به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از همدان در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفرصادق (ع) مسائلى مانند انقراض امويان و بر سر كار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسى و ظهور سرداران و مدعيانى مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانى و ديگران مطرح است , ترجمه كتابهاى فلسفى و مجادلات كلامى در اين دوره پيش ميآيد , و عدهاى از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا ميشوند.
قاضيها و متكلمانى به دلخواه مقامات رسمى و صاحب قدرتان پديدميآيند و فقه و قضاء و عقايد و كلام و اخلاق را بر طبق مصالح مراكز قدرت خلافت شرح و تفسير مينمايند و تعليمات قرآنى به ويژه مسأله امامت و ولايت را كه پس از واقعه عاشورا و حماسه كربلا افكار بسيارى از حق طلبان را به حقانيت آل على (ع) متوجه كرده بود و پرده از چهره زشت ستمكاران اموى و دين به دنيا فروشان برگرفته بود، به انحراف ميكشاندند و احاديث نبوى را در بوته فراموشى قرار ميدادند.
برخى نيز مشغول جعل احادیث بودند و یا به نفع دستگاه غاصب خلافت دگرگون مينمودند . اينها عواملى بود بسيار خطرناك كه بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنهامی ایستادند.
بدين جهت امام محمد باقر (ع) و پس از ایشان امام جعفر صادق (ع) ازموقعيت مساعد روزگار سياسى , براى نشر تعليمات اصيل اسلامى و معارف حق بهره گرفتند و دانشگاه تشيع و علوم اسلامى را پايه ريزى نمودند .چراکه اين امامان بزرگوار وارثان و نگهبانان حقيقى تعليمات پيامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند، و ميبايست به تربيت شاگردانى عالم و عامل و يارانى شايسته و فداكار دست یابند و فقه آل محمد (ص) را جمع و تدوين و تدريس كنند .
به همين جهت محضر امام باقر ( ع ) مركز علماء ودانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود .
در مكتب تربيتى امام باقر (ع) علم و فضيلت به مردم آموخته
میشد.
مقام علمی امام باقر(ع)مقام علمی امام باقر علیه السلام آن قدر عظیم و بلند مرتبه است که خیلی از مخالفان او نیز به این امر اعتراف و اقرار دارند و دانشمندان فراوانی نیز به این امر اعتراف کردهاند.
ابن حجر هیثمی می گوید« محمد باقر علیه السلام به اندازهی گنجهای پنهان معارف و دانشها را آشکار ساخته، حقایق و حکمتها و لطایف دانشها را بیان کرده که این، جز بر عناصر بیبصیرت یا بدسیرت پوشیده نیست و از همین جا است که وی را شکافنده و جامع علوم و برافرازنده پرچم دانش خوانده اند».
ابرش کلبی با اشاره به امام باقر علیه السلام به هشام گفت «به راستی این مرد (محمد باقر علیه السلام ) داناترین مرد روی زمین است نسبت به آنچه در آسمانها و زمین می باشد. این فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله است».
هشام بن عبدالملک با آنکه از دشمنان سرسخت حضرت بود، خطاب به آن حضرت گفت: «تا زمانی که مثل تو (در علم و مقام) وجود داشته باشد، قریش بر عرب و عجم آقایی می کند».
عبداللّه بن عطاء مکی می گوید :«من هرگز دانشمندان (اسلامی) را نزد هیچ کس به اندازه مجلس محمد بن علی علیهماالسلام ، (از نظر علمی)حقیر و کوچک ندیدم. من «حکم بن عتیبه» را که در علم و فقه مشهور آفاق بود، دیدم که در خدمت امام باقر علیه السلام مانند کودکی در برابر استادش (زانوی ادب بر زمین زده، شیفته او گردیده) بود».
قتادة بن دعامه بصری، یکی از علمای عامه، خطاب به آن حضرت چنین گفت «من در محضر فقها و در محضر ابن عباس زیاد نشسته ام؛ ولی هیچ جا قلبم مضطرب نشد، جز زمانی که در محضر شما نشستم».
پایه گذاری نهضت علمی از مهمترین امتیازات امام باقر علیه السلام که زمان، زمینه آن را فراهم کرد، این است که حضرت بنیانگذار انقلاب فرهنگی و نهضت علمی شیعه و اسلام شمرده میشود. هر چند معارف اسلامی و تشیع به دست فرزندش امام صادق علیه السلام انتشار و توسعه یافت و به اوج خود رسید؛ ولی پایه گذاری و تأسیس آن به دست با کفایت امام باقر علیه السلام بود.
در دوران امام باقر علیه السلام دولت بنیامیه رو به زوال بود و مردم نیز به شدت از آنها تنفر پیدا کرده بودند و وجود فردی همچون عمر بن عبدالعزیز (که خدمت بزرگی به علم و تشیع نمود و ضربهی کاری را به پیکر بنی امیه وارد کرد) و اختلاف شدیدی که در مملکت اسلامی به وجود آمده بود به گونه ای که در نوزده سال امامت حضرت باقر علیه السلام پنج خلیفه روی کار آمدند، ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبد الملک، هشام بن عبدالملک ـ عواملی بود که زمینه و فرصت مناسبی برای نهضت علمی آن حضرت فراهم ساخت.
امام باقر علیه السلام از این فرصت پیش آمده، به نحو احسن بهره و استفاده بردند، شاگردان فراوان تربیت کردند و علوم بی شماری را به آنها تعلیم دادند.
ریشه تمام علوم به امیرمومنان(ع) برمیگردد ابن ابی الحدید با صراحت میگوید که تمام علوم ریشهاش به امیرمؤمنان علیه السلام بر می گردد؛ برای اینکه در علم کلام، بزرگ معتزله واصل بن عطاء است که شاگرد ابی هاشم عبدالله بن محمد حنفیه بوده و ابوهاشم شاگرد پدرش، و پدرش (محمد حنفیه) شاگرد پدرش علی علیه السلام بوده است.
امامیه و زیدیه نیز در کلام هر چه دارند، از علی علیه السلام دارند. اما در علم فقه، تمام فقهای عالم اسلام (مذاهب اربعه) عیال و جیره خوار علی علیه السلام هستند؛ چرا که شاگردان ابوحنیفه همچون ابی یوسف و محمد، فقه را از او گرفته اند و شافعی نیز شاگرد محمد بن حسن بوده و فقهش به ابوحنیفه بر میگردد و اما احمد حنبل که شاگرد شافعی است، او هم به ابوحنیفه بر می گردد و ابوحنیفه شاگرد جعفر بن محمد علیهالسلام است و امام صادق علیه السلام از پدرش محمد باقر علیه السلام علوم را فراگرفته و سرانجام امر به علی علیه السلام ختم می شود. اما مالک شاگرد ربیعة الرأی و او شاگرد عَکرَمه، شاگرد عبدالله بن عباس و او نیز شاگرد علی علیه السلام بوده و می توان از طریق شافعی او را شاگرد علی علیه السلام تلقی کرد.
و اما فقه شیعه که برگشت به علی علیه السلام دارد، روشن است و علوم صحابه از عمر و عبد الله بن عباس... همه به علی علیه السلام بر می گردد.
در حقيقت زمان حضرت، زمان يک نهضت و قيام علمي و استحکام پايههاي مباني معرفتي اسلام بود و اگر مخالفان خوب توجه کرده بودند؛ دوران، دوران رخ نشان دادن اسلام حقيقي و ناب بود. وليكن متأسفانه ديدند و اقرار و اعتراف هم کردند و از محضر حضرت و فرزند عزيزش صادق آل محمد عليهمالسلام کسب فضل هم نمودند ولي راه خود را رفتند و زيانش متوجه آينده جهان اسلام شد.
اما شجره طوباي امامت و ولايت راه پر صلابت خود را به وسيله امامان هدي پيمود و امروز به جايي رسيده است که انسانهاي آزاده و حقيقتجوي جهان، تنها اميد به اين مکتب دوختهاند و پر واضح است که آينده بشريت هم با امامت امام هدي و قائم آل(عج) رقم خواهد خورد.
برخی از ویژگی های امام باقر(ع)امام محمد باقر علیه السلام متولى صدقات حضرت رسول صلوات الله علیها و اميرالمؤمنين علیه السلام و پدر و جد خود بود واين صدقات را بر بنى هاشم و مساكين و نيازمندان تقسيم ميكرد و اداره آنها را از جهت مالى به عهده داشت .
امام باقر علیه السلام در صدقات و بخشش و آداب اسلامى مانند دستگيرى از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين وعيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن دينى، كمال مواظبت را داشت .
بامداد كه براى اداى نماز به مسجد جدش رسول الله صلوات الله علیها ميرفت، پس از گزاردن فريضه مردم گرداگردش جمع ميشدند و از انوار دانش و فضيلت اوبهرهمند ميگشتند .
امام باقر و امام صادق علیه السلام گرچه به ظاهر به قيامی دست نزدند اما در هر فرصت و موقعيت به تصحيح نظر جامعه درباره حكومت و تعليم و نشر اصول اسلام و روشن كردن افكار كه نوعى ديگر از مبارزه است، دست زدند.
جلب رضایت همسر توسط امام باقر(ع)حسن زیات بصری به همراه یکی از دوستانش به حضور امام شرف یاب می شود تا برای پرسش های خود پاسخی از امام دریافت کند. وی پس از ورود به اتاق امام با صحنه ای روبه رو می شود که تعجب او و همراهش را بر می انگیزد. او امام و اتاقش را در حالتی بسیار آراسته مشاهده می کند. پس از آن که پرسش هایش را مطرح می کند و پاسخ می شنود، هنگام برخاستن و خارج شدن، امام به او می فرماید: «فردا همراه دوستت نزد من بیا.»
روز بعد به منزل امام میآیند، ولی ایشان را در اتاقی خاکی که فقط حصیری در آن پهن بود، پشمینه بر تن یافتند.
امام به او فرمود: « ای برادر بصری! اتاقی را که دیشب مشاهده کردی، اتاق همسرم بود و اسباب و اثاثیه ای هم که در آن بود، به او تعلق داشت. او خودش را برای من زینت کرده بود و من هم باید خود را برای او زینت می کردم. بنابراین، گمان بد به دل خویش راه مده». او گفت: « فدایت شوم! سوگند که در مورد شما بدگمان شده بودم، ولی اینک خدا بدگمانی را از دلم بیرون کرد و دریافتم که حقیقت، همان است که شما فرمودید.»
دستگیری از نیازمندان امام روزهای تعطیل، به ویژه جمعه ها، را به دستگیری و انفاق به مستمندان اختصاص می داد و دیگران را نیز به آن برمی انگیخت. در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است: «با وجود این که پدرم از نظر بنیه مالی ضعیف تر از سایر افراد خاندانش و نیز مخارج زندگی اش بیشتر از بقیه بود، ولی درهر روز جمعه به نیازمندان کمک می کرد، حتی اگر کمک او به اندازه یک دینار بود و میفرمود پاداش صدقه و کمک به نیازمندان در روز جمعه برتری دارد؛ همان گونه که روز جمعه نسبت به دیگر روزهای هفته دارای برتری است.»
ویژگی برجسته امام در دستگیری از مستمندان این بود که هرگز آنان را «سائل؛ گدا» خطاب نمیکرد و همواره به دیگران میفرمود: «آنان را به بهترین نام هایشان صدا بزنید.»
امام محمد باقر علیه السلام 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين علیه السلام زندگى كرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت، نشر و تبليغ فرهنگ اسلامى، تعليم شاگردان، رهبرى اصحاب و مردم، اجرا كردن سنتهاى جد بزرگوارش در ميان خلق، متوجه كردن دستگاه غاصب حكومت به خط صحيح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصو،م كه تنها خليفه راستين خدا و رسول در زمين است ، پرداخت و لحظهاى از اين وظيفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدينه به وسيله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست .