حجتالاسلام سید حسن حسینی عضو ستاد تفسیر قرآن کریم قم در گفتوگو با ایکنا از خوزستان، به بیان معنی غفلت و ویژگیهای قلب غافل پرداخت و عوامل ایجاد غفلت و راه راهایی قلب از این حالت را توضیح داد. وی با اشاره به آیه 28 سوره کهف گفت: این آیه میفرماید:
«وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا»: و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مى خوانند [و] خشنودى او را مى خواهند شكيبايى پيشه كن و دو ديده ات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساخته ايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زياده روى است اطاعت مكن.
وی اظهار کرد: برای فهم بهتر این آیه، نیازمند فهم آیات قبل و بعد و حتی سورههای قبل و بعد سوره کهف هستیم. ما باید بحث قلب و غفلت را به ترتیب نزول ابتدءاً پیگیری کنیم. سوره کهف که 110 آیه دارد و در مکه نازل شده است، در ترتیب نزول شصت و هفتمین سوره قرآن است. برای اینکه بدانیم مراد خدا از قلب غافل در آیه 28 چیست باید آیات و سورههایی که قبل از سوره کهف نازل شده است، تعقیب کنیم.
چهار معنا برای قلب
حسینی توضیح داد: چهار معنا در قرآن برای قلب ذکر شده است؛ یکی به معنای دل است که در آیات بسیاری این معنا آمده و ویژگیهایی برای این دل بیان شده؛ مثل اطمینان قلب، قساوت قلب، انشراح قلب، ختم قلب (کوردلی)، شفای قلب و ... اینها حالات و ویژگیهایِ قلب در این معنا است. معنای دوم قلب در قرآن، خرد و عقل است، سوره مبارکه ق آیه 30 میفرماید «ذلک ذکری لمن کان له قلب» برای کسی که عقل و خرد داشته باشد. معنای سوم قلب در قرآن، رأی است. نمونه این معنا در آیه 14 سوره حشر آمده است. «تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى؛ ان را متحد مى پندارى و[لى] دلهايشان پراكنده است» معنای دیگر قلب در قرآن، بازگرداندن و متحول شدن است؛ نمونه آن آیه 21 سوره عنکبوت است: «وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ؛ و به سوی او بازگردانیده میشوید».
معنی غفلت
عضو ستاد تفسیر قرآن کریم قم ادامه داد: درباره واژه غفلت در قرآن، ابن منظور در کتاب لسان العرب، غفلت را در لغت به معنی پوشیده و مخفی بودن گرفته است. اما اگر بخواهیم معنای دقیقتر آن را بگوییم مرحوم علامه مصطفوی در کتاب التحقیق خود میگوید: غایب شدن چیزی از خاطر انسان و عدم توجه به آن را غفلت میگویند. گاهی درباره بیتوجهی و رویگردانی از چیزی هم استعمال شده است، ایشان میگوید: غفلت یعنی نبودن تذکر و یادآوری.
وی ادامه داد: گام سوم در فهم معنای آیه این است که آیات ماقبل و مابعد آن را نیز مدنظر داشته باشیم. سوره مبارکه کهف که 110 آیه دارد و در مکه نازل شده است و در ترتیب نزول، سوره غایشه قبل و سوره نحل بعد از آن قرار دارد.
حسینی با بیان اینکه در این سوره نکات دقیقی وجود دارد، گفت: این سوره با حمد الهی آغاز میشود. پنج سوره در کل قرآن با حمد آغاز شده است (انعام، سبأ، فاطر، حمد و کهف). در چهار سوره اول بعد از حمد، از آفرینش و تربیت جهانیان سخن گفته شده است؛ اما در سوره مبارکه کهف از کتاب قرآن و تربیت مردم و بشارتها و انذارها سخن به میان آمده است. بعد از حمد الهی، بحث ذکر و توحید و ایمان و عمل صالح به میان میآید و این نکات بسیار برای فهم این آیه به ما کمک میکند.
این مدرس تفسیر ادامه داد: بحثی وجود دارد که غالب سورههای قرآن مجموعهاش با هم نازل شده است. یکی از اصول تفسیر این است که ما معتقدیم کلام الهی حکیمانه است و واژهها و آیات و سیاقهایی که در کنار هم چینش میشود و یک مجموعه را به نام سوره تشکیل میدهد، حکیمانه است. درباره آیه مورد بحث، میبینیم، آیههایی که قبل از آیه 28 سوره کهف است بسیار حکیمانه چیده شده است؛ مثلاً در ابتدای سوره ویژگیهای قرآن و اهداف نزول را گفته است؛ اینکه قیم است، اعوجاج و کجی در آن وجود ندارد، بشارت دهنده و هشدار دهنده است. یا هدف نزول قرآن را بیان فرموده و به خلافکاران به وسیله عذاب شدید الهی هشدار میدهد، به مؤمنانی که کردار شایسته داشته باشند بشارت میدهد، این آیات احتمالاً در فهم این معنا به ما کمک میکند.
خلاصه ای از آیات اول تا آیات 28 سوره کهف
وی گفت: آیات 1 تا 3 ویژگیهای قرآن و اهداف نزول را میگوید. آیه 4 تا 5 بحث تهمتی است که مخالفان ناآگاه درباره فرزند داشتن خدا بیان میکنند (که یهودیان قائل بودند عزیر فرزند خداست و مسیحیان قائل به این بودند که حضرت مسیح فرزند خداست یا مشرکان که فرشتگان را دختران خداوند میدانستند).
این عضو ستاد تفسیر ادامه داد: آیه 6 تا 8 بحث دلسوزی فراوان پیغمبر(ص) در مورد حتی غیرمؤمنان را بیان میکند. بعد آزمایش مردم به وسیله نعمتهای مادی و ناپایداری آنها که در فهم آیه 28 به ما کمک میکند، بیان میشود. در آیه 9 سرگذشت اصحاب کهف را مطرح میکند. شرح ماجرای ایمان و قیام آنها را متذکر میشود و در آیه 13 و 14 چند نکته دقیق برای فهم آیه 28 وجود دارد؛ نکته اول واژه «ربطنا» است:
«وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا»: و دلهايشان را استوار گردانيديم آنگاه كه [به قصد مخالفت با شرك] برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است جز او هرگز معبودى را نخواهيم خواند
یعنی اول کاری که انسان باید انجام دهد این است که فکر توحیدی باید پیدا کند. بعد شهامت پیدا کند بتواند این را ابراز کند. نکته بعدی ربط میان ایمان و امدادهای الهی و هدایت به مسیر مستقیم را میگوید.
حسینی افزود: آیه 15 به بعد بحث انحرافات عقیدتی مردمان عصر قوم کهف را مطرح میکند و در آیه 23 و 24 بحث لزوم توکل و توجه به خدا در تصمیمگیریها و عدم استقلال خودمان است و اینکه در تصمیمگیریهای خود تکیه به او کنیم مطرح میکند تا به آیه 28 میرسد.
وی گفت: طبق آنچه گفته شد، این سوره با حمد الهی شروع شد، به مبدأ و معاد توجه داده شد و تأکید شد از سرگذشتهای اقوام پیشین عبرتآموزی کنیم برای اینکه معنای قلب غافل را متوجه شویم؛ قلب غافل یعنی قلبی که غفلت بر آن مسلط شده است؛ یعنی غایب کردن چیزی از خاطر انسان و عدم توجه به آن. یعنی نبود تذکر و یادآوری. معلوم میشود قلب غافل یعنی قلبی که غفلت بر آن مسلط شده است و خدای سبحان را فراموش کرده است. البته تعبیر اغفال به معنای جبر نیست؛ تعبیر علامه طباطبایی این است اغفال بر سبیل مجازات است؛ یعنی چون با حق درافتادند، گرفتار قلب غافل شدند.
قلب غافل از شهود حق و ارتقای فضایل نفسانی محروم شود
این مدرس تفسیر به بیان ویژگیهای قلب غافل پرداخت و گفت: اولین ویژگی این قلب، خود غفلت است؛ غفلت از خود، خدا و آیات الهی. مفهوم این غفلت این است که از حرکت علمی برای شناخت و شهود حق محروم شود و از حرکت عملی برای ارتقای فضایل نفسانی محروم شود. این بزرگترین خسران و ویژگی قلب غافل است. آیتالله جوادی آملی میفرماید: در فرهنگ دین، غفلت نوعی رجس و چرک است. تعبیر دقیقی است.
حسینی خاطرنشان کرد: در سوره اعراف آیه 179 این موضوع درباره غافلان تذکر داده شده است: «اولئک کالأنعام» حضرت علی(ع) میفرماید: غفلت گمراهی جان را در پی دارد. چون موجب اشتغال است؛ چیزی که موجب اشتغال انسان و غفلت انسان به فضولات شود، باعث میشود از خود و خدای خود و آیات الهی غفلت کند.
وی با بیان اینکه ویژگی دیگر قلب غافل این است که هوسران میشود؛ تصریح کرد: انسان در گام اول مبتلای به غفلت میشود، غفلت او را به هوسرانی میکشاند و در انتها به فرموده قرآن: «کان أمره فرطا»( كارش بر زياده روى است) در مسیر انحراف میافتد.
عوامل ایجاد غفلت
این مدرس تفسیر درباره عوامل ایجاد غفلت گفت: عوامل ایجاد غفلت به بینشها و رفتارهای انسان برمیگردد، یعنی هر چهقدر بینش انسان نسبت به خدا، هستی و خود کمتر شود، به همان میزان غفلت افزایش پیدا میکند و امور رفتاری نیز باعث غفلت میشود؛ همین که انسان مشغول فضولات دنیا شود به این معنا که دنیا را به مثابه همه آمال و آرزوهای خود ببیند، و صرفاً به مظاهر مادی زندگی توجه کند که در آیه 9 سوره منافقون به آن اشاره میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» به معنای مشغول شدن به کاری و غفلت از کار دیگر است.
حسینی در ادامه با اشاره به ویژگیهای دنیا اظهار کرد: حضرت علی(ع) درباره ویژگیهای دنیا میفرماید: دنیا کلاه سر شما میگذارد، فریبتان میدهد، شما را مبتلای غرور میکند. اینها میتواند از عوامل غفلت باشد. غرق شدن در نعمتها هم باعث به غفلت کشاندن انسان میشود که آیه 18 سوره فرقان به آن تصریح دارد. همنشین شدن با دوستان ناباب نیز میتواند یکی از عوامل غفلت باشد؛ آیه «يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا»(فرقان، 28).
این عضو ستاد تفسیر با بیان اینکه برای رهایی از غفلت باید از عواملی که باعث غفلت میشود، در زندگی نداشته باشیم، گفت: اگر انسان روی بینش خود کار کند، در آن رشد ایجاد کند به غفلت مبتلا نمیشود. در کتاب «اخلاق در قرآن» شیروانی آمده است: غفلت گاهی اختیاری و گاهی جبری است و آن چیزی که نکوهش شده غفلت اختیاری است؛ جایی است که باید توجه کنیم و نمیکنیم.
چه چیز میتواند انسان را از غفلت خارج کند؟
وی افزود: ایشان میگوید سرآغاز غفلت دو امر است: عوامل درونی و بیرونی؛ عوامل درونی: هوای نفس و عوامل بیرونی: دنیا و شیطان است. هر کدام به نحوی میتواند سرآغاز غفلت شود. حالا چه چیز میتواند انسان را از غفلت خارج کند؟ یعنی انسان از خاطرش نرود. اول بینش است؛ به هر میزان که انسان هوشیاری و شناخت خود نسبت به جایگاه خود، استعدادهای خود و عالم و هستی خدا و برنامههایی که برای او تعبیه شده افزایش بدهد، به همان میزان از دایره غافلان خارج میشود. در قدم بعدی، امور دنیوی است. یعنی انسان جهانبینی خود را بالا ببرد، تفکر داشته باشد، اهل ذکر باشد. اهل توکل باشد. در روایات ما فراوان آمده است که نگاه خود را نسبت به دنیا تصحیح کند؛ یعنی همانطور که دنیا میتواند او را سرگرم و غافل کند، میتواند مزرعه و محل رشد او هم باشد. در روایات ما مرگ و تفکر در معاد بهترین موعظه و خروج از غفلت دانسته شده است.
حسینی ادامه داد: در روایات ما شرکت در تشییع جنازه و شنیدن نصیحت از دیگر عوامل خروج از غفلت است. انذار و هشداردادن انسان را از غفلت خارج میکند. لذا به ما توصیه کردهاند پای موعظه بنشینید. آیتالله جوادی آملی راه زدودن غفلت را دو چیز میداند: یکی مراقبت از خود و دیگری یاد خدا است. «یاد خدا» یعنی روی بینش خود کار کنیم و «مراقبت از خود» یعنی به یاد خود باشیم، یعنی بدانیم استعدادهایی داریم و باید به آنها رسیدگی کنیم و این مستلزم این است که بینش خود را نسبت به خود و خدایمان بیشتر کنیم. این راه برونرفت از غفلت است.
این مدرس تفسیر در ادامه سخنان خود گفت: روایاتی در این زمینه مطرح کردهاند. شخصی آمد خدمت پیامبر(ص) عرض کرد: «یا رسولالله کیف طریق الی معرفه الحق» (راه معرفت حق چیست؟ فرمودند: «معرفه النفس»(شناخت خود) و پرسید: «کیف الطریق الی موافقه الحق»(راه همراهی با حق چگونه است) پاسخ شنید: «مخالفت نفس». اینها همه یعنی مراقبت از خود. و سؤال پرسید: «کیف الطریق الی رضا الحق»(راه رسیدن به رضایت حق چیست؟) فرمودند: «سخط النفس»(ناخشنودی نفس). این روایت بسیاری دقیق است که در جلد 67 بحارالانوار آمده است.
وی در پایان اظهار کرد: خلاصه آیه 28 این است: معنای قلب غافل این است که انسان به جایی تنزل پیدا کرده که غفلت بر قلبش تسلط پیدا کرده است؛ خدایی که وجودش در این عالم موج میزند، فراموش کرده است و این به دلیل این است که با خدای خود درافتاده و به قلب غافل مبتلا شده است؛ غفلت، تبعیت از هوی نفس، هوسرانی و محروم شدن از شناخت و شکوفایی فضایل از ویژگیهای این قلب است و راه برونرفت از اینها این است که انسان روی بینش خود کار کند و عوامل درونی و بیرونی خود (چه نفس چه دنیا و شیطان) را رصد کند، مراقبت از خود داشته باشد و به یاد خدا باشد.
حسینی گفت: توجه این به آیات تمرکز بیشتری میطلبد و ما حتماً باید سورههای قبل از سوره کهف را مدنظر داشته باشیم، خود این سوره را کاملاً بررسی کنیم بعد وارد آیه شریفه شویم.
انتهای پیام