انسان برتر و افتخار هستی است، شخصیتی فرا‌عصری و فرا‌تاریخی است و در هر زمانی و در هر بعدی از زندگی می‌توان نسبت به آن شخصیت، زانوی ادب خم کرد و درس پاک‌زیستن و خوب زندگی‌کردن را از سیره آن حضرت آموخت.
خطیب جمعه هامبورگ بیان کرد: به نظر می‌رسد نمی‌توان بعدی از ابعاد وجودی امیرالمومنین(ع) را از ابعاد دیگر جدا ساخت؛ زیرا شناخت هر بعدی ناقص خواهد بود و با توجه به همه ابعاد وجودی این امکان به دست می‌آید که به یک شناخت محدود نائل شود.
وی گفت: آن حضرت دربارۀ شناخت خدای تعالی دارای بالاترین مرحلۀ یقین بود و می‌فرمود: «إِنِّی‏ لَعَلَى‏ یَقِینٍ‏ مِنْ رَبِّی وَ غَیْرِ شُبْهَةٍ مِنْ أَمْرِی‏: من دربارۀ پروردگار خود به سر منزل یقین رسیده‌ام و تردیدی در دینم ندارم» و نیز آشکارا اظهار می‌داشت: «مَا شَکَکتُ‏ فِی الحَقِّ مُذْأُرِیتُه: از آن زمان که خدا را دیدم هیچ‌گاه در مورد او شک نکردم».
آیت‌الله رمضانی تصریح کرد: آن حضرت همچنین می‌فرمود: «مَا أَنکَرْتُ‏ اللَّهَ تَعَالَ مْذُ عَرَفتُه‏: از وقتی که خدای را شناختم لحظه‌ای او را انکار نکردم». و اعلام می‌کرد: «لَوْ کُشِفَ الغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ‏ یَقِیناً:  اگر پرده‏هاى حجاب بالا زده شود، بر یقین من چیزى نیفزاید.» و لذا عبادت آن حضرت بر اساس چنین شناختی از حق تعالی انجام می‌گرفت، آن حضرت خدای خود را با چشم دل در حال عبادت و بلکه در همه حال می‌دید و مشاهده می‌کرد. «ما رأیت شیئا الا رأیت‏ اللَّه‏ قبله و معه[وفیه]‏: هرگز به موجودى نظر ننمودم، جز اینکه نور قدس ربوبى مرا فرا گرفت.»
 وی گفت: زمانی که از آن حضرت سؤال کردند که آیا خدایت را دیده‌ای؟ « هَلْ‏ رَأَیْتَ‏ رَبَّکَ‏؟» در جواب فرمود: «لَا تُدْرِکُهُ العُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ العِیَانِ وَ لَکِنْ تُدْرِکُهُ القُلُوبُ بِحَقَائِقِ الإِیمَانِ قَرِیبٌ مِنَ الأَشیَاءِ غَیْرَ [مُلَامِسٍ‏] مُلَابِسٍ بَعِیدٌ مِنهَا غَیْرَ مُبَایِن: آیا کسی را که ندیده باشی می‌پرستی؟ چشم‌ها هرگز او را نمی‌بیند؛ اما قلب‌ها با نیروی حقیقت ایمان وی را درک می‌کند به همه چیز نزدیک است؛ اما نه آن طور که به آنها چسبیده باشد. از همه چیز دور است. اما نه آن چنان‌که از آنها بیگانه باشد.» 
و بر این اساس عبادت او چون عبادت احرار بود که محبانه و عاشقانه محضر حق تعالی را درک می‌کرد و شهود می‌نمود. و وقتی به نوع عبادت خود اشاره می‌کرد، می‌فرمود: «مَا عَبَدْتُکَ‏ خَوْفاً مِنْ نَارِکَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِکَ وَ لَکِنْ رَأَیْتُکَ أَهْلًا لِلعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک: هیچ‌گاه خداوند را از روی ترس یا به طمع و چشم داشت پاداش نپرستیدم؛ بلکه چون خداوند را شایسته پرستش دیدم او را عبادت کردم».
 
خطیب جمعه هامبورگ اظهار کرد: آن حضرت بالاترین مرحله اخلاص را در عبادت داشت و می‌فرمود: «بِالإِخلَاصِ‏ یَکُونُ‏ الخَلَاصُ‏: رهایی در پرتو اخلاص ممکن است.» و لذا اخلاص به خدای متعال را این‌گونه معرفی کرد: «المُؤْمِنُ‏ مَنْ‏ کَانَ‏ حُبُّهُ لِلَّهِ وَ بُغضُهُ لِلَّهِ وَ أَخذُهُ لِلَّهِ وَ تَرْکُهُ لِلَّه: مؤمن کسى است که دوستى او براى خدا باشد، دشمنى او براى خدا باشد، گرفتن او براى خدا باشد و واگذاشتن او براى خدا باشد.»
آیت‌الله رمضانی ادامه داد: به نشانه اخلاص و دوستی با حق تعالی بود که علی(ع) و همسر و فرزندانش سه روز افطار خویش را به مسکین و یتیم و اسیر بخشیدند و اظهار داشتند که این بخشش را فقط در جهت رضایت خداوند انجام داده‌اند و هیچ چشم داشتی ندارند و پس از این رفتار مخلصانه بود که از سوی خدای متعال ستایش شدند و آیه سوره مبارکه انسان دربارۀ آن بزرگواران نازل شد.
وی گفت: هر عملی که از آن حضرت بروز می‌کرد، صبغه و رنگ خدائی داشت، امام علی(ع) فقط رضایت محبوب و معشوقش را ملاک در انجام هر عملی قرار می‌داد و در حقیقت همه مسیر زندگی حضرت در برخوردها و هر نوع مواجهه‌ای حتی در برخوردهای سیاسی و حکومتی برای رضایت خداوند بود و به نوعی عبادت شمرده می‌شد و این همان تأکیدی است که در اسلام آمده که انسان همه رفتار و کردار را برای قرب و نزدیکی به حضرت حق قرار دهد. چنین حضوری در همه حالات زندگی باعث می‌شود که آدمی لحظه‌ای از محبوبش فاصله نداشته باشد و بهترین انتخاب را در هر عملی و رفتاری داشته باشد.
خطیب جمعه هامبورگ تصریح کرد: آن حضرت(ع) نیک خویی را موجب محبت و دوستی معرفی می‌کرد  و ناپسندی و بد اخلاقی را بدترین همنشین دانسته و آنرا باعث تباه شدن زندگی و سیه روزی و موجب شکنجه و آزار انسان به شمار می‌آورد.  حضرت علی(ع)  با همسرش حضرت فاطمه(س) به لحاظ اخلاقی بسیار به هم شبیه بودند و با یکدیگر توافق داشتند و هر دو قدردان جایگاه یکدیگر بودند آن حضرت در برخورد خود با همسرش می‌فرمود: «به خدا سوگند هیچ گاه فاطمه را به اکراه به کاری وا نداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سرپیچی نکرد و هر گاه به او نگاه می‌کردم همه ناراحتی‌ها و اندوه‌ها و غم‌هایم را از یاد می‌بردم.  و در مورد حقوق همسران می‌فرمود: «مبادا بر زنان خود ستم روا دارید و آنان را از حق خویش محروم سازید.» 
وی ادامه داد: آن حضرت(ع)  بر اساس اصول تربیتی اسلام هر آنچه که برای فرزندان نقش تربیتی داشت انجام داد تا بر اساس آموزه‌های تربیتی قرآن کریم فرزندانش تربیت شود و در سفارش بسیار آموزنده پس از حکمت در مورد رعایت موقعیت زمانی کودکان و فرزندان و فاصله میان دو نسل می‌گوید: «لا تُقسِّروا أولادَکم‏ على آدابِکُم فإنَّهُم مَخلُوقُونَ لِزمَانٍ غیر زمانِکُم‏؛  فرزندان خویش را به آداب و نوع تربیت خویش محدود نسازید. زیرا آنان برای روزگاری غیر از روزگار شما آفریده شده‌اند.» لذا در نامه‌ای به فرزندش امام حسن(ع) دقیق‌ترین شیوه‌ها و نکته‌های تربیتی را اشاره فرمودند.  
آیت‌الله رمضانی بیان کرد: حضرت علی(ع) در سیره اجتماعی خود رفتار مبتنی بر کرامت و احترام به حقوق همگان را تاکید می‌کرد و این‌که هیچ‌گاه نباید به کسی اهانت و بی‌احترامی شود. متأسفانه در طول تاریخ فرمانروایانی بودند که همواره مردم را تحقیر و به آنها احترامی می‌کردند مانند رفتاری که فرعون با مردم زمانه‌اش داشت و همین تحقیر و اهانت باعث بروز ناهنجاری‌هایی گشت که سبب شد جامعه بشری در زمان‌های مختلف در مسیر انحطاط و زبونی قرار گیرند.
خطیب جمعه هامبورگ تأکید کرد: امیرالمومنین(ع) برای اعاده جایگاه انسان همواره تلاش می‌کرد، اصل کرامت انسان را مورد توجه قرار دهد و به همین جهت به مالک اشتر می‌نویسد: «فَإِنَّهُمْ‏ صِنفَانِ‏ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الخَلقِ: مردم دو دسته‌اند: دسته‏اى برادر دینى تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو برابرند». لذا مروت و مدارا با دوست و دشمن در مکتب علی(ع) جایگاهی ویژه داشت و می‌فرمود: «مَنْ‏ کَانَ‏ رَفِیقاً فِی أَمْرِهِ نَالَ مَا یُرِیدُ مِنَ النَّاسِ: کسی که در امور خویش، سیرۀ مدارا و سیاست رفق و ملایمت و نرمی را پیش گیرد به آنچه از مردم انتظار دارد خواهد رسید» و این سنتی حسنه است که اسلام آن را مورد تأکید قرار می‌دهد؛ زیرا به واسطه همین اصل است که مخالفت‌ها و تنش‌های اجتماعی کاهش می‌یابد؛ «الرِّفقُ‏ یَفُلُّ حَدَّ المُخَالَفَة». لذا آن حضرت اعتقاد داشت نیمی از زندگی اجتماعی و معاشرت با مردم، در گرو مدارا با مردم است و باید با استفاده از شیوه مدارا با مردم نوعی روابط منطقی و سالم را در جامعه انسانی پی ریزی کرد.
آیت‌الله رمضانی اظهار کرد: برای این‌که جامعه از آرامش برخوردار باشد باید عدالت را نسبت به همه اجرا کرد؛ زیرا عدالت مانند زندگی است: «العَدلُ حیاةٌ»، و نیز فرموده: «العَدْلُ‏ سَائِسٌ‏ عَامٌ‏: عدالت قانونی همگانی و عمومی است» و در جای دیگر فرمود: «جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ سُبْحَانَهُ‏ العَدْلَ‏ قَوَاماً لِلأَنَامِ وَ تنزِیهاً مِنَ المَظَالِمِ وَ الآثَامِ وَ تَسْنِیَةً لِلإِسْلَام‏: خداوند سبحان، عدل را مایۀ برپایی و استواری انسان‌ها و ستون زندگی آنان و سبب پاکی از ستم کاری‌ها و گناهان و روشی چراغ اسلام قرار داده است.» در مکتب آن‌حضرت(ع) جامعۀ تیره‌بخت و منحط دارای نشانه‌هایی است از جمله: «واگذاری کارهای اصلی و اساسی و پرداختن به امور فرعی، جلو‌انداختن و مقدم‌داشتن فرومایگان و پس‌راندن و مؤخّر‌داشتن صاحبان فضل و دانش»
وی گفت: از جمله اموری که باید از سیره و رفتار آن‌حضرت (ع) آموخت، جدّی‌بودن در دین و آموزه‌های دینی بوده است؛ زیرا هیچ‌گاه کوتاهی نسبت به امر دین را بر نمی‌تابید و درباره حق هیچ‌گونه سستی را روا نمی‌دانست و می‌فرمود: «وَ لَا تُدَاهِنُوا فِی الحَقِّ إِذَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ وَ عَرَفتُمُوهُ فَتَخسَرُوا خُسْراناً مُبِینا:در حق مداهنه و مدارا روا مدارید و سستی مکنید هنگامی که حق بر شما وارد شد و آن را شناختید؛ زیرا دچار خسران آشکار می‌شوید». لذا سراسر زندگی آن حضرت عدم سهل‌انگاری در امور دین، حق و عدالت بود.
خطیب جمعه هامبورگ در پایان یادآور شد: سیره حکومتی حضرت علی(ع) دارای چند اصل محوری از جمله راستگویی و راست‌کرداری، حق‌مداری و باطل‌ستیزی، قانون‌مداری و احترام به قانون، سازش‌ناپذیری با باطل، نظم و انضباط، شایسته‌سالاری، مراقبت از کارگزاران و نظارت همیشگی بر کارهای آنها، پرهیز از اعمال زور و هر نوع استبداد در رأی، نقدپذیری، ارتباط همیشگی و بدون واسطه با مردم، رعایت حقوق اقلیت‌ها و توجه عمیق به تعلیم و تربیت جامعه بود.

captcha