به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مراسم ظهر دلنشین استاد مرحوم محمد غفاری، استاد برجسته قرآنی کشورمان بعدازظهر روز پنجم مهرماه با حضور جمعی از شاگردان این استاد در سالن کنفرانس خبرگزاری ایکنا برگزار شد. در بخش اول گزارش این نشست، صحبتهای زیادی از ویژگیهای اخلاقی استاد و نیز خاطرات شنیدنی متفاوتی مطرح شد و طی روزهای گذشته با عنوان «
۳۵ سال تلاش بیوقفه استاد «غفاری» بدون تعطیلی یک جلسه آموزش قرآن» به روی خروجی رفت. بخش دوم و پایانی گزارش نشست ظهر دلنشین استاد غفاری در ادامه آمده است؛
مردی که همیشه در جستجوی علم بودهادی فروزان، از دیگر پیشکسوتان قرآنی حاضر در این جلسه در صحبتهای خود با اشاره به اینکه گفتن حقیقت از هر مصلحتی بالاتر است و به عبارتی اصلاً مصلحت این است که حقیقت گفته شود، میگوید: «اگر بخواهم خوبیهای استاد غفاری را بگویم ساعتها طول خواهد کشید، ایشان نیازی به گفتن این حرفها نداشته و ندارد. در مورد استاد غفاری همه حرفها زده شد، اما من در مورد یک گوشه از شخصیت ایشان میگویم که البته کمتر به آن اشاره شد، استاد غفاری بسیار جستجوگر علم بود».
وی با اشاره به اینکه استاد غفاری واقعاً دنبال حق بود، بیان میکند: «کسی که دنبال علم است، دنبال این نمیگردد که یک ساعت وقت، پیدا کند، بنشیند در کتابخانه کتاب بخواند، در هر حالتی که متوجه شود، وسیلهای برای یادگیری وجود دارد از آن استفاده میکند و استاد غفاری این ویژگی را داشت. افرادی که میبینیم در زندگی موفق هستند اینگونهاند، خوشبختانه در بین جامعه قرآنی افراد دیگری هم هستند که اینگونه باشند، استاد خدامحسینی نیز در این زمره است. ایشان نیز به دنبال پیدا کردن حق بوده و هستند».
این پیشکسوت قرآنی کشورمان در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه جامعه قرآنی اساتید برجسته بسیاری دارد، به لزوم توجه بیشتر به قرآنیهایی که کمتر شناخته شده هستند اشاره و بیان میکند: «در کنار این بزرگان باید در چنین برنامههایی به فعالان قرآنی کمتر شناخته شده نیز پرداخته شود تا به مردم کشور معرفی شوند. افراد و قرآنیهایی هستند که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند، قرآنیها را تا زمانی که زنده هستند، درک کنیم».
فروزان در بخش پایانی صحبتهای خود بحث را به نفسهای طولانی مرحوم غفاری میکشاند و خاطرنشان میکند: «استاد محمد غفاری، هیچگاه عصبانی نشد، من هیچ وقت ندیده بودم ایشان عصبانی شوند، بارها با ایشان بحث کرده بودم، اما یکبار عصبانیت را در ایشان ندیدم. استاد غفاری با تقوا هیچگاه معامله نمیکرد. هستند افرادی که تقوافروشی تواضع فروشی و ... میکنند، اما استاد غفاری اینگونه نبود. واقعاً اگر تواضع و تقوا داشت این تواضع و تقوا به خاطر حفظ دین بود به خاطر این بود که در جامعه بتواند موثر باشد».
شیرینی که در مسابقات مالزی کام استاد را تلخ کردعلیرضا نداف، هم که از شاگردهای استاد بوده و در این مراسم فرصت کمی برای گفتن از خصوصیتهای شخصیتی استاد غفاری پیدا کرده است، فرصت را غنیمت شمرده و بیشتر از خصوصیتهایی میگوید که به زعم خودش کمتر به آن اشاره شده است، وی به حضور در محضر استاد در جلسات قرآن و البته رادیو اشاره میکند و میگوید: «یکی از نکات بارز ایشان این بود که در کار، بسیار اخلاص داشتند که البته دوستان به اشکال مختلف اشاره کردند. ایشان تا حد زیادی که من درک میکردم خیلی از مادیات دور بودند خصوصاً در بحث قرآن از بحث مادیات بسیار گریزان بودند. به قول استاد هاشمیفرد دست بده داشتند و دست بگیر در امور قرآنی نداشتند. از اینکه بخواهند برای تلاوت قرآن، مبلغی دریافت کنند، بسیار گریزان بودند و این به خاطر بزرگی اندیشه و شخصیتشان بود».
نداف در ادامه به کمرنگ شدن این موضوع در بین قرآنیها اشاره میکند و میافزاید: «در حال حاضر این فضیلت یک مقدار در بین برخی از جامعه قرآنی کمرنگ شده است. استاد غفاری بسیار بیریا و خاکی بود. بزرگ و کوچک برای ایشان هیچ فرقی نداشت، هیچ فردی نزد ایشان احساس حقارت نمیکرد؛ چرا که بسیار با عزت رفتار میکرد. من هر زمان که با ایشان مواجه میشدم یک موج از انرژی در همه امور چه امور اخلاقی چه امور کاری و چه سایر امور دریافت میکردم و تا روزها همراه من بود».
این فعال قرآنی کشورمان در ادامه گشاده دست بودن را از دیگر خصوصیات بارز اخلاقی استاد غفاری عنوان میکند و میافزاید: «استاد غفاری به هیچ وجه تنگ نظر و بخیل نبودند. استاد در طول زندگی حداقل سه بار مورد آزمایش سخت الهی قرار گرفت. هر کدام از این آزمایشات باعث شد که ایشان به تعالی بیشتر برسند و از همه آنها سربلند بیرون بیایند».
ذکر خاطرهای از استاد غفاری، حسن ختام صحبتهای این شاگرد روزهای دور استاد میشود، «استاد غفاری همیشه به خوردن شیرینی قبل از تلاوت علاقه داشتند، برخلاف سایر قاریان که از خورد شیرینی امتناع میورزند، ایشان اعتقاد داشت که خوردن شیرینی صدایش را باز میکند. زمانی که برای مسابقات به مالزی رفتند، در زمان برداشتن قرعه برای تلاوت یک شیرینی که روی میز بوده است را بر میدارد و میخورد غافل از اینکه به خاطر ذائقه مالزیاییها در داخل شیرینی فلفل نیز استفاده میکنند. همین خوردن فلفل باعث میشود تا صدایشان به هم بریزد به طوری که در زمان تلاوت هم سرفه امانش را میبرد، اما با هر سختی که هست تلاوت خود را انجام میدهد».
مسعود وادیپور که شاید جوانترین شاگرد استاد غفاری است و در این جلسه حضور یافته تا ادای دینی به سالها زحمت استاد در راه یادگیری قرآن کریم داشته باشد، در عین جوانی اما خاطرات نابتری از استاد سراغ دارد، خاطراتی که در این جلسه تنها تعداد بسیار کمی از آنها را ذکر میکند.
خاطراتی متفاوت از استاد غفاری وادیپور با اشاره به اینکه مطالبی که در این جلسه میگوید کمتر گفته شده است میگوید: «یک بار در مسابقات بینالمللی دانشآموزی که در سالن حج و زیارت برگزار میشد، ایشان داور بودند، روز پایانی مسابقه بود و قبل از اینکه مراسم اختتامیه انجام شود، هدایای داوران را دادند. در نهایت نیز به اتفاق ایشان راهی منزل شدیم. در بین راه یک ماشین را به صورت دربست کرایه کرد و من هم همراه استاد رفتم، حوالی پل شیخ فضلالله بودیم که یک لحظه متوجه حال دگرگون و سرگشتگی که بر ایشان غالب شده بود، شدم. در حین این سرگشتی و بلاتکلیفی از راننده خواست، توقف کند تا پیاده شویم، من نیز به تبع استاد پیاده شدم، شاید کمتر از 10 دقیقه زمان برای رسیدن به مقصد مانده بود، اما استاد تأکید داشت که همان لحظه پیاده شود. این موضوع مرا بسیار متعجب کرده بود. استاد بعد از اینکه پیاده شد سراسیمه اطراف خیابان را نگاه میکرد انگار که در جستجوی گمشدهای باشد. چند خیابان را که سپری کردیم به یک مکانیکی رسید بلافاصله به سمت آن مغازه رفت منتظر مانده بودم تا ببینم استاد چه حرکتی انجام میدهد، یک لحظه به سمت مغازه رفت و از مغازهدار برای اقامه نماز در همان مکان اجازه خواست، اذان نیز در همان لحظات در حال پخش شدن بود. نماز مغرب و عشا را که خواند به آرامش رسید، همانجا بود که اهمیت خواندن نماز اول وقت برای من محرز شد».
وادیپور که صحبتهایش شیرینی و حلاوت خاصی در خود دارد به احساسی که بین ایشان و استاد غفاری بوده است نیز اشاره میکند و میگوید: «احساس پدر و فرزندی بین من و استاد غفاری وجود داشت، پدر من حدود 20 روز قبل از استاد درگذشت، با اینکه استاد غفاری به شدت ناخوش بود، اما برای دلداری به منزل ما آمد، با همان حال ناخوش بسیار به من دلداری داد این اواخر اصلاً اجازه ملاقات با استاد را به هیچ کس نمیدادند، یک روز من رفتم و اینقدر گریه کردم که قرار شد استاد را ببینم، اما هیچ حرفی نزنم، استاد را دیدم در حالت بیمارگونه تنها توانستم دستهای استاد ببوسم و حلالیت بطلبم».
وادی پور در ادامه میافزاید: «موضوع مهم دیگری را نیز که همیشه پیگیر بودند این بود که همه ما در خدمت قرآن باشیم. استاد همیشه میگفت به جای اینکه ما در خدمت قرآن باشیم، متاسفانه قرآن در خدمت ماست، ما نباید بابت قرآن خواندن پول بگیریم ایشان میگفتند چند مراسم برای تلاوت رفتم که به من سکه دادند و من گرفتم و احتمال میدهم که بیماری من برای همان سکهها باشد».
وادیپور که انگار مخزنی از خاطرات ناگفتنی استاد را به همراه دارد، در برابر تلاش حاضران در مراسم برای تعریف یکی دو خاطره دیگر از استاد غفاری، مقاومت میکند و صحبتهای خود را اینگونه به پایان میبرد: «چند خاطره از استاد را در مجالس مختلف تعریف کردهام که بلافاصله به خوابم آمده و ناراحت بودند در خواب مرا از تعریف کردن این خاطرات نهی کردهاند».
صاحب یکی از سه اذان درجه یک کشور بهروز یاریگل که فرصت صحبت کردن در مراسم ظهر دلنشین استاد غفاری را به دست آورده است، اذان این استاد برجسته را یکی از سه اذان برجسته و طراز اول کشور عنوان میکند و میافزاید: «بعد از شنیدن هر اذان استاد غفاری هر جایی که باشم در خیابان، کوچه، محل کار، منزل و ... همیشه بلا استثنا یک حمد و سوره را نثار ایشان میکنم چون اذان ایشان بسیار زیباست و جزء سه اذان درجه اول کشور است».
این پیشکسوت قرآنی کشورمان استاد غفاری را از حیث مردمداری با استاد مرحوم علی اربابی و از حیث بشاش بودن و خندهرویی با استاد حسینعلی شریف مقایسه میکند و بیان میدارد: «در مردم داری و حسن خلق ممتاز بودند، در مردمداری همانند و همطراز استاد اربابی بودند و در بذلهگویی همطراز استاد شریف، اگر هر کدام از این دو استاد به تنهایی یک وجه را داشتند استاد غفاری هر دو این ویژگی را در کنار هم داشتند».
یاریگل در ادامه استاد غفاری را بنیانگذار جمعخوانی قرآن به صورت ترتیل در کشور میداند و میگوید: «استاد غفاری بنیانگذار اولین ترتیل جمعخوانی در کشور بودند، چندین نفر را جمع کردند و کل قرآن را در رادیو قرآن به صورت جمعخوانی ترتیل خوانی کردند. ایشان همیشه و در همه حالت سعی در جذب بیشترین افراد به قرآن را داشتند».
استاد یاریگل در ادامه خاطرهای از زمان بازگشت استاد غفاری از مالزی تعریف میکند که البته با این درخواست که آن را منتشر نکنیم.
مرگ قاری قرآن و نیمه تعطیل شدن هواپیماییحالا نوبت به احمد شورشی رسیده است، شخصی که علت حضور استاد غفاری در هواپیمایی و برگزاری کلاسهای قرآن در این شرکت شد. شورشی در صحبتهای خود به سابقه آشنایی خود با استاد غفاری اشاره میکند و میگوید: «استاد را قبل از انقلاب میشناختم در مسجد علی ابن ابیطالب(ع) در پشت پمپ بنزین سهروردی جلسهای بود که استاد غفاری و استاد محمدتقی مروت نیز گاهگاهی حضور داشتند. حضور استاد در شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی باعث شد تا در این هواپیمایی تحول بزرگی ایجاد شود. کلاسهایی که برای ایشان در داخل شرکت برای خلبانان، مهمانداران و ... گذاشته شد آثار و برکات عجیبی داشت».
شورشی در ادامه به مراسم تشییع جنازه استاد غفاری نیز اشاره میکند و میافزاید: «تشییع جنازه غفاری در هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به اذعان همه کارکنان آنجا باشکوهترین تشییع جنازه بوده است، واقعاً هواپیمایی تعطیل شد و جمعیت باشکوهی که تا آن زمان بیسابقه بود آمده بودند به طوری که پروازها و ترافیک هوایی آن روز را تحت تأثیر قرار داد».
شورشی همچنین در صحبتهای خود به توانمندیهای استاد غفاری در عرصه آواز و موسیقی نیز اشاره میکند و بیان میدارد: «استاد لحن موسیقایی واقعاً مسحورکنندهای داشتند، من هر بار به ایشان می گفتم چرا موسیقی را ادامه ندادید، میگفتند قرآن را با هیچ چیز دیگر معامله نمیکنم. موضوع دیگر این بود که هر وقت برای تلاوت در مراسم ختم از ایشان دعوت میکردیم، ایشان قبول نمیکردند و میگفتند تا زمانی که مانند مصریها در مراسمهای عروسی تلاوت نکنیم در هیچ مراسم ختمی تلاوت نخواهم کرد و واقعاً هم همینگونه شد. به دنبال این بود که همین موضوع را در جامعه پیاده کند. من واقعاً از این موضوع استفاده میکردم و در عروسیها قرآن تلاوت میکردم».
احمد شورشی در پایان خاطرنشان میکند: «امکاناتی در آلمان داشتیم و همه چیز را هماهنگ کرده بودیم تا برای مداوا به آلمان اعزام شوند به ایشان که اطلاع دادیم یک جمله گفت که هنوز در ذهن من مانده است گفت «من چیزی به سفر آخرم باقی نمانده است آن وقت شما از سفر به کشوری دیگر برای درمان میگویید! به آلمان نمی رسم» این آخرین حرفهایی بود که زد».
محمد هاشمی فر، دیگر شاگرد استاد غفاری که حرفها و خاطرات بسیار زیادی از استاد غفاری در سینه دارد نیز آخرین صحبتها را در این ظهر دلنشین در مورد استاد غفاری میزند: «روزی که ایشان به رحمت خدا رفتند، دقیقاً وقت اذان مغرب در شب 23 رمضان بود، که این هم واقعاً عجیب است. من در آن مراسم احساس دین و احساس وظیفه میکردم انگار شخصی به من بگوید باید کارها را ردیف کنم، اگر استاد را در بهشت زهرا(س) دفن میکردیم خانواده استاد واقعاً برای رفتن به مزار ایشان در بهشت زهرا(س) با توجه به دوری مسیر مشکل داشتند که یک لحظه امامزاده باغ فیض به ذهنم رسید، ابتدا مخالفتهایی شد، اما بعد همه موافقت کردند. با اینکه مشکلاتی برای دفن در باغ فیض وجود داشت، اما بدون اینکه خواستهای را مطرح کنم مسئولان با دفن استاد در ردیف شهدا موافقت کردند. بعد از امام(ره) و بزرگان انقلاب تشییع جنازهای به این شکوه و عظمت ندیدهام از پونک و اشرفی اصفهانی تا خروجی همت بسته بود».