باورهایی كه به تدریج تبديل به رویه شد
کد خبر: 3521300
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۰
یادداشت وارده/

باورهایی كه به تدریج تبديل به رویه شد

گروه فعالیت‌های قرآنی: هم‌اكنون با وجود اسناد تحولي، واقعاً معلوم نيست كه وظيفه وزارت آموزش و پرورش، آموزش عمومي و همگانی قرآن كريم است یا پرداختن به نخبه هاي قرآنی؟! همين سياست يك بام دو هوا باعث شده تا روي كاغذ و اسناد تحولي، آموزش همگاني مطرح باشد، اما در عمل، پرداختن به نخبه‌هاي قرآني وقت و انرژي و سرمايه‌هاي مادي و معنوي را بلعيده است و متاسفانه بازخورد قابل قبولی نداشته است.

بیش از 99/5 درصد از دانش‌آموزان فدای کمتر از نیم درصد

با وجود تخصیص صدها میلیارد تومان از اعتبارات قرآنی به نام آموزش عمومی قرآن، متاسفانه به دلیل عدم ارتباط این فعالیت‌ها با مأموریت وزارتخانه، نه تنها موجب تقویت برنامه‌های آموزشی نشده، بلکه صرف امور تبلیغی شده است. این کم توجهی موجب شده تا بیش از 13 میلیون دانش‌آموز در پایان هر دوره تحصیلی، مهارت‌های عمومی قرآن را هم نتوانند فرا بگیرند.

شاید این حكايت، گوشه‌ای از ابعاد مهجوریت قرآن در وزارت آموزش و پرورش را برای شما هم قابل درک کند: گویند مردم روستایی یک چاه‌کن استخدام کردند تا برایشان چاه آبي حفر كند. او هر روز کار می‌کرد و پایان روز هم مزد می‌گرفت، اما از آب خبری نبود. به او گفتند: پس کی این چاه به آب می‌رسد؟ گفت: این چاه که آب ندارد. پرسیدند: پس چرا حفر می‌کنی؟ گفت: این چاه اگر برای شما آب ندارد، برای من که نان دارد!

این ماجرای غم‌انگیز به روشني وضعيت موجود را وصف مي‌كند.

در چند سال گذشته ده‌ها و صدها میلیارد تومان از اعتبارات قرآنی دولتي به نام آموزش عمومی قرآن در اين وزارت‌خانه هزينه شد؛ ولی متاسفانه به دلیل عدم ارتباط اين فعاليت‌ها با مأموریت ذاتی و وظايف اين وزارت، به جای تقویت و ارتقای برنامه‌های آموزشی در امور تبلیغی و ترویجی هزینه می‌شود. اين كه چرا تحقق اهداف آموزش عمومي قرآن در وزارت آموزش و پرورش چندان موفق به نظر نمي‌رسد، به دليل كم توجهي به همين موضوع است.

هم اكنون با وجود اسناد تحولي، واقعاً معلوم نيست كه وظيفه وزارت آموزش و پرورش، آموزش عمومي و همگانی قرآن كريم است یا پرداختن به نخبه هاي قرآنی؟! همين سياست يك بام دو هوا باعث شده تا روي كاغذ و اسناد تحولي، آموزش همگاني مطرح باشد، اما در عمل، پرداختن به نخبه‌هاي قرآني وقت و انرژي و سرمايه‌هاي مادي و معنوي را بلعيده است و متاسفانه بازخورد قابل قبولی نداشته است.

جای بسی تعجب و حیرت از کسانی است که از چنين عملکردي، انتظار معجزه هم دارند! اما اگر خوب نگاه کنیم، می‌بینیم هرچه پول داده‌ایم آش خورده‌ایم. یعنی وضعيت فرهنگي جامعه از انس با قرآن گرفته تا مسئله حجاب و رعايت آداب اسلامي و ... ناشي از همين سوء مديريت در اجرا و عدم نظارت و پشتيباني از برنامه‌هاست كه فرصت‌هاي ناب را به تهديدهاي جدي تبديل كرده است.

اما اين سوال هم چنان مطرح است كه چرا؟ و تا کی؟ آيا بايد بي سوادي قرآني جامعه را بپذيريم و قبول كنيم كه عمده دانش‌آموزان ايران زمين توانايي و يا تمايل لازم را براي يادگيري و انس با قرآن كريم را ندارند؟! پس به سراغ قهرمانان قرآني برويم! و يا يك بار براي هميشه با يك عزم ملي جلوي هر فعاليت نامرتبط با اسناد تحولي را بگيريم؟

متاسفانه واقعيت‌ها حكايت از آن دارد كه برای برخی مديران و جریان‌ها خیلی مهم نيست كه بيش از ۱۳ میلیون دانش‌آموز در پايان هر يك از دوره‌هاي تحصيلي به کسب مهارت‌های عمومی قرآن اعم از روخوانی و روان‌خوانی و حفظ نسبی و فهم مقدماتی از قرآن كريم نرسیده باشند. بلکه براي آن ها مهم اين است که از طريق شناسايي دانش آموزان نخبه قرآني كه اعم اغلب ايشان در خارج از آموزش و پرورش به اين مراحل و مراتب رسيده‌اند، وجهه و آبروی خود و حزبشان را حفظ کنند و از سوي ديگر چون از نحوه هزينه‌كرد بودجه‌هاي دولتی سؤالي نمی‌شود، لذا اين نوع مديريت همواره يك حاشيه امن بالايي را داشته و دارد.

گاهی برخي از دوستان دلسوز از تاثیر برخي از این نوع فعالیت‌ها در سال‌های دور سخن مي‌گويند. در پاسخ ایشان خواندن حکایت زیر خالی از لطف نیست: شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی می کرد. اما چاه پر آب و زلالي داشت، زندگیش به راحتی می گذشت. یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد. صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود. به همين خاطر سنگريزه ديگري را داخل چاه انداخت و از صداي افتادن آن احساس لذت مي كرد. اين رويه هر روز تكرار مي شد. کم کم با صدای چاه انس گرفت. مدتی گذشت تا این که سنگ ریزه های کوچک روی هم تلمبار شدند و راه آب چاه بسته شد. دیگر نه صدایی از چاه شنیده می شد و نه آبی در کار بود.

مهم‌ترين درس اين داستان آن است كه تکرار اشتباهات کوچک و اصرار بر ادامه رویه‌های غلط، به شکست‌های بزرگ ختم می‌شود.

نظير باورهاي غلطي كه در فعاليت‌هاي قرآني آموزش و پرورش به تدریج تبديل به رویه شده است. ...

شگفتا که در حدود 1۰۰۰ کارشناس قرآن و معارف اسلامي در حدود 720 منطقه و ناحيه و 31 استان و حوزه ستادی و 57 هزار مربی پرورشی و قرآن در مدارس ابتدايي و متوسطه كشور مشغول کار و فعالیت قرآنی هستند؛ ولی با بزرگ ترین فعالیت قرآنی کشور یعنی بیش از 400 هزار کلاس آموزش قرآن كه در هفته يك تا سه ساعت تشكيل مي‌شود، کاری ندارند !!!

و این که چه بلایی سر این درس می آید و با اين موضوع كه چرا تدريجاً كم رنگ و تعطیل مي شود و يا از كارآمدي لازم برخوردار نيست، کاری ندارند! در واقع اين نگرش مانند ترك واجبي مانند نماز و پرداختن به مستحبات است.

رسول خدا(ص) به اميرالمؤمنين(ع) فرمودند:

يـا عَـلي! اِذا رَأَيـتَ الـنّـاسَ يَشـتَـغِـلون بِالـفَـضايِـل، فَاشـتَـغِل بِـاِتـمامِ الـفِـرايِـضِ

علي جان! هرگاه ديدي مردم به مستحبات اشتغال دارند، تو به كامل كردن واجبات بپرداز. (تحرير المواعذ العدديه، ص 431).

و شگفتا و واعجبا که مسابقاتي در آموزش و پرورش در حال برگزاري است كه اهداف و محتوا و سطح انتظار آن خارج از برنامه درسي قرآن مصوب است و نيز اصلاً آموزش داده نمي شود ولي براي تبليغ و برگزاري آن چه هزينه‌ها كه نمي‌شود. آن وقت براي اهداف مصوب هيچ برنامه تشويقي و حمايتي وجود ندارد.

شگفتا كه یک وزیر به ساعت قرآن اضافه می‌کند و وزیر بعدی آن ساعات آموزش قرآن را حذف می‌کند. یکی زنگ قرآن را با دینی تلفیق می‌کند و دیگری معتقد است اصلاً آموزش قرآن نباید در آموزش و پرورش باشد و بلكه باید به مساجد محل انتقال یابد.

یکی دارالقرآن‌ها را یکجا تعطیل می‌کند و یک شبه ده‌ها هزار مدرسه قرآن راه می‌اندازد و دیگری یک شبه همه آن ده‌ها هزار را تعطیل و همان دارالقرآن‌ها را راه اندازی می‌کند.

شگفتا که مراجع ذی ربط نیز همصدا با مسوولان، بی هیچ چون و چرايي اين اوامر را تاييد و مصوب مي‌كنند و نامش را تحول بنیادین می‌گزارند. و تا فردی بر مسند کار است به او اجازه می دهند هر بلایی خواست سر آموزش و پرورش و زنگ قرآن بیاورند.

شگفتا كه علي رغم اين كه رهبر معظم انقلاب تنها نام درس قرآن و انتظارات از اين درس را به روشني در سياست‌هاي ابلاغي مطرح مي‌كنند. اما مسئولان هم چنان بر اشتباهات گذشته تاكيد دارند.

عجبا كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي توسعه فرهنگ قرآني كشور و كميسيون آموزش عمومي قرآن كشور و شوراي عالي آموزش و پرورش و معاونت پرورشي و ... هيچ يك زنگ قرآن و آموزگاران و دبيران قرآن و كتاب‌هاي درسي را جز آموزش عمومي قرآن نمي‌دانند. ولي از قِـبل آن بودجه هاي كلان تصويب كرده و تخصيص مي دهند. اما جاي ديگر هزينه شده است.

وا اسفا كه ظاهراً اين درس، از همان موقع كه آموزش و پرورش به سبك جديد، جايگزين مكتب خانه ها شد تاكنون وصله ناجور وزارت آموزش و پرورش بوده و هست. اين خود گواه و حاصل وابستگي تعلیم و تربیت كشور از الگوهاي غربي است كه نمي تواند پذيرنده كتاب خدا باشد. اقتباس‌هاي نابخردانه در طول سال‌هاي متمادي هم مزيد بر علت بوده است.

جدایی «آموزش» از «پرورش» و «تعلیم» از «تربیت» تابلوی چنین تفکري است كه نتيجه اش اين خواهد بود كه امر پرورش و تربیت دینی دانش‌آموزان به آموزش نياز نداشته باشد و تنها مي‌خواهد با تبلیغ و شعار و برگزاري همايش و مسابقه، اهداف تربيتي محقق می شود. غافل از اين كه با حلوا حلوا کردن دهاني شیرین نمي‌شود.

و واحسرتا که چنين تربيتي، چگونه فرصت‌های ناب تفکر و اندیشه را به تهدید و تعصب تبدیل کرده است.

نتيجه بحث

اين نوع برنامه‌ریزي‌ها و هزينه‌كردهاي كلان - آن هم به نام قرآن،

اولاً نماد بارز اسراف و تبذير(ريخت و پاش) است.

ثانياً به دور از مأموريت ذاتي آموزش و پرورش و اهداف آموزش عمومي قرآن است.

شاید این روایت از امام جعفر صادق(ع) در ذیل عبارت شريف «و الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته»(آیه ۱۲۱، سوره بقره) گویای همه آن چیزی باشد که می‌خواستم بگویم و نتوانستم:

يُرَتِّلونَ آياتِهِ، وَ يَـتَـفَهَّـمونَ مَـعانـيَـهُ، وَ يَعـمَـلونَ بِـاَحـكامِـهِ، وَ يَرجونَ وَعـدَهُ، وَ يَخـشَونَ عَـذابَـهُ، وَ يَـتـَمَثَّـلونَ قَـصَـصَـهُ، وَ يَعـتَـبِـرونَ اَمـثالَـهُ، وَ يَأتونَ اَوامِـرَهُ، وَ يَجـتَـنِـبونَ نَـواهِـيَـهُ. ما هُـوَ وَ الله ِ بِـحِفـظِ آياتِـهِ وَ سَردِ حُـروفِـهِ، وَ تِـلاوَتِ سُـوَرِهِ وَ دَرسِ اَعـشارِهِ وَ اَخـماسِـهِ، حَـفِـظوا حُـروفَـهُ وَ اَضاعوا حُدودَهُ، وَ اِنّـما هُـوَ تَـدَبُّـرُ آيـاتِـهِ، يَـقولُ اللّه ُ تَعالى «كِـتابٌ اَنـزَلـناهُ اِلَيـكَ مُـبارَكٌ لِـيَدَّبَّـروا آيـاتِـهِ»

«به شیوه ترتیل آیاتش را می‌خوانند و معانیش را فهم می‌کنند و به احکام آن عمل می‌نمایند و امید به وعده الهی دارند و از عذابش در خوف و هراس به سر می برند و قصص آن را مجسم می بینند و از مثلهایش عبرت می‌گیرند، اوامرش را اجرا می‌کنند و از محرماتش دوری می گزینند. و آن، به خدا قسم تنها با حفظ آیات و چینش منظم حروف و تلاوت سوره ها و تحقیق یک دهم و یک پنجم قرآن حاصل نمی‌شود. آنان حروفش را حفظ و حدودش را تباه کردند. و جز این نیست که آن (حق تلاوت) همان تدبر در آیاتش می‌باشد؛ چرا که خداوند می‌فرماید: «آن کتابی است بسیار با عظمت که آن را به سویت فروفرستادیم و بسیار پرخیر و برکت است تا در آیاتش تدبر نمایند».(سوره صاد، آيه 29)،(میزان الحکمه، ج 8، ص 84).

به عنوان کسی که نیمی از دوران خدمتش را کارشناس قرآن و معارف اسلامی منطقه و استان بوده و تجربه داوری در ادوار متعدد مسابقات قرآن را در سطوح مختلف از مدرسه و منطقه گرفته تا مراحل استانی و کشوری و نیز با ارایه مقالات و نقدهای فراوان در این زمینه که گاه به عنوان تجارب برتر کشوری شناخته شده به استحضار می‌رسانم:

در شرايط كنوني فرهنگ قرآنی كشور با وجود رضایت متولیان و مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش بر ادامه وضعیت موجود و عدم تمایل به هر گونه تغییر و تحولي در این نهاد عظیم فرهنگی فقط می‌توان گفت وجود اسناد تنها حرفی روی کاغذ است و هرگز یارای حضور در میدان عمل را ندارد. چرا که عزم ملی و شهامت تغییر در گذر از این نابسامانی‌ها وجود ندارد.

و چه راست گفته است شاعر که :

تنها نه ز سستی هنری سر نزد از ما در بی هنری نیز به جایی نرسیدیم.

اميد آن كه اين دل نوشته، اثري در فكر و دل و عمل همه ما داشته باشد.

وَ لا تَـكونوا كَـالَّـذيـنَ قـالـوا سَـمِعـنا وَ هُم لايَسـمَـعونَ(سوره انفال، آیه 21).

رضا نباتی؛ کارشناس آموزش قرآن دفتر برنامه‌ریزی و تالیف کتب درسي

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
نادر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۵/۰۵/۲۴ - ۱۰:۰۱
0
0
با سلام و تشکر از نویسنده محترم
به عنوان یک مربی قرآن از نزدیک شاهد این بی نظمی و بی برنامگی بوده ام. همیشه احساس می کنم علی رغم تلاش ها فقط وقت تلف می شود. فعالیت های قرآنی غیر علمی است.
این قسمت واقعا جای تأمل و تاسف دارد :
« شگفتا که در حدود ۱۰۰۰ کارشناس قرآن و معارف اسلامي در حدود ۷۲۰ منطقه و ناحيه و ۳۱ استان و حوزه ستادی و ۵۷ هزار مربی پرورشی و قرآن در مدارس ابتدايي و متوسطه كشور مشغول کار و فعالیت قرآنی هستند؛ ولی با بزرگ ترین فعالیت قرآنی کشور یعنی بیش از ۴۰۰ هزار کلاس آموزش قرآن كه در هفته يك تا سه ساعت تشكيل مي‌شود، کاری ندارند !!! »
captcha