به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، شعر «بوی سیب» عنوان آشنایی برای مخاطبان دهه شصت و هفتاد است که بیشتر از شاعرش مشهور شد. شاید شاعر این شعر را به نام کسی دیگر شنیده باشید، اما شاعر واقعی این شعر محمد قیصری است، شاعر و مداح جوان خوشذوقی که هدفش جذب جوانان به هیئتها و محافل مذهبی است. گروه فرهنگی ایکنا گفتوگویی با محمد قیصری درباره شعر «بوی سیب» و چگونگی شکلگیری آن انجام داده و از او درباره فضای شعر و شاعری و مداحی به ویژه در حوزه عاشورایی پرسیده است. این گفتوگو را در ادامه میخوانید؛از چه زمانی به سرودن شعر و مداحی پرداختید؟حدود 5 – 6 ساله که بودم در هیئتها و محافل حاضر میشدم و مداحی کردم، و بطور رسمی حدود هشت سال داشتم که در حرم حضرت عبدالعظیم مداحی کردم. بعداز خدمت در هیات های مختلف، خصوصا شرق تهران، در سال 1380 هیئتی به نام «این الزینبیون» را راهاندازی کردم و عمده هدفم این بوده که میخواستم جوانها (خصوصا عزیزانی که اهل هیات و محافل مذهبی نیستند) را جذب کنیم تا به سمت هیئت بیایند و در این راستا سعی داشتم کارهای نو و بدیعی داشته باشیم، به عنوان مثال شاید اولین هیات بودیم که سایت راه انداختیم و جالب اینکه از سراسر دنیا مخاطب و بازدید کننده داشتیم. یا مثلا هنرمندان و ورزشکاران برجسته را برای سخنرانی و مدح و حتی مستمع به هیئت دعوت میکردم و جوانان هم از این اتفاقات جدید و جذاب استقبال زیادی میکردند به عنوان نمونه آقایان رضا صادقی، رضا رویگری و... را برای مدح خوانی و آقایان داریوش ارجمند، جهانگیر الماسی، سید جواد هاشمی و... را برای سخنرانی به هیئت میاوردم. یکی از کارهای بدیع دیگر همین شعر «بوی سیب» بود که به لطف خدا به ذهنم رسید و مکتوب شد. این شعر شعار هیئت بود و هر هفته آن را میخواندیم. تا اینکه یکی از دوستانم به نام حاج آقای غلام (از اساتید و ذاکران اهل بیت در کرج) با محبتی که به من داشتند، گاهی پیش من میامدند برای همفکری در خصوص کتبی که در راستای آموزش مداحی تالیف میکردند، و بعد شعرهایی که آماده میکردم را میبردند برای مطالعه و اگر ایرادی داشت باهم صحبت میکردیم. ایشان دوتا از شعر های من را گرفتند و بردند و قرار نبود به کسی بدهند. مدتی پس از آن به طور اتفاقی از ضبط ماشین دوستم شنیدم که محمدحسین حدادیان دوتا از شعر های مرا را میخواند!( شعر: بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب....، و شعر: آواره صحرا به شور و شین، دنبال راس داداش حسین...). فردای آن روز با ناراحتی و تعجب پیگیری کردم و آقای غلام عنوان کرد که آقای حدادیان در جمعی این شعر را از من گرفتند و قرار نبود از آن استفاده کنند.
نظر آنها چه بود؟تلفنی عذرخواهی کردند، هرچند گاهی دو پهلو در برنامه های تلویزیونی دوست داشتند به نام خودشان ثبت کنند و حتی یادم هست در برنامه ای به دروغ گفتند که در کربلا به ذهنشان رسیده!!!! اما دوستانم خصوصا آقای غلام از پیگیری قضایی این بحث مرا بر حذر داشتند. با توجه به اینکه ارتباط خانوادگی با خانواده حدادیان داشتیم، اطرافیان تأکید کردند که پیگیری قضایی نشود و به پای ثواب بگذارم.
شعر بوی سیب چطور شکل گرفت؟شعر بوی سیب را تمام دنیا شنیدند و همه آن را با سبکهای مختلف اجرا کردند و بیشتر بزرگان هیئتها هم آن را خواندند و این برای من دلنشینتر است و افتخاری برای من است. به همین یکی از دلایل اصلی شکل گیری این شعر، جذب جوانها بودم و در آن دوران، جذابیت این شعر در جذب مخاطب بود و به جای اینکه با حزن و اندوه آغاز شود، مطلع آن «بوی سیب» بود و ایمان دارم که این شعر در دورانی که متولد شد، کمترین تأثیر خود را داشته است و بسیاری با آن اشک ریختند و حالشان خوب شده است و مانند شعرها و سبکهای آن سوی مرزها نیست و این شعر نه خودش و نه سبکش تقلیدی نبوده است.
چطور به این موضوع رسیدید که شعرتان را با «بوی سیب» آغاز کنید و این واژهها چطور در کنار هم قرار گرفت؟
من هم مانند بسیاری از افراد، از کودکی عاشق امام حسین(ع) بودم و با همه گناهی که دارم جایگاه آن حضرت در زندگیام متفاوت و پررنگ است؛ از این رو مطالعه بسیاری در رابطه با زندگی اهل بیت و خصوصا امام حسین داشتم و چون از کودکی مداحی و مطالعه میکردم، با موضوع بوی سیب و رایحه آن در حرم امام حسین(ع) و قصه کربلا آشنا بودم. سرودن این شعر دو ماه طول کشید و در این مدت تمام وقتم را برای آن صرف کردم و روی هر خط آن ساعتها فکر میکردم و دوست داشتم بیش از آنکه سبک روضه به خود بگیرد، حالت احساسی در شعرم وجود داشته باشد. و اشعار برای مردم تازگی و جاذبه داشته باشد.
یکی از نقدهایی که به این شعر در آن زمان وجود داشت این بود که نواها و آهنگهای مناسبی روی این شعر سوار نشده، نظرتان چیست؟
از یک نظر نسبت به این موضوع خوشحالم که این شعر به سبکهای مختلف خوانده شد، هرکس با هر سلیقه ای از آن لذت برد، حتی غیر مذهبی ها، این برای من کافی است. اما برخی موسیقیهایی که روی این شعر کار شده است را دوست ندارم و از این کار ناراحت شدم و همیشه میگفتم کاش ریتم آهنگ به حال و هوای محرم و عزاداری امام حسین ع نزدیکتر بود؛ چرا که من شب و روز برای این شعر تلاش کرده و برای هر بیتش اشکهایم جاری شده و شنیدن این سبکها برایم دردناک بود.
در چه فضایی این شعر را سرودید؟شروع سرودن این شعر از سحر ماه مبارک رمضان بود.
الان مداحی هم میکنید؟بله. خدار و شکر تا کنون ریالی در ازای این نوکری درخواست نکردم.
ارتباط شاعری و مداحی را چطور میتوان توصیف کرد، شاعری میتواند به مداحی کمک کند یا بالعکس؟من تاکنون حدود 30 سال است که نوکری امام حسین(ع) را میکنم و افتخار میکنم. من مانند بسیاری از مداحان نیستم که فقط مداحی و یا حسین گفتن برایم مهم باشد، هیئتی هم که برای مداحی انتخاب میکنم، هدفم این است که کدام هیئت به بودن من نیاز دارد و تا کنون برایم اهمیت نداشته که این هیات در کدام نقطه شهر، چند نفر، و چه مدل دستگاه و...باشد. تاکنون هم پولی هم از هیچ هیئتی نگرفتهام و کارم چیز دیگری است و به دنبال پول این دستگاه نبودهام. ملاکم این بوده که همان آدمهایی که در به در دنبالشان میگردم که باید نگاهشان داریم، به دنبال آنها بودم. از این رو به نظرم مداحی به شاعری کمک نمیکند، شاعر باید فضایی را در شعرش خارج از سبکها و هیاهوهای مداحی داشته باشد و حال و هوای خوبی از درون شاعر بجوشد. متأسفانه کسی دنبال شعر خوب نیست و هر شعری در مداحیها خوانده میشود و از سبک شعرهای «خونه مادربزرگه» تا «صد دانه یاقوت» شنیدهام که خواندهاند و این مداح به دنبال شنیده شدن و دیده شدن است، اما رسالت شاعر سنگین است و کارش فراتر از مداحی است و شاعر است که خوراک مداحی را آماده میکند، با توجه به اینکه همه روضهها در یک محور هستند اما شعر میتواند آن را احساسیتر کند و به همین دلیل باید گفت؛ شاعر است که میتواند به مداح کمک کند.
شاعر، مداح و مخاطب کدامیک تعیینکننده ذائقه مخاطب هستند؟مخاطب میتواند حال مداح را خوب کند و میتوانند تعیینکننده و جریانساز باشد. البته در حال حاضر نه مخاطب و نه مداح حالشان خوب نیست. چرا که اغلب مخاطبان به هیئتی میروند که جمعیت زیادی دارد و مداح هم وقتی میبیند هر چه میخواند، مخاطب دوست دارد، همان را میخواند و شاید در آخر مجلس از مخاطبان سؤال شود که یک بیت از شعرهایی که مداح خواند را بخوانید، کسی یادش نباشد، چون به محتوای آن توجه نکرده و فقط توجهاش به ریتم و حرکات مداحی و مداح است.
من در مداحی به دنبال آدمهای غیرحسینی هستم چون وقتی با آنها برخورد میکنی، ذاتشان از بسیاری از حسینیها، حسینیتر است و با دقت به روضه توجه میکنند و بیریا و از صدق واقعی نوکری اهل بیت میکنند؛ از این رو مخاطبی که اهل بازی نباشد و از ظواهر دوری کند و ذاتش حسینی باشد و زلال باشد، میتواند حال مداح را خوب کند.
متاسفانه مطلبی درباره همه امامان بیان نمیشود تا جایی که یک هیئتی ممکن است نداند، امام محمد باقر در واقعه کربلا شش ماه داشتند و شاید کمتر نحوه شهادت معصومین مطلع باشند و اغلب مداحها نمیدانند در شهادت آن حضرات چه بگویند. از هر امام و از هر كجا، باید مجلس را به کربلا و کوچه بنی هاشم برسانند تا حرفی برای گفتن داشته باشند!
اغلب مداحان متأسفانه فقط در فکر سبک و ریتم شور خواندن هستند، مستمع هم ندانسته با حضور و شلوغ کردن بیآنکه بداند چرا، خود و مداح را به ناکجا آباد میبرد. مداح فکر جمعیت و پاکت، مستمع فکر سبک و ادای مُد شده این سال باشد. بعد گله از غیر هیئتی میکنیم، بیآنکه به خودمان سوزن بزنیم.
ویژگی یک مدیحه خوب چیست؟در روزگاری هستیم که مدیحهسرا باید قدری بهروزتر باشد و به نظرم شعرهای احساسی در این زمینه بیشتر کاربرد داشته باشند. اکنون ما نمیتوانیم با بحث اهداف قیام امام حسین و نهضت کربلا جوانان را جذب کنیم و فکر میکنم با شعرهای احساسی میتوان احساسات فردی را که ارتباط ضعیفی با مباحث و مسائل دینی دارد، برانگیخته و جذب کنیم و در ادامه به مباحث محتوایی ورود داشته باشیم. اکنون ما در شعرهای احساسی میتوانیم مظلومیت امام حسین و یارانش را انعکاس دهیم و یا به بسیاری از مسائل کربلا که پرداخته نشده بپردازیم. یا در مورد هرکدام از معصومین همینطور عمل کنیم.
آیا میتوان گفت مطالعه در این زمینه میتواند مؤثر باشد و مداحان کمی نسبت به این موضوع اهتمام دارند؟
مطالعه نقش مهمی در این زمینه دارد و من لابهلای مشغلهام مطالعه میکنم اما هنوز هم احساس میکنم دانستههایم اندک است. این موضوع که برخی از شخصیتها یا ابعاد نهضت کربلا مورد غفلت واقع شده و یا مداحان به آن نمیپردازند، از یک سو شاید بتوان گفت؛ شاعر مقصر است. شاعری که به خاطر پول شعر میگوید، نمیتواند شعر مناسبی هم تحویل دهد. اکنون به این صورت شده که شاعر، مداح و سباک در کنار هم مینشینند و سباک است که سبک شعر را به شاعر دیکته میکند و شاعر هم روی همان سبک، شعر میسراید و مداح هم میخواند. از این رو شاعر و مداحی که دغدغه مالی دارد، برایش اهمیتی ندارد که چه شعری خوانده میشود. متأسفانه بسیاری از مداحان شورخوانی میکنند و روضهخوان نیستند.
فقط شعرهای خودتان را مداحی میکنید یا از شعر شاعران دیگر هم استفاده میکنید؟شعر شاعران دیگر را هم مداحی میکنم اما شعرهایی که عموماً خوانده میشود، اصلاً نمیخوانم و چون وسواس زیادی در این زمینه دارم، شعرهای تقلیدی نمیخوانم و شعرهای احساسی که بتواند مظلومیت امام حسین را نشان دهد و موجب تصوير و تجسم روضه برای مستمع گردد برایم در اولویت است؛ چرا که به نظرم اغلب جوانها احساسیاند و شعرهای احساسی را میپسندند.
شعر کدام شاعر را میپسندید و استفاده کردهاید؟شعرهای حاج علی انسانی پرمغز و قشنگ است و یا شعرهای سیدمحمد جوادی احساسی است، شعر های آقای حسن خوشزاد را بسیار دوست دارم و از آنها استفاده میکنم. شعر محتشم را هم احساسی میدانم و وقتی هنوز هم خوانده ميشود احساس مستمع را برانگیخته میکند و هیچگاه کهنه نميشود. خداروشکر شاعران قهاری همچون آقایان لطیفیان و عرب خالقی و... هستند که انشاالله محفوظ باشند.
در حوزه شعر و مداحی الگوی خاصی داشتهاید؟خیر، اما دنبال شعری بودهام که کمتر دیده شده باشد، مثلاً در صحنه کربلا کمتر کسی حواسش به حضرت رباب و ام البنین است. اتفاقا من اخیرا در حال مطالعه درباره این دو بزرگوار هستم. متأسفانه من مواردی را دیدهام و شنیدهام که از میان مداحان معروف، کسانی هستند که مطالبی را به روضهها میافزایند و خودشان
تحریفکننده عاشورا هستند و اگر مستمع کمترین آگاهی در این زمینه داشته باشد، پای مداحی این افراد نمینشیند. نسبت دروغ دادن به ائمه کار بسیار وحشتناکی است و باید نسبت به عاقبت این کار ترسید. متاسفانه سواد تاریخی و دینی مستمع بسیار پایین آمده، زیرا تنها خوراک معنوی اکثر مداحان حال حاضر فقط سبک است و یکساعت شور که باید با زیر صدای نفر دوم همراه باشد تا مستمع حس هیجان کاذب بگیرد و مداح بتواند هر شعر درست و غلط را بخواند، و همه حواس مداح به کیفیت ضبط صدا و اکوی خواندن است. قبلتر هرکه سوز صدا داشت طرفدار داشت الان متاسفانه هرکه کوب بهتر دارد، هرکه فانتزی تر بخواند!
بهترین شعرتان کدام است؟شعر «بوی سیب» به عنوان معروفترین شعرم بوده، اما بهترین شعرم، سروده ای بود که سال قبل با الهام از اعمال حج و مناسک آن، حماسه عاشورا و اعمال شهدای کربلا را تشبیه به هر عمل تمتع نمودم. لایق اصلا نیستم ولی شعرهایی از ذهنم بیرون آمده که بعضی قشنگ شده است.
کلام آخر؟متأسفانه همیشه در همه دورانها خشک مقدسهایی وجود داشته و دارند که با افراطیگری و سختگیریهای بیدلیل و خودساخته، جوانان را از مکتب دور کردهاند، و البته در مقابل کسانی هم تفریط زیاد کرده و میکنند و حرمت مجلس اهل بیت(ع) را نمیفهمند مانند خواندن هر سبک و شعر، مانند ابداع آلات موسیقی و ریتمها در عزاداری محرم.
بسیار تأسف میخورم که برخی مداحان تصور میکنند حسینی بودن به اخم کردن، تلفن کسی را پاسخ ندادن، منتظر سلام دیگران بودن، با هرکس حرف نزدن، نشستن در پستو و دور از دیگران بودن، توهین و فحش و جنگ با دیگران پشت میکرفن هیات، و... است. در حالی که پیامبر اکرم که سرسلسله اهل بیت(ع) است، پیامبر رحمت و مهربانی است و باید از آن حضرت الگو بگیریم. همین رفتار مداحان جاهل است که ریزش اعتقادی و مذهبى برای مردم پدید آورده است. و صد البته بدتر مستمعی است که با حضور و طرفداری از همان مداح، نقش سیاهی لشگر معاندین کربلا را ایفا میکنند.
در این روزگار کاری بالاتر و مقدستر و مهمتر از ایجاد رغبت برای جذب جوانها به راه اهل بیت(ع) و شهدا وجود ندارد. من با همه سنگینی گناه و بدیهایی که دارم، برای این مهم سالهاست تلاش کرده و میکنم، تا همه بدانند بِرَندهای هنری و ورزشی هم امام حسینی هستند پس با نگاه غلط آنها را پس نزنیم، تا همه بدانند برای جذب جوان از نگاه او به همه چیز نگاه کنیم و بعداز جذب راه را نشانش بدهیم، تا همه بدانند سختگیری هم مثل رها کردن، زشت و مشکل ساز است و... كاش بیتعصب باور کنیم که مردم باور خود را با رفتار بعضی مذهبینماها دارند از دست میدهند.
در پایان ثواب شعر بوی سیب و همه اشعارم را به همراه اجر تلاشها و سختیهای این سالها را، تقدیم روح پدر شهیدم میکنم. و هیچگاه از امثال حدادیان و حدادیانها که به هیئت و هیئتی لطمه میزنند نمیگذرم تا قضاوت در حضور اربابم امام حسین(ع).
گفتوگو از سمیه قربانی