به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، نشست «سبک زندگی از منظر امام علی(ع)» (با تأکید بر جایگاه دنیا در ترسیم اهداف زندگی) با حضور حجت الاسلام حسین عباسیاصل پژوهشگر حوزه و زهرا پورکاوه مدرس دانشگاه در خبرگزاری ایکنای خوزستان تشکیل شد.
حجتالاسلام حسین عباسیاصل در آغاز این نشست به ارائه تعریفی از سبک زندگی پرداخت و اظهار کرد: در نظام هستی دو نوع قانون طبیعی و معنوی وجود دارد. قانون زمانی که به زبان عربی قرآنی ترجمه شود به «سنت» معنا میشود. بنابراین ما در جهان سنتهایی معنوی و سنتهای مادی داریم. به اعتقاد ما آنچه که میتوانیم از سنتهایی معنوی بدانیم در منبع وحی الهی(قرآن) آمده است.
وی گفت: بنابراین اگر بخواهیم سبک زندگی را بازتعریف کنیم باید گفت «سبک زندگی اسلامی سبک و روشی است مبتنی بر سنتهای مادی و معنوی» اگر سنتهای مادی را در زندگی پیاده کردیم سبک زندگی جاهلانه و آنچه امروز در غرب در جریان است، شکل میگیرد؛ سبک زندگی که در آن، هر چه را با حسن نمیتواند لمس کند از زندگی بیرون میکند. اگر سنتهای معنوی تبیین، تدوین و ترویج شد و به آن پایبند شدیم و جامعه ما مبتنی بر آن، سبک زندگی ساخت آن سبک زندگی اسلامی خواهد بود.
این پژوهشگر ادامه داد: بنابراین اگر معصوم میفرماید که مسلمانی و مؤمنی به تعداد رکوع و سجود نیست به این اشاره دارد که اگر فردی فقط به سنتهای مادی اعتنا کند و نماز و روزه هم بگیرد باز هم نمیتواند بگوید من مؤمن هستم مگر آنکه سنتهای معنوی را در زندگی وارد کند. هر چه میزان این سنتهای معنوی در زندگی بیشتر باشد به همان میزان سبک زندگی ما اسلامی است. در فرمایشات مقام معظم رهبری از سال 68 تاکنون به سنتهای معنوی بسیاری اشاره شده است؛ به عنوان مثال یکی که اخیرا به آن اشاره کرده اند؛ بحث «معیت» است: «ان الله معکم این ما کنتم» مؤمنی که خداوند را در لحظات حساس حس کند و خدا را در کنار خود ببیند، عزتنفس پیدا می کند.
سبک زندگی اسلامی تبیین، تدوین و ترویج سنتهای معنوی است
عباسی اصل ادامه داد: چهره شاخص این عزتنفس هم مردان بزرگی است که تاریخ را ساختند و یکی از آنها امام خمینی(ره) است که با این عزتنفس آمد، این معیت را محقق کرده و اتفاقی را در تاریخ ثبت کرد که به آن معجزه قرن بیستم می گویند. لذا سبک زندگی اسلامی؛ تبیین، تدوین و ترویج سنتهای معنوی است.
در ادامه هرا پورکاوه مدرس نهج البلاغه گفت: سنتهای مادی و معنوی نه تنها با هم تعارض ندارند؛ بلکه مکمل هم هستند؛ جسم و روح هر دو باید تغذیه شوند؛ با این حال اصالت با روح است که جاودانه است. نهجالبلاغه همچنان که قرآن کتاب هدایت برای ما است، تالی تلو آیات قرآن است و به فرموده امام خمینی(ره) ادامه قرآن و تفسیر قرآن است و برای تمام زوایای زندگی ما برنامه دارد.
وی با بیان اینکه یکی از مباحث مهم که در نهجالبلاغه مطرح میشود، موضوع سبک زندگی و معنای زندگی است؛ توضیح داد: از مباحث مهمی توسط امام مطرح شده این است که چگونه زندگی ما معنادار میشود، که یکی از موضوعات در این بین، پیرامون نگاه به دنیا و امور مادی است. خود امام علی(ع) به عنوان یک نمونه انسان کامل چه طور به دنیا توجه داشتند و چه طور دنیا را میدیدند؟ بیانات متفاوتی در این زمینه از حضرت وجود دارد که چه نوع دنیایی مدنظرشان است.
پورکاوه ادامه داد: یکی از تعاریفی که در نگاه ایشان می بینیم این است که دنیا را سراسر «خیر» معرفی میکنند؛ جایی که این فرصت به ما داده شده است که بتوانیم توشهای برای آخرت گرد آوریم. در یکی از خطبههای نهجالبلاغه، ایشاان دنیا را خانه راستی، توانگری، محل اندرز گرفتن و سجدهگاه دوستان خدا معرفی میکنند؛ جایی که خداوند متعال این فرصت عبادت را به بندگان خود داده است و فرصت رشد و بندگی را در اختیار آنها قرار داده است که به آن اصل که سعادت آخرت است، برسند.
به گفته این مدرس دانشگاه، امام علی(ع) دنیا را به مثابه سفرهای میدانند که برای ما پهن شده است. «خلقتَ دارا و جعلتَ فیها مأدُبه»(خانه ای آفریدی و خوانی گستردی). حال در این دنیا هم غم و غصهها هست هم شادی، هم مشکلات و گرفتاری که همه در حال سپری شدن هستند و بر گذران بودن دنیا تأکید میکنند. حضرت دنیا را محل عبور میدانند و همین نگاه سبک زندگی خاص چنین محلی را در سخنان ایشان به ما نشان میدهد که ما چطور در این دنیا به عنوان جایی که محل عبور است، زندگی کنیم؟ اگر در این دنیا با دلبستگی تام به امور دنیوی زندگی کنیم، قاعدتاً انتها، انتهای خوبی نخواهد بود.
زندگی معنادار در نگاه حضرت علی(ع) در سایه توحید محقق میشود
وی ادامه داد: ایشان خطاب به دنیا میفرمایند: «غرّی غیری» (جز مرا فریب بده) حضرت دل بستن به دنیا را نهی میکنند؛ زندگی معنادار در نگاه حضرت علی(ع) در سایه توحید محقق میشود؛ به این معنا که باور کنیم ما به یک مبدأ لایزالی وصل هستیم. حضرت علی(ع) در جایی میفرمایند وقتی این دنیا را نگاه میکنی: «هل یکون بناﺀٌ من غیر بانٍ» آیا ممکن است دنیایی با این نظم و ترتیب بدون سازندهای باشد؟ خدامحوری را حضرت یکی از ارکان زندگی معنادار معرفی میکنند. باور به اینکه خدا همه جا با ما هست یکی از عوامل معنادار شدن زندگی از نگاه ایشان است.
پورکاوه گفت: حضرت در برخی بیانات دنیا را «دار بلا» معرفی میکنند و معتقدند محنتها در این دنیا زیاد است. نگاه حضرت به این محنتها چیست؟ ایشان آنها را در جهت رشد و تعالی انسان میبینند: « و لکن الله یختبر عباده بانواع الشدائد»(خداوند بندگانش را با سختی های گوناگون می آزماید) بلاها موجب تعالی اوست و قرار است بنده مؤمن از رهگذر آنها به جایی برسد. اما در نگاه سطحی و از جایی که فقط امور مادی این دنیا دیده میشود هضم این محنتها و سختیها مشکل میشود.
سپس حجتالاسلام عباسی گفت: اگر ما سنتهای مادی را برای جسم در نظر بگیریم، به عبارتی آمدهاند تا جسم را در این جهان شکوفا کنند، سنتهای معنوی هم آمدهاند که روح را شکوفا سازند. اگر این سنتهای معنوی دیده نشود، تمام این مادیات ذرهای به درد انسان نمیخورد. پس هر قدر ما به سنتهای مادی پروبال دهیم و فربه کنیم(که همین طور هم شده است) اما سنتهای معنوی را در نظر نگیریم، هیچ یک از سنتهای مادی به درد ما نمیخورند؛ بلکه در جهت عکس عمل میکنند. یعنی زندگی ما را به سرنگونی بیشتر نزدیک میکنند؛ اما اگر سنتهای معنوی لحاظ شد، سنتهای مادی هم جایگاه اصلی خود را پیدا میکنند.
سنتهای معنوی جهتساز سنتهای مادی هستند
وی ادامه داد: لذا باید این تناسب بین سنتهای مادی و معنوی برقرار باشد و بدانیم جهتساز وهدفساز سنتهای مادی، همین سنتهای معنوی هستند. اضطراب که مشکل این قرن و تمدن نوین که دارد جهانیسازی میشود، دلیلش عدم توجه به همین سنتهای معنوی است و پیدا کردن تناسب این سنتهای معنوی با مادی است(البته خیلی از تناسبها بین سنتهای مادی و معنوی کشف نخواهد شد تا زمانی که آن 27 باب علم کامل شود و تا الان 2 باب از این 27 باب را در اختیار داریم).
این محقق حوزوی درباره نگاه امام علی(ع) نسبت به دنیا اظهار کرد: اگر ما در نظر بگیریم که یک دنیای ممدوح داریم و یک دنیای مذموم، اینها هر کدام به تعبیر امام علی(ع) یک تعریف دارند؛ نشانههایی دارند، آثاری دارند و در تعریف دنیای مذموم درمانی هم باید برای آن از نهجالبلاغه پیدا کرد. کلمه دنیا از دو ریشه «دنی» و «دنو» میتواند گرفته شده باشد. «دنی» به معنی پست و «دنو» به معنی نزدیک است. وقتی شما دنیا را به «دنی» تعبیر کنید میشود پستترین مرحله طبیعت و دنیای مذموم به نظر میرسد. حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه دارند که هیچ دنیایی بدتر از این نیست چون فقط در همین دنیا گناه نسبت به خدا رخ میدهد.
عباسی اصل ادامه داد: اما اگر ریشه دنیا را «دنو» (نزدیکترین) دیدیم، دنیا در این نگاه میشود نزدیکترین. نزدیکترین به چه؟ به هدف متعالی انسان که در آیه «یا ایهاالإنسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» به آن اشاره شده است؛ یعنی شما پس از این دنیای پنجاه شصتساله، دیگر به آن هدف متعالی خود میرسی. با این نگاه است که میتوان دنیا را یک سفره الهی دانست؛ یعنی اینجا پلههای آخر را طی میکنی تا به خدا برسی. پس این دو تعریف از دنیا است؛ یک تعریف ممدوح و یک تعریف مذموم. این دو تعریف را پی و شالوده دو سبک زندگی بگذارید که یکی بالا میرود و به حیات طیبه میرسد و یکی پایین میرود و به حیات خبیثه میرسد.
وی توضیح داد: ما نام رویکرد امام نسبت به دنیای ممدوح و مذموم را دنیاخواهی و دنیازدگی میگذاریم. تعریف این دو باید از هم جدا شود. دنیازدگی است که ایجاد آفت میکند، چون وقتی دنیازده شدیم آفتهایی دارد که اشاره میکنیم.
این کارشناس دینی با اشاره به آیه ۵۳ سوره فصلت «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِم؛ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺟﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﻴم» گفت: همه چیز در این دنیا آیات خدایی است؛ در این دنیا انسان مقدس است، خدمت به انسان مقدس است، آب، هوا، نان، همه مقدس هستند چون نشانه خدا هستند. این است که مؤمنین عمر طولانی میکنند، از چیزی بدشان نمیآید، همه چیز برای آنها پیامی دارد، همه چیز با ما سخن میگوید. اما از آن طرف میفرماید: «زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا؛ زند ﮔﻰ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺯﻳﻨﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ»( بقره ۲۱۲) فعل «زین» مجهول بوده و به شیطان برمیگردد. این دنیا، دنیای مذموم است.
این محقق حوزوی ادامه داد: امام علی(ع) در جایی میفرماید: «هوالذی اسکن الدنیا خلقه» این نظام، نظام احسن است و خدا بهترین نظام را برای بهترین بندهاش خلق میکند. این دو با هم تناسب دارند. یعنی حتی شیطان هم در این نظام هستی خوب است؛ چون تجلی استم «مضل» الهی است. شیطانی باید باشد که زمینه گمراهی انسان باشد.
پورکاوه گفت: امام علی(ع) در تعبیری دنیا را به
مثابه مادر و آخرت را به مثابه پدر معرفی میکنند. ایشان میفرمایند: «لا یلام
احدعلی حبّ امه» هیچ کس بر دوست داشتن مادرش سرزنش نمیشود و در ادامه میفرمایند: اما آنچه اصل است
و شما به آن رجوع پیدا میکنید، آخرت است. در اشارات نهجالبلاغه نشان داده شده که
انسان بین این دو در تعارض است. و جایی میفرمایند: «کونوا ابناء الآخره» فرزندان
آخرت باشید. امام خمینی(ره) در یکی از کتب خود شیطان را سگ درگاه خدا معرفی میکنند. وقتی انسان به خداوند نزدیک باشد، شیطان کاری به
او ندارد.
وی با تصریح به اینکه گرایش به دنیا واقعیت زندگی ما است؛ افزود: حضرت علی(ع) دنیا و آخرت را به مثابه موضوعی میدانند که انسان همواره با آن درگیر است. امام(ع) دنیا و آخرت را دو روی یک سکه معرفی میکنند؛ امام در خطبهها مواردی را مطرح میکنند که برای سعادت آخرت است، باید به آنها توجه کنیم؛ به این معنا که در تلاش برای دنیا به گونهای نباشد که فرد در لحظه مرگ، خدا را دشمنترین بداند چون دارد او را از این دنیا میبرد. با وابستگی به دنیا این اتفاق میافتد؛ امام میفرماید: آدمها در دنیا دو دستهاند: یک گروه برای دنیا تلاش میکنند؛ مثل افرادی که همواره برای دیگران هستند، مانند پدر و مادری که هنگام مرگ نگران فرزندان کوچک خود است. در این نگاه فرد به دنیا دلبسته است و خود را همهکاره میداند.گروه دوم، کسانی هستند که برای آخرت تلاش میکنند و دو حظ را با هم میبرند؛ یعنی دنیا و آخرت را با هم دارند؛ چنین افرادی در دنیا ایمان به خدا دارند و نگرانی گروه اول را نداشته و هم از آخرت خود هراسی ندارند. گروه اول به جهت معصیتهای فراوان، از مرگ ترس دارند و از فکرکردن به آن ابا میکنند.
دنیا در معنای ممدوح آن فریبنده نیست و صادقانه رفتار می کند
حجتالاسلام عباسی اصل نیز با اشاره به نگاه امام علی(ع) به دنیا در معنای ممدوح آن گفت: دنیای ممدوح یک ویژگی بسیار عالی دارد و آن این است که صادقانه با ما رفتار میکند و فریبنده نیست؛ چه کسی و چه چیزی فریبنده است؟ کسی یا چیزی که بخشی از حقایق را پنهان کند و بخش دیگری را به شما بدهد. اما دنیای ممدوح میگوید: مرا کامل ورق بزنید. خوبیهایم را ببین. بدیهایم را ببین. یعنی هر آنچه دارد صادقانه نشان میدهد. اگر کسی آمد با معنای «دنو» دنیا را دید، در این نگاه دنیا میشود دنیای عبرتآموز، راهنما. این دنیا یک مربی به معنای واقعی است؛ اینکه رزق و روزی انسان میرسد، اینکه اگر دست انسان در کار نباشد، یک نفر از گرسنگی نمیمیرد، نشان دهنده این است که این دنیا کاملاً دارد ما را تربیت میکند و باید به عنوان مربی آن را قبول کنیم.
نفهمیدن دنیا سبب میشود از مرگ بترسیم
وی با بیان اینکه دنیای ممدوح و مذموم نشانههایی دارند، توضیح داد: دنیای مذموم یک ویژگی دارد و آن عطش آفرین بودن آن است؛ «الهاکم التکاثر» این حرص و ولعی که انسان در این دنیا دچارش میشود، همیشه آرزوهای ناتمام و خواستههای بزرگ دارد، سبب میشود وقتی سخن از مرگ باشد، آن را پایان تلخ ببیند، چون آرزوهایی که برای خود تعریف کرده و شیطان او را تحریک کرده، آرزوهایی است که به این زودیها محقق نمیشوند. پس به این زودیها هم مرگی نباید باشد. انسانها معمولاً ناکام میمیرند. این ناکام بودن و نفهمیدن این دنیا سبب میشود از مرگ بترسیم. مانند شب امتحان است آنکه خوانده نگران نیست و آنکه نخوانده امروز و فردا میکند.
ابن پژوهشگر حوزه گفت: امام علی(ع) در خطبه 223 خطاب به فردی که دنیا را ذم میکند فرمود: شما فریب خوردی، چرا آن را به دنیا نسبت میدهی. دنیا خوبیها و بدیهایش را نشان میدهد. تو بدی را انتخاب کردی. امام در نامه 49 به معاویه به همین مطلب اشاره میکند: «دنیا آدمی را از دیگر امور باز میدارد، و دنیادار را به چیزهایی که میخواهد نمیرساند».
عباسی اصل با اشاره به فریبنده نبودن دنیا در نگاه ممدوح و عطش آفرین بودنش در نگاه مذموم گفت: این دو نشانه میتواند دو زندگی بسازد؛ یعنی یکی، سبکی است که همواره در چرخه معیوب: بدویم، پول دربیاوریم، نیازهامان را برطرف کنیم، بیافتیم یا نگاهی که بررسی میکند: آدمهایی که آخرین مُدها را استفاده میکند به کجا رسیدهاند؟ گاهی نوع دانشگاه، نوع رشته و شغل عامل تبرج و خودنمایی است؛ حتی نویسندگی، تألیف و سخنرانی هم میتواند تبرج باشد. این تبرج از آن عطش برمیخیزد. این دو تعریف از دنیا، دو نشانه شاخص دارند که هر یک دو نوع سبک زندگی ایجاد میکنند.
پورکاوه نیز گفت: سبک زندگی ما به نوع نگاه ما به مرگ هم ارتباط دارد؛ که آیا مرگ را پایان بدانیم یا باور داشته باشبم مرگ پلی است که ما را به زندگی حقیقی ما میرساند. اگر خود را مسافری در دنیا ببینیم که در حال رفتن هستیم؛ تعبیری که امام دارند: «لدوا للموت» شما برای ماندن اینجا نیامدهاید. این نگاه خود میتواند عامل ایجاد خیلی از آرامشها باشد. دنیا را سرای ماندن دیدن است که آزمندی، حرص و تبرج را به دنبال دارد.
عباسی اصل درباره آثار دو تعریف ارائه شده از دنیا در نگاه امام گفت: ما در دنیای ممدوح وقتی دنیا را فرصتی برای نزدیک شدن به خدا دیدیم، به اطمینان میرسیم؛ اطمینان که غایت اصلی خلقت انسان است. اگر سبک زندگی انسان به گونهای بود که او را به اطمینان رساند، زندگی او اسلامی است؛ اگر نه به هر میزان که اطمینان به دست آورد، به همان میزان سبک زندگیاش اسلامی است. دنیای ممدوح اگر به این شکل بود و حاصلش اطمینان شد، اثر دوستی با این دنیا که از آن عبرت میگیرید، این میشود که به اطمینان میرسید.
دو صدایی که امروز در جهان به گوش میرسد
وی به بیان مثالی در این باره پرداخت و گفت: فرض کنید میخواهید به دیدن دوستی قدیمی بروید، آدرس را از دوستی دیگر تهیه میکنید و حرکت میکنید. آدرس چون آدرس بدی است در کوچهها سردرگم میشوید. پس از گذشت 2، 3 ساعت که نتوانستید نشانی را پیدا کنید، میگویید: اصلا چرا آمدم؟ کی گفته بیایم او را ببینم؟ این صدا و ندا الان در جهان شنیده میشود. کسانی که میگویند ما برای چه به این دنیا آمدیم؟ حالت عکس این است که آدرس سرراست میگیرید، بار اول نشانی را پیدا میکنید و دوستتان را هم میبینید و لذت میبرید و زمانی که بیرون میروید میگویید: چه خوب شد آمدم. این ندا هم امروز در عالم شنیده میشود: عدهای که نعمت حیات را میبینند: «اولیاءالله لا خوف علیهم ولاهم یحزنون» با خیال راحت زندگی میکنند.
اگر دنیا را مذموم و عطشآفرین و آرزوساز تعریف کردیم، خواهناخواه در دام دشمنی با آخرت میافتیم
این محقق اثر دوستی با دنیای مذموم را دشمنی با آخرت دانست و افزود: این دشمنی خود را در قالبهای مختلفی خود را نشان میدهد، یک موقع یک دپارتمان عظیم علمی درست میشود برای زیرآب زدن آخرت. گاه یک تمدن دارد میجنگد برای اینکه بگوید آخرت نیست. از زمان قوم نوح که اولین بتپرستیها شکل گرفت، تلاش مستمری صورت گرفته است که بگوید: خدا و آخرتی نیست.از آن روز تا امروز این اتفاق افتاده است. یک وقتی بالای درخت داد میزدند الان شبکه ماهواره دارند. این دشمنی با آخرت توسط جریان کفر این گونه است و توسط مؤمن حزب الهی به این شکل است که وقتی به او میگویند وصیتنامه بنویس. اطرافیان او میگویند: این چه حرفی است؟ اینها رشحات ضعیف دشمنی با آخرت است. این که مرگ بد است، شهادتطلبی مفهوم عجیب و غریب و غیرقابل ترجمه ای به زبان غربی همه به دلیل دشمنی با آخرت است. اگر دنیا را مذموم و عطشآفرین و آرزوساز تعریف کردیم، خواهناخواه شما در دام دشمن با آخرت میافتید. اما اگر دنیا با تعریف ممدوح آن باشد، دنیا را پلی میدانیم که در زیارت امینالله میخوانیم: «توفیق اشتیاق برای دیدارت را به من بده».
سبک زندگی غربی ذلتساز و ضلالتساز است
عباسی اصل با بیان اینکه سبک زندگی غربی ذلتساز و ضلالتساز است، توضیح داد: در این توضیح کاری به طبقه مرقه میلیاردر نداریم؛ مدنظر ما آن طیف خاکستری که عموم مردم هستند، است. یک طبقه پایینتر هم هستند که فرهنگ خاصی ندارند، گرسنگی برای این طبقه فرهنگ میسازد و این از سر ناچاری است و وظیفه جامعه اسلامی است که این طبقه را بالا بکشد. ما باید به طبقه ای که عموم مردم هستند، بگوییم سبک زندگی غربی ذلتساز است(ناظر به دنیا) و ضلالتساز(ناظر به آخرت). یعنی چه؟ یعنی شما در این سبک زندگی به یک چرخه معیوبی میافتید که برای شما فقرساز است؛ مثلاً خرید وسایل غیرضروری برای خانه که به فرهنگ ما تحمیل شده که تهیه و انبار کنیم. فکر کنیم اگر این وسایل نباشند چقدر پول به جیبتان میآید؟ درست است که بانک ما را ولع و حرص میدهد و صدا و سیما آن را پخش میکند اما این را هم بدان اگر یک میلیارد وام گرفتی باید 20 سال بدویی که پول آن را بدهی و کاری جز پرداخت قسط نمیتوانی بکنی.
وی اظهار کرد: باید برای این طبقه عمومی که سعی میکنند خود را شبیه طبقه مرفه کنند، این ذلت توضیح داده شود؛ اگر شروع کردی برای این مصادیق سبک زندگی غربی که به فرهنگ ما تحمیل شود، پول خرج کردی، مجبوری اضافه کار بگیری، مجبوری رشوه بگیری، رو بزنی، قرض بکنی و ... و آخرت را هم با این کار بفروشی. سبک زندگی غربی، علاوه بر آخرت، دنیا را هم خراب میکند و شما را به یک چرخه معیوب «بدو، پول در بیار، خرج کن» میاندازد که حتی لذت با خانواده بودن را محدود میکند.
این پژوهشگر با تصریح به اینکه مصادیق سبک زندگی غربی به زندگی ما ورود پیدا کرده و تمام تاروپود زندگی ما را با پول خرج کردن درآمیخته و با هم بودن را از ما گرفته است، گفت: راهکار عملیاتی ما برای جلوگیری از این دنیای مذموم کارکردن سر همین است که دنیای مذموم به جز ذلت و ضلالت چیزی ندارد.
کامله بوعذار