ای روح عشق! حضرت قرآن، امام توست
کد خبر: 3590849
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۵
رضا اسماعیلی سرود؛

ای روح عشق! حضرت قرآن، امام توست

گروه ادب: رضا اسماعیلی یکی از شاعران کشور شعری به مناسبت روز بزرگداشت سعدی شیرازی سرود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، رضا اسماعیلی، یکی از شاعران کشور به مناسبت روز بزرگداشت افصح المتکلمین سعدی شیرازی، شاعر ادب، اخلاق و حکمت شعری را سروده و به آموزه‌های اخلاقی و نکته‌های حکمی در شعر شیخ اجل اشاره کرده است، این شعر در ادامه می‌آید؛

«سعدی! سلام، روح تغزل، سفیر مهر
در باغ عشق، رایحه دلپذیر مهر

سعدی! سلام، جای تو خالی ست در ادب
چون شاعری شبیه شما نیست در ادب

آیینه دار جلوه ی صبح حقیقتی
چون نِی، شهید واقعه شام غربتی

آموزگار روشنی و مهر و مردمی!
مانند روح آینه، گرمِ تبسمی

استادِ اول غزل عاشقانه‌‌ای
در آسمانِ سبز غزل، جاودانه‌ای

تو عاشق تمامی و عاشق‌تر از تو نیست
در عاشقی، امامی و عاشق‌تر از تو نیست

عشق از نگاه تو، گل سرخی معطر است
با لهجه ی شما، سخن عشق خوش‌تر است

داری به سینه قلب نجیبی، که دیدنی ست
در جسم خویش، جان غریبی، که دیدنی ست

من هر چه خوانده‌ام ز تو، تفسیر عشق بود
شعر و کلام و پند تو، اکسیر عشق بود

با دیدن جمال خدا، خوب‌تر شدی
اکسیر عشق بر مِس ات افتاد و زر شدی (1)

ای روح عشق! حضرت قرآن، امام توست
تفسیر آیه آیه قرآن، کلام توست

جانِ سخن! نژند و ملولی ز دیو و دد
«انسان» ز سمت روشن شعر تو می‌وزد

«سلمان» تویی و شُهره به تقوا، عجیب نیست
«مرد خدا به مشرق و مغرب غریب نیست» (2)

از جمله شاعران، تو به فضل و ادب سری
شاعر زیاد دیده‌ام، اما، تو دیگری

با این که اوستاد سخن آوری تویی
آموزگار مکتب صنعتگری تویی

شعری به حُکم نَفسِ مُلوّن نگفته‌ای
عاشق شدی، ولی غزل تن نگفته‌ای

عاشق شدی، ولی به هوس دل نداده‌ای
بر آب و رنگ بال مگس دل نداده‌ای

شعری نگفته ای که فقط شاعری کنی
در چشم خلق، سروری و ساحری کنی

شاعر شدی که شب‌زدگان را خبر کنی
با نور شعر، شام جهان را سحر کنی

شاعر شدی به مذهب آیینه رو کنی
از چشمه‌سار روشنی دل، وضو کنی

ما تشنه‌ایم، تشنه ی باران حکمتت
ما را ببر به سمت «گلستان» حکمتت

ما را ببر به قافله گفت و گوی گل
سمت بهار، سمت تماشای بوی گل

ما را ببر به باغ تماشای آسمان
سمت صدای سبز خداوند مهربان

تا در پناه لطف خدا زندگی کنیم
با ذکر دوست، روی زمین بندگی کنیم

سعدی! سلام، حضرت شاعر، حکیم جان
نامت بلند و شعر فصیح تو جاودان»

پانوشت:
___________________
1 – وامی از سعدی:
گویند روی سرخ تو سعدی چه زرد کرد؟
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

2 – وامی از سعدی:
مرد خدا به مشرق و مغرب غریب نیست
چندان که می‌رود همه ملک خدای اوست

captcha