به گزاش ایکنا از قزوین، به نقل از روابط عمومی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قزوین، در این جوابیه چنین آمده است: ضمن تسلیت ایام شهادت بانو زهرای مرضیه(س)، پیرو خبر درج شده حوزه علمیه در تاریخ 29 بهمن ماه سال جاری باعنوان «ممانعت میراث فرهنگی قزوین از دفن شهید گمنام در مدرسه شیخ الاسلام !!» پاسخ این اداره کل طبق ماده ۲۳ قانون مطبوعات، جهت تنویر افکار عمومی و درج در پورتال خبری آن خبرگزاری وزین ارسال میگردد.
انتشار بیاینه منسوب به «طلاب، اساتید و مدیران مدارس علمیه استان قزوین» مبنی بر«انتقاد شدید» از ممانعت میراث فرهنگی از دفن شهدای گمنام در عرصه بنای تاریخی مدرسه شیخ الاسلام موجب شگفتی و حیرت فراوان شد. بیان اتهامهای واهی و ناروایی همچون: «مسئولین میراث فرهنگی استان قزوین هنوز از خواب بیدار نشده و پیام انقلاب و شهدا را دریافت نکردهاند» و… متأسفانه نشانه زیرپا نهادن اصول بدیهی اخلاق اسلامی است که صادرکنندگان چنین بیانیهای باید خود بیشتر به آن متخلّق و متصّف باشند.
چگونه شهید زندهای که از سالهای نوجوانی خود را وقف انقلاب اسلامی و همراهی و همرزمی با شهیدان پاکباز کرده با حضوری افزون بر شصت ماه در جبهههای جنگ تحمیلی به دفاع از کیان میهن اسلامی پرداخته و به شرف جانبازی نائل آمده با فرهنگ جهاد و شهادت بیگانه است؟ مدیرکلی که زخمهای ناشی از اصابت تیر و ترکش دشمنان بعثی بارها بر دست، سر و پای او نشسته و به خاطر مجروحیت و مصدومیت چندباره گازهای شیمیایی، با کپسول اکسیژن تنفس میکند باید مخاطب چنین عبارات سخیف و شعارهایی باشد که از آن بوی نام و نان میآید و تازه به دوران رسیدگانی که امتحان خود را ندادهاند بخواهند او را بیگانه با جهاد و شهادت بنامند؟
به راستی جای طلاب وارسته و روحانیون آزادهای همچون سید باقر علمی، رضا وهابی، عبدالرحیم صحراکارنیا، طباطبایی و… که همرزم رزمنده جانباز محمدعلی حضرتی مدیرکل خدوم و دانشور اداره کل میراث فرهنگی قزوین بودهاند خالی است که در آبهای خروشان اَروند، رملهای فکه، خاکریزهای دارخوین، ارتفاعات میمک و کوههای بمو و بیزل، فرهنگ جهاد و شهادت را عینیت بخشیدند و متأسفانه کسانی در حجرههای عاشقی آنان راه یافتهاند که ایمان ادعایی خویش را به محک تقوا و عمل صالح نزدهاند.
آیا حضرتی که بنیانگذار نخستین شبهای خاطره رزمندگان در استان است و برای برپایی کنگره ۳۰۰۰ شهید دفاع مقدس بیشترین همکاری و همفکری در بین مدیران را داشته و ششمین کنگره شعر دفاع مقدس در قزوین را در سال ۱۳۷۶ به بهترین شکل ممکن برگزار کرده و بیشترین آثار کیفی در این حوزه را به وجود آورده با فرهنگ جهاد و شهادت بیگانه است یا کسانی که در پی استفاده ابزاری از نام و نشان شهدای عزیز برای دستیابی بیشتر به جفیه دنیوی و برخورداری از مقام منصبهای ناپایدار و زودگذرند و برای رسیدن به این امیال ناچیز، همه خوبیها را زیرپا میگذارند؟
آیا امضا کنندگان آن بیانیه موهن نمیدانند که مدارس علمیه صالحیه، شیخ الاسلام، التفاتیه، سردارین و پیغمبریه در دوره مدیریت همین مدیری که آماج حملات دور از دانش و تقوای خود قرار دادهاند مرمت شده و برای استفاده طلاب بهرهبرداری میشود؟
در این بیانیه پرسیدهاند «اگر این شهیدان نبودند اکنون شما در کجای این کشور قرار داشتید؟» اتفاقاً باید از این نو رسیدگان پرسید اگر مجاهدات رزمندگان و ایثار جانبازان و شهدای عزیز نبود «شما در کجای این کشور قرار داشتید؟» به دوش انداختن چفیه و بستن اتهام به دیگران کار آسانی است ولی حضور و عمل بیریا در عرصههای مردآزمای دفاع مقدس تنها از کسانی برمیآید که با اخلاص در مسیر ولایت و شهادت گام برمیدارند. به قول صائب تبریزی:
رندیست که اسباب وی آسان ندهد دست/ سرمایه تزویر، عصایی و رداییست
از سوی دیگر همگان میدانند طی نامه شماره ۶۵۵/۳۰/۱/۱۳۱۳ مورخ ۱۴/۴/۹۶ معاون محترم هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح که پیوست است تصریح شده: «این ستاد برای تدفین پیکر شهدای گمنام در محوطهها و اماکن مورد نظر سازمان میراث فرهنگی هیچ گونه اصراری نداشته و در محلهای صدرالاشاره پیکر مطهر شهدای گمنام دفاع مقدس دفن نخواهد شد.» روشن و مبرهن است این موضوع ربطی به اتهامات واهی نویسندگان بیانیه و آنچه که «مانع تراشی به بهانههای مختلف در مقابل گسترش فرهنگ جهاد و شهادت» خواندهاند ندارد و انتظار میرود راه تقوی و سداد پیش گیرند و عِرض خود نبرند و زحمت ما ندارند.
انتهای پیام