به گزارش خبرگزاری
ایکنا،
نبا، آیت الله مسلم ملکوتی در پانزدهمین روز از خرداد ماه سال 1303 در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش مشهدی یوسف، کشاورز بود و با علمای منطقه ارتباط داشت.
وی که به آموزش
علم و خواندن و نوشتن علاقهمند بود به مکتبخانه میرفت و فرزندش مسلم را
نیز با خود به آنجا میبرد؛ از پنج سالگی نزد پدرش به آموختن روخوانی و
حفظ قرآن پرداخت.
در شش سالگی حافظ بخشی از قرآن شد، سپس نزد یکی از علمای
منطقه که از منسوبانش بود به تکمیل آموختههای خود پرداخت و در مدتی اندک،
خواندن، نوشتن و قرآن مجید را فرا گرفت.
پس از به پایان رساندن دوره سطح در حوزه علمیه تبریز، در سال ۱۳۲۱ برای ادامه تحصیل، به حوزه علمیه قم رفت، در سال ۱۳۳۴ برای تکمیل درس، عازم نجف شد و به مدت دوازده سال در درسهای خارج فقه و اصول سید محسن حکیم وسید عبدالهادی شیرازی، سید محمود شاهرودی، سید ابوالقاسم خویی و شیخ حسین حلی حاضر شد. در این مدت یک دوره کامل درس اصول آیتالله خویی را به رشته تحریر درآورد.
ملکوتی در سال ۱۳۴۷ برای دیدار با بستگان و دوستان و با نیت بازگشت از نجف به ایران آمد. کمی پس از ورود به ایران روابط دولتهای ایران و عراق تیره شد و دولت عراق، اقدام به اخراج ایرانیان
کرده و دیگر امکان بازگشت او به نجف نبود.
این در حالی بود که کتابخانه و
نوشتههای علمیاش در نجف مانده بود. برای همین تصمیم گرفت در شهر قم اقامت
کند. سرانجام پس از یک سال با پیگیرهای بسیار شاگردان پاکستانیاش،
توانست کتابخانه را به قم انتقال دهد که در این نقل و انتقال، بعضی از
کتابهای خطی و نفیس و یادداشتها و تقریرات او خسارت اساسی دید.
زندگي آيتالله ملكوتي همچون بسياريی
ديگر از علمايی راستين، با مبارزات و فعاليتهاي سياسي بسياري همراه
بود. در زمان سلطه حكومت ستمشاهي، ايشان لحظهايی از مبارزه با آن
رژيم سرباز نزد و حتي ديگران را به فعاليت و مبارزه بر ضد شاه
تشويق ميكرد.
آيتالله مسلم ملكوتي با تأسيس كتابخانه و صندوق
قرضالحسنه المهدي در شهر سراب، زادگاه خود، بر آن شد كه با جذب
جوانان متدين، آنها را براي مبارزه بر ضد رژيم شاه منسجم و متشكل
سازد و در ضمن، مباني اعتقادات آنها را نيز تقويت كند.
از
فعاليتهاي ديگر ايشان پيش از انقلاب، عضويت در جامعه مدرسين
حوزه علميه قم بود. در آن روزگار، جلسات جامعه مدرسين به صورت
مخفي و در خانه افراد عضو، برگزار ميشد. آيتالله ملكوتي با حضور
مستمر در جلسات جامعه مدرسين، امضاي نامههاي آن مركز در حمايت از
نهضت امام خميني(ره) و تبادل نظر با گروهها و جناحهاي سياسي براي
وحدت هر چه بيشتر، نام خود را در شمار ياران باوفاي انقلاب و
امام(ره) رقم ميزد.
افشاگريهاي ايشان در آن سالها، باعث شده بود
كه ساواك بارها ايشان را در قم و آذربايجان تحت تعقيب قرار دهد.
حضرت آيتالله ملكوتي، در سالهاي مبارزه بر ضد رژيم با تبعيت و
پيروي محض از فرمانهاي حضرت امامخميني(ره) در برابر گروهها و
دستههاي انحرافي و التقاطي ايستاد و بر اسلامي بودن حركت، پافشاري
نمود.
فعاليتهاي سياسي ايشان به پيش از انقلاب محدود نشد. با
پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران در بهمن 1357، حضور پر
صلابت ايشان در عرصههاي گوناگون انقلاب، به بسياري از مبارزان،
اميد ميبخشيد. ايشان با شركت مستمر در دفتر استفتائات امام(ره) به
مستحكم كردن پيوند امام و امت و نيز به حل مشكلات فقهي مردم
ميپرداخت و نيز به نمايندگي از طرف امام(ره) براي حل مشكلات
مردم آذربايجان و زنجان، به آن ديار شتافت.
با شهادت آيت الله
مدني، امام جمعه تبريز، در سال 1360، امام خميني(ره) آيت الله
ملكوتي را به نمايندگي خود در آذربايجان و نيز به عنوان امام جمعه
تبريز برگزيد.
تبريز در آن سالها دست خوش نزاعها و تحريك گروهكهاي ضد
نظام براي ايجاد يأس از انقلاب اسلامي بود. آيتالله ملكوتي با
افشاي اين دسيسهها و دعوت مردم و گروههاي هوادار انقلاب به وحدت و
يكپارچگي، دشمنان را از رسيدن به اهداف خود مأيوس نمود. ايشان
بارها و بارها در خطبههاي نماز جمعه و ديگر سخنرانيها، مردم را به
حضور پر شور در جبهههاي جنگ و كمك به رزمندگان دلير اسلام فرا خواند
و خود نيز از حمايت مادي و معنوي رزمآوران دفاع مقدس دريغ
نورزيد.
همچنين آيتالله ملكوتي در دوره اول و دوم مجلس خبرگان
رهبري، به نمايندگي از طرف مردم آذربايجان شرقي عضويت داشت و
خدمات شاياني را در اين عرصه نيز به انجام رساند.
آيتالله ملكوتي در سال 1373، با دعوت
برخي بزرگان حوزه علميه قم و نيز موافقت مقام معظم رهبري از
تبريز به قم آمد و با بر پا كردن درس خارج فقه و اصول، بسياري از
طلاب علوم ديني را شيفته درس خويش ساخت و بدين وسيله، سيره علما و دانشمندان اين حوزه سترگ را پاس داشت.
* محمدعلی نادعلی