شیوه حکومت‌داری پیغمبر(ص) بر مبنای خرد و موعظه حسنه بود/ تغییر معیارهای برتری انسان‌ها در سلوک محمدی(ص)
کد خبر: 3663414
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۳

شیوه حکومت‌داری پیغمبر(ص) بر مبنای خرد و موعظه حسنه بود/ تغییر معیارهای برتری انسان‌ها در سلوک محمدی(ص)

گروه معارف: دکتر محمدحسین رجبی‌دوانی با اشاره به اینکه روش پیغمبر(ص) براي تبلیغ اسلام بر مبنای خرد، عقل، منطق و موعظه حسنه بود، اينگونه نبود كه برای اسلام آوردن مردم به كشورها لشكركشی كنند و بخواهند كه آنها مسلمان شوند؛ این شیوه غلط خلفا بود که به نام اسلام تمام شد، گفت: پیغمبر(ص) معیارهای برتری انسان‌ها را در اخلاص و تقوا دیدند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، دکتر محمدحسین رجبی‌دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام و استادیار دانشگاه امام حسین(ع) با حضور در تحریریه ایکنا خوزستان درباره شیوه‌های حکومت داری پیغمبر اسلام(ص) در عرصه داخلی و خارجی سخن گفت.

وی در اینباره با بیان اینکه این روش‌ها را باید در در دو بُعد عرصه سیاست‌های داخلی و خارجی ایشان بررسی کنیم، گفت: در زمینه سیاست‌های داخلی، از زمانی که پیغمبر(ص) دولت اسلامی را در مدینه تشکیل داد،می‌بینیم اساس این دولت بر مبنای رعایت حداکثری شأن و شخصیت و کرامت انسان است. حضرت همه را به عنوان مؤمنانی که پیرو دین اسلام هستند به یک چشم می‌نگرند و هرگونه تبعیض بین مردم را به کلی ملغی اعلام می‌کند به ویژه که پیش از اسلام بر اساس برخی ارزش‌های جاهلی برخی افراد، سرشناسان و نخبگان جامعه حساب می‌شدند و امتیازات خاصی داشتند.

پیامبر(ص) معیار نخبگی را در جامعه تغییر دادند

استادیار تاریخ اسلام دانشگاه جامع امام حسین(ع) توضیح داد: پیغمبر(ص) این معیارها را در هم کوبید و معیار در برتری دانستن انسان‌ها را در اخلاص و تقوا دیدند. به یک تعبیر می‌توانیم این طور عنوان کنیم که هر جامعه‌ نیازمند خواصی است که عوام از آنها خط می‌گیرند، چون خواص در افکار عمومی مؤثر هستند. جامعه عرب معیار نخبگی را در شجاعت(کشتاری که در جنگ کرده است)، سخاوت یا شاعر بودن و خطبه خواندن می‌دانست. پیامبر(ص) آمد این معیار نخبگی را عوض کند؛ به جای اینکه کسی متهور است و می‌تواند در جنگ ده، پانزده نفر را بکشد، این خصوصیت را بیاورد، در اختیار دین قرار دهد؛ نه به خاطر تعصب قومی و قبیلگی بلکه آن را در دفاع از دین هزینه کند و این چنین پیامبر(ص) معیارها را روی اخلاص، تقوا، ایثار، عفو و گذشت آورد. با این معیارها افرادی در جامعه دینی و نظام نبوی روی کار می‌آمدند که پیش از اسلام عددی به شمار نمی‌آمدند.

وی ادامه داد: مثلاً سلمان فارسی، عجم است. برده بود و آزاد شد؛ اما به دلیل معیارهایی که دارد سرآمد اصحاب پیامبر(ص) می‌شود. یا مقداد، عمار و ... که پایگاه اجتماعی آنها پیش از اسلام درخور توجه نبود. رسول(ص) آمد این معیارها را به هم زد و از یک طرف مساوات و برابری را در برخورداری از حقوق اجتماعی و معیار نخبگی را با این ارزش‌های تعیین کرد ـ اگرچه متأسفانه بعد از پیغمبر ادامه پیدا نکرد ـ از سویی دیگر زمینه را برای بروز استعدادها فراهم کرد.

رجبی‌دوانی اظهار کرد: ساختار دولت اسلامی ساده و محدود بود. پست و مسئولیت کم داشت. مناصب دوره پیامبر(ص) شامل رهبری است که در قالب ولایت معنا پیدا می‌کند و نمایندگی پیغمبر(ص) در قبایل مختلف. این را نمی‌شد تغییر داد چون رؤسای قبایل پایگاه مردمی داشتند. اما در تحرکات نظامی که به پیامبر(ص) تحمیل می‌شد، پیامبر(ص) زمینه بروز استعدادها را فراهم می‌کرد. بارها پیش آمد کسانی که نمی‌توانستند اقتدار اسلام را ببینند مشکلاتی را فراهم کردند که پیامبر(ص) مجبور می‌شدند از راه نظامی وارد شوند.

مؤلف کتاب «پشتیبانی نظامی در سپاه‌های صدر اسلام» افزود: پیامبر(ص) در این عرصه هم به همه میدان می‌دهد که استعدادهایشان نمایش داده شود. لذا می‌بینید فردی که در یک سریه فرمانده است در یک سریه دیگر سرباز فرمانده دیگری می‌شد. در این امتحان معلوم می‌شد چه کسانی زبدگی و توانایی بیشتری دارند، آنها بالا بیایند.

تدبیر پیامبر(ص) برای از بین بردن زمینه بروز تنش‌های قومی در حکومت اسلامی

رجبی‌دوانی با اشاره به روش‌های پیامبر(ص) در عرصه اجتماعی اظهار کرد: پیامبر(ص) در عرصه اجتماعی، بین مسلمانان عقد مؤاخات یا پیمان برادری برای به‌هم زدن آداب و رسوم و ارزش‌های جاهلی بین مسلمانان برقرار می‌کند. مسلمانان را دو به دو با هم برادر می‌کند. زمینه بروز تنش‌های قومی در حکومت نوبنیاد پیامبر(ص) زیاد بود. بیشتر اصحاب پیامبر(ص) را انصار تشکیل می‌دهند که از دو قبیله اوس و خزرج و رقیب هم هستند. لذا پیامبر اوسی و خزرجی را برادر دینی می‌کند. بین یک آقای قریشی و یک برده‌ حبشی پیمان برادری می‌بند. بین یک مهاجر و یک انصار برادری ایجاد می‌کند.

این مورخ تصریح کرد: الان ببینید در جهان بحران مهاجرت هست، هیچ کشوری به خاطر تفاوت‌های قومی، دینی، زبانی و ... از مهاجران استقبال نمی‌کند. حال خود پیغمبر(ص) مهاجر است، اهل مدینه نیست، مهاجران هم از مکه و اطراف به مدینه آمده‌اند، چه بسا اینجا تنش و برخوردی پیش بیاید پیامبر(ص) با این تدبیر مهاجر و انصار را باهم برادر می‌کند و جلوی هر گونه تنشی را می‌گیرد. تا پایان عمر دیگر ما درگیری بین اوس و خزرج نمی‌بینیم. یکی دو بار بین مهاجر و انصار اختلاف پبش می‌آید که با تدبیر پیامبر(ص) برطرف می‌شود. بنابراین پیامبر این برادری را بین مسلمان‌ها حاکم می‌کند.

در حکومت پیامبر(ص) کسی را نمی‌بینید که از قِبَل دولت اسلام، سرمایه دار شود

استادیار تاریخ اسلام دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تقسیم عادلانه ثروت‌های عمومی بین مردم را یکی از روش‌های حکومت پیامبر(ص) عنوان کرد و توضیح داد: در حکومت پیامبر(ص) کسی را نمی‌بینید که از قِبَل دولت اسلام، سرمایه دار شود و موقعیتی پیدا کند. عدالت کاملی حکم‌فرماست؛ اما در درون مسلمان‌ها جریان مرموز و خطرناکی پیدا می‌شود که وحدت مسلمان‌ها و اساس حکومت نبوی تهدید می‌کند و آن جریان نفاق است که عمدتاً به خاطر انتظار داشتن موقعیتی است که افراد به آن نرسیده‌اند و یا از دست دادن موقعیتی است که داشته یا انتظار برای داشتن شهرت و ثروت است.

وی با اشاره به خطرناک بودن جریان نفاق تصریح کرد: جریان نفاق خطرناک است؛ چون عنوان خودی دارد و شناخت مقابله با ترفندهایش بصیرت لازم دارد و ساده نیست. جریان نفاق در مردم مدینه پدید آمد. عبدالله بن ابی سلولی قرار بود قبل از پیامبر(ص) امیر مدینه شود؛ اما وقتی پیامبر(ص) آمد کینه اسلام را به دل می‌گیرد و با استفاده از فرصت‌ها ضربه خود را وارد می‌کند. این پدیده از اول تشکیل حکومت تا آخر رحلت ایشان هست.

روش پیامبر(ص) در مقابل جریان نفاق چیست؟

رجبی دوانی ادامه داد: روش پیامبر(ص) در مقابل جریان نفاق چیست؟ چون این جریان دارای نفوذ در جامعه است و اکثر مردم هنوز به آن درجه از بصیرت نرسیده‌اند که به تشخیص درست برسند، پیامبر(ص) سعی می‌کند با حالت‌های غیرمستقیم و دادن کدهایی و روشن کردن خیانت آنها، بی‌آنکه اسمی از آنها بیاورد مردم را متوجه توطئه آنها کند تا فریب آنها را نخورند و به دامشان نیفتند. یعنی آنها را حذف فیزیکی نمی‌کند. چون نمی‌شود آنها را نادیده گرفت؛ بلکه هوشمندانه عمل می‌کند. در آیات قرآن هم هست که مردم تحت تأثیر آنها قرار نگیرند.

این مورخ با بیان اینکه پیامبر(ص) هوشمندانه این قضایا را مدیریت می‌کنند، گفت: عبدالله بن أبی، سال نهم هجری می‌میرد. با اینکه سوره منافقون درباره او نازل شده، خداوند عین عبارت‌های او را در این سوره آورده است و همه فهمیدند که این سوره در ردّ عبدالله بن أبی نازل شده است. طبیعی است که با نزول این سوره پیغمبر(ص) باید او را حذف کند، اما پیامبر(ص) او را حذف نمی‌کند. حتی پسر عبدالله نزد پیامبر(ص) می‌آید و می‌گوید: اگر با نزول این سوره پدرم مهدور الدم است و باید اعدام شود بگذارید او را بکشم؛ اما پیامبر(ص) می‌فرماید: نباید کشته شود. تحملش می‌کند ولی می‌فرماید: فریب او را نخورید. پیامبر(ص) در تشییع جنازه او شرکت می‌کند و برای او نماز می‌خواند در حالی که می‌داند در عمق جهنم است. پیامبر(ص) به قدری مدبرانه این کار را انجام داد که جلوی توطئه‌افکنی‌ها و خرابکاری‌ها پیروان او را گرفت؛ چرا که می‌خواستند از او بتی بسازند. اصلاً‌ بهانه‌ای برای توطئه کردن و خرابکاری پیدا نکردند. پیامبر(س) با این کار هم قضیه را مهار کرد و هم اجازه نداد هزینه‌ای برای اسلام داشته باشد.

حکمت و عزت نظام اسلامی اساس کار وجود مقدس پیامبر(ص) بود

این پژوهشگر درباره سیاست‌های خارجی رسول خدا(ص) نیز گفت: همان چیزی که رهبر معظم انقلاب فرمودند «حکمت، عزت و مصلحت» این روش در واقع برگرفته از سیره پیامبر اکرم(ص) است. سیاست خارجی ایشان بسیار حکیمانه و در عین حال همراه با حفظ عزت اسلام و مصالحی است که وجود دارد. ببینید تا وقتی دولت اسلامی از نظر اقتدار نسبت به دشمنان خود ضعیف است، یک مصلحت‌هایی باید اندیشیده شود تا توطئه‌های دشمن را خنثی کنند یا از تأثیرگذاری بیندازید، یا به عقب نشینی وادارند. حکمت و عزت نظام اسلامی اساس کار آن وجود مقدس است.

وی به بیان مصدایقی از رفتار حکیمانه پیامبر(ص) پرداخت و گفت: حضرت وقتی وارد مدینه می‌شود و حکومت اسلامی را تشکیل می‌دهد، سه طایفه یهودی ساکن مدینه هستند. چون آنها علم پیدا کرده‌اند که پیامبر اسلام(ص) موعود تورات است ولی چون پیامبر، انتظارات نامشروع آنها را برآورده نمی‌کند آگاهانه اسلام را نپذیرفتند. پیامبر(ص) متوجه این موضوع است و می‌داند آنها خطر بالقوه حساب می‌شوند. از این رو بزرگان آنها را هوشمندانه دعوت می‌کند و می‌فرماید: ما می‌خواهیم اینجا کنار هم زندگی کنیم، بیاییم روابطمان را تعریف کنیم و اگر اختلافی بین ما پیش آمد، راهکارش را از قبل پیش بینی کرده باشیم. لذا پیامبر(ص) آمد قراردادی با آنها امضا کرد. این قرارداد به قدری دقیق امضا شد که با نقض پیمان هر کدام از این طوایف آن را لغو شده تلقی کرد و با آنها برخورد کرد.

رجبی‌دوانی با بیان اینکه این موضوع در آیه 56 سوره انفال انعکاس یافته است، گفت: مجموعه یهود سه بار نقض عهد کرده است و چون نقض عهد کرده‌اند پیامبر با همان یک بار با آنها برخورد می‌کند. بنابراین اسلام با دیگران روابط بین‌المللی دارد، پیمان می‌بندد تا با آنها هم‌زیستی کند. اسلام جنگ ندارد، حتی حاضر می‌شود یک امت را با یهود تشکیل دهد. هر دو طرف در انجام فرایض دینی خود آزادند. مدینه حرم امن اعلام می‌شود و نباید امنیت این شهر را به خطر انداخت. طایفه بنی‌قینقاع یهود نقض عهد می‌کند. پیامبر(ص) همین اتفاقی را که افتاد مبنا قرار داد و گفت: شما حقی اینجا ندارید و باید اخراج شوید.

استادیار دانشگاه امام حسین(ع) اظهار کرد: عزت اسلام حکم می‌کند به محض آنکه دشمن نقض عهد کرد باید با آن مقابله شود؛ وقتي یهود (بنی نضیر) توطئه قتل حضرت رسول(ص) را چیدند حضرت به آنها مهلت دادند که باید از مدینه اخراج شوند، اما آنها گستاخی کرده و ماندند، مهلت تمام شد و از مدینه نرفتند، پیامبر(ص) وقتی این موضوع را مشاهده کردند فرمان داده و مردم قلعه‌‌های آنها را محاصره کردند. اینها به تصور آنکه آب و آذوقه کافی داريم و تسلیم نمی‌شویم تا پیغمبر(ص) خسته شود و بازگردد. پس از طولانی شدن محاصره پیامبر(ص) فرمان داد نخل‌های آنها را قطع کردند، وقتی قاطعیت پیامبر(ص) را دیدند حاضر به خروج از مدینه شدند كه آن هم با شرايط خاص پيامبر(ص) بود.

عملکرد هوشمندانه پیامبراسلام(ص) در ارتباط با دشمن

وي عنوان كرد: درست است كه اسلام برای از بین بردن شرک آمد اما وقتی هستند کافرانی که با مسلمانان کاری ندارند پیغمبر(ص) با آنها قرارداد عدم تعرض امضا می‌کنند تا با دشمن اصلی متحد نشوند. تفاهم‌نامه ميان مسلمانان و قريش در صلح حدیبیه امضا شد كه طي آن پیامبر(ص) بسيار هوشمندانه از دشمن امتیاز می‌دهند و امتیاز می‌گیرند در حقيقت اينجا رسول خدا(ص) دشمن را فريب مي‌دهند؛ فریب و نیرنگ نباید در بین مؤمنان باشد اما در برابر دشمن ایرادی ندارد، ما هم در دفاع مقدس عملیات فریب داشتیم. رسول خدا فرمودند: «الحرب خدعه» يعني جنگ با نيرنگ و فريب به پيش مي‌رود كه اين هم در جنگ نرم معنا دارد و هم در جنگ سخت.

رجبی دوانی با اشاره به ماجرای ورود پیامبر(ص) به مکه که منجر به صلح حدیبیه شد، گفت: ایشان هوشمندانه عمل مي‌كنند و امتیازاتی می‌دهند که دشمن فریب می‌خورد و گمان مي‌كند كه دست برتر را دارد. در اين ماجرا پيغمبر(ص) حاضر به بازگشت از مكه به مدينه مي‌شوند و قريش فكر مي‌كند كه امتياز زيادي را به دست آورده است و البته عده‌ای از مسلمانان بی‌بصیرت به این موضوع اعتراض کردند و پیامبر(ص) فرمودند «سال دیگر زیارت می‌کنیم.» همچنین پیغمبر(ص) می‌پذیرند که اگر کسی از قریش مسلمان شد باید از طرف حکومت اسلامی بازگردانده شود اما بالعکس آن اتفاق نیفتد و باز هم برخی مسلمانان ناآگاه به این موضوع اعتراض مي‌كنند اما در اين زمينه پیغمبر(ص) فرمود: «اگر کسی مسلمان واقعی باشد خداوند وعده کمک به مؤمنان را داده است و فرجی حاصل می‌کند.» اما کسی که مرتد شده خود را بدبخت کرده و چرا باید بازگردانده شود.

وی ادامه داد: امتیاز بزرگی که اینجا برای اسلام حاصل شد و قریش متوجه آن نبود اين است كه پیامبر(ص) از اینها تعهد گرفت که تا 10 سال آتش بس بين مسلمانان و قريش باشد در حالي كه در شش سال گذشته روزی نبود كه قريش بر علیه اسلام توطئه نکرده باشد؛ پیامبر(ص) از این فرصت 10 ساله استفاده و پایه‌های حکومت را محکم و دین را به جهانیان معرفی کردند. ظاهر صلح حدیبیه آن است که به نفع دشمن تمام شده اما قرآن از آن به عنوان «فتح‌المبین» یاد می‌کند.

روش پیغمبر(ص) براي تبلیغ اسلام بر مبنای خرد، عقل، منطق و موعظه حسنه بود

این محقق تاریخ اسلام تصریح کرد: روش پیغمبر(ص) براي تبلیغ اسلام بر مبنای خرد، عقل، منطق و موعظه حسنه بود. اينگونه نبود كه برای اسلام آوردن مردم به كشورها لشكركشی كنند و بخواهند كه آنها مسلمان شوند؛ این شیوه غلط خلفا بود که به نام اسلام تمام شد، پیامبر(ص) در همان زمان صلح ده ساله امام علی(ع) را به یمن كه آن جزو ايران بود فرستادند و در مدت شش ماه همه مردم یمن مسلمان شدند. در شيوه تبليغي پيامبر(ص) هیچ موردی دیده نمی‌شود که حالت تهاجم به دشمن و آغازگر جنگ را داشته باشد؛ مواردی بوده که پیغمبر(ص) دشمن را غافلگیر کردند چراكه براي ايشان يقين حاصل شد كه دشمن قصد حمله را داشته است و به همين دليل ايشان زودتر اقدام كرده تا دشمن منفعل شوند.

اشتباه محض است که بخواهیم فکر كنيم پیغمبر(ص) دین خود را با زور و شمشیر به پیش برد

رجبی دوانی افزود: این اشتباه محض است که بخواهیم فکر كنيم پیغمبر(ص) دین خود را با زور و شمشیر به پیش برد؛ «لااکراه فی‌الدین» در قرآن آمده است و به زور نيست. اساس دین پیامبر(ص) تبلیغ بوده است اما پس از رحلت رسول خدا(ص) اسلام منحرف شد؛ روش آنها(خلفا) این بود که يا مسلمان شوید و يا اينكه با شما می‌جنگیم؛ هيچوقت این شيوه كار پیغمبر(ص) نبوده است.

محقق تاریخ اسلام بیان کرد: اگر روش حضرت رسول(ص) پس از رحلت ايشان توسط امام علی(ع) به کار گرفته مي‌شد، جنگ‌ها و خونریزی‌هايي که برخی از آن به عنوان فتوحات افتخار می‌کنند رخ نمي‌داد و جهان آن زمان بدون خونریزی و با میل و رغبت تابع اسلام می‌شد.


iqnakhouzestan@


captcha