به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، یکی از دغدغههای چند دهه گذشته در اقتصاد کشور، بهبود عملکرد نظام بانکی و تحقق بانکداری اسلامی بوده است. در این راستا قانون عملیات بانکی بدون ربا تصویب شده و پس از چند دهه از اجرای این قانون انتقادات بسیاری به عملکرد آن هم از بُعد محتوای قانونی و هم از بُعد اجرای احکام شرعی در زمینه بانکداری اسلامی وجود دارد. به همین دلیل مجلس نهم، طرحی را برای اصلاح قانون عملیات بانکی بدون ربا آماده کرد که در آن مجلس به سرانجامی نرسید.
همچنین دولت نیز همزمان با مجلس، لایحهای را برای اصلاح نظام بانکی کشور در دست آمادهسازی دارد که هنوز تقدیم مجلس نشده است و بر اساس خبرهایی که هر از چند گاهی در رسانهها منتشر میشود، این لایحه مراحل پایانی خود را طی میکند.
در روزهای اخیر، موضوع اصلاح نظام بانکی مجدداً به یکی از خبرهای مهم اقتصادی تبدیل شده است. طی هفته گذشته، رئیسجمهور از لزوم اصلاح نظام بانکی و انتشار اوراق بهادار اسلامی سخن گفت. روحانی در جلسه ستاد اقتصادی دولت گفت: با نظارت دقیق روی اجرای طرح روند اصلاح نظام بانکی کشور، زمینه برای یک تحول بسیار خوب در اقتصاد و نظام بانکی کشور در چارچوب بندهای ۹ و ۱۹ سیاستهای اقتصاد مقاومتی ایجاد خواهد شد.
همچنین اسحاق جهانگیری در افتتاحیه نماشگاه «بورس، بانک و بیمه» ضمن تأکید بر اصلاح قانون پولی و بانکی کشور، از تلاش برای جامه عمل پوشاندن به تقاضای رئیسجمهور مبنی بر اصلاح نظام بانکی سخن گفت.
علاوه بر این در روزهای اخیر، ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی با اشاره به استفاده از صکوک اسلامی در لایحه اصلاح نظام بانکی کشور گفت: استفاده از اوراق بهادار اسلامی باعث کاهش بدهی دولت و شفافیت و انضباط مالی خواهد شد.
برای بررسی بیشتر لوازم اصلاح نظام بانکی با محمدجواد توکلی، عضو هیئت علمی گروه اقتصاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفتوگویی انجام دادهایم که متن این مصاحبه در ادامه میآید؛
ـ همان گونه که مطلع هستید در روزهای اخیر مجدداً بحث اصلاح نظام بانکی مطرح شده است. به نظر شما مهمترین مقدمات اصلاح نظام بانکی چه مواردی هستند؟من در این باره معتقدم که چهار اصلاح کلی باید انجام دهیم. اگر بخواهم از ساختار تحلیلی اقتصاددانان نهادی استفاده کنم، یکی از این موارد در حوزه فرهنگسازی بانکداری اسلامی است. بخش دوم در حوزه ساختارهای قانونی یا قواعد قانونی در بانکداری اسلامی، سومین مورد اصلاح ساختارهای نرمافزاری و سختافزاری و بخش چهارم در مورد رفتارسازی در نظام بانکی است.
ما در هر چهار بخش دچار مشکل هستیم. در زمینه فرهنگ که شامل ارزشها و باورهای رایج است باید گفت که در بسیاری از موارد، باورها و ارزشهای بانکداری ربوی در نظام بانکی ما، هم در سطح کارگزاران و هم مشتریان حاکم است. این مسئله را میتوان در نمادها و واژگانی که استفاده میشود، مشاهده کرد.
اگر دقت کنیم، مشاهده خواهیم کرد که در نظام بانکی به راحتی از واژه نرخ بهره استفاده میکنند و کسی هم ابایی ندارد؛ بنابراین ساختار باوری و ارزشی باید تغییر کند. علاوه بر این از جهت شناختی هم نه کارمندان بانکها و نه مشتریان، آشنایی چندانی با اصول بانکداری اسلامی ندارند.
در بخش قوانین هم باید گفت که طرحی که در مجلس آماده شد، عمدتاً ناظر بر این بود که ساختارهای قانونی را تغییر داده و سپردههای جدیدی تعریف کنیم. به نظر میرسد برخی از خلأهایی که وجود دارد بیشتر به بحث شفافیت اطلاعات و قوانین ناظر بر آن بر میگردد؛ چراکه در بسیاری از موارد دارای خلأ تئوریک هم هستیم؛ از جمله اینکه نظام بانکی تا چه اندازه باید اطلاعات مشتریان خود را برملا و برای چه کسی باید فاش کند و مثلا آیا باید جوابگوی نظام مالیاتی باشد یا خیر؟
یکی از پاشنههای آشیل نظام بانکی ما در مورد ساختار و جنبه سختافزاری آن است؛ چراکه در طرح مجلس برای اصلاح قانون عملیات بانکی بدون ربا، ساختار قبلی حفظ شده و نوعی بانکداری تجاری وجود دارد و در مقابل، طرحهایی همانند الگوی تفکیک که کارکردهای نظام بانکی را از کارکردهای بانکهای سرمایهگذاری جدا کند، مورد توجه قرار نگرفت.
برخی از منتقدین وضعیت موجود معتقد هستند که حتی اگر قراردادها را هم عوض کنیم، ساختار موجود، رفتارها را به سمت نظامهای بانکی متعارف میکشاند و تغییر چندانی در نظام بانکی رخ نخواهد داد.
اصلاح چهارمی که نیاز است در نظام بانکی رخ دهد را رفتارسازی نامیدهام. ما نیازمند این موضوع هستیم که طرحی در چارچوب فرهنگ بانکداری اسلامی داشته باشیم و قوانین و ساختار موجود و رفتار کارگزاران بانکی و مردم را به سمتی هدایت کنیم که نقطه مطلوب باشد. در این رفتارسازی معمولاً از تشویق و تنبیه استفاده میشود و شاید یکی از دغدغههایی که این روزها در رسانهها در مورد آن بحث شده، مسئله حقوقهای نجومی است.
ـ مسئله حقوقهای نجومی چگونه با اصلاح نظام بانکی ارتباط پیدا میکند؟من که این موضوع را پیگیری میکردم متوجه شدم که مسائل تئوریک منسجمی، نه پشت انتقادات مطرح میشود و نه اصلاحات قانونی لازم انجام شده است؛ چراکه عدهای معتقد هستند اگر به مدیران منابع مالی کمتری پرداخت کنیم ممکن است دو مشکل ایجاد شود که اولاً کارایی آنها کم شده و دوماً فساد افزایش پیدا کند؛ بنابراین باید پرداخت به مدیران، مناسب باشد تا اوضاع بدتر نشود.
این مسئله نیازمند آن است که نظریه مشخصی درباره چگونگی رفتارسازی در نظام بانکی اسلامی داشته باشیم تا حد و حدود حقوقها در نظام بانکی مشخص شود.
همچنین مشکلاتی در زمینه توزیع سود بین سهامداران و سپردهگذاران وجود دارد که بخشی هم به ساختارهای قانونی مربوط میشود. با توجه به این مسئله به نظر میرسد نیازمند چهار اصلاح ساختاری، قانونی، فرهنگی و رفتاری هستیم و اگر یکی از این موارد مغفول باشد، اصلاحات در سایر بخشها جواب نمیدهد.
از سوی دیگر اصلاح نظام بانکی نباید از اصلاح سایر بخشها منفک باشد. اگر نظام مالیاتی را همگام با نظام بانکی اصلاح نکنیم، کارکرد نظام بانکی هم مناسب نخواهد بود. من پیشنهادی داشتم که در نظام مالیاتی باید سودهای بادآورده را با مالیات جمع کنیم و کاری کنیم که نرخ سود فعالیتهای واقعی به سود فعالیتهای خدماتی و غیرمفیدتر نزدیک شود.
اگر نظام مالیاتی بتواند به کمک نظام بانکی بیاید، میتواند به کارکرد نظام بانکی کمک کند و با این اوصاف اگر نیازمند اصلاح نظام بانکی هستیم باید اصلاح نظام مالیاتی هم انجام شود و برای این چهار اصلاحی که عرض کردم باید نظامهای دیگر هم به کمک بیایند. نظام آموزش و پرورش، رسانه ملی، دانشگاه و حوزه علمیه باید در فرهنگسازی کمک کنند و حلقه اتصال بین این نهادها شکل بگیرد تا اصلاح نظام بانکی به خوبی پیش برود.
ـ بحثهایی هم در مورد اصلاحات در بازار سرمایه در راستای اصلاح نظام بانکی مطرح شده است؛ این مسئله چه کمکی به بهبود عملکرد نظام بانکی خواهد کرد؟بین بازار پول و بازار سرمایه، بده و بستانهایی وجود دارد و اگر بازار سرمایه را اصلاح نکنیم ممکن است اصلاح نظام بانکی مؤثر نباشد. البته بازار سرمایه ما با مشکلات خاص خود مواجه است و مشکلات فرهنگی و ساختاری در آن وجود دارد. همچنین در بازار سرمایه کشور با مشکل شفافیت اطلاعاتی مواجه هستیم.
ـ یکی از مواردی که برای اصلاح نظام بانکی به آن اشاره کردید، اصلاحات فرهنگی است. آیا میتوان گفت مهمترین بخشی که در اصلاح نظام بانکی در ایران در راستای حرکت به سمت بانکداری اسلامی اهمیت دارد همین بخش فرهنگی است؟در زمینه فرهنگسازی باید گفت که اقتصاددانان نهادگرا، تحلیلی را مبنی بر اینکه برخی ساختارهای نرمافزاری و تفکیک بین قوانین رسمی و غیررسمی دارای اهمیت است مطرح میکنند. در اینجا قوانین غیررسمی همان فرهنگ است؛ یعنی هنجارها و باورهایی که در سیستم شکل میگیرد.
اقتصاددانان نهادگرا معتقد هستند که تغییرات فرهنگی بسیار کند است و باید سرمایهگذاری زیادی را روی آن انجام داد. در حوزه بانکداری اسلامی نیز کمتر در مورد فرهنگسازی بانکداری اسلامی کار کردهایم؛ در حالیکه وقتی به منابع دینی مراجعه میکنیم بیشتر روی این مسئله تأکید شده است. ما نه تنها در این مورد کار نکردیم، بلکه حتی مدلهای غربی بانکداری را در ایران به کار گرفتیم.
همچنین کمبود آموزش بانکی، یکی دیگر از معضلاتی است که با آن مواجه هستیم؛ بنابراین لازم است کلاسهایی برای آموزش مدیران و کارکنان بانکها برگزار شود. شاید هم انگیزه کافی وجود ندارد، اما اگر میخواهیم تغییر و تحولی اساسی در نظام بانکی کشور ایجاد کنیم باید از ساختارهای آموزشی استفاده کنیم و بودجه لازم را برای این بخش اختصاص دهیم.
یک بار من به یکی از دستاندرکاران تحول نظام بانکی گفتم که درصدی از سود سپردههای قرضالحسنه را برای آموزش بانکداری اسلامی اختصاص دهید، اما این پیشنهاد مورد اقبال قرار نگرفت. شاید دلیل این امر آن باشد که به مقوله فرهنگ کمتر توجه کردهایم؛ بنابراین باید به نقش و کارکرد فرهنگ در بانکداری اسلامی بیشتر توجه کنیم تا اثرات آن را مشاهده کنیم.
گفتوگو از اکبر ابراهیمی