به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، محمد رسولالله فیلمی است در گونه تاریخی به کارگردانی مجید مجیدی که داستان زندگی کودکی پیامبر اسلام(ص) در سده 6 میلادی را روایت میکند. این فیلم در جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۳ برای نخستینبار برای اهالی سینما اکران شد. اکران سراسری محمد رسولالله نیز ۵ شهریور ۱۳۹۴ (۲۷ اوت ۲۰۱۵) در ایران و همزمان با افتتاحیه جشنواره مونترال کانادا آغاز شد.
فیلم محمد رسولالله پیش از اکران عمومی و حتی پس از اکران با
استقبال برخی کشورهای عربی و مخالفت برخی دیگر مواجه شد. مجید مجیدی
کارگردان این فیلم در پاسخ به برخی مخالفین اعلام کرد که در نگارش
فیلمنامه از روایتها و منابع مورد تأیید مسلمانان و نه تنها شیعیان بهره
برده است.
مجیدی در زمینه ساخت این فیلم گفت: باعث افتخار است که هشت سال از عمرم را
صرف پروژهای با نام مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام کردهام.
این فیلم به عنوان نماینده سینمای ایران در جشنواره اسکار سال ۲۰۱۶ میلادی اعلام و با فروش ۱۴ میلیارد و ۵۶۹ میلیون تومان پرفروشترین فیلم سال ۹۴ شد.
محمد رسولالله تاکنون قابل توجه بسیاری از فیلمسازان و کارگردانان موافق و مخالف بوده است که هر یک به نوبه خود دیدگاهها و برداشتهایشان درباره فیلم مجیدی را عنوان کردهاند.
کمال یاشار، کارگردان برجسته و فیلمساز اهل جمهوری آذربایجان از موافقان محمد رسولالله بوده و در این باره مطلبی نوشت که نسخهای از آن را در اختیار
ایکنا قرار داد، یاشار در این مطلب با نگاهی نقادانه اثر شاخص و کم نظیر مجیدی را از زوایای گوناگون بررسی و تحلیل کرده است.
مطلب کارگردان مطرح آذربایجانی را در زیر میخوانیم:
فیلم محمد رسولالله با صحنه طلوع آفتاب آغاز میشود و ضمن سازگاری با عنوان و آرمان این اثر سینمایی، پیامبر اکرم(ص) را به منزله خورشیدی تابان به بشریت معرفی میکند. در تحلیل این فیلم، علیرغم واضحبودن موضوع باز هم توجه به روند سناریو و نقل کارگردان حائز اهمیت است. همزمان با طلوع آفتاب در صحنه اول، سواری پدیدار میشود و اندکی بعد ما به هویت او که حضرت حمزه است، پی میبریم. ولی چرا حمزه؟ آن هم از صحنه اول و تصاویر نخست. آیا این میتواند تصادفی باشد؟ به هیچ وجه. حمزه در اسلام به عنوان شخصیتی با سمبل قدرت، شجاعت و مهمتر از همه به عنوان یک نماد حمایت به شمار میرود.
چنین تصویرسازی از صحنه نخست فیلم هم بیانگر مراقبت دائمی خداوند از دین اسلام به واسطههای مختلف و هم نشاندهنده نیاز همیشگی دین و ارزشهای آن به مراقبت بشری با رویکرد واقعگرایانه است. این رویکرد لطیف در مراحل بعدی فیلم نیز حفظ میشود. در اینجا همزمان ابوطالب عموی پیامبر(ص) نیز به عنوان یک حامی ایفای نقش میکند. این فیلم در پس زمینه توضیح میدهد که اسلام امروز هم نیاز به مراقبت دارد. با وجود این که اصلیترین حامی دین اسلام، خداوند است؛ اما این حمایت الهی، مسئولیت انسانها را (مسلمانان) در محافظت از دین سلب نمیکند.
ابعاد سیاسی محمد رسولالله
همانطور که می دانید، سفارش و تولید این فیلم مخصوص جمهوری اسلامی ایران است. هرگونه تصوری مبنی بر این که این فیلم با دیدگاهی سطحی تهیه شده یا هرگونه سهلانگاری و غفلت در نقل آن صورت گرفته آن هم در یک چنین موضوع حساس و ویژهای ناشی از سادهلوحی است. فیلم ضمن برخورداری از جنبههای تربیتی و انسانی، در عین حال دارای ابعاد دیگری نیز هست. بخشهایی از این فیلم مربوط به واقعه جنگ اصحاب فیل است؛ ولی چرا واقعه «فیل»؟ اگر بیشتر دقت کنیم خواهیم دید که رویدادی مشابه در دوران معاصر نیز اتفاق افتاده است. در تاریخ 24 آوریل سال 1980 میلادی شش فروند جنگنده C-31 ارتش آمریکا با هدف آزادی گروگانهای گرفتهشده (که در ماجرای تصرف سفارت آمریکا بازداشت شده بودند) و پیگیری دیگر اهداف نظامی حریم هوایی ایران را نقض میکنند؛ در حالی که هنوز مدت زیادی از انقلاب نگذشته بود(عملیات طبس و وقوع طوفان شن)؛ اما با نقض حریم هوایی توسط جنگندههای آمریکایی، طوفان شن آغاز شده و این طوفان که فقط نیم ساعت به طول انجامید کل طرح عملیات را نقش بر آب میکند. حال اینکه طبق گزارش هواشناسی، در آن روز هیچگونه حالت غیرطبیعی پیش بینی نمیشد. از شدت طوفان، هواپیماها با یکدیگر برخورد میکنند. دو فروند جنگنده و 8 سرباز آمریکایی زنده زنده در آتش میسوزند. این ناکامی عملیات موجب خدشهدار شدن نفوذ سیاسی «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا شد و یکی از دلایل اصلی شکست وی در انتخابات ریاست جمهوری بعدی در مقابل ریگان بود.
بنابراین رویدادها علاوه بر داشتن ابعاد انسانی و مادی، از جنبههای متافیزیک و الهی نیز برخوردار هستند (وقوع معجزه در هر زمانی ممکن است) و همه اینها امروز نیز ادامه دارد. در عین حال، این رویدادها، وابسته به فاکتورهای انسانی و بشری است. همچنین امروز نیاز به حمزه و ابوطالب، یعنی حامیانی بزرگ برای دفاع از حریم اسلام احساس میشود. بی جهت نیست که از دقیقه 15 فیلم آخرین صحنه فلاش بک(گذشتهنمایی) نیز با سکوت ابوطالب شروع میشود که برای اعلام خطر حمله نزد پیامبر(ص) آمده است. با این که فیلم در مرحله بعدی از سالهای کودکی حضرت پیامبر(ص) بحث میکند، ولی در واقع ضمن ورود به حوادث روز، اشاره به مبارزه هم در آن زمان و هم امروز دارد.از طرفی دیگر با دقت در رفتار و اعمال و سخنان شخصیتهای این فیلم نیز به نتایج خوبی میتوان دست یافت.
صحنههای مشابه را در چند جای فیلم و همچنین در صحنه نهایی و به طور کلی در بطن فیلم نیز میتوان مشاهده کرد.
در این اثر سینمایی صحنههایی که ضمن رد نژادپرستی، از تنوع و برادری مردم و انسانیت استقبال میکند، به منزله نمونهای از ایده و آرمانهای والای بشری دین اسلام و در عین حال به مثابه موضع و تز سیاسی ایران به عنوان مروج این آرمانها در جهان پر هرج و مرج، به کل بشریت معرفی میشود.
سناریو و کارگردانی
فیلمهای مجید مجیدی هنرمند و کارگردان معروف ایرانی به طور معمول در یک الگوی غالب قرار میگیرد و می توان گفت با موفقیت تمام همراه است.
مجیدی قادر است رایجترین مسائل و حتی گرفتاریهای زندگی را نیز گاها مانند یک مسئله جهان شمول مورد بحث قرار دهد. هرچند در نمونههایی از فیلمشناسی وی علاوه بر لایت موتیف(از قدیمیترین شیوههای به کارگیری موسیقی در تاریخ سینما)، سوژههای موازی جزئی نیز به چشم میخورد، اما اینها در راستای تقویت الگوی غالب عمل میکنند. اما به طور کلی این فیلم در مقایسه با سایر فیلمهای این کارگردان، گویای رویدادهای متفاوتی است. به عبارتی بهتر این فیلم شبیه فیلمهای معمولی مجید مجیدی نیست. در نگاه اول فیلم صحنههایی پراکنده به نظر میرسد، اما احتمال وجود خلأ در اجرای این کار که بودجه قابل ملاحظهای برای آن صرف شده و استقبال زیادی را به همراه داشته، ضعیف است. این احتمال وجود داشت که با نمایش این اثر، توجه همگان به ایران معطوف شود؛ هر چند که که پس از اکران فیلم، نمایش آن در عربستان سعودی و مصر ممنوع شد.
تفاوت با فیلم مصطفی عقاد
وجه تمایز این فیلم که برای تهیه آن حداکثر نیرو به کار گرفته شده، دارا بودن برخی ویژگیهای منحصر به فرد است. طبیعتا، همانطور که انتظار میرفت، این اثر سینمایی از سوی تماشاگران بیشتر با فیلم «رسالت» به کارگردانی «مصطفی عقاد» مقایسه شد. به طور طبیعی میان فیلم مجیدی و اثر مصطفی عقاد که در زمان خود استقبال زیادی را نیز به همراه داشت، تفاوتهایی حس میشود. جهان امروز با چند سال قبل تفاوت دارد و روز به روز تحولات جدیدی روی میدهد و از طرفی دیگر نیز برگهای برنده به سرعت در حال تغییر هستند. فیلمی که به کارگردانی مجیدی ساخته شده، دقت و مهارت زیادی برای آن صرف شده است. در واقع این فیلم نیز بر روی لایت موتیف ساخته شده و فقط در آن سوژههای موازی منشعبشده از موضوع بیشتر است. اگرچه در این فیلم بیشتر به سالهای کودکی حضرت پیامبر (ص) پرداخته میشود؛ اما شاهد رویدادهای دهه نخست بعثت نیز هستیم، ولی اینها فقط در 15 دقیقه اول جریان دارد که این هم در حد نیاز کافی است.
همانطور که در بالا گفته شد، رویدادهای بعدی، یعنی بخش یادآوری هم صرفا از این نقطه نظر مورد ارزیابی قرار میگیرد. در فیلم مجیدی علاوه بر دوران کودکی پیامبر(ص) به حوادث 10 سال اول پیامبری ایشان نیز اشاره میشود. در طول سناریو، رویدادها چنان ترتیب یافته است که در هر 15 تا 20 دقیقه یک بار فلاش بکهای جدید و صحنههایی در فیلم به کار رفته که تماشاگران از تماشای آن خسته نمیشوند.
مشی الهی در سناریو بسیار پر رنگ است
مجیدی به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان فیلم در اینجا گاها داستانگرا و گاها نیز فزون واقعنما است، هیچ کدام از معجزاتی که مجیدی به نمایش گذاشته خارج از قرآن نیست. او به عنوان کارگردان، شیوه داستانی را مثل یک سبک انتخاب نکرده است. مشی الهی در این سناریو بسیار پر رنگ است. دین اسلام وجود برخی حوادث ماوراء الطبیعی مانند واقعه فیل را که در فیلم به تصویر کشیده شده است، رد نمیکند، مجیدی هم با این موضع اسلام همراه است و از بیان آن هراسی ندارد.
در صحنههای دیگر هم از المانهای واقعبینانه ظریفی استفاده شده است. برای مثال، «آمنه» مادر پیامبر(ص) در صحنهای گریان و اشک ریزان نشان داده میشود. آن حضرت قبل از همه به عنوان یک انسان و یک کودک معرفی میشود. به طور طبیعی، سیمای ایشان نشان داده نمیشود و این امر در هر معنایی بُرد محسوب میشود. مجیدی به عنوان یک هنرمند نیز به این مهم واقف است. ولی به جز نمایشندادن سیمای پیامبر، آن حضرت را همواره با ویژگیهای انسانی و نهایتا به شکل طبیعی و عادی جلوه میدهد.
همانطور که میدانید جغرافیای ما و یا به عبارتی جغرافیای جهان اسلام رویدادهای محمد رسول الله را بارها کم و بیش با انواع مختلف آن شنیده است، ولی این فیلم نه تنها برای جغرافیای اسلام، بلکه برای کل دنیا ساخته شده است و باید به این مسئله توجه داشت.
فیلم مجیدی با اهتمام به جهانیبودن در بسیاری از کشورهای جهان اکران شد. این اثر بیش از بار احساسی آن، دارای رویکردهای بشری، اجتماعی، سیاسی و یک هدف تبلیغی بسیار دلنشین است. مجیدی فیلمهایی دارد که با بودجه به مراتب کمتر از این پروژه ساخته شده و به مسائل روزمره معمولی پرداخته، اما بار احساسی آن بیشتر از محمد رسولالله است. پس آیا مجیدی قادر به انجام همان کار در این فیلم نیز نبود؟ بدون شک قادر بود. ولی این عنصرها ممکن بود هدف کلی فیلم را منحرف کند. این فیلم علاوه بر جلب توجه افراد علاقهمند به سینما به عنوان پروژهای برای مخاطبان مختلف در یک جغرافیای وسیع، معرفی میشود.
نمایش ارزشهای اسلامی و انسانی
این اثر سینمایی به هر وسیلهای سعی در انعکاس اصول و آرمانهای اساسی دین اسلام که در جهان مورد تحریف قرار گرفته است، در صحنه نمایش دارد. در دقایق اول، ارزشهایی کاملا اساسی که در گفتگوها و پس زمینه نهفته است، برجسته میشود.
برای مثال، در جلسه شبانه که ابوطالب در آن دعوت شده بود، از زاویه دید اسلامی حقوق زنان و مسئله عدالت اجتماعی بررسی میشود. یکی از جالبترین صحنههای فیلم زمانی است که در آن پیامبر با پدری که قصد زنده به گور کردن دختر خویش را دارد، صحبت میکند. در این صحنه باز هم ارزش والایی که اسلام برای انسان و فرزند دختر قائل است، مطرح شده است. در صحنهای مشابه نیز در 15 دقیقه اول جمله «دختر رحمت است» از زبان پیامبر به تماشاگر منتقل میشود.
به علاوه، صحنه گفتگوی پیامبر با پدری که در صدد زنده به گور کردن فرزند خود است، یکی از صحنه های زیبایی است که به صورت هنری در آن برای غلیان احساسات از ابزار خاصی استفاده نمیشود و همه چیز در سادگی تمام در قاب تصویر قرار میگیرد. چرا که این موضوع به نوبه خود به قدری بغرنج و و اثرگذار است که بر احساسات انسان تأثیر میگذارد.
صحنهپردازیها و بازی بازیگران
صحنهپردازیها و موسیقی و همچنین نوع بازی بازیگران را نیز میتوان موفقیتآمیز دانست. البته، در طول فیلم گویا موسیقی قدری بیش از حد به نظر میرسد. ولی در مجموع، در سینمای معاصر جهان و در سینمای ایران گریز از موسیقی یک نوع تجربه تلقی میشود. در فیلمهایی که با گریز از موسیقی ساخته میشود، کارگردان بار عاطفی فیلم را با موسیقی افزایش نداده و استتار نمیکند. در خود هنر فیلمبرداری ایران نیز چنین الگوهایی وجود دارد. به طور مثال، در یکی از فیلمهای اصغر فرهادی(جدایی نادر از سیمین) که مفتخر به دریافت جایزه اسکار شد، در هیچ جای فیلم از موسیقی استفاده نمیشود. تماشاگر موسیقی را فقط در تیتراژ پایانی احساس میکند. ولی برخلاف آن و سایر نمونههای مشابه، در این جا کار مجیدی (حتی برخلاف سایر فیلم های او) مستلزم استفاده مداوم از موسیقی بوده است.
کار طراح لباس در فیلم محمد رسولالله فوقالعاده است. همه عنصرهای مربوط به آن دوره همراه با جزئیات انعکاس یافته است. در ضمن، تهیهکنندگان تأکید کرده بودند که دکور، فضاسازی و لباسها در این فیلم برای مدت 20 سال آینده نیز قابل استفاده خواهد بود. کار فیلمبردار فیلم را نیز میتوان موفقیتآمیز دانست.
کارهای گرافیکی میتوانست بهتر از این باشد
و اما کارهای گرافیکی فیلم نیز میتوانست بهتر از این شود و به هرحال تهیهکنندگان نیز به این مهم آگاهند. برای مثال، پرندگان در فیلم مجیدی به جز یکی دو مورد استثنا، در هیچ جا قابل رؤیت نیستند. شاید، به این دلیل احتیاط کردهاند که اگر کار گرافیکی در اینجا روی پرندگان انجام بگیرد، وارد جزییات بیشتری شده و تعادل فضای عمومی فیلم از بین برود. زیرا این فیلم میان رویدادهایی که به تعبیر سینمایی، افسانه و به تعبیر قرآن معجزه نامیده میشوند و درعین حال در زندگی واقعی نیز قابل درک است، یک تعادل را برقرار میکند و سنگینی یکی از دو طرف شاید میتوانست تعادل عمومی را به هم زند.
کاراکترها
تقریبا در اکثر فیلم های مجیدی از کاراکترهای آب و ماهی استفاده شده است. ولی نکته مهم این است که کاراکتر ماهی که در سبک مجیدی همواره به عنوان عشق، شیرینی و اشتیاق به زندگی به کار گرفته شده در این فیلم به گونهای متفاوت مورد استفاده قرار میگیرد. در فیلمهای مجیدی ماهیها اکنون قربانیانی هستند که با عشق وارد میدان شده و در عوض به بهای زندگی خویش به دیگران زندگی میبخشند.
یکی از جالبترین کاراکترهای فیلم، سیب است. مادر حضرت محمد(ص) ضمن نقل خاطرات خود به آن حضرت، از پدرش به عنوان سیب خوشمزهای در بالاترین نقطه درخت که سرانجام او را به دست میآورد، یاد میکند. محمد(ص) نیز در بستر مرگ مادرش با فشردن سیب در دست او، او را به طور سمبلیک مجددا به پدرش که در آن جهان است، ملحق میکند.
اگر چه فیلم در تسلسلی تاریخی از گذشته دور بحث میکند، ولی رویدادها خواه یا ناخواه به دوران معاصر میپردازد. چون دین اسلام در آن زمان ظهور کرده و امروز نیز وجود دارد و در تمام دنیا گسترش یافته و مناقشات و تحریفهایی بیشتر از دوران ابتدایی اسلام درباره این دین رخ داده است. در محمد رسول الله شخصیت «ساموئل» که سرانجام ماهیت و نیت وی عوض میشود، به طور خاص جالب توجه بوده و به عنوان یکی از شخصیتها و مثلثهای فیلم ایفای نقش میکند. در این فیلم به طور کلی ما شاهد یک خط موازی ادیان هستیم. اسلام به عنوان آخرین دین با ادیان قبلی مقایسه میشود و به هیچ عنوان منکر ادیان پیشین نیست، بلکه برعکس، آغوش خود را برای آنان باز نگه میدارد. حتی در صحنهای نزدیک به پایان فیلم، پیامبر هنگام ورود به کلیسای مسیحیان کفشهایش را در میآورد. این هم در شخص حضرت محمد(ص) نماد احترام و رویکرد تحملپذیری و مدارا نسبت به مسیحیت و به طور کلی تمامی ادیان قبلی است. در واقع، اسلام خود را به عنوان کاملترین دین قلمداد و تصدیق میکند.
در پایان این صحنه نیز از زبان راهب موضوع ادامه مییابد. راهب با نادان خواندن انسانها میگوید: «این انسانها با زبان خود منجی را صدا میزنند، ولی با دلهایشان میترسند. زیرا آنها از تغییر در سبک زندگیشان میهراسند. از این که با آمدن پیامبر جدید حکم کتابهای قبلی منسوخ شود، رعب دارند و تکمیل دین با آمدن پیامبر جدید را درک نمیکنند».
در مورد یهودیان نیز شاهد رویکرد مشابه هستیم. ابوطالب با آنها بسیار منصفانه رفتار میکند. یهودیان در مکه خیلی راحت زندگی میکنند. فیلم در پایان نشان میدهد که هم در آن زمان و هم امروز ملیت و قوم منتظر ظهور منجی هیچ فرقی نمیکند. آنچه که مهم است، اینکه انسانها و کل بشر تحت لوای پرچم و ارزشهای آن دین مکمل زندگی پر سعادتی داشته باشند. در صحنه شب نزدیک به پایان فیلم نیز از زبان پیامبر برای همه افراد حاضر در آنجا آیات سورههای «آل عمران»، «بقره» و «مائده» قرائت میشود که این خطابه را نیز میتوان شامل کل بشر و دوران معاصر دانست و درعین حال به عنوان یکی از مثلثهای ایده فیلم برشمرد.
سرانجام در صحنه پایانی هم یک راه حل جالب ارائه میشود. همگان، افرادی از تمام نژادها و فرهنگها و هر کسی اعم از بزرگ و کوچک دست خود را وارد آب به عنوان منبع حیات و حقیقت میکند. هر کسی در پرتو حقیقت واحد سیراب میشود. با وجود اینکه بزرگترین هدف پیدایش اسلام در روی زمین وحدت و یکپارچگی کل انسانها پیرامون یک حقیقت بود؛ اما این آرمان نه در زمان پیامبر و نه امروز رخ نداد. در فیلم، این بدان معنی است که هنوز پایان دنیا نیست و فرآیندها ادامه دارد و حقیقت حتما خواهد درخشید و وحدت همگانی حول حقیقت قطعا زمانی روی خواهد داد.
در پایان، این فیلم را میتوان به عنوان دستاورد جدید سینمای ایران و اثری شاخص از مجید مجیدی ارزیابی کرد.
ترجمه و تنظیم: تمکین جعفراف/ مرتضی کریمی